کُنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت . .
ولی آهسته میگویم ، الهی بی اثر باشد .
من بریدم دل ز تو ، اما خدایی جان من !
سر به بالین مینهی دردی نداری در دلت ؟!
من جایِ خالیِ تو را با یک غزل پر میکنم
این غیرِ ممکن را فقط ، گاهی تصور میکنم .
هدایت شده از ִֶָ آقایِمن'!🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:))))))))))))))
خنده کُن تا بشوی سوژهی ِ نقاشی ِ من . .
من فقط شیوهی ِ لبخند کشیدن بلدم ؛
من دوستت نداشتم ؟!
من حتی چایم را کمرنگ میریختم تا از آن طرف ِ لیوان به تو نگاه کنم ..
نگاهم کردی و بستی به یک لحظه به رگبارم . .
دلم یک زخمیِ تنها وُ چشمانت دو لشکر بود .
دل مرده ایم و یاد تو ؛ جان می دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد بہ ما (:
تقدیر من این بود که در بندِ تو باشم ؛
دیوانهی دیوانهی لبخنـد تو باشم . .
وارد جنگل شدی رنگ از برگ ها پرید ؛
رحم کن بر باغبان ، چشمهایت را ببند!