- اهل کجایی ؟ + اهل آبادی کلمات ، ساکن شهر اشعار ..

واسه آدم بودن یکم خستم ، کاش واسه یه مدت گل پتوسای رواق امام خمینی حرم بشم .

قرآن به سرم بود و تو را دیدمُ گفتم ده‌ مرتبه‌ با دیده‌ی گریان بک یا عشق ..

گیرنده ها ی بویاییم خراب شده ، بجای بوی بهار بوی پاییز میاد

قاب عکست را نشاندم رویِ میزکار خود تو نگاهم می‌کنی خودکار شاعر می‌شود !

ممنونتون میشم اگه اپلیکیشنی با آپشنِ پاک کردن ادمها از روی عکس دارید اسمش رو بگید💙. @aghighe_110

مداد های کوتاه تر ، داستان های بلند تری رو نوشتن ..

مشهدی های گل ؛ شیش ساعت دیگه توی راهپیمایی قدس میبینمتون 🪐.

- آیا چیزی انقدر قدرت دارد که مرا تا پنج صبح بیدار نگه دارد ؟ + بله بله ، درس !

باورتون میشه ؟ بلخره اتاقمو تمیز کردم = )

کاش میشد وقتایی که دلت شکست، برش داری ببینیش و بگی ایول گلَِسش بود فقط ... »فلامینگو« @Messwak

گفتم هرچه میگردم پیدایَش نمیکنم ؛ مادرم امر کرد اتاق را تمیز کنم ، پیدا میشود .. اتاق را هم تمیز کردم ، اما نبود که نبود .. راستی ، شما « باتری اجتماعی بودن و انگیزه ی معاشرت با ادمها » یِ مرا ندیده‌اید ؟