پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۱) #فصل_چهارم(شراره ی نخستین ۶) #اندیشهی_ایجاد_دگرگونی وقتی در سال ۱۳۳۷
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۲)
#فصل_چهارم (شراره ی نخستین۷)
#خط_مبارزه_وخط_آگاهی_بخشی(بخش اول)
در اینجا باید یکی از مشخصه های مهم نهضت اسلامی ایران را بیان کنم.
این مشخصه عبارت است از وجود دو خط در این نهضت، که تعامل میان این دو خط، تشکیل دهنده ی روند تکاملی حرکت به سمت اسلام در این کشور بوده: نخست، خط مقابله ی دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیده دینی بود.
دوم، خط بیدارگری فکری و ارائه ی برنامه ی اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارتی دیگر: خط نوسازی اندیشه دینی.
از یک سو، کسانی بودند که خط مقابله با دستگاه حاکم را در پیش گرفتند، ولی از یک اندیشه مترقی اسلامی برخوردار نبودند، بلکه دچار تحجر و جمود فکری بودند.
آنها به انگیزه ی غیرت اسلامی شان یه مقابله با قدرت حاکمه ای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود.
از سوی دیگر، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند و افکار روشنی در زمینه ی اسلام داشتند؛ میکوشیدند دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند، با کج روی های فکری هم مبارزه میکردند، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند.
در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصه ی بیدارگری فکری بودند، اما عامل «مقابله»، در نهضت برجستگی داشت.
در اوایل، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمه ی دین ستیز بود. پس از آنکه روحیه ی مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائه ی نظریه ی اندیشه ی اسلامی به نحو مطلوب پیش برود، متحجران عقب ماندند؛ اما کسانی که بصیرت دینی داشتند و از افکار باز و روشن بهره ای داشتند، در مسیر نهضت ماندند.
سپس، بویژه طی سالهای ۱۳۴۵و ۱۳۴۶ که دشوار ترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همه ی گروه های مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود، بسیاری از شخصیت های نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم (خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند.
کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایان زندگی جهادی خود، در میدان مقاومت حضور داشتند، اما در سالهای یاد شده، هم خود را مصرف روشنگری فکری کردند.
شهیدان بزرگوار، مطهری و بهشتی و باهنر از این جمله اند.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۲) #فصل_چهارم (شراره ی نخستین۷) #خط_مبارزه_وخط_آگاهی_بخشی(بخش اول) در این
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۳)
#فصل_چهارم (شراره نخستین ۸)
#خط_مبارزه_وخط_آگاهی_بخشی
در اینجا باید برای ثبت در تاریخ بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همه ی لحظات نهضت، هردو خط را باهم آمیختم و به این ویژگی معروف بودم.
در تمام زندگی مبارزاتی خود، همواره هردو خط"مقاومت"و "روشنگری" را باهم ادامه دادم و معتقدم این دو را کاملا باهم در آمیختم.
نهایت سعی من این بود که دین را چنان که خدای متعال خواسته، به عنوان روشی برای رفتار عملی، و برنامه ای برای زندگی، و تغییری مستمر بسوی کمال مطلوب بفهمم و ارائه کنم.
در همه ی کار های فکری و عملی ام، و در سخنرانی ها و درسهایم، روی این خط تمرکز داشتم.
همین گرایش به درک آگاهانه و روشن از اسلام، مرا واداشت تا به کتاب های اسلام گرایان عرب روی بیاورم؛ که این مطلب را در جای خود بیان خواهم کرد.
در کنار این، به هر فعالیتی که میتوانست مردم را علیه قدرت حاکم بسیج کند و به صورت هسته ای برای رهبری مردم به سوی برپایی حکومت اسلامی درآید، دست میزدم.
میان برادرانمان نیز کسانی بودند که این هردو خط را باهم ادامه دادند. آقای هاشمی رفسنجانی یکی از برجسته ترین آنها بود.
یک بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایشان گفتم: در این پانزده سال گذشته، یک روز هم زندگی من بدون مقاومت علیه رژیم نگذشت؛ در این مدت، یک شب هم بدون نگرانی نخوابیدم؛ چون شبهای ما یا در زندان میگذشت یا در تبعیدگاه، و یا در انتظار زندان و تبعید. آقای هاشمی گفت: من هم همینطور.
البته برادرانی که در "خط فکری" بودند، مارا پشتیبانی و یاری میکردند.
شهید مطهری هجده سال از من بزرگتر بود_ یعنی یک نسل از من مسن تر بود_ با این همه، باهن دوستی فوق العاده ای داشتیم.
ایشان همواره میکوشید از جایگاه اجتماعی من حمایت کند و در سخنرانی ها و مجالس خود از من یاد میکرد.
دکتر شریعتی نیز زندگی اسلامی خود خود را در میدان مقاومت آغاز کرد و سپس به روشنگری و آگاهی بخشی روی آورد.
من درباره ی افکار او ملاحظاتی دارم که درجای خود بیان خواهم کرد.
برادرانم، برخی به مبارزه ی سیاسی میپرداختند و برخی نمیپرداختند؛ اما چنان که گفتم، باهم همکاری و تشریک مساعی داشتیم.
فعالیت اسلامی اقتضا میکند که همه ی نیروها با قابلیتها و سلیقه های گوناگون جذب شوند.
مردم در این زمینه باهم متفاوتند.
درحدیث مأثور آمده: لو علم الناس کیف خلق الله تبارک و تعالی هذا الخلق لم یلم احد احدا.
و این با اصل اختیار منافاتی ندارد، بلکه بر وجود اختلاف در طبیعت افراد بشر تاکید دارد.
به عقیده ی من اگر فعالیت آگاهانه ی فکری اسلامی از جنبش و مبارزه جدا شود، خشک و بی روح میشود.
روح مبارزه ی دینی هم اگر از آگاهی و اندیشه عاری گردد، دچار ارتجاع و تحجر میگردد. ترکیب مقاومت با آگاهی بخشی و رشد فکری، خط انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945