eitaa logo
‌‌‌❀﴾‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ دلــدادگـــــٰــان حسینــی ﴿‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀
1.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
116 فایل
بِسّمِ رَبِّ شُهَداءِ وَ الصِّدیقین📿🥀 شُهَدا سَنگ نِشانَند،که رَه گُم نَشَوَد...🤍 انتقاد پیشنهادی دارید در خدمتیم🌱 https://daigo.ir/secret/2727781386 ادمین تبادل @soleimsnyphotgjd @Mohamaadii1919 کـپی حلـال با ذکر یکـ صلوات برای ظهور مولا:)
مشاهده در ایتا
دانلود
Amir Kermanshahi - Refigh Ye Rooz Miad.mp3
4.22M
رفیق یه روز میاد رفاقت و نشون میدی شونه های من و تویه قبر تکون میدی شاید توی پیری یا جوونی...💔 ┏━━━━━━━━🌸🍃━┓  ●    @HosseinorHossein 👈 ‌به ما بپیوندید ┗━━🌸🍃━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پایان فعالیت امروز ببخشید‌خستتون‌کردیم🙂🖐🏻 •شبتون‌‌شهدایی🔗♥️ 🍃 التماس دعا🚶🏻‍♂┏━━━━━━━━🌸🍃━┓  ●    @HosseinorHossein ┗━━🌸🍃━━━━━━━┛
◻️حرم شیفت داشتم . نماز عشا را خوانده بودیم که یکی آمد از کنارم رد شد. دیدم حاج قاسم خودمان است! چه ابهتی داشت! مثل همیشه نجیب بود و سر به زیر و یک لبخند مهربان روی صورتش بود. رفتم دنبالش. ایستاد گوشه‌ای کنار ضریح ، زیارت نامه خواند و بعد هم نماز.رفتم جلو. عرض ارادت کردم. از زوار خواستم بروند کنار تا حاجی راحت ضریح را زیارت کند . با مهربانی گفت: «نیازی نیست خودم میرم.» بعد از زیارت رفت سر قبر علما. مردم انگار تازه متوجه شده‌اند‌ کی امده. می امدند سلام و احوالپرسی!بوسه و عرض ارادت. «حاجی لبخند دلنشینش را هدیه میداد به همه» وقتی خواست برود تا حیاط مسجد اعظم بدرقه‌اش کردم . داشت کفشش را میپوشید. مردم دوباره جمع شدند دورش ، چه ایرانی و خارجی. طرف اهل پاکستان بود. امده بود جلو. میخواست هر طور شده با حاجی عکس بگیرد . نگذاشتم! عربی چند کلامی با حاجی حرف زد. حاج قاسم خندید و گفت: «بذارید عکس بگیرن» بعد هم خدا خافظی کرد و رفت . شیرینی این دیدار خیلی دوام نیاورد، فقط چند روز . تا صبح جمعه که پیامک شهادتش را دیدم. ┏━━━━━━━━🌸🍃━┓  ●    @HosseinorHossein 👈 ‌به ما بپیوندید ┗━━🌸🍃━━━━━━━┛
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌بخشش گناهان هنگام وضو 💫دو راهڪار فوق العاده ساده اما معجزه 🎤 ┏━━━━━━━━🌸🍃━┓  ●    @HosseinorHossein 👈 ‌به ما بپیوندید ┗━━🌸🍃━━━━━━━┛
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان جالب پدر و پسری که شهید شد 🔹روایتی از شهیدی که حتی چای شیرین به پدرش نداد چون شکر اندازه بچه‌های گردان نبود.پدرش گفت: شهید خواهی شد! ‌ اساطیر نامه |‌┏━━━━━━━━🌸🍃━┓  ●    @HosseinorHossein ┗━━🌸🍃━━━━━━━┛