پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۷) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی۱۰) #ماقوت (بخش دوم) در شبهای ماه رمضان، فرص
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۸)
#فصل_یازدهم(دادگاه نظامی ۱۱)
#دفاعیه_در_دادگاه_نظامی(بخش اول)
پرونده من در این زندان، در دادگاه نظامی مطرح بود؛ دادگاه نظامی هم در وسط پادگان قرار داشت و رابطه ی من با این دادگاه، در طول مدت زندان برقرار بود؛ یا دادگاه مرا برای پاسخگویی به سوالات احضار میکرد، و یا من در اعتراض به یک رشته مسائل به دادگاه مامه مینوشتم و در نتیجه دادگاه مرا برای پاسخ به اعتراضاتم احضار میکرد.
من اعتراض کردم که چرا مرا با کفالت آزاد نمیکنند؟ درحالی که قانون چنین اجازه ای میدهد.
اعتراض کردم که چرا اجازه نمیدهند با خانواده و دوستانم ملاقات داشته باشم؟ به نگهداشتنم در سلول انفرادی -علی رغم تکمیل مراحل بازجویی- اعتراض کردم... و میدانستم که دادگاه قادر نیست هیچ یک از چیزهای را که خواسته بودم، برایم تامین کند.
اما قصدم آن بود که در برابر تخلفات غیر قانونی آنها موضعی از طرف خود داشته باشم. به یاد دارم که یک بار رئیس دادگاه در پاسخ به یکی از درخواست هایم گفت: باید به ساواک مراجعه کنم(!) البته این حرف ناخواسته از زبانش در رفت، و من از آن علیه او استفاده کردم.
با اظهار تعجب از حرف او گفتم: چطور ممکن است دادگاه زیر نفوذ ساواک باشد؟! او فورا حرفش را عوض کرد و شروع کرد به تعریف و تمجید و ذکر فضایل رئیس ساواک مشهد!
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از احمدحسین شریفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 احمدحسین شریفی
🔸ببینید نگاه کاندیدای مدعی اقتصاددانی را!
🔸به اعتقاد بنده از این چهارده ثانیه میتوان علتالعلل مشکلات اقتصادی ایران اسلامی را در همه سالیان حکمرانی غربزدگان بر مراکز اقتصادی کشور فهمید.
این آقای محترم، همچون سایر اسلاف غربزده خود در مدیریتهای اقتصادی کشور، هیچ باوری به اقتصاد اسلامی ندارد و میخواهد همچون گذشته، مشکلات اقتصادی ایران اسلامی را با نسخههای غربی و شرقی حل کند!
مردم ایران ثمره اجرای سیاستهای اقتصادی نئوکینزی را در هشت سال حاکمیت تفکرات لیبرالی، با همه وجود خود لمس کردهاند. «دیگر بس است».
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲۸) #فصل_یازدهم(دادگاه نظامی ۱۱) #دفاعیه_در_دادگاه_نظامی(بخش اول) پرونده
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۲۹)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۲)
#دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش دوم)
روز محاکمه تعیین شد. من پرونده ام را برای بازنگری و تهیه دفاعیه خواستم. دادگاه برای من یک وکیل مدافع نظامی تعیین کرده بود، اما من میدانستم که دفاع او صوری است و خاصیت و اثری بر آن مترتب نیست. دفاعیه ای در سی صفحه نوشتم.
روز محاکمه وارد صحن دادگاه شدم. در صدر دادگاه، رئیس و دو قاضی و دادستان و وکیل مدافع مستقر بودند. همگی آنها نظامی بودند و با درجات نظامیِ براقی که بر شانه و نشانهایی که بر سینه داشتند، با باد و فیس تمام نشسته بودند. من با آهنگی قوی و لحنی قاطع، لایحه دفاعیه را خواندم.
این لایحه هم مانند لایحه قبلی که در زندان سابق تهیه شده بود، به دقت بر مواد قانونی استناد داشت و به صورتی منطقی تنظیم شده بود.
انتظار نداشتد از یک طلبه علوم دینی چنین سخنانی بشنوند و یا از او چنین موضعی را مشاهده کنند؛ چون تصویری که در ذهن آنها از دین و روحانیون نقش بسته بود، تصویری عقب مانده و مسخ شده بود.
من در چهره ی اعضای دادگاه نشانه های تحسین و تبادل نگاه های گویا و پرمعنا را میدیدم. هنگام تنفس دادگاه، مراتب تحسین خود را ابراز کردند و از انتخاب الفاظ و معانی و کیفیت بیان دفاعیه تمجید کردند.
پس از دادگاه، از من خواستند از سالن دادگاه خارج شوم و بیرون در منتظر بمانم. من در اشتیاق اطلاع از حکم صادره، لحظه شماری میکردم.
روز محاکمه، با روز ملاقات زندانیان و خانواده هایشان مصادف بود. خانواده برای دیدار با من آمده بودند و جلوی در زندان منتظر مانده بودند.
دادگاه چون در وسط پادگان قرار داشت، از در ورودی دور بود. خانواده تا ظهر انتظار کشیده بودند. برخی رفته بودند و برخی مانده بودند.
البته حکم صادر شده بود، اما بایستی روی برگهای خاصی تایپ میشد و سپس در حضور اعضای دادگاه و متهم قرائت میشد. من در انتظار اعلام حکم بودم.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13921026_7971_128k.mp3
3.68M
📡 كليپ صوتی | امام صادق و داعیه تشکیل حکومت اسلامی
🏴رهبر انقلاب: امام صادق علیهالصلاةوالسلام، ماهیت مبارزهاش یک ماهیت سیاسی بود، کار فرهنگی او هم کار سیاسی بود.
☑️ @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ولایت
#هیات_مجازی
⚫️ شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم.
⚫️ مداح: حاج منصور ارضی
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۲۹) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۲) #دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش دوم) روز
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۰)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۳)
#دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش سوم)
وقت اداری به پایان رسید. یکی از اعضای دادگاه بیرون آمد و هنگامی که به در ورودی پادگان رسید، خانواده ای را دید که در انتظار زندانی خود مانده اند، و مطلع شد که اینها خانواده من هستند؛ لذا به آنها خبر داد که حکم آزادی من صادر شده است. بدین ترتیب پیش از آنکه من از حکم دادگاه مطلع شوم، خانواده از آن اطلاع یافتند.
وقتی انتظار آنها به درازا کشید، یکی از نگهبانان پادگان به آنها گفت:شما بروید؛ او هم پس از آنکه آزاد شود، خواهد آمد. در نتیجه، آنها به منزل بازگشتند.
دو ساعت پس از ظهر مرا خواستند و حکم دادگاه را مبنی بر محکومیت من به مدتی کمتر از زمانی که در زندان گذرانده بودم، اعلام کردند.
قرار شد تا تشکیل دومین دادگاه -که دادگاه تجدید نظر است و معمولا یک ماه پس از نخستین دادگاه تشکیل میشود- مرا آزاد کنند.
رئیس دادگاه دستور داد سربازان نگهبان، به علامت اینکه فرد همراه آنها زندانی نیست، سلاح خود را دوشفنگ کنند و مرا در انجام بقیه اقدامات اداری لازم براس خروج از زندان یاری کنند. به اتاقم رفتم؛ که چنان که قبلا گفته بودم، نزدیک در ورودی زندان بود. یک ساعت از شب گذشته بود که اثاثیه ام را جمع کردن و بازندانیان خداحافظی کردم.
فصل زمستان بود و هوا سرد؛ و در شب، سرد تر. جلوی در ورودی پادگان تعدادی از جوانان فامیل را دیدم که با یک اتومبیل در انتظار من ایستاده بودند. وسایلم را گرفتند. خواستم سوار اتومبیل شوم که یک افسر آمد و گفت:
شما نمیتوانی بروی؛ با من بیا! مرا در اتومبیلی که چند نظامی در آن بودند، سوار کرد و اتومبیل -چنان که از مسیر راه دریافتم- به سمت ساختمان ساواک حرکت کرد.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۲۷ شوال سالروز ارتحال آیتالله حاج سید جواد خامنهای(م ۱۴۰۶ هـ.ق)
از اوتاد
آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
من از نزدیک با والد آقای خامنهای آشنایی داشتم. وی از اوتاد بود. هم ملّا بود و هم بالاتر از علمش تقوای وی بود. حاشیه مفصلی بر کفایه از او دیدم که با خط خوش نوشته بود و البته تقریرات درس حاج میرزا محمد آقازاده بود. ایشان در مشهد منزل خیلی ساده و محقّری داشت. من زیاد به منزل ایشان میرفتم، چون ایشان با حاج آقای والد مرتبط بود و رفتوآمد خانوادگی داشتند.
▪️جرعهای از دریا، ج ۳، ص ۶۳۷
#پوستر
——
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@mfeqhi
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۰) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۳) #دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش سوم) وقت
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۱)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۴)
#دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش چهارم)
آیا آزادی من از پادگان، ظاهری بوده؟ آیا میخواهند مرا به ساواک و از آنجا به تهران ببرند؟
درحالی که اتومبیل مسیر خود را در تاریکی و سرما به سمت سرنوشت نامعلوم من میپیمود، این گونه پرسش ها نیز در ذهن من میچرخید.
جلوی ساختمان ساواک مرا پیاده کردند. بازجویی که در زندان سوم و چهارم با او آشنا شده بودم -یعنی غضنفری- با من روبرو شد. با لحنی آمیخته به غرور و موذیگری به من گفت:
-چرا آمدی؟
-من نیامدم، آنها مرا به اینجا آوردند.
-حالا که ما دستور آزادی ات را داده ایم، برو!
بدون آنکه علت این رفتار آنها را بدانم، به خیابان تاریک و سرد آمدم تا اتومبیلی پیدا کنم که مرا به خانه برساند. اگر وسایلم هم در دستم بود، بیرون ماندن در این ساعت از شب، مشقت و درسر بیشتری داشت.
اما وسایلم را جلوی در ورودی پادگان به کسانی که برای رساندنم آمده بودند، سپرده بودم.
ناگهان یک اتومبیل جلوی پایم ایستاد. خوب نگاه کردم، دیدم همان جوانانی هستند که جلوی پادگان منتظرم بودند. فهمدیم آنها مسیر مرا از پادگان تا ساواک در انتظار سرنوشت و سرانجام کار دنبال کرده بودند.
به خانه رسیدم، دیدم همسرم نشسته و به در چشم دوخته، بچه ها هم از انتظار خسته شده اند و به خواب رفته اند.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از javedan.ir
سخنرانی آیت الله جاودان ظهر شهادت امام صادق (ع).mp3
9.31M
📼 #فايل_صوتي | سخنراني آيت الله جاودان
ظهر شهادت امام صادق (ع) (۱۶ خرداد ۱۴۰۰)
🏠 حسینیه آیت الله شیخ مرتضی زاهد(رحمة الله علیه)
سایت :
www.javedan.ir
صفحه اینستاگرام
instagram.com/javedan.ir
صفحه توئیتر :
twitter.com/newjavedan_ir
کانال آپارات
aparat.com/javedan_ir
کانال سروش :
Sapp.ir/javedan_ir
کانال بله:
Ble.im/javedan_ir
كانال ايتا:
eitaa.com/javedan_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۱) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۴) #دفاعیه_در_دادگاه_نظامی (بخش چهارم) آی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۲)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۵)
#رفتار_عجیب_یک_دوست_نزدیک
فراموش نمیکنم که همان شب پس از بازگشت به منزل، برای تشرف به زیارت حضرت رضا [علیه السلام] و نماز در مسجد گوهرشاد، به حرم رفتم.
دیروقت بود و صحن تقریبا خالی بود، اما از دور دو تن از دوستان و همدرسهای خود را دیدم که با یکی از آنها علقه ی خاصی دارم و قیافه ما نیز آنچنان به هم شبیه است که اگر کسی مارا نشناسد، گمان میبرد باهم برادریم.
از این تصادف، بسیار خوشحال شدم؛ زیرا انتظار نداشتم کسی را در آنجا ببینم.
با شوق دیدار چهره هایی که زندان میان من و آنها فاصله انداخته بود، به سوی آن دو رفتم. انتظار داشتم آنها هم به محض دیدن من به سویم بیایند و بعد از این مدت جدایی، از دیدار من خوشحال شوند.
به طرف آنها رفتم و نزدیکشان رسیدم. میخواستم سلام کنم که دیدم از من رو میگردانند!
گویی یکی از آن دو به دیگری گفته بود: او اکنون از زندان خارج شده و شاید تحت نظر است؛ پس، از او دوری کنیم! این برخورد، مرا سخت متاثر کرد.
یک فرد زندانی مانند من که چند ساعتی است از زندان آزاد شده، از دوستان و بویژه از کسانی که قاعدتا باید همان دغدغه ها و امیدها و آرمانهای اسلامی او را داشته باشند، توقع چنین برخوردی را ندارد!
در حقیقت، من اینگونه برخورد هارا از برخی روحانیون، فراوان دیده ام! درحالی که به عکس آنها، جوانان -اعم از طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه- در مواقعی که به زندان می افتادم و مورد ستم رژیم واقع میشدم، بیشتر دور مرا میگرفتند و به من میپیوستند.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۲) #فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۵) #رفتار_عجیب_یک_دوست_نزدیک فراموش نمی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۳۳)
#فصل_یازدهم (دادگاه نظامی ۱۶)
#مواضع_و_مبارزه_روحانیون
در اینجا باید اشاره ی مختصری بکنم به برخورد روحانیون با فعالان عرصه مبارزه ایران.
امام راحل جهاد اسلاف خود را با رهبری بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر به ثمر رساند و طی آن، سرکش ترین جبار منطقه را که متکی بر بزرگترین قدرت جهانی بود، سرنگون ساخت و برپایی نظام اسلامی را در ایران اعلام کرد.
جای شگفتی نیست اگر علمای دین این چنین باشند، زیرا آنها وارثان پیامبران و مصلحین تاریخند. اما کسانی که دست اندر کار امور علوم دینی بودند، همگی در ایران در چنین سطحی از احساس مسئولیت قرار نداشتند؛ و این هم دلایلی دارد که اینجا مجال بیان آن نیست.
برخی از آنها تنها در حمایت و تایید فعالان اسلامی موضع میگرفتند، ولی خود وارد میدان نمیشدند. برخی ازآنها هم کاملا بی طرف بودند! از جنبش اسلامی، نه بد میگفتند و نه خوب.
البته کسانی هم بودند که در قبال فعالان جنبش اسلامی، موضع منفی داشتند. این موضوع منفی هم شدت و ضعف داشت. برخی از اینها وقتی صحبت از این میشد، جنبش اسلامی را زیر سوال میبردند. برخی دیگر، با مناسبت یا بی مناسبت، چنین میکردند.
بد نیست از حادثه ای که بخاطرم آمد، یاد کنم. به یاد می آورم که در سال۱۳۵۵ سیل عظیمی در قوچان آمد و من در عملیات امداد و نجات شهر مشارکت داشتم. طی جریانی -که اکنون جای شرح جزئیات آن نیست- مقامات قوچان به من دستور دادند فورا شهر را ترک کنم! وقتی افسر پلیس حکم را به من ابلاغ کرد، من در یکی از رواق های بزرگ مسجد جامع شهر بودم که آن را به انبار بزرگی از کالاها و اجناس اهدا شده برای کمک به آسیب دیدگان تبدیل کرده بودیم.
کالا ها به شکل دقیق و با نظمی جالب چیده شده بود که غیر متخصصین امداد از قبیل ما، کمتر میتوانند این کار را انجام دهند.
من به حجره ای در کنار آن رواق رفتم که شیخ ذبیح الله و شماری از دوستان و یارانش آنجا نشسته بودند. بالحنی حاکی از رنج و تلخی گفتم: به من دستور داده اند شهر را ترک کنم.
در چهره همگی علامت ناراحتی آشکار شد. اما یکی از آنها -که یکی از دونفری بود که پس از زندان، اورا در صحن حضرت رضا [علیه السلام] دیده بودم- همین که همدردی حاضران را با من دید، فورا گفت: اینها برای امداد و نجات نیامده اند؛ اینها مفسد و خرابکارند!
برخی از آنها تا این درجه نسبت به همه فعالان عرصه اسلامی کینه می ورزیدند.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از javedan.ir
#شب_زیارتی
◾راه ازدیاد اشک بر اهل بیت علیهم السلام
🗣️: آیت الله جاودان
📷: مؤسسه ایمان ماندگار
@javedan_ir
www.javedan.ir