eitaa logo
حسینیه ی شعرا
265 دنبال‌کننده
83 عکس
287 ویدیو
11 فایل
خاطرت جمع در این عرصه ی ویرانی ها علم افتاده به دستان سلیمانی ها ارتباط: @Ana_Yamanii
مشاهده در ایتا
دانلود
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می‌رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن الله یاری از تو می‌جوییم و می‌گوییم: ایاک نعبد نقطه ایاک نستعین نقطه تویی آن نقطه‌ای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه اگر چه خطبه بی‌نقطه یا که بی‌الف داری پر است این آستینت از الف آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام امیرالمومنین نقطه ✍ @Hoseinie_Shoara
رفت عباس به میدان و رجزخوانی کرد مثل حیدر پدرش جنگ نمایانی کرد گفت زینب به اشاره به حسینش به‌به خودمانیم ابوالفضل چه طوفانی کرد @Hoseinie_Shoara
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍《 》 🌹 🌷 شعرخوانی بسیار زیبای حمیدرضا برقعی در مدح حضرت علی ع | چیذر، هیئت رایت العباس 🎤 @Hoseinie_Shoara
تا وحی آمد مقتدا را برد بالا دست نبی دست خدا را برد بالا با دست گرم رحمة للعالمینش دست یل خیبرگشا را برد بالا فهمیده بود آن گوش‌ها دروازه هستند تا آخرین حدش صدا را برد بالا می‌خواست مردم جلوه حق را ببیند آیینه ایزدنما را برد بالا شان نزول سوره انسان عیان شد وقتی که روح هل اتی را برد بالا روزی خرید یوسف ارزان بود اما این بار پیغمبر بها را برد بالا سکان کشتی هدایت جانشین خواست این ناخدا آن ناخدا را برد بالا هرگز به شعر دیگران حسرت نخوردیم این بیت‌های ساده ما را برد بالا ✍ @Hoseinie_Shoara
#لبیک_یا_حسین هـــر کـــس وســـیله ای داشت بــرای هدایتـــش مـا با نســیم روضــه ی تـو بـا خــدا شــدیم @Hoseinie_Shoara
#لبیک_یا_حسین پر مے ڪشد دلم بہ هواے حرمِ حســین دارم بہ اشتیاقِ شما مےپــرم حســـین خورشید از حوالےِ گنبد طلوع ڪرد صبح اسٺ و باز نام تو را مےبرم حسـین @Hoseinie_Shoara
دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:) خوب مي‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟ نام او عشق است، آري مي‌شناسيدش: علي ست من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم با مددهاي علي ابن ابي طالب شدم در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي هر چه مي‌گويم علي، انگار اللّهي ترم مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او مي‌پرم مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين» وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين» دست او در دست من، يا دست من در دست اوست ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست   يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او فکر مي‌کردم که من عاشقترينم پيش او دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي  کوثري که ناز او را قلب جنت مي‌کشيد ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پري مي‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبري بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است من نبي‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم» طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم» چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات» هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست ✍ @Hoseinie_Shoara