eitaa logo
تاریخ ایران
1.3هزار دنبال‌کننده
304 عکس
58 ویدیو
46 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️پس از صلح 🔻امام حسن علیه‌السلام، پس از صلح اجباری با معاویه، چند روزی در کوفه موند؛ افسردگی و غم رنجش می‌داد و علاوه بر این، بقیه شیعیان رو که از سر هیجان و احساسات با اون یه موقع‌هایی مدل حرف زدن‌شون عوض میشد، سعی می‌کرد قانع کنه و شرایط و دلایل صلح رو بهشون توضیح بده. 🔻امام حسن ع بعد چند روز آماده شد که با اهل بیتش بره مدینه 🔻وقتی مردم کوفه فهمیدن امام قصد رفتن داره، گریه‌کنان به وداعش اومدن؛ گریه‌شون واسه این بود که شهرشون دیگه مرکز شهرهای دیگه نبود و مالیات‌ها و خراج‌ها به اون شهر سرازیر نمی‌شد و دیگه شده بود جزو توابع دمشق. 🔻وقتى به دير هند رسيد نگاهى مالامال درد و حسرت و سوز و گداز به پايتخت خود یعنی كوفه انداخت و اين بيت را از قول شاعر، به خاطر آورد: من با كينه و نفرت، از ديار عزيزانم جدا نشدم آنها خودشان قدرت و موقعيتم را از من دریغ داشتند 🔻کاروان امام حسن ع آنچنان از کوفه دور نشده بود که فرستاده معاويه بهشون رسيد و از امام خواست كه به كوفه برگرده تا با گروهى از خوارج كه در اطراف كوفه عليه اون سر به شورش برداشته بودند، بجنگد. امام از بازگشتن خوددارى كرد و به معاويه نوشت: «اگر قرار باشد با كسى از 'اهل قبله' بجنگم پيش از هر كس، با تو خواهم جنگيد.» 🔻امام حسن علیه‌السلام همراه کاروانش، به مسیرشون ادامه دادن و به هر شهر و آبادی‌ای می‌رسیدن، مردم اونجا ازشون استقبال می‌کردن؛ مردم از علت صلح می‌پرسیدن و امام هم بهشون توضیح می‌داد. 🔻امام حسن تو مسیر رسید به یثرب؛ مردم اونجا هم از امام استقبال کردن و یاد پیامبر افتادن که حسن رو شونه‌ش بلند میکرد و می‌فرمود: «حسن از من است و منم از او» 🔻امام حسن ع مدت ١٠ سال تو یثرب موند و به نشر تعالیم اسلام می‌پرداخت و از ستم‌دیدگان حمایت و از فقرا و محرومین دست‌گیری می‌کرد. 📚الكامل، ابن اثير، ج ٣، ص ٣٠٨ / صلح الحسن، ص ٢۶٨ به نقل از ابن الاثير در الكامل ج ٣، ص١۶٣ @HistoryOfIslam
روزگار طوری رقم خورد که فاطمه بین در و دیوار بمونه
علی تو سجده ضربه شمشیر بخوره
حسن به وسیله‌ی زنش مسموم بشه
حسین تو کربلا سرش بریده شه
و...
همه‌شون یه جوری شهید بشن
جز یکی!
و اون یکی انتقام همه‌ اینارو خواهد گرفت؛ به زودی...
پیامبر تو یه روز ۶ تا سفیر از مدینه به پادشاهان سرزمین‌ها فرستاد که هر کدوم از سفراء به زبون همون سرزمینی که فرستاده شده بودن حرف می‌زدن. ماجرای هر ۶ تا سفیر رو خواهم گفت♥️
یه چیزی هم که هست اینه که سیاست پیامبر نسبت به فرمانرواهای دیگه خیلی جالب و یه‌جورایی کلاس درسِ. حالا به مرور با هم دونه‌دونه می‌خونیمشون...
🔻 ذی‌الحجه سال ۶ بود که پیامبر از صلح حُدیبیه (که بعدا ماجراشو خواهم گفت) برگشت‌ و یه‌سری سفیر برای پادشاه‌های سرزمین‌های دیگه فرستاد و اونارو به اسلام دعوتشون کرد...📝 ‌١ @HistoryOfIslam