هدایت شده از ثاقِــب | Sagheb
درسته من بی وفا ام ؛
اما به روضه مادر هر جور شده خودم میرسونم!!!
بعد از اینکه حضرتصدیقهسلاماللهعلیهاخطبه فدکیه را در مسجد قرائت فرمود.
مدینه در گریه غرق شده بود،زن و مرد باصدای بلند گریه میکردند.ابوبکر به عمر گفت: دستهایت بریده باد!چه میشد اگر مرا رها میکردی و فدک را به او برمیگرداندم.
دختر پیامبر سزاوار فدک بود نه ما! عمر گفت: این کار قدرت تو را تضعیف میکرد؛ از سر دلسوزی این کار را کردم! ابوبکر گفت: وای بر تو! حال با دخترِ محمد(ص) چه کنم؟! مردم هدف ما از غصب فدک و خلافت، و نیز مکر ما را خواهند فهمید. عمر گفت: گریه های مردم احساسات زودگذر است؛ هیچ اتفاقی نیوفتاده است! برخیز نماز بخوان، زکات بده، امر به معروف کن، و بیت المال را زیاد کن تو خوبیها را زیاد کن.
چون یک گناه در برابر آن همه نیکی چیزی نیست، گناه غصب را هم گردن من بینداز.
ابوبکر به شانهی عمر زد و گفت: آفرین چه مشکلاتی که برای من حل کردی..
| مقتلمقَرّم ؛صفحه۱۹۷ |
فاطمیه از دو جهت دل شیعیان را آتش میزند؛
یکی شهادت صدیقهی طاهره
و دیگری پایان یک عاشقانهی تمام عیار و
شروع غربت بی انتهای علی(ع)..)!"
آیت اللّٰه تقوایی :
اگر حضرت زهرا(س) دعا نکنند
هیچ توفیقی نخواهیم داشت
اگر مجالس حضرت زهرا(س) تشکیل می گردد
و ما در این جلسات نوکری می کنیم
به دلیل دعاهای ایشان است ؛
ما گمان می کنیم که با ارادهٔ
خودمان در این جلسات حاضر شدیم !
خانم تک تک ما را دعا کرده اند و
حواسشان به ما بوده است …
بعد از اینکه مهاجمینِ خانه،
امیرالمومنینعلیهالسلام را رها کردند
و تنها از مسجد برمیگشت؛
حضرتزهرا به تنهاییِ او نگاه میکرد.
به حضرت فرمود:
علیجان؛
جانم فدای جان تو،
جان من سپر جان توست...
|کوکبدرّی،ج۱،ص۱۹۶