اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست !
وفا آن است که اسمت را درون سینه ام دارم .
تورا هر لحظه به خاطر میآورم
بی هیچ بهانهای . .
شاید دوست داشتن واقعا' همین باشد !
زِ عشقت بند بندِ این دل دیوانه می لرزد ؛
خرابم می کنی اما ، خرابی با تو می ارزد .
عاقبت دستانمان رو میشود با شعرها ؛
مثل چشمانی که بعد از گریهها پف میکنند .
گفتمش با من بمان ، گفت هستم غم مخور ؛
بیفایان وعدھ های پوچ راحت میدهند🕊!
نآز کنی ، نظر کنی . . قهر کنی ، ستم کنی ؛
گر که جفا گر که وفا ، از تو حذر نمیکنم .
تند کردم قدمم تا گیرمت در جان ؛ ولی
بچه ای بیخود چرا مادر خطابت میکند ؟!