eitaa logo
تاریخ ایران
1.3هزار دنبال‌کننده
304 عکس
58 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکککک.mp3
11.99M
| قسمت اول رفقا فرمودن راجع‌به وقایع تاریخی اسلام صوت هم بذارم؛ ان‌شاالله مِن‌بعد صوت هم می‌ذاریم برا اون تاریخ‌دوستا♥️ @HistoryOfIslam
⁉️ آیا امام حسین با علم به شهادت به کربلا رفت؟! اگه این‌طور بود و می‌دونست کشته میشه چرا رفت؟! جواب👇👇 @HistoryOfIslam
✔️پاسخ اول: گاهی شرایط طوریه که انسان ناچار میشه برای رسیدن به مقصود خودش، هرکاری رو انجام بده حتی اگه بدونه تهش مرگه مثال میخواید؟! مثالش رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس که برای عبور از مین با اینکه می‌دونستن مرگ انتظارشونو می‌کِشه‌ ولی بازم از هم سبقت می‌گرفتن برای رفتن تو میدون میم؛ چون اون هدف و مقصد مهم بود. @HistoryOfIslam
✔️پاسخ دوم: ائمه اطهار، از ٢ علم برخوردار بودن: ١_علم اکتسابی؛ همون علم عادی‌ای که مردم می‌تونن کسب‌ش کنن. ٢_علم انتسابی؛ این علم از سمت خداست و مثل علوم متعارف و عادی نیست و خدا اونو به ائمه داد؛ منتها نکته اینجاس که ائمه به دستور خدا، مأمور به ظاهر بودن و باید مثل همه‌ی مردم طبق ظاهر عمل می‌کردن. والسلام @HistoryOfIslam
⁉️ به طرف میگن چجوریه که معصومین اختیار دارن و گناه نمی‌کنن؟! ♨️طرف جواب میده که: تو اختیار داری مدفوع بخوری! چرا نمی‌خوری؟! چون حقیقت مدفوع رو میدونی؛ معصومین هم حقیقت گناه رو میدونن. @HistoryOfIslam
⁉️آيا عمر سند و قباله‌ی فدک را از دست حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گرفت و پاره كرد؟ ◾️سبط‌ابن‌جوزی از علمای اهل سنت می‌گويد: پس از اين كه ابو بكر سخنان شاهدان حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها را شنيد، نامه‌ی رد فدک را برای آن حضرت نوشت؛ اما عمر از راه رسيد و آن نامه را پاره كرد. حلبی شافعی در كتاب 'السيرة الحلبيه' سخنان سبط‌ابن‌جوزی را اين‌گونه نقل كرده است: ◾️در كلام سبط‌بن‌جوزی آمده است كه: ابوبكر برای فاطمه سلام‌الله‌عليها سند و نامه‌‌ای برای ايشان درباره‌‌ی فدک نوشت. در همين هنگام، عمر بر ابوبكر وارد شد و گفت اين چيست؟ ◾️ابوبكر گفت: نامه‌‌ای است كه برای فاطمه در مورد ميراثش از پدرش نوشته‌ام. ◾️عمر گفت: از كدام منبعی برای مردم انفاق خواهی كرد درحالی‌كه عرب عليه تو بپا خواسته‌اند؟ سپس نوشته را از فاطمه گرفته و آن را پاره كرد. 📚الحلبی، علي بن‌برهان‌الدين السيرة‌الحلبية فی سيرة‌الأمين‌المأمون، ج ٣، ص ۴٨٨ @HistoryOfIslam
♦️ماجرای مناظره‌‌ی امام صادق علیه‌السلام با ابوشاکر ➖ابوشاكر: چه دلیلی داری که تو را خالقی خلق کرده است؟ ➕امام: من خود را چنان يافتم كه باید يكى از دو فرض در موردم صادق باشد. ◽️يا من خود، خودم را آفریدم يا غیر من، مرا آفریده است(که در فرض دوم، وجود صانع اثبات می‌شود) 🔻و فرض اول تنها در یکی از دو حالت ذیل معنا خواهد داشت: 🔺يا من خود را آفریدم در حالی‌که وجود داشتم !(این فرض باطل است)؛ زیرا اگر بودم و خود را آفریدم که این چه آفرینشی است؟!(پس این فرض باطل است) 🔺یا خودم نبودم و آفریدم؛ تو می‌دانى‏ كه معدوم(کسی یا چیزی که وجود نداره/عدم) که نمی‌تواند قدرت آفرینش داشته باشد. ✔️پس آفریدگاری باید وجود داشته باشد که آن پروردگار عالم است 📚 شیخ صدوق، التوحید، محقق، ص ٢٩٠ @HistoryOfIslam
♦️امام صادق علیه‌السلام 📌متولد ١٧ ربیع‌الاول ٨٣ قمری 📌شهادت ٢۵ شوال ١۴٨ قمری ◽️اسم مادرشون ام‌فروة بود ◽️از سال ١١۴ تا اخر عمرشون امامت شیعیان رو به عهده داشت ◽️امام صادق تو دوره امامتشون هفت‌تا خلیفه اومد و رفت. ◽️چیزی حدود ۴٠٠٠ تا شاگرد داشت. ◽️بیشتر روایات اهل بیت از امام صاق هستش؛ واسه همین به مذهب شیعه، مذهب جعفری هم میگن. ◽️امام‌ صادق پیش اهل سنت هم از جایگاه بالایی برخورداره تا جایی که ابوحنیفه ایشون رو عالم‌ترین فرد بین مسلمانان دونسته. ◾️حکومت اموی تو دوره‌ی امام صادق، نقطه‌ضعف‌هایی داشت و شیعیان هم از امام خواستن قیام کنه اما قبول نکرد و حتی از قیام عموش زید بن‌علی حمایت نکرد و به شیعیان گفت به فکر قیام نباشن. ◾️امام صادق به‌خاطر فشارهای حکومت اموی و عباسی، تقیه می‌کرد و به یارانش هم همین روشو می‌داد. ◾️امام صادق به‌خاطر ارتباط بیشتر با شیعه‌ها و پاسخ به سؤالات‌شون و دریافت وجوه شرعی و رسیدگی به مشکلات‌شون و... سازمان وکالت رو تشکیل داد. ◾️فعالیت سازمان وکالت موقع امامان بعدی بیشتر شد؛ به خصوص تو غیبت صغری که به اوج خودش رسید. ◾️نکته جالب اینه قبر امام علی علیه‌السلام، تا قبل امام صادق پنهون بود و امام صادق بود که قبر ایشون‌رو عیان کرد. 🔚 بقیه‌ش تو چند پست بعد... 📚ابن‌قتیبة الدینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۱۵ @HistoryOfIslam
✍ وصیت‌نامه‌ای که نانوشته موند! ◾️روز پنجشنبه -۴ روز قبل از ارتحال- پیامبر که تو بستر بیماری بود فرمود که کاغذ و قلم بیارن تا وصیتی بنویسه که بعد از ایشون، دیگران گمراه نشن... ◾️یکی از حاضران گفت که درد به پیامبر غلبه کرده داره هذیون میگه بیخیال همین قرآن برای ما کافیه...!😐🤦‍♂ ◾️خلاصه بین حضار بگو مگو شد و سرصدا بلند شد؛ یهو یه‌سری به پیامبر گفتن که خواسته‌تو انجام بدیم؟! ◾️پیامبر فرمود: دردی که من دارم بهتر از اون چیزی بود که بهم نسبت دادید و گفتید هذیون میگم؛ از پیش من برید. 💔اینطوری بود که وصیت پیامبر نانوشته موند... 📚کتاب العلم، باب ٨٢، ج ١١٢،ص ١٢٠ @HistoryOfIslam
📜 پیمان رضوان و صلح حُدیبیه 🕋 سال ۶ هجرت، پیامبر تصمیم گرفت برا عمره بره مکه؛ مسلمونا از اول هجرت تا اون روز موفق نشده بودن حج انجام بدن. ◼️ تو ماه ذی‌القعده پیامبر با ١٨٠٠ نفر روونه‌ی مکه شد. پیغمبر دستور داد مسلمونا جز یه شمشیر سلاحی با خودشون نبرن. ◼️تازه گفت با خودشون شتر‌های قربونی ببرن تا قریش بدونه اونا واسه جنگ و این صحبتا نیومدن 🏳 ◼️اون موقع مکه دست قریش بود و کلیددار کعبه اونا بودن. قریش هم که می‌دونيد دشمن پیامبر بودن ❌ ◼️قریش فهمید پیامبر و دسته‌ش تو راهِ مکه‌ن؛ تصمیم گرفت از ورودشون به مکه جلوگیری کنن و واسه همین با نیروی نظامی‌ش از مکه بیرون اومد⛔️ ◼️پیامبر به ناچار تو سرزمین حُدیبیه متوقف شد. قریش هربار پیک به پیامبر فرستادن و هرسری پیامبر جواب داده که ما قصد جنگ نداریمو به قصد عمره اومدیم🏳 ◼️ولی با این حال، بازم قریش از ورود پیامبر به کعبه جلوگیری می‌کردن و کار به بن‌بست رسید✋🚫 ◼️واسه همین پیامبر اوضاع رو دید و عثمان بن‌عفّان رو نزد قریش فرستاد تا قشنگ توضیح بده که باو ما واسه جنگ و این داستانا نیومدیم و می‌خوایم یه حج کنیم و برگردیم😐🏳 ◼️رفتن عثمان بن‌عفّان انقد طول کشید که شایعه شد اونو کشتن؛ تو این موقع پیامبر یارانشو زیر یه درخت جمع کرد و با اونا پیمان پایداری بست🤝 ◼️واسه همینه که یکی از اسمای این ماجرا شد 'بیعت شجره' ◼️عثمان که همه فکر می‌کردن کشته شده برگشت؛ منتها بی‌نتیجه... ◼️بالأخره قریش از طرف خودش یه شخصیو به اسم سهیل‌ بن‌عمرو به عنوان نماینده فرستاد تا با پیامبر مذاکره کنه... ◼️حتی برای مذاکره پیش‌شرط گذاشت و این بود که تو اون سال، مسلمونا از عمره منصرف بشن🚫 ◼️در نهایت این گفت‌وگو به بستن قرارداد ' صلح حُدیبیه' ختم شد. ◼️مفاد این قرارداد اینا بودن👇 🔻تا ده سال هیچ‌ جنگ و تعرضی بینشون نباشه ⚔👎 🔻محمد و مسلمونا تو اون سال وارد مکه نشن؛ اما سال بعدش قریش همون موقع ٣ روز از مکه بیرون بیان تا مسلمونا وارد مکه بشن و عمره انجام بدن؛ به شرط اینکه سلاحی جز شمشیر که سلاح مسافره با خودشون نبرن🗡 🔻اگر یکی از قریش بدون اجازه ولیِّ خود پیش محمد بره، باید اونو به مکه برگردونن ولی اگه این اتفاق بالعکس افتاد، قریش این کارو نمی‌کنه. 🔻هر قبلیه‌ای آزاده هم‌پیمان یکی از ٢ طرف باشه... 🔻پیروی از اسلام تو مکه آزاد خواهد بود و هیچ‌کس به‌خاطر دین‌ش مورد آزار و اذیت قرار نگیره 🔻هر دو طرف برای حج یا عمره یا تجارت به سرزمین اون‌یکی برن، جون و مال‌شون در امان باشه. 📚تاریخ اسلام _ مهدی پیشوایی @HistoryOfIslam
✅حیا حضرت فاطمه علیهاالسلام حتی پس از شهادت ◼️ایشان در وصیت خود می‌فرمایند: در آخرین روزهاى عمر پربركتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مى‌دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه‌اى روى بدنش تشییع مى‌كنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و براى دیگران تعریف مى‌نمایند. ◼️مرا بر تخت كه اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلكه مرا با پوشش كامل تشییع كن، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید. 📚تهذیب الاحكام: ج ١، ص ۴٢٩ حیا از نمایان بودن حجم و اندام حتی پس از شهادت و دنیای پرتنوع امروزی که بسیاری با نمایش خود به‌دنبال جلب توجه هستند!! @HistoryOfIslam
♦️صورت جهیزیه فاطمه زهرا علیهاالسلام 🔻پیراهن کرباسی، یک قواره. به قیمت ٧ درهم 🔻روسری پشمی، یک عدد، به قیمت ۴ درهم 🔻سرانداز سیاه نظیر چادر، یک تخته، به قیمت ١٠ درهم 🔻تخت چوبی که دورش با پوست خرما پیچیده شده بود، یک عدد 🔻تشک یکی با پشم گوسفند و دیگری با لیف خرما، دو عدد 🔻بالش از پوست میش، ۴ عدد 🔻تخته پرده از پشم شتر، ١ تخته 🔻حصیر بافته شده از علف، ١ عدد 🔻دستاس سنگی برای آرد کردن جو و گندم، ١ عدد 🔻کاسه چوبی، ١ عدد 🔻مشربه آب‌خوری، ١ عدد 🔻کوزه سفالی، ٢ عدد 🔻بشقاب سفالی، ١ عدد ✔️♥️اینا جهیزیه بانوی دو عالم بود! 📚فاطمه در ائینه حقایق_ محمد حسن‌پور ریاحین الشریعه، ج ١، ص ٩٣ @HistoryOfIslam
نفس‌های انسان، گام‌های او به سمت مرگ است! - علی ابن‌ابیطالب
♦️نبش قبر حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ◼️بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، گروهی از انصار و مهاجر رفتن سراغ قبرهای جدید و ۴٠ تا قبر پیدا کردن که همه‌شون شبیه هم بودن... ◼️بعضی از بزرگای قوم گفتن که زنان مسلمین حاضرن همه اون ۴٠ تا قبرو نبش کنن تا حضرت فاطمه رو پیدا کنن و براش نماز بخونن و دوباره ایشون‌ رو خاکشون کنن❗️ ◼️خبر به گوش امیرالمؤمنین رسید، حضرت علی چشماش قرمز و رگ گردنش باد می‌کنه و میرسه اونجا و قسم میخوره که اگه کسی سنگی از این قبور رو تکون بده همه‌ی جمعیت رو شمشیر می‌زنه ◼️عمر با گروهی، امیرالمؤمنین رو می‌بینه به ایشون میگه: یا اباالحسن چیست تورا؟! سوگند به خدا نبش قبر می‌کنم قبر فاطمه را و بر او نماز می‌گذارم ◼️امیرالمؤمنین بعد شنیدن این جمله، جامه‌ی عمر رو می‌گیره و اونو زمین میزنه و رو سینه‌ش می‌شینه و میفرماین که: خلافت که حق من بود از دستم گرفتید و من دست نگه‌داشتم تا مبادا مردم مرتد شوند و یک‌باره از دین برگردن؛ اما قسم به کسی که نفس علی در دست اونه، اگه تو و اصحابت قصد قبر فاطمه را کنید زمین را از خون شما سیراب می‌کنم ◼️تو این موقع ابوبکر جلو میاد و امام علی رو قسم میده تا عمرو ولش کنه و نبش قبر نمی‌کنن ◼️امیرالمؤمنین، عمرو رها می‌کنه و مردم پراکنده میشن و میرن ◼️بعدش هم امیرالمؤمنین به سوگواری میشینه🖤 📚ناسخ التواریخ فاطمه، ج ١،ص ٢٣٣ و ٢٣۴ @HistoryOfIslam
جالبه؛ طرف حاضره صبح تا شب پیِ دانستنی و اخبار سلبریتی و فلان و بهمان بره ولی حاضر نیست چارتا مطلب از سرگذشت دینش بدونه یه‌جا نشست بتونه نیم ساعت درباره تاریخ دینش صحبت کنه! روی حرفم با یه عده از همین مذهبی‌هاستا 😂🌹 یه عده واسه ممبرش چنل می‌زنن، واسه همین هر موضوعی بولد باشه میرن سراغ همون؛ ولی ما دنبال ممبر و این صحبتا نیستیم که اگه بودیم کلی موضوعات جذب‌کننده‌تر برای مخاطب بود... فقط می‌خوایم چارتا آبجی داداش مثل خودمون حداقل یه‌خرده از تاریخ دینشون اطلاع داشته باشن. اینم بگم چون خیلیا حوصله یا وقت کتاب خوندن ندارن واسه همین اتفاقاتو به زبون خودمونی می‌نویسم که راحت‌تر درک شه.
🥀یه‌سری افراد هستن مربوط به دوران جنگ و دفاع مقدس قلب آدم درد میاد ، تک و تنها اینجان بیشترشون تحت تاثیر موج بمب و مشکلات بعد از جنگ اینجان. 🛏 کنار هر تخت نقاشی‌های عجیب و نامفهوم به چشم می‌خوره... به صورت عجیبی حسِ ترس و پوچی رو حس می‌کنی ترس از آدمایی که تو ذهنشون زندانی شدن... میگن که به صورت دوره‌ای تحت درمان قرار می‌گیرن.
🖤شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ◼️روزا و ساعت‌های آخر عمر حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها بود که حضرت به سلمی( پرستار روزای آخر عمرشون) فرمودند: مقداری آب بیاور تا غسل کنم. ◼️سلمی آب آورد و کمک کرد تا غسل کنه؛ بعدش حضرت فرمودن که بسترش رو وسط خونه پهن کنن ◼️حضرت تو بسترش رو به قبله خوابید و فرمود: امروز از دنیا می‌روم. ◼️اسما بنت‌عمیس میگه که، هنگامی که حضرت به حالت احتضار در میان چادرشونو رو سرشون می‌کِشن و می‌فرمایند: اندکی صبر کن، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده‌ام. ◼️حضرت از دنیا میرن و حسن و حسین خبر رو به گوش امیرالمؤمنین می‌رسونن. ◼️امیرالمؤمنین بعد شنیدن خبر، غش می‌کنن. به صورتش آب می‌پاشن. ◼️وقتی به حال اومد با قلب داغدار و سوزش میفرمان: ای دختر محمد، به چه کسی غم خود را بگویم؛ تا زنده بودی مصیبتم رو به تو می‌گفتم؛ حالا بعد از تو چجوری آروم شم؟🖤 📚بیت الاحزان، محدث قمی، ص ١۵١ @HistoryOfIslam
ان‌شاالله بعد شهادت به صورت طبقه‌بندی شده پیش میریم♥️
♦️اصلا به فرض محال، منظور جمله‌‌ی 'پیامبران ارث نمی‌گذارند' همونی باشه که عمر و ابوبکر می‌گفتن! ✔️ولی پیامبر مالکیتِ فدک رو در زمان حیاتش به حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، داد. ❕البته از اون جماعت، هیچی بعید نیست و یهو دیدید مدعی شدن پیامبر تو حیاتش هم نمی‌تونه چیزی به دیگری عطا کنه!😉 @HistoryOfIslam
رفقا ان‌شاالله از فردا از شروع نبوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ شروع می‌کنیم و پله به پله تا زمان مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، پیش می‌ریم♥️ با زبون ساده و پوست‌کنده👍 @HistoryOfIslam
با فهم گذشته، میشه در آینده تصمیمات درست‌تری گرفت! @HistoryOfIslam
شبتون آروم♥️ @HistoryOfIslam
| ◻️پدران محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌، یکتاپرست بودند و خود او نیز از کودکی از تربیت بالایی برخوردار بود و به زشتی‌ها و پلیدی‌های بت‌پرستی و اخلاق فاسد مردم مکه آلوده نبود. ◻️محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم، در نزدکی‌های بعثت که به اوج رشد فکری و عقلی رسیده بود، از محیط آلوده اطرافش رنج می‌برد و از مردم کناره‌گیری می‌کرد ◻️محمد ص از ٣٧ سالگی، حالاتی روحانی داشت و حس می‌کرد دریچه‌ای از غیب براش باز شده ◻️محمد ص، چندوقتی تو خواب صدایی می‌شنید که اونو پیامبر خطاب می‌کنن. یه روز محمد ص، تو بیابونای اطراف مکه، شخصی اونو رسول‌الله صدا میکنه که محمد ص ازش می‌پرسه: تو کیستی؟ جواب میده که: من جبرئيلم، خداوند مرا فرستاده تا تورا به پیامبری مبعوث کند. ◻️محمد ص این خبرو به همسرش خدیجه میده و همسرش با خوشحالی میگه: امیدوارم چنین باشد. 📚السیرة النبویه، ج١، ص٢۵٠ ابن‌کثیر، پیشین، ج١، ص ٣٨٩ تاریخ طبری، تاریخ‌الأمم و الملوک، ج٢، ٢٠٣ مجلسی، پیشین، ج١٨، ص١٩۴ @HistoryOfIslam
تاریخ ایران
#سیرِتاریخی | #بعثت‌ودعوت ◻️پدران محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌، یکتاپرست بودند و خود او نیز از کودکی از
| ◻️محمد در این دوره، چند روز تو سال رو در کوه 'حِراء' خلوت می‌کرد و به عبادت می‌پرداخت. ◼️اولین کسی که بین خداپرستان قریش، این سنت رو گذاشت، عبدالمطلب، جد محمد ص بود. 📚ابن‌هشام، پیشین، ج١، ص٢۵١ طبری، پیشین، ج٢، ص ٢٠۶ حلبی،پیشین، ص ٣٨٢ @HistoryOfIslam
| 🔻محمد ص که به مرز ۴٠ سالگی رسیده بود، باز مثل روش چندساله‌ تو کوه 'حِراء' به‌سر می‌برد. 🔺این‌سری پیک وحی فرود میاد و اولین آیات قرآن رو از درگاه خدای بزرگ، برای محمد ص می‌خونه. 📜بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴿۱﴾ بخوان به نام پروردگارت كه آفريد(۱) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ﴿۲﴾ انسان را از علق آفريد(۲) اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ﴿۳﴾ بخوان و پروردگار تو كريم‌ترين[كريمان] است(۳) الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴿۴﴾ همان كس كه به وسيله قلم آموخت(۴) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ﴿۵﴾ آنچه را كه انسان نمى‏دانست [به تدريج به او] آموخت (۵) -علق، ۵_١ 📚ابن‌هشام، پیشین، ص٢۴٩ طبرسی، مجمع‌البیان، ج١٠، ص۵١۴ @HistoryOfIslam
تاریخ ایران
#سیرِتاریخی | #آغازرسالت 🔻محمد ص که به مرز ۴٠ سالگی رسیده بود، باز مثل روش چندساله‌ تو کوه 'حِراء'
یه‌سری گزارش‌های غلط از طلوع وحی تو برخی از کتب هست که ان‌شاالله بهشون می‌پردازیم و نقد و بررسی‌شون می‌کنیم. @HistoryOfIslam
تاریخ ایران
یه‌سری گزارش‌های غلط از طلوع وحی تو برخی از کتب هست که ان‌شاالله بهشون می‌پردازیم و نقد و بررسی‌شون
♦️گزارشی نادرست از طلوع وحی 💢تو برخی از کتب تاریخ و حدیث، گزارشی افسانه‌وار راجع‌به چگونگی بعثت پیامبر نقل شده❌ ◼️مثلا یه‌جا نوشتن که عایشه میگه: پیامبر به خلوت‌نشینی علاقه‌مند شد و تو غار حِراء خلوت می‌کرد و بعد چندروز برمی‌گشت و از خدیجه توشه می‌گرفت و دوباره برمی‌گشت... ❗️...تا اینکه یه روز فرشته نزد اون میاد و میگه:بخوان پیامبر میگه من خواندن بلد نیستم بعدش فرشته محمدو می‌گیره خيلی محکم فشارش میده و بعد میگه بخوان و بازم پیامبر همون جوابو میده و این‌کار تا سه دفعه انجام می‌گیره❕ ❗️محمد ص برمیگرده پیش خدیجه و میگه: مرا بپوشانید! اونو می‌پوشونن تا ترس و اضطرابش بریزه... 🔻بعدش محمد ص اتفاقاتی که افتاده بودو به خدیجه تعریف می‌کنه و میگه: بر خویشتن بیمناکم. 🔺حضرت خدیجه میگه: به خدا سوگند خداوند تو را توار نخواهد کرد؛ زیرا تو به خویشانت نیکی و... ◼️بعدش خدیجه با محمد ص میرن پیش پسرعموش ورقة‌بن‌نوفل که پیرمردی نابینا بود و مسیحی بود و زبان عبری می‌دونست و انجیل رو با این زبان می‌نوشت... 💢پیامبر داستان رو به ورقه تعریف می‌کنه. ورقه میگه: این همون فرشته‌ایه که بر موسی نازل شد. کاش من امروز جوان بودم. کاش اون روز که قومت رو بیرون میکنن زنده باشم. 🔻محمد ص گفت: مگر مرا بیرون می‌کنند؟! ورقة میگه آره ...... ‼️ این روایت نمی‌تونه درست باشه به دلایلی که تو پست بعدی خواهیم گفت... 📚صحیح بخاری، ج١، ص۶٠-۵٩ @HistoryOfIslam
تاریخ ایران
♦️گزارشی نادرست از طلوع وحی 💢تو برخی از کتب تاریخ و حدیث، گزارشی افسانه‌وار راجع‌به چگونگی بعثت پیا
♦️نقد و بررسی روایت ◻️ روایت مذکور به دلایل زیر نمی‌تونه معتبر باشه: ◼️روایت‌کننده این گزارش، عایشه است که در سال ۴ یا ۵ بعثت متولد شده؛ پس در زمان حادثه نبوده تا شاهد عینی باشه. و اگر از کسی نقل کرده باشه چون اسم اون شخص‌ رو نیاورده بازم حرفش فاقد اعتباره. ◼️اینکه گفته شده، فرشته چندین بار به پیامبر گفته بخون، معقول نیست؛ چون اگر از روی لوح بوده، خدا و فرشته‌ش می‌دونستن محمد ص امّی هست و قدرت خوندن نداره و اگرم منظور، خوندن پشت‌ سرِ خوندن فرشته بوده، برای پیامبر کار سختی نبوده این کار ◼️فشارهای مکرر پیامبر توسط فرشته چه مفهمومی می‌تونه داشته باشه؟! وقتی یادگیری و خوندن یه انر ذهنیه! ◼️چون پیامبر همونطور که گفتیم از قبل پیام‌های غیبی دریافت می‌کرده پس دلیلی نداره حضرت غافل‌گیر بشه و دچار ترس بشه. ◼️از همه بدتر اینه که تصور کنیم محمد ص که به رسالت و مسئولیت هدایت مردم مبعوث شده بود خودش فرشته را نشناسه و از طریق یه پیرمرد مسیحی بخواد بدونه این موضوع رو! ◾️این‌ها اهم دلایل بودن و دلایل دیگه‌ای هم هست... 📚تاریخ اسلام، مهدی پیشوایی @HistoryOfIslam