نمیدونم چرا مامان باباها فک میکنن ما چون سنمون کمتره خستگی برامون هیچ معنایی نداره درصورتی که از هر جهت داریم فشار خستگی میخوریم
کاش اون نسخه های منطقانهای که برای دیگران موقع بدبختیاشون میپیچم، تو موقعیتای حساسه خودمم واس خودم بپیچم.
دلم میخواد برگردم به اون دوران از طفولیت که بستنی و گاز میزدم و تا مغزم یخ میزد و به چیز خوردن میفتادم
تو روسیه یه جشنواره برگزار شده بد ایرانیا خوراکیا و محصولات خوردنی ایرانی و برداشتن بردن اونجا که مثلا معرفی کنن و بگن مام چیزای خوشمزه داریم،
بد من داشتم فک میکردم مثلا ساقه طلایی و چجوری میخوان توضیح بدن میخوان بگن خوردنیه یا به عنوان مصالح ساختمانی میشه ازش استفاده کرد🗿
نمیگم محصولات ایرانی بدن ولی حس میکنم خارجیا تو درست کردن همچین آت آشغالایی موفق تر بودن.
حس میکنم اینایی که از تل اومدن فک میکنن بالای تهران تو زعفرانیه میشینن مایی که ایتا بودیم و هستیم تو جوادیه داریم تو آشغالا دست و پا میزنیم🗿
درگیری اون لحظه ای که میخوای یه فیلم ببینی و نمیدونی ارزش دانلود کردن و حروم کردن نت و وقتتو داره یا نه باید آنلاین ببینیش تموم شه بره هزاران بار تقدیم یزید
من از اون دسته افرادیم که تو کتاب درسی هیچ مطلب مهمی پیدا نمیکنم که بخوام هایلایتش کنم
ولی من میدونم دلم برای دوران دبیرستانم که الان دارم میگم "سگ توش" خیلی تنگ میشه، مخصوصا ساله آخر.