eitaa logo
حس آرامش ❤️
186 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
30 فایل
تاریخ 1402/2/2 حس آرامش با متن های انگیزشی داستان کوتاه پندانه حدیث مهدوی تلنگر ومطالب مفید دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
"🌤🍂" ‏إنَّ القلبَ ليُظلِمُ من أتْعابِ الحَياةِ ‏فيستنِيرُ بكثرةِ الصَّلاةِ على النَّبيِّ ﷺ "🤍|.. دل از سختی های زندگی تاریک می شود او را به فراوانی صلوات بر پیامبرﷺ روشن کن  "❤️✨|.. الَّلہُـــمَّ صَــلِّ ؏َـلَے مُحَمَّـــدٍو ؏َـلَےآلِ مُحَمَّــدﷺ🌹 "👒
دیدی میخوای حرف بزنی نمیدونی چطوری بگی؟ من الان نمیدونم تو رو چجور صدا کنم که نگام کنی یا راحم العبرات تو که دلرحمی با زخم‌خورده‌ها بغلم کن✨💔
خدا گاهی تو رو تو یه مسیری قرار میده که اولش برات سخته! اما کم‌کم میفهمی که اون شرایط سخت چقدر به نفعت بوده! پس دل به مصلحتش بسپار! بدون همیشه هواتو داره نترس و قوی ادامه بده
"حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست " "
✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد.بعد از هر نماز دست خود را بلند کن و حاجت از خدا بخواه. هر کس بعد از نماز یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود. تا نماز خود را خواندی بلند نشو و برو، تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیب بالا نمی رود. بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان.بنشین درِ خانه ی خدا و گدایی من و حاجت بخواه. شلید همین امشب دعایت گرفت. انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:«اُدْعوُنی اَسْتَجِبْ لَکُمْ» شما بخوانید مرا، من دعایتان را مستجاب می کنم. 📚 کتاب طریق وصل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در اولین شب دی ماه دعا میکنم ❄️شبتون پر امید 🌸بختتون سپید ❄️عشقتون خدا 🌸زندگیتون پویا ❄️حاجتتون روا 🌸و لحظه هاتون پر از آرامش باشه ❄️شبتون بخیر و ستاره بارون
🔻به من یاد بده مثل تو باشم 🌹 مرد زاهدی در کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد وخستگی در کند. سنگ زیبای درون چشمه دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت وبه راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد که از شدت گرسنگی به حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نان بیرون آورد و به اوداد. 🌹 مرد گرسنه هنگام خوردن نان چشمش به سنگ گرانبهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت: آیا آن سنگ را به من می دهی؟ زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد. مسافر از خوشحالی در پوست خود نمی نگجید. او می دانست که این سنگ آن قدر قیمتی است که با فروش آن می تواند تا اخر عمر در رفاه زندگی کند. بنابراین سنگ را برداشت و با عجله به طرف شهر حرکت کرد. 🌹 چند روز بعد همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: من خیلی فکر کردم تو با این که می‌دانستی این سنگ چقدر ارزش دارد، خیلی راحت ان را به من هدیه کردی. بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت: من این سنگ را به تو بر می گردانم ولی در عوض چیز گرانبهایی از تو می خواهم. به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم. 🌹 👆
یا رب چه شود زان گل نرگس خبر آید🌼 آن یار سفر کردهٔ ما از سفر آید🍃 شام سیه غیبت کبری به سر آید🌼 امید همه منتظران منتظر آید🍃 🌴أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ❣ 😭