🌹🍃🌹
💚محمـد(ص)
زينـت نـام جهــان اسـت🌹
💚چہ خوشبوتر
از آن انـدر دهــان اسـت🌹
💚نزائيدہ
کسی همچون محمد(ص)🌹
💚که نور
روی وی رنگين کمان است🌹
هیچ آغازی،
زیباترازسلام نیست،
سلام دوستان
آرزودارم برای شما،
عشق باشد ومهربانی
و یک دنیا سلامتی
یک روز زیبا و شاد و عالی
در کنار عزیزانتون
🌺🌺 اعمال روز هفدهم ربیع الاول:
🌹 بنابر مشهور بين علماء اماميه، روز ولادت با سعادت حضرت خاتم الانبياء محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله است و معروف آن است كه ولادت با سعادتش در مكه معظمه در خانه خود آن حضرت واقع شده در روز جمعه در وقت طلوع فجر در عام الفيل در ايام سلطنت انوشيروان و نيز در اين روز شريف سنه هشتاد و سه ولادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام واقع شده و باعث مزيد فضل و شرافت اين روز گرديده بالجملة اين روز روز بسيار شريفى است و از براى آن چند عمل است:
🌺 اول: غسل
🌺 دوم: روزه، و از براى آن فضيلت بسيار است (و روايت شده كه: هر كه اين روز را روزه بدارد ثواب روزه يك سال خدا براى او بنويسد) و اين روز يكى از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.
🌺 سوم: زيارت حضرت رسول صلى الله عليه و آله از نزديك و دور
🌺 چهارم: زيارت أمير المؤمنين عليه السلام به همان زيارتى كه حضرت صادق عليه السلام كرده و تعليم محمد بن مسلم فرموده و بيايد إن شاء الله در باب زيارات
🌺 پنجم: در وقتى كه روز بلند شود دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه إِنّا أَنْزَلْناهُ و ده مرتبه توحيد بخواند و بعد از سلام در مصلاى خود بنشيند و اين دعا بخواند...
🌺 ششم: آنكه مسلمانان اين روز را تعظيم بدارند و تصدق و خيرات بنمايند و مؤمنين را مسرور كنند و به زيارت مشاهد مشرفه روند و سيد در اقبال شرحى از لزوم تعظيم اين روز ذكر نموده و فرموده كه من يافتم طائفه نصارى و جمعى از مسلمين را كه تعظيم بزرگى از روز ولادت عيسى عليه السلام مىنمايند و تعجب كردم كه چگونه مسلمانان قانع شدند كه روز مولود پيغمبرشان كه اعظم از همه پيغمبران است به اين مرتبه از تعظيم باشد كه ادون از تعظيم نصارى است!
📚 مفاتیح
🌹اینجا کشور #امام_صادق است
♦️امام خمینی(ره):اینجا کشور #اسلام است. اینجا نه کرملین قابل این است که ذکری ازش بشود و نه #کاخ_سیاه؛ اینجا کشور رسول خداست، اینجا کشور حضرت صادق (ع) است، اینجا #پاسدارهای ما شرافت دارند بر #کاخ_نشین_ها، اینجا #بسیجی_های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخنشینهای عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را میکنند و گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد.
📚 منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 20، صفحه 160
🌺سه بُعد زندگی امام صادق(علیه السلام)
♦️مقام معظم رهبری :«امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم بود و مرد تشکیلات بود.اما مرد علم بودنش را همه بسیار شنیدهاند. میدان آموزشی آن بزرگوار در تاریخ زندگی امامان شیعه بی نظیر بود.
♦️اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزهٔ دامنهدار بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت، و بوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی(به جای حکومت بنیامیه).
♦️اما بُعد سوم را اصلا بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات. ایشان یک تشکیلات عظیمی از مؤمنانِ به خود و طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ما وراءالنهر تا شمال آفریقا، بوجود آورده بود.تشکیلات یعنی وقتی امام صادق اراده میکند آنچه را که او میخواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام، به مردم میگویند تا بدانند.»
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺روایتی عجیب و شنیدنی درباره صلوات
🎙حجت الاسلام عالی🌸
#میلاد_پیامبر_اکرم (ص) #هفته_وحدت 🌸
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
هدایت شده از پیک صبا
اسوه حسنه.pdf
282.6K
📲 نسخه PDF | رفتار نبوی
👈 مروری بر سیره فردی و اجتماعی پیامبر اعظم(ص) براساس بیانات رهبرانقلاب
🎐 #اسوه_حسنه
💻 @Khamenei_ir
سه قانون از قوانین مهم کائنات:
1- قانون جبران :
در کائنات هر فعلی که برای تو صورت می گيرد يا نعمتی به تو می رسد
(حال با هر واسطه اي) بايد در ازاء آن فعلي براي جبران انجام بدهی. چنانچه اين جبران صورت نگيرد، براساس همين قانون، کائنات خودش چيز ديگری را بعنوان جبران از تو مي گيرد.
بنابراين هر انساني بايد در زندگی خويش بسيار دقيق باشد و به دقت مراقب باشد که
چگونه و چرا نعمتی را جبران نكرده است.
جبران از هر طريقی صورت می گيرد. از پرداخت يک مابه ازاء گرفته تا جواب
لبخندی را با لبخند دادن. برخی آن را به قانون کارما نيز تشبيه کرده اند.
2- قانون جذب:
افكار و ذهن ما هم از جنس انرژي ست. هر يک از ما درست مانند يک فرستنده -
گيرنده (هر دو در يک مجموعه) هستيم و انرژی های خاصي را با فركانس های خاص
مرتعش و منتشر می کنيم.
قانون جذب ناظر بر اين امر است که هرگونه انرژی را (چه مثبت و چه منفی) با هر
فركانسی مرتعش کنی، دقيقا" همان را به سوی خودت جذب می کنی.
مثال: هرگاه بر اين نگرانی تمركز شديد داری که نكند فلان بيماری لا علاج را بگيرم
و به شدت از آن بترسی، خود بخود سيگنالی در اين رابطه با کائنات می فرستی که در
سطح فركانس خاصی عمل می کند و (انگار که آنرا از کائنات درخواست کرده باشی)
همان را برايت به تحقق درمي آورد.
حال اختيار با توست که مدام بترسی، مشكوک باشی، نگران آينده باشی، نگران از دست دادن کسی يا چيزی باشی و ...
يا نه، به کائنات اعتماد و اطمينان قلبی داشته باشی و هميشه با اتكاء و اتكال به او، و بدون ترس، با انرژی زنده روزگار را بگذرانی و از من ذهنيت هرچه بيشتر دوری کنی.
3- قانون مزرعه:
ركن اول قانون مزرعه :
وقتی چيزی می کاری بايد صبر کنی تا در وقت خودش به تو محصول بدهد. غير از
اين ممكن نيست.
پس "صبر" ركن اول قانون مزرعه است.
صبر با تحمل تفاوت دارد.
تحمل همراه با نارضايتي است در صورتی که صبر همراه با رضايت و پذيرش است.
ركن دوم قانون مزرعه:
رسيدگي و مراقبت صحيح از دانه اي که کاشته اي.
زماني که داري صبر مي کني بايد با تلاش پيگير همراه باشد (کارهايی هست که بايد
در اين مدت انجام بدهی ، و خیلی کارها را هم نباید انجام بدهی).
عجله هرگز کاری را به نتيجه نرسانده و نمی رساند و تنها نتيجه اش "زجر درونی" خودت است.
♦️زنی پسرش به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشت. بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه بازگردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانوادهاش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا میگذشت نان را بردارد.
هر روز مردی گوژپشت از آنجا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: «هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما بازمی گردد.» این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژپشت ناراحت و رنجیده شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان میآورد. نمیدانم منظورش چیست؟
یک روز که زن از گفتههای مرد گوژپشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که می کنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژپشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود. او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه میکرد، گفت:
مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش میرفتم. ناگهان رهگذری گوژپشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمهای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت:«این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری »
وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهرهاش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهرآلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژپشت را دریافت: هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به ما باز می گردند