eitaa logo
پژوهش های اصولی
284 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
705 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۰) #فصل_سوم (ساحل دجله) #ترجمه_از_عربی در سال 1338 یا 1339 هنگام اقامت در
(خون دلی که لعل شد ۳۱) (ساحل دجله) پیش تر گفتم که ادبیات عرب را در بالاترین سطوح آموختم. من شیفته‌ی این علوم بودم و از آن لذت میبردم؛ بویژه بیشتر شیفته ی کتاب مغنی در نحو و مطول در بلاغت بودم. بخش بدیع در مطول از شیرین ترین درسهای من بود. من باموضوعات این بخش، زندگی میکردم و روحم از آن مالامال میشد. بسیاری از شواهد شعری آن را از بر کردم. علم بیان هم به همین گونه بود. تا الان هم گاهی برخی از آن ابیات را باخود زمزمه میکنم؛ مانند این نمونه: و کأَنَّ مُحمَرّ الشقیـ/ قِ إذا تصوّب أو تصعّد أعلام یاقوتٍ نُشـــر/ نَ علی رماحٍ من زَبَرجَد یا: و کأَنّ النجوم بین دجاها/ سنن لاح بینهنّ ابتداع که از شاهکار های تشبیه است. و از دیگرشاهکار های تشبیه در بلاغت نیز این گفته ی شاعر است: کانّ مثار النقع فوق رئوسنا/ و اسیافنا لیل تهاوی کواکبه شگفت آوراینکه چنین تشبیه جالب و دقیقی، کار یک فرد نابینا است که نه جنگ را میتواند ببیند، و نه گرد و خاک آن را، و نه شمشیر های آن را! همچنین از شاهد مثالهای بسیار جالب در بدیع، سخن ابو تمّام است که میگوید: یقول فی«قومس»قومی و قد اخذت/ منا السَّری و خطی المهریه القودِ/ امطـــلع الشمس تبغی ان تــــؤمّ بنـــا/ فقلت کــلّا، ولــکن مطــلع الجودِ هیچ شاعری _حتی منبتی_ به پای ابو تمّام نرسیدت، بلکه منبتی از ابوتمّام خیلی اخذ کرده است. من تمام کتاب اغانی را خوانده ام. از جمله عواملی که مرا به ادامه ی خواندن این کتاب تشویق میکرد، لذتی بود که از اشعار میبردم. چند جزوه دارم که حاوی مطالبی است که از اغانی گلچین کرده ام. البته از خواندن این کتاب هدف دیگری هم داشتم که به جای خود گفته شده است. دانشنامه های بزرگ عربی را در زمینه های تاریخی و تاریخ ادبیات خوانده ام و حاشیه ها و ملاحظات خود را پشت جلد هرکتاب نوشته ام. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 | «رَوضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الجَنَّة» ✅ بازدید آیت الله مصباح یزدی از نمایشگاه ملیتا در جنوب ۱۳۹۶/۱/۲۶ ❗انتشار برای اولین بار 🔺به مناسبت سالروز پیروزی لبنان در جنگ ۳۳ روزه 📽جهت مشاهده با کیفیت بالا تر: https://www.aparat.com/v/EVqrW 🌐 @mesbahyazdi_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۱) #فصل_سوم (ساحل دجله) #فراگیری_ادبیات_عرب پیش تر گفتم که ادبیات عرب را
(خون دلی که لعل شد ۳۲) (ساحل دجله ۶) در سال 1342 در زندان قزل قلعه به گروهی از زندانیان عرب خوزستانی برخوردم. تفصیل ارتباطم با آن برادران را هنگام صحبت از بازداشتهایم خواهم گفت. فعلا به همین مقدار بسنده میکنم که درباره شدت علاقه ام به پیشترفت در مکالمه عربی هنگام دیدار باآن زندانیان عرب سخن بگویم. همه ی آنها چون ایرانی بودند، فارسی میدانستند؛ اما من بخاطر علاقه ی ویژه ای که به زبان عربی دارم، با آنها به این زبان صحبت می کردم. در میان آنها مردی علاقه مند به ادبیات بود، با شعر آشنایی داشت و اشعاربسیاری را حفظ بود؛ که من ابیات بسیاری از اشعاری را که از او شنیدم، به خاطر سپردم. او عاشق شعر"السید الحبوبی" بود و دائما شعر اورا تکرار میکرد. این مرد "سید باقر نزاری" نام داشت. او این بیت را خیلی بر زبان جاری میکرد: اتت و حیاض الموت بینی و بینها/ و جادت بوصل حین لا ینفع الوصل ونیز این بیت: ساصبر حتّی یعلم الصّبر انَّنی/ صبرت علی شیء امرّ من الصّبر همچنین برادران عرب در زندان، گونه ای شعر عامیانه را _که ابوذیه مینامند_ میخواندند. از جمله ی این نوع شعرها که در حافظه ام مانده، یکی هم این است: البدر شعّ بجبینک و الله لِیلِه/ و البَرَد بشفاک یا ادعج و الله لیله مضیت لیله بوصالک و الله لیله/ عثربیها الدهرو حواک لیَّ در میانشان جوانی روشن فکر و با سواد، با لقب «آل ناصر الکعبی» بود. من با او خیلی به عربی صحبت میکردم. به او مقداری قواعد عربی می آموختم؛ زیرا با آنکه عرب بود، قواعد زبان را نمیدانست. همچنین از من خواست تا زبان ترکی به او بیاموزم. من هم از او قدری زبان انگلیسی آموختم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔰 لوح | در سایه تحریف 🔻به موازات تحریم یک جریان تحریف هم هست. هدف ضربه به روحیه مردم و آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم است. اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد. زیرا عرصه جنگ اراده‌ها است. ۹۹/۵/۱۰ 💻 @khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۲) #فصل_سوم (ساحل دجله ۶) #ابوذیه در سال 1342 در زندان قزل قلعه به گروهی
(خون دلی که لعل شد ۳۳) (ساحل دجله ۷) (بخش اول) ادبیات معاصر عرب در مجموع نتوانسته علاقه ام را جلب کند؛ چون در قسمتهایی از آن چیزهایی یافته ام که منافی ذائقه ی عربی و زبان عربی است. بویژه باید از سبک متاثر از سبک و محتوای ادبیات اروپایی یاد کنم، که نه ادبیات عربی است و نه ادبیات اروپایی بلکه چهره ی مسخ شده ای است که هر طبع سالم و ذوق سلیمی آن را پس میزند. لذا در جست جوی آن ابیاتی برآمدم که با زبان عربی لذتبخشی که با آن خو گرفته ام، سازگار بوده و از زبان و سبک آن، از اصالت برخوردار باشد. من آثار نویسندگان و شعرای بزرگ معاصر مصری، شامی و عراقی را خوانده ام؛ اما گمشده ی خود را _از جمله_ در سروده های محمد مهدی جواهری، شاعر عراقی، یافتم. جواهری به دلیل پرورش ادبی و دینی اصیل خود در خانواده ی معروف جواهری و محیط دینی و ادبی نجف، زبان و بیان عربی اصیلی دارد؛ کمااینکه توجه به رنج ها و ارزوهای مردم و تاثیرپذیری آن، از ویژگی های برجسته ی شعر او است. ویژگی دیگرش، مواضع شجاعانه ی او در مقابله با حاکمان ستمگر است، که بخاطر آن بارها بازداشت و زندانی شد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
همیشه با دو سه نفر می رفت گلزار شهدا قدم به قدم که می رفت جلو، دلتنگ تر از قبل می شد، دلتنگ شهادت،🕊 دلتنگ رفقای شهیدش...💔 کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش می گفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم می شد فهمید.😢 نجواهایی از جنس دلتنگی، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه می رفت می نشست و خلوت می کرد بعد رو می کرد به ما و می گفت:《قرآن همراهتون هست؟》😊 اگر بود که سوره حشر را می خواند و اگر هم نبود از توی موبایل📱 برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما می خواند...🌹 @soleymani_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۳) #فصل_سوم (ساحل دجله ۷) #جواهری_شاعر (بخش اول) ادبیات معاصر عرب در مجمو
(خون دلی که لعل شد ۳۴) (ساحل دجله ۸) (بخش دوم) وقتی دوست لبنانی ادیب و فاضلم، مرحوم سید جواد فضل الله از انقلابیگری و مواضع باصلابت جواهری برایم گفت، به این شاعر بیشتر علاقه مند شدم. او همچنین از قصیده ای که جواهری در برابر مرحوم محمد حسین کاشف الغطا انشاد کرده بود، برایم گفت؛ که این قصیده کاشف الغطا را عمیقا تکان داد و از بس از آن خوشش آمد، زمام اختیار از دست داد و فریاد کشید: بخدا قسم تو متنبی این عصری! و جواهری بلافاصله جواب داد: شیخنا! متنبی شاعر سیف الدوله بود و من شاعر سیف الاسلام! مقصودش از سیف الاسلام(شمشیر اسلام) همان خود کاشف الغطا بود. از شما چه پنهان، من هنگامی که برخی قصاید جواهری را خواندم، گریسستم. قصیده«لالایی گرسنگان» (تنویمه الجیاع) از آن جمله است: نامی جیاع الشعب نامی/ حرستک آلهه الطعام نامی، فان لم تشبعی/ من یقظه فمن المنام اما وقتی در این قصیده ابیاتی را خواندم که حاکی از برداشت نادرست از دین و وظیفه ی علمای دین است، متاثر شدم. وی میگوید: نامی علی تلک العظات / الغر من ذاک الامام یوصیک ان تَدَعی المباهج/ واللذایذ للیام و تعوضی عن کل ذلک/ بالسجود و بالقیام من در همان وقت در حاشیه ی صفحه ی کتاب ملاحظه ام را نوشتم و از اینکه حقیقت رسالت انقلابی اسلام از فکر شاعر دور مانده، تعجب خود را ابراز داشتم. ولی به راستی آیا این سخن شاعر درباره ی وعاظ السلاطین است که ماموریت تخدیر مردمان را به نام دین دارند؟! اگر مقصود او این واعظان بوده، شایسته میبود که آنها را در سخن خود مشخص میکرد. همچنین از جمله قصاید جواهری که مرا عمیقا تکان داد، "روز شهید" (یوم الشهید) است که در آن میگوید: تبّاً لدوله عاجزین توهّموا/ انّ «الحکومه» بالسیاط تُدامُ و اذا تفجّرت الصدور بغیظها/ حَنَقاً، کما تتفجّر الالغامُ فاذا بهم عصفا اکیلاً یرتمی/ و اذا بما رکنوا الیه رکامُ خواندن ابیات قصیده ی «ای سیاهی! همه جارا فراگیر!» (اطبق دُجی) در من طوفانی به پا کرد: اطبق دجی، اطبق ضباب/ اطبق جهامّا یا سحاب اطبق علی متلبدیـ/ نَ شکا خمولهم الذباب اطبق علی المعزی یُرا/ دُ بها علی الجوع احتلاب اطبق علی هذی الکرو/ شِ یمطّها شحم مذاب اطبق: فانت لهذه السوءات/ _عاریه_ حجاب کن سترها لاینبلج صبــ/ ــحٌ و لایخفق شهاب هرگاه شوق ادبیات معاصر عرب در دلم می افتد، دیوان جواهری را میگشایم و خود به تنهایی، یا به همراه کسانی که علاقه به ادبیات عرب در آنها سراغ دارم، به خواندن اشعار او می پردازم. شاعر و غربت او را به یاد می آورم و آرزو میکنم تا به میهن خود بازگردد و ببیند _چنان که خواسته است_ سیاهی شب دراز دامن از میهن رخت بربسته است. در سال ۱۳۷۱ کتابی از جواهری به دستم رسید با عنوان ذکریاتی (خاطرات من) که آن را با شوق بسیار خواندم و با وجود تراکم کار ها و اشتغالات، آن را ظرف چند روز تموم کردم. بسیاری از صفحات آن را حاشیه نویسی کردم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۴) #فصل_سوم (ساحل دجله ۸) #جواهری_شاعر(بخش دوم) وقتی دوست لبنانی ادیب و ف
(خون دلی که لعل شد ۳۵) (ساحل دجله ۹) (بخش سوم) گاه که میدیدم به رخدادی اشاره دارد، به دیوان مراجعه میکردم تا ببینم آن رخداد را در شعر خود چگونه بیان کرده است. بعدا شنیدم علاقه مند است به اتفاق همسرش به زیارت امام رضا (علیه السلام) مشرف شود. من از دوستان خواستم تسهیلات لازم را برای زیارت آنها فراهم کنند. اما همسرش پیش از آنکه به آرزوی خود برای زیارت ثامن الائمه برسد، درگذشت. البته دستور دادم به احترام خاندان جواهری و شاعر این خانواده، مجلس فاتحه ای برای آن مرحومه در حرم رضوی برگزار شود. سپش فردی از دفترم برای تسلیت گویی به جواهری، و دعوت از او برای سفر به ایران اعزام شد. وی بلافاصله دعوت را پذیرفت و رهسپار ایران شد. ما دوست داشتیم شاعر، روزهایی را در سایه اسلام و انقلاب اسلامی به سر برد تا وجود امتی سربلند و باعزت و عصیانگر علیه ستم و ستمگران و تلاش برای تحقق پیروزی در عرصه های مختلف سازندگی را _که آرزوی قلبی اش بوده_ به چشم ببیندد؛ دوست داشتیم او اسلام را _همچنان که آرزو میکرد_زنده، پویا، انقلابی و پر تحرک ببیند، تا خاطرش بدان بیاساید و دلش در کنار آن آرام گیرد؛ و بدین سان، مسیر طولانی زندگی خود را با خوشی به پایان برساند. اما روح متلاطم و نا آرام و ملتهب شاعر _که بیش از هشتاد سال با یک زندگی پر خروش سرشار از کشاکش و دگیری و دشمنی و خصومت خو گرفته_ کجا میتواند آرام و قرار یابد و چگونه میتواند به آرامش برسد؟ او مدتی اینجا ماند، با من دیدار کرد، و نسبت به من و جمهوری اسلامی ایران احساسات خوبی را ابراز داشت. نسخه ای از کتاب ذکریاتی را نیز به من هدیه کرد، به همراه ابیاتی با مطلع زیر: سیدی ایها الاعزل الاجل/ انت ذو منه و انت المدل سپس در روز عید غدیر قصیده ای برایم فرستاد با مطلع زیر: ابا الحسین تحیات معطره/ فی یوم عید(غدیر) رُحت ترعاء کان الاولی (امیرالمومنین)به/ والیوم انت"ولی الامر" مولاه همچنین قصیده دیگری فرستاد با این مطلع: ایران، عاد الصبح من افراح/ حذر الفوات فاذنی بصباح در این قصیده، در جواب برخی از برادران که ظاهرا اورا بخاطر سکوتش سرزنش کرده اند، میگوید: قالوا سکت و انت افظع ملهب/ وعی الجموع لزندها لقداح اما او سکوت کرده، چون دیده یارانش سکوت کرده اند: لکن وجدت سلاحهم فی عطله/ فرمیت فی قعر الجحیم سلاحی مقصودم از یاد‌آوری کوتاه از جواهری این بود که گوشه ای از عشق و علاقه ام را نسبت به نوع خوب شعر معاصرعربی بیان کنم. امیدوارم این نوع شعر، مسئولیت خود را در بیان صادقانه ی آرمانهای توده های امت در جهت زندگی بهتر ادا کند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
شخصیت شناسی رهبر معظم انقلاب حجت الاسلام گرامی پور.mp3
25.88M
💠 شخصیت شناسی رهبر معظم انقلاب ✅ حجت الاسلام و المسلمین گرامی پور ۹۹/۵/۲۵ (دوره‌ی تربیت مدرّس کتاب طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن) 🔆 دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظّم انقلاب (دفتر قم) 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۵) #فصل_سوم (ساحل دجله ۹) #جواهری_شاعر(بخش سوم) گاه که میدیدم به رخدادی ا
(خون دلی که لعل شد ۳۶) (شراره نخستین ۱) از خردسالی، یکی از دورانهای مهم بیداری اسلامی را شاهد بوده ام، که از آغاز حرکت نواب صفوی (رحمته الله علیه) تا نهضت امام خمینی(قدس سره) و انقلاب اسلامی و برپایی نظام مبارک اسلامی امتداد داشت. مرحوم شهید نواب صفوی نخستین جرقه ای بود که راه اسلام را به معنای فراگیری انقلابی و پویای آن در برابرم روشن ساخت. این مرد در جامعه ی ایرانی آنچنان جنبشی برانگیخت که وجدان مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کرد، عزم ها را جزم کرد و در دلها غیرت و حمیتی نسبت به اسلام و مقدسات اسلامی ایجاد نمود. اثرگزاری او محدود به ایران نبود، بلکه به برخی نقاط جهان عرب سفر کرد و آتش شور و حماسه را در دل مجاهدان برافروخت. به برخی زمامداران عرب نیز نصیحت میکرد که در دام فریب استعمارگران نیفتند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۸۰ #مذاق_شارع ۹ #موارد_اعمال ۳ 🖋مذاق شارع گاهی برای توسعه حکم و گاهی برای تضییق حکم و گاه
۸۱ ۱۰ 🖋 اگر چه تعداد مفاهیم همسو با مذاق شریعت بسیار است، ولی تفاوت آن ها با توجه به تعاریف مذکور برای هر کدام، روشن است. البته دو مفهوم وجود دارد که به دلیل وجود مقارنه شدید، لازم است توضیح داده شود، که عبارت است از: ✅ ۱. تفاوت مذاق شریعت با الغاء خصوصیت: در مذاق شریعت حکم با ملاحظه مذاق شارع، به فرع سرایت داده می شود، بدون اینکه نه در اصل و نه در فرع، موضوع تغییر یابد. ولی در الغاء خصوصیت، موضوع حکم تغییر می یابد، و ثابت می شود که در واقع و نفس الامر، موضوع، یا از آن چه که در لسان دلیل آمده است، اعم است و یا منحصر در آن نیست، بلکه غیر آن نیز موضوع حکم می باشد. ✅ ۲. تفاوت مذاق شریعت با مقاصد شریعت: این بحث در ضمن مباحث آتی، به صورت تفصیلی خواهد آمد. ادامه دارد... ‌ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۶) #فصل_چهارم (شراره نخستین ۱) #پیشاهنگ_جهاد از خردسالی، یکی از دورانهای
(خون دلی که لعل شد ۳۷) (شراره ی نخستین ۲) نواب در سال ۱۳۳۲ به مشهد سفر کرد و در محلی به نام «مهدیه» _شبهه مدرسه ای با هدف یاد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)، که موسس آن «حاجی عابد زاده» توجه وافری به برگزاری مراسم جشن نیمه ی شعبان داشت -اقامت گزید. نواب به خانه هیچ کس نرفت بلکه مرکز مهم دینی را انتخاب کرد. من آن زمان جزو طلاب مدرسه ی سلیمان خان بودم و چهارده سال داشتم. با وجود اشتیاق شدیدم به دیدن نواب نتوانستم به مهدیه بروم زیرا پدرم اجازه نمیداد. در یکی از روز ها نواب تصمیم گرفت برای بازدید آن عده ایی از طلاب مدرسه ی سلیمان خان که به دیدنش رفته بودند از آن مدرسه دیدن کند. من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم. نواب در چشم ما نماد قهرمانی و مقاومت اسلامی بود. وقتی خبر کشته شدن رزم آرا به دست خلیل طهماسبی یکی از فدائیان اسلام منتشر شد و میشنیدیم که آقای کاشانی این اقدام قهرمانانه را به طهماسبی تبریک گفته احساس عزت و افتخار میکردیم. ما میدانستیم که نواب برای خود یاران و تشکیلاتی دارد که دژخیمان و گردنکشان حکومت را به وحشت انداخته است. در مدرسه حجره ی بزرگی بود که به آن مدرس میگفتید آن را رفت و روی و مرتب کردیم و برای آمدن این میهمان و همراهانش آماده ساختیم و در انتظار ساعت موعود ماندیم. در ورودی مدرسه باز شد و عده ایی میهمان وارد شدند. چشم من در میان آنان در جست و جوی نواب بود که در ذهن خود از او تصویر مردی تنومند و بلند قامت داشتم اما به جای چنان مردی که در تخیلم بود مردی لاغر و کوتاه قد رادیدم که عمامه ایی سیاه بر سر داشت و چهره اش بشاش بود و هرکه را میدید با گشاده روسی برخورد می‌کرد و به او سلام میداد. اگر هم به یک نفر سید برمیخورد میگفت: پسر عمو سلام علیکم. باخود گفتم عجب! نواب صفوی که رژیم شاه را گیج و حیران کرده این است؟! در واقع از وقتی چشمم به این مرد افتاد دیدم با تمام احساس مجذوب اویم و از ژرفای قلبم او را دوست میدارم. در این سفر، گروهی از فدائیان اسلام نواب را همراهی می‌کردند که بیشترشان جوان بودند و کلاه پوستی های خاصی به سر داشتنتد و در میانشان سه نفر هم معلم بودند. مدرس پر از جمعیت شد، نواب آنجا ایستاد و سخنرانی کرد؛ درباره ی اهدافش صحبت کرد و مردم را به شهادت طلبی در راه یاری اسلام و اعتلاء آن ترغیب نمود. سخنانش در روحم موج میزد و احساساتم را شعله ور میساخت و مرا به سوی چشم انداز های قدرت و عزت اسلام میکشاند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 علم حضرت میثم تمار علیه السلام در هر حركت ريز و درشتى که در اطراف ما اتفاق می افتد، حتى در حرکت يک مارى كه دارد مى‏ پيچد و به سمت خانه ‏اش می‏رود؛ كلى اطلاعات است. همه اين ها روى حساب و كتاب است. در قیامت حساب و كتاب هايش برای انسان مشخص می شود. تمامش هم قواعد علمى براى زندگى است منتهى ما جاهل هستيم. اگر كسى بداند؛ پر از زواياى علمی است. حتی هوايى كه می وزد. در کتب روایی نقل شده که ميثم تمّار با برخی از دوستان و اصحاب اميرالمؤمنين‌‌ عليه ‏السلام در كشتى نشسته بودند و در رودخانه داشتند مى ‏رفتند. يک دفعه باد گرفت و طوفان شد. میثم سرش را بيرون كرد و گفت كه معاويه الان مرد. بعضى از افرادی که آنجا بودند روز و ساعت این حرف را نوشتند بعد از یک هفته خبر مرگ معاویه آمد و معلوم شد همان ساعت معاويه مرده است. (رجال الكشی، ص80) این بزرگوارن علم منايا و بلايا داشتند. ‌@nasery_ir ‌ ‌ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۷) #فصل_چهارم(شراره ی نخستین ۲) #شوق_دیدار_نواب نواب در سال ۱۳۳۲ به مشهد
(خون دلی که لعل شد ۳۸) (شراره ی نخستین۳) (بخش اول) دوروز بعد شنیدم نواب می‌خواهد به مدرسه ی نواب برود. با آنکه من در کسب اجازه از پدرم محدودیت داشتم، اما به آن مدرسه رفتم. دیدم مردم منتظر اویند. مدرس و ایوان این مدرسه را برای استقبال از او مفروش کرده بودند. من هم همراه با آنان مدتی در انتظار ماندم اما دیدم از فرط شوق قدرت ماندن و انتظار کشیدن ندارم لذا به استقبالش شتافتم. بیرون آمدم و مسیر منتهی به مهدیه را در پیش گرفتم. دیدم نواب می آید و مردم از پس او روانند. او در حین راه رفتن به چپ و راست رو می‌کرد و به مردم سلام میداد و با آنها به گرمی فراوان حرف میزد. رهگذران را مخاطب قرار میداد گاه عزمشان را جزم می‌کرد و گاه نصیحتشان می‌کرد. هنگام سخن گفتن همه ی جسمش حرکت داشت و وقتی میخواست سخنی را برساند وجودش میلرزید. من خود به چشم دیدم وقتی نواب در مذمت تشیع به لباس غریبان سخن میگفت مردی چنان تحت تاثیر قرار گرفت که کلاه شاپوی خود را از سر برداشت در دست مچاله کرد و در جیب گذاشت! 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
خلاصه_کتاب_طرح_اندیشه_اسلامی_در_قرآن.pdf
2.05M
🔸خلاصه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | پایه‌های فکری نظام اسلامی 📝 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۱۳۸۱/۰۴/۰۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خلاصه جلسات «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آن تحت عنوان «پایه‌های فکری نظام اسلامی» یاد کرده‌اند را در قالب یک کتابچه تولید کرده است. ساختار این محصول در هر جلسه شامل مواردی چون: «مقدمه‌ی توضیحی»، «نشانی و ترجمه‌ی آیات»، «واژگان کلیدی»، «نکات کلیدی» و «بُرشی کوتاه از متن» است. ➕ این محصول با «دسته‌بندی و خلاصه‌سازی» محتوای کتاب می‌تواند خوانندگان را در «مطالعه‌ی سریع» و «فهمِ نکات اصلی و رئوس مباحث حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» یاری دهد.
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۸) #فصل_چهارم(شراره ی نخستین۳) #شعله‌ی_فروزان(بخش اول) دوروز بعد شنیدم نو
(خون دلی که لعل شد ۳۹) (شراره ی نخستین ۴) (بخش دوم) با عجله خود را به نخستین صف کسانی رساندم که در مدرسه، برابر نواب نشسته بودند. اکنون آن صحنه با تمام جزئیاتش در نظرم مجسم می‌شود. نواب در جایی ایستاده که بر ایوان و حیاط مدرسه اشراف داشت. من در برابر او و جلوی پایش نشسته بودم و مجذوب یکایک حرکات و کلمات او شده بودم. به یاد دارم طلاب را وعظ می‌کرد و از آنها میخواست به ورع و تقوا پایبند باشد. هنوز این صدایش در گوشم طنین انداز است که میخواند: (یا ابن آدم! اکثر مـــن الزاد فـــان الطریق بعید بعید، و جدد السفینة فان البحر عمیق عمیق.) درواقع نواب به صورت شعله ی فروزان در آمد که همواره اهتمام به امر اسلام و جامعه و اندیشیدن به آینده ی اسلام را در اعماق وجودم بر می انگیخت. شایان ذکر است که در زمان آیت الله کاشانی و یک سال پیش از آمدن نواب یعنی سال ۱۳۳۱برخی از سخنرانهای آگاه به مشهد آمدند و من بسیار مشتاق بودم مجالس آنها را دریابم و از آن روحیه ی حماسی که القا می‌کردند لبریز شوم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
کودتای 28 مرداد 32 چرا شکل گرفت؟.pdf
192.9K
🔴 کودتای 28 مرداد 1332 چرا شکل گرفت؟ چرا و چگونه سقوط کرد؟ ‏۱. جناب ‎ نه آخوند بود، نه دنبال حکومت دینی بود،نه موشک بالستیک داشت،نه انرژی هسته‌ای داشت، نه ازحزب‌الله لبنان و فلسطین حمایت می‌کرد نه حضور نظامی درمنطقه داشت، تازه به شدت به آمریکایی‌ها اعتماد هم داشت،اما باز انگلیس وآمریکا با ‎، مشترکاً علیه او کودتا کردند!‌ چرا؟ 🔻کمی مفصل است اما حتماً مطالعه بفرمائید... ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۳۹) #فصل_چهارم (شراره ی نخستین ۴) #شعله‌ی_فروزان (بخش دوم) با عجله خود را
(خون دلی که لعل شد ۴۰) (شراره ی نخستین ۵) ؟! دوسال پس از آن سفر در سال ۱۳۴۴ نواب اعدام شد ‌وبه شهادت رسید. من در آن زمان در مدرسه ی نواب نزد حاج شیخ هاشم قزوینی درس میخواندم. با اعدام نواب سراسر کشور بویژه حوزه های علمیه را جو رعب و وحشت فرا گرفت. استاد ما حاج شیخ هاشم قزوینی تنها روحانی ایی در مشهد بود که در آن زمان سد رعب و وحشت را شکست و در مقدمه ی جلسه ی درس خود در رثای نواب سخنرانی کرد و به اعدام او شدیدا اعتراض کرد و با صدایی پر شور و مهیج گفت: آیا با فرزندان پیامبر خدا چنین باید بکنند؟ ما طلاب جوان هم به تشکیل جلسات میپرداختیم و در آن، فضایل نواب و یارانش و خط مشی و اهداف آنها را بیان میکردیم و اعتراض خود را به اعدام این مجاهدان اعلام میداشتیم. سال بعد از شهادت نواب، ما به شخصی بر خوردیم که برای گذراندن تعطیلات تابستانی به مشهد آمده بود. اسمش «عباس غله زاری» و از اعضای فدائیان اسلام بود اما به علت نبود مدرکی دال بر محکومیتش تحت پیگرد قرار نداشت. ما با او آشنا و مانوس شدیم. او درباره ی شخصیت و منش و دیدگاه های فکری نواب برایمان گفت و من بیشتر شیفته ی نواب شدم و ایمانم به اخلاق و از خود گذشتی و اهداف او بیشتر شد. ما گروهی از جوان‌ها بودیم که به با هم پیوند فکری و عاطفی داشتیم. غله زاری تقریبا ده سالی از ما بزرگ تر بود، ولی ما با او رابطه محکمی برقرار کردیم و او در سال‌های بعد هر تابستان به مشهد می آمد. نخستین اقدام سیاسی گروه ما در انتظار فرصتی بود تا عملا شور و شوق سرشار خود را نشان دهد. در محرم سال ۱۳۳۴ این فرصت به دست آمد. استاندار خراسان دستور داده بود سینماهای مشهد فقط از اول تا دوازدهم محرم تعطیل شود؛ درحالی که پیش از آن معمولا به احترام عاشورا و اربعین، در هر دوماه محرم و صفر تعطیل می‌شد. همین کافی بود تا انگیزه ی من برای اقدامی مخالفت آمیز شود. ما با دوستان جمع شدیم بیانیه ای نوشتیم و این تصمیم را محکوم کردیم. در این بیانیه علما و مردم را ترغیب کردیم که به وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند، و در مورد عواقب سکوت در برابر منکرات هشدار دادیم. دستگاه چاپ در اختیار نداشتیم همه ی نسخه های بیانیه را با دست نوشتیم. من الان هم یک نسخه از آنها را دارم. این بیانیه در چهار صفحه بود و نوشتن هر نسخه حدود دوساعت وقت میبرد. این نخستین گام عملی در عرصه ی فعالیت سیاسی بود. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
آیت الله حق شناس مراقبات محرم(2).mp3
2.59M
💠 مراقبات محرم ✅ آیت الله حق شناس (رضوان الله تعالی علیه) 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۰) #فصل_چهارم (شراره ی نخستین ۵) #با_فرزندان_رسول_خدا_چنین_میکنند؟! دوسال
(خون دلی که لعل شد ۴۱) (شراره ی نخستین ۶) وقتی در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم، افکار مربوط به ایجاد دگرگونی اجتماعی در ذهنم موج میزد؛ و چون من در حوزه ی علمیه بودم، لذا طبیعی بود که کار نوسازی حوزه بخش اعظم توجه مرا به خود معطوف میداشت. من اخیرا در سال ۱۳۷۰ در قم راجع به طرح نوسازی حوزه ی علمیه صحبت کرده ام، که ریشه ی این بحث به آن روزها برمیگردد. ضمنا دیروز یکی از روحانیون به دیدنم آمد که آن وقتها از اطرافیان آقای بروجردی بود. بحثی که میان من و او در اوایل مهاجرتم به قم صورت گرفته بود، به خاطرم آمد. آن زمان در منزل یکی از دوستانمان در قم با وی ملاقات کردم. برادرم سید محمد و صاحب خانه هم بودند. من در حضور او از نظام حوزه بشدت انتقاد کردم. آن زمان، رهبری حوزه هم با آقای بروجردی بود. بحث، سخت بالا گرفت. او دفاع میکرد و من انتقاد. بعد از آنکه وی از آنجا رفت، صاحب خانه به خاطر آنکه به خود جرئت دادم مطالبی بگویم که ممکن است به گوش آقای بروجردی برسد، مرا سرزنش کرد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۸۱ #مذاق_شارع ۱۰ #مفاهیم_همسو 🖋 اگر چه تعداد مفاهیم همسو با مذاق شریعت بسیار است، ولی تفا
۸۲ ۱۱ 🖋 مذاق شرع بر سه قسم است: ✅ الف) مواردی که موجب قطع به حکم شرعی می شود. این گونه موارد، برای مجتهدینی که حجیت قطع را ذاتی می داند، حجیت دارد (مانند شیخ اعظم انصاری و تابعی ایشان، چرا که این دسته از فقها، حجیت را قابل انفکاک از قطع نمی دانند). بنابراین، مجتهدینی که حجیت قطع را ذاتی نمی دانند، ممکن است اشکال کنند که این گونه نیست که هر قطعی که از هر طریقی حاصل شود (و لو کان من طیر الغراب و جری المیزاب)، حجیت داشته باشد. ✅ ب) مواردی که موجب اطمینان به حکم شرعی می شود. حجیت این گونه موارد، بستگی دارد به مبنای فقیه در زمینه حجیت اطمینان دارد، که آیا اصلا اطمینان را حجت می داند یا خیر. و اگر حجت می داند، از چه بابی حجت می داند. اگر از باب تعبد است و دلیل تعبدی بر حجیت مطلق اطمینان دارد، در این صورت بحثی نیست. ولی اگر اطمینان را از باب سیره عقلائیه حجت می داند، بعید است سیره عقلاء قائم باشد بر عمل به اطمینان در این گونه موارد. ✅ ج) مواردی که موجب ظن به حکم شرعی می شود: روشن است که هیچ دلیلی بر حجیت این قسم وجود ندارد و اصل در ظنون، عدم حجیت است. 🔆 تبصره: در باب مرجحات باب تزاحم، ممکن است برای ترجیح احد المتزاحمین بر دیگری، صرف حصول ظن و بلکه صرف احتمال اهمیت را کافی بدانیم، حتی اگر این ظن یا احتمال، از طریق مذاق شریعت حاصل شود. ادامه دارد... ‌ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۱) #فصل_چهارم(شراره ی نخستین ۶) #اندیشه‌ی_ایجاد_دگرگونی وقتی در سال ۱۳۳۷
(خون دلی که لعل شد ۴۲) (شراره ی نخستین۷) (بخش اول) در اینجا باید یکی از مشخصه های مهم نهضت اسلامی ایران را بیان کنم. این مشخصه عبارت است از وجود دو خط در این نهضت، که تعامل میان این دو خط، تشکیل دهنده ی روند تکاملی حرکت به سمت اسلام در این کشور بوده: نخست، خط مقابله ی دینی با دستگاه حاکم، که برخاسته از عقیده دینی بود. دوم، خط بیدارگری فکری و ارائه ی برنامه ی اسلامی برای زندگی، با گفتمانی نو. یا به عبارتی دیگر: خط نوسازی اندیشه دینی. از یک سو، کسانی بودند که خط مقابله با دستگاه حاکم را در پیش گرفتند، ولی از یک اندیشه مترقی اسلامی برخوردار نبودند، بلکه دچار تحجر و جمود فکری بودند. آنها به انگیزه ی غیرت اسلامی شان یه مقابله با قدرت حاکمه ای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود. از سوی دیگر، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند و افکار روشنی در زمینه ی اسلام داشتند؛ میکوشیدند دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند، با کج روی های فکری هم مبارزه میکردند، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند. در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصه ی بیدارگری فکری بودند، اما عامل «مقابله»، در نهضت برجستگی داشت. در اوایل، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمه ی دین ستیز بود. پس از آنکه روحیه ی مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائه ی نظریه ی اندیشه ی اسلامی به نحو مطلوب پیش برود، متحجران عقب ماندند؛ اما کسانی که بصیرت دینی داشتند و از افکار باز و روشن بهره ای داشتند، در مسیر نهضت ماندند. سپس، بویژه طی سالهای ۱۳۴۵و ۱۳۴۶ که دشوار ترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همه ی گروه های مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود، بسیاری از شخصیت های نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم (خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند. کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایان زندگی جهادی خود، در میدان مقاومت حضور داشتند‌، اما در سالهای یاد شده، هم خود را مصرف روشنگری فکری کردند. شهیدان بزرگوار، مطهری و بهشتی و باهنر از این جمله اند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
# ولایت 💠 اسباب گشایش امور 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۴۲) #فصل_چهارم (شراره ی نخستین۷) #خط_مبارزه_وخط_آگاهی_بخشی(بخش اول) در این
(خون دلی که لعل شد ۴۳) (شراره نخستین ۸) در اینجا باید برای ثبت در تاریخ بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همه ی لحظات نهضت، هردو خط را باهم آمیختم و به این ویژگی معروف بودم. در تمام زندگی مبارزاتی خود، همواره هردو خط"مقاومت"و "روشنگری" را باهم ادامه دادم و معتقدم این دو را کاملا باهم در آمیختم. نهایت سعی من این بود که دین را چنان که خدای متعال خواسته، به عنوان روشی برای رفتار عملی، و برنامه ای برای زندگی، و تغییری مستمر بسوی کمال مطلوب بفهمم و ارائه کنم. در همه ی کار های فکری و عملی ام، و در سخنرانی ها و درسهایم، روی این خط تمرکز داشتم. همین گرایش به درک آگاهانه و روشن از اسلام، مرا واداشت تا به کتاب های اسلام گرایان عرب روی بیاورم؛ که این مطلب را در جای خود بیان خواهم کرد. در کنار این، به هر فعالیتی که میتوانست مردم را علیه قدرت حاکم بسیج کند و به صورت هسته ای برای رهبری مردم به سوی برپایی حکومت اسلامی درآید، دست میزدم. میان برادرانمان نیز کسانی بودند که این هردو خط را باهم ادامه دادند. آقای هاشمی رفسنجانی یکی از برجسته ترین آنها بود. یک بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایشان گفتم: در این پانزده سال گذشته، یک روز هم زندگی من بدون مقاومت علیه رژیم نگذشت؛ در این مدت، یک شب هم بدون نگرانی نخوابیدم؛ چون شبهای ما یا در زندان میگذشت یا در تبعیدگاه، و یا در انتظار زندان و تبعید. آقای هاشمی گفت: من هم همینطور. البته برادرانی که در "خط فکری" بودند، مارا پشتیبانی و یاری میکردند. شهید مطهری هجده سال از من بزرگتر بود_ یعنی یک نسل از من مسن تر بود_ با این همه، باهن دوستی فوق العاده ای داشتیم. ایشان همواره میکوشید از جایگاه اجتماعی من حمایت کند و در سخنرانی ها و مجالس خود از من یاد میکرد. دکتر شریعتی نیز زندگی اسلامی خود خود را در میدان مقاومت آغاز کرد و سپس به روشنگری و آگاهی بخشی روی آورد. من درباره ی افکار او ملاحظاتی دارم که درجای خود بیان خواهم کرد. برادرانم، برخی به مبارزه ی سیاسی میپرداختند و برخی نمیپرداختند؛ اما چنان که گفتم، باهم همکاری و تشریک مساعی داشتیم. فعالیت اسلامی اقتضا میکند که همه ی نیروها با قابلیتها و سلیقه های گوناگون جذب شوند. مردم در این زمینه باهم متفاوتند. درحدیث مأثور آمده: لو علم الناس کیف خلق الله تبارک و تعالی هذا الخلق لم یلم احد احدا. و این با اصل اختیار منافاتی ندارد، بلکه بر وجود اختلاف در طبیعت افراد بشر تاکید دارد. به عقیده ی من اگر فعالیت آگاهانه ی فکری اسلامی از جنبش و مبارزه جدا شود، خشک و بی روح میشود. روح مبارزه ی دینی هم اگر از آگاهی و اندیشه عاری گردد، دچار ارتجاع و تحجر میگردد. ترکیب مقاومت با آگاهی بخشی و رشد فکری، خط انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945