مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی گنجم.

موقع رفتن که میشد طاقت دوری نبود جسممان میرفت اما جانمان می‌ایستاد..

تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول در پی لایق برو،ماهم تماشا میکنیم:)

جات ـه ؛

اندازه ی تمام نامه های نوشته شده و ارسال نشده ؛ دلتنگم

ولی برادر بزرگ داشتن یکی از بزرگ ترین نعمت هایی که خدا میتونه به یك دختر بده (:

جوری که بهم حس اضافه بودن و انتقال میدن <<<<

خدایا لطفا خندهایی که این روزا تو مدرسه داریم رو هم ازمون نگیر ؛

میدونی خیلی قوی بودنم خوب نیست، میخوای خودت همه چی و حل کنی میخوای کسی نفهمه چی داره بهت میگذره، ولی خودمونیم یه وقتایی نمیشه تنهایی از پس یه سری مشکلات بر بیای یه وقتا یه کسی که بهت امید بده واقعا بهش اعتماد داشته باشی نیازه من همیشه خواستم خودم حلش کنم ولی یه جاهایی نتونستم، ساده بگم نیاز دارم یکی بلدم باشه،جاهایی که خودم نیستم .

در تمامِ شعرها میبوسَمت ، اما نترس ؛ بوسه را ارشاد قبل از چاپ سانسور میکند !

مثل دیروز تو را دوست ندارم دیگر ؛ متحول شده‌ام دوست ترت میدارم ..