مطالعات اخوان المسلمین
⚡️چرا بزرگترین مسجد قطر به نام "محمدبن عبدالوهاب" نامگذاری شد؟
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
✍ به قلم: علی مقدس
🔹اگر از خیابان ها و محلات شرجی دوحه گذر کنیم، به راحتی می توان طیف های گوناگون از جنبش های اسلامگرا را مانند: اخوان المسلمین،مذهبی های سنی سنتی، طالبان،صوفی ها، انصارالدعوه، جماعت التبلیغ، شیعیان و حتی جهادی های رادیکال را در این شهر جستجو کرد. اما آنچه نظر همگان را به خود جلب می کند، مسجد زیبا و بزرگی است که با تلفیقی از معماری سنتی و مدرن تحت عنوان" جامع الإمام محمد بن عبدالوهاب" خودنمایی می کند که بیش از ۱۲هزار نمازگزارِ سلفی_ وهابی را در خود جای داده است. مکانی که واعظان آن، همسایگان غیر سلفی خود را در خطبه های جمعه به صورت مستقیم و غیر مستقیم، مورد عتاب و سرزنش قرار می دهند.
🔸این سوال به ذهن می رسد؛دولت قطر از ساخت بزرگ ترین مکان عبادی دوحه آن هم به نام تئوریسین وهابیت، چه هدفی دارد؟ و اینکه دولت قطر چه انگیزه ای از رشد و تقویت سلفیت و وهابیت در کنار دیگر جریان های نامبرده، دنبال می کند؟
🔸به نظر می رسد خاندان حاکمیتی قطر سه هدف را در حمایت از سلفی گریِ وهابی دنبال می کنند؛
هدف اول:همگرایی قبیله ای با محمد بن عبدالوهاب:
بررسی نسب محمد بن عبدالوهاب نشان می دهد که وی از قبیله بنی تمیم است که خاندان حاکم در قطر به آن تعلق دارند.
قطری ها بر این باورند که آل ثانی تلاش می کند از ظرفیت قبیله ای بنی تمیم در شبه جزیره عربستان در جهت سرمایه گذاری استفاده کند و قطر را به عنوان مرکز رشد و افتخار این قبیله معرفی کند.
هرچند برخی شهروندان قطری استدلال میکنند بهتر بود نام بنیانگذار دولت مدرن قطر، شیخ جاسم بن محمد آل ثانی بر این مسجد گذاشته می شد نه ابن عبدالوهاب.
هدف دوم: معرفی آل ثانی به عنوان وارثان فکری ابن عبدالوهاب:
پس از اینکه شاهزاده بن نایف سعودی در افتتاحیه سمپوزیومی در ریاض تاکید کرد که عربستان به پیروی از رویکرد وهابی ادامه خواهد داد و از آن منحرف و تسلیم نخواهد شد، دو هفته بعد قطر بزرگترین مسجد خود را به نام محمد بن عبدالوهاب نامگذاری کرد. اقدامی که برخی تحلیلگران تلاش قطر را برای رقابت با عربستان سعودی به عنوان مرکز وهابیت قلمداد کردند.
سعودیها این اقدام قطر را تمایل به رقابت شدید با کشورشان برای جذب وهابیها میدانند و معتقدند واشنگتن از قطر برای نفوذ بر وهابیها استفاده میکند، پس از اینکه موفق شد اخوانالمسلمین را زیر چتر خود نگه دارد.
هدف سوم:تعهد حاکم قطر بر پذیرش و تبلیغ وهابیت:
شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر در افتتاحیه مسجد نامبرده گفت: پدربزرگ مؤسس ما شیخ جاسم بن محمد آل ثانی که عالم دین و در عین حال حاکم بود، یکی از کسانی بود که دعوت شیخ ابن عبدالوهاب را پذیرفت و تلاش نمود تا افکار وی در کشور ما و خارج از جهان اسلام منتشر شود و مسئولیت انتشار کتب وعاظ وهابی و دیگران را بر عهده گرفت.
🔸اخوانی های مقیم دوحه که با رفتار دوگانه حاکمان قطر با سلفی ها و اخوانی ها مواجه شدند، در رسانه های داخلی و بین المللی، عملکرد آنان را مورد انتقاد قرار دادند. زیرا برخی رهبران اخوانی همچون حماس، تجربه تخریب مسجد ابن تیمیه در رفح را به خاطر ترویج اندیشه های سلفی و تکفیری را دارند.
دوحه پیش از این نتوانسته بود اخوانالمسلمین را متقاعد کند تا صفوف خود را با سلفیهای وهابی متحد سازند. از این رو دیپلماسی قطر با مشکلات زیادی در کشورهای دیگر همچون لیبی مواجه گردید، جایی که درگیری شدید و مسلحانه بین گروه های اسلامی وابسته به سلفی گری وهابی و سایر وابسته به اخوانی ها در جریان است، که دوحه را به نزدیکی با سلفی های وهابی سوق می دهد تا شاید اتهام تعصب نسبت به اخوان را انکار کند.
◀️مطالعات اخوانالمسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
مطالعات اخوان المسلمین
⚡️به مناسبت شصت سالگی تأسیس "الجماعة الإسلامية" شاخه لبنانی اخوان المسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
🔹در اوایل دهه پنجاه، جنبش های اسلامی در تعدادی از کشورهای جهان عرب رشد کرده بود و به یک حرکت روشن فکری و سیاسی در صحنه عرب تبدیل گشته بود.
تألیفات حسن البنا و سید قطب و مصطفی السباعی و کتابهای ابوالاعلی مودودی که در پاکستان به عربی ترجمه و منتشر شده بود به رشد اخوان در دیگر کشورها کمک شایانی کرد. نشریات اخوان المسلمین مانند: مجله الدعوه و «المسلمون» در مصر، «الشهاب» در سوریه و «مبارزه اسلامی» در اردن، سبب گردید یک جنبش فکری و سیاسی اسلامی در مناطق مختلف لبنان شکل بگیرد.
این روند در لبنان به کمک دکتر مصطفی السباعی (مرشد عام اخوان المسلمین در سوریه) در سال 1952 در دوره حکومت سرهنگ ادیب الشیشکلی در سوریه، انجام شد جایی که او توانست برای تحکیم اندیشه اسلامی با تدوین مطالعات فکری و حرکتی، در ابتدا جنبشی تحت عنوان "عباد الرحمن" را در بیروت به سرپرستی آقای محمد عمر الداعوق در سال 1950 و گروهی از جوانان و مردم طرابلس که برجسته ترین آنها فتحی یکن بود، تاسیس و سامان دهد.
🔸پیوند این جنبش اسلامی لبنان با جنبش اخوان المسلمین، در سفر راهنمای عمومی اخوان المسلمین (حسن الهضیبی) به لبنان در سال 1953 و نشست دفتر اجرایی رهبران اخوان المسلمین در تفرجگاه "بحمدون" که علاوه بر الهضیبی (مصر) شخصیت هایی همچون؛ مصطفی السباعی (سوریه) و الداعوق (لبنان)، شیخ محمد محمود الصواف (عراق)، محمد عبد الرحمن خلیفه (اردن) و دیگران نیز حضور داشتند.
🔸در سال 1956 اولین مرکز برای جنبش عباد الرحمن در طرابلس تأسیس شد. این گروه در بیروت در حال گسترش افکار خود و گسترش دامنه اعضای خود، بدون اتخاذ یک مسیر سیاسی خاص بود، در حالی که مرکز طرابلس در حال صدور مواضع سیاسی در مورد درگیری داخلی لبنان در زمان حکومت رئیس جمهور شمعون و در مورد مسائل منطقه ای همچون؛ وضعیت اعراب، پروژه آیزنهاور، پیمان بغداد و درگیری اعراب و اسرائیل، نشریات غیررسمی خود را مانند «الفجر» در سال 1957 و «الثائر» در 1958 را منتشر می کرد.
زمانی که وقایع 1958 رخ داد و شکاف ملی و فرقه ای همراه آنها بود، جنبش عباد الرحمن در طرابلس موقعیت سیاسی و نظامی مشخصی داشت و ایستگاه رادیویی «صدای آزاد لبنان» را تأسیس کرد.
🔸بعدها در سال 1964 جماعت اسلامی لبنان ظهور کرد و مرکز خود را در بیروت افتتاح کرد.
اولین دبیر کل جماعت، فتحی یکن بود. این جنبش در ابتدا با انتشار اعلامیه های تبلیغاتی پیام خود را می رساندند که مهمترین آن "جماعت اسلامی؛ اصول و اهداف" بود که اهداف خویش را اینگونه عنوان نموده است:
اول: رساندن ندای اسلام به مردم، پاک و روشن، متصل به عصر و مشکلات آن.
ثانیاً: سازماندهی کسانی که دعوت اسلام را اجابت کردند و آنان را در مورد آن آموزش داد و آنان را برای پیشاهنگی واجد شرایط دانست.
سوم: مقابله با چالش تمدن غرب.
چهارم: تلاش برای ساختن جامعه ای جدید که در آن اسلام معیار اعمال افراد باشد.
پنجم: تلاش در جهت وحدت عقاید اسلامی با استناد به مبانی اسلامی.
🔸جماعت اسلامی، در ادبیات خود از گرایش سنی یا شیعه صحبت نمی کند، علیرغم این واقعیت که اعضای آن به اصول اهل سنت و جامعه در جهت گیری فکری یا عمل عبادی خود پایبند هستند. این نشان دهنده یک وابستگی جامع اسلامی است که فراتر از اختلافات فرقه ای است و در تلاش برای توسعه نقاط همگرایی بین سنی ها و شیعیان است و نقاط اختلاف را محدود می کند و برای ایجاد درک متقابل از این نقاط تلاش می کند. راهی که مانع از راه همکاری و هماهنگی در عرصه های مختلف کاری اعم از اجتماعی، سیاسی و جهادی نشود.
◀️مطالعات اخوانالمسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
💠سفر اردوغان به مصر و اخراج رهبران اخوان المسلمین از ترکیه
🔹در یک اقدام غیرمنتظره، پس از سفر رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به مصر، منابعی از تصمیم ترکیه مبنی بر لغو تابعیت محمود حسین قائم مقام رهبر اخوان المسلمین که در استانبول اقامت دارد، خبر دادند.
🔹اردوغان با کنار گذاشتن روابط سرد و پرتنش سالیان اخیر خود با قاهره، آغوش خود را به روی عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، باز کرده که نقطه عطفی مهم در روابط دیپلماتیک ترکیه و مصر است.
🔹اردوغان که زمانی سیسی را به دلیل نقشش در کودتای نظامی سال 2013 که اخوان المسلمین را از قدرت در مصر سرنگون کرد، لقب «جبار ستمگر و کودتاگر» مینامید، پس از 11 سال امتناع از سفرش به قاهره، در این دیدار او را «برادرم» خواند. این چرخش دیپلماتیک پس از یک دهه تیرگی روابط پس از کودتای مذکور صورت میگیرد که اردوغان به شدت با آن مخالفت کرد. این کودتا که باعث سرنگونی محمد مرسی، رئیس جمهور وقت و یکی از اعضای اخوان المسلمین و متحد اردوغان شد، باعث ایجاد شکاف عمیقی بین آنکارا و قاهره شده بود. دولت اردوغان به شدت از اخوان المسلمین حمایت کرده و اغلب با سرکوب این سازمان توسط دولت مصر مخالف بود.
🔹به نظر می رسد تصمیم لغو تابعیت محمود حسین و اخراج دیگر رهبران اخوانی از ترکیه بخشی از تلاشهای گستردهتر ترکیه برای تنظیم مجدد سیاست خارجی خود و هموار کردن روابط با مصر باشد.
🔹نزدیکی ترکیه با عربستان سعودی، مصر و امارات -کشورهایی که اخوانالمسلمین را یک سازمان تروریستی میدانند- به موازات محدودیتهای آزادی عمل و توانایی این گروه اسلامگرا برای فعالیت در این کشور رخ داده است. ترکیه از شبکه های تلویزیونی وابسته به اخوان المسلمین خواسته تا پوشش انتقادی خود از سیسی را محدود کرده و حداقل یکی از این شبکهها را در جریان سفر اردوغان به جده در سال گذشته تعطیل کرد.
🔹ترکیه از تمدید مجوز اقامت اعضا یا افراد مرتبط با این گروه برای ترغیب آنها به خروج از کشور خودداری کرد و بنا بر گزارشها برخی از رهبران این گروه در کشور را دستگیر و در حال بررسی اخراج بسیاری دیگر به درخواست رئیس جمهور مصر، به کشور ثالثی است.
🔹در همین راستا، رهبران اخوان المسلمین پس از سفر رجب طیب اردوغان به مصر، در حال ترک خاک ترکیه هستند که از آن جمله می توان به خبرنگاران وابسته به این جماعت، عناصری از جنبش حسم وابسته به اخوان المسلمین و همچنین عناصر دانشگاهی وابسته به این جنبش اشاره کرد. علاوه بر این فعالیت های شبکه های اجتماعی اخوان المسلمین درترکیه محدود شده و علیه عناصر دیگری از این جنبش محدودیت ایجاد شده است.
◀️مطالعات اخوان المسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
مطالعات اخوان المسلمین
🥷 چرا سلفیه جهادی، جنایات خود را به ابن تیمیه استناد می کنند؟
مقایسه عصرِ جهادی ابن تیمیه و سید قطب.!
مروری بر کتاب "ابن تیمیه در ادبیات جهادی های معاصر" اثر واعظِ سلفیِ نیجیریه ای
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
📚جابر ثانی مایهولا، از واعظان سلفی نیجیریه است که در بسیاری از علوم اسلامی مانند حدیث، فقه و حقوق تخصص دارد. مایهولا اولین مدرک خود را در دانشگاه مدینه در رشته حدیث و مدرک فوق لیسانس حقوق و سیاست اسلامی را از همان مرکز دریافت نمود. وی همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه لندن است و مدرک دکترا خود را از دانشگاه ناتینگهام در بریتانیا اخذ نمود.
جابر ثانی، مقالات علمی بسیاری را تألیف نموده و آثاری از او منتشر شده که از جمله آن "ابن تیمیه در ادبیات جهادی معاصر" است. او بنیانگذار و مدیر "بنیاد امام مالک" در سوکوتو و امام جماعت مسجد بزرگ سلطان سعد ابوبکر جمعه، در این شهر است.
🔹مایهولا در کتاب خود سعی می کند بگوید آنچه جریان های سلفی از سخنان ابن تیمیه برداشت کرده اند اشتباه بوده و در عمل به خطا رفته اند.او به دنبال آن است تا چهره ای که جهادی های سلفی از ابن تیمیه در آثار خود پررنگ نموده را بازسازی و تطهیر کند.
از این رو درصدد است جوابیه ای در مقابل تلاش طیف های مختلف سلفی برای استفاده از متون ابن تیمیه، به عنوان توجیهی برای لشکرکشی های خشونت آمیز خود تنظیم کند.
🔹این کتاب به تحلیل دو اثر«الفریضة الغائبة» و «العمدة فی إعداد العدة» که توسط نظریهپردازان جهادی مصری، عبدالسلام فرج و عبدالقادر بن عبدالعزیز نوشته شده، پرداخته تا تطور تاریخی مفصلی از چگونگی آغاز افراط گرایی پیش از شکل گیری القاعده به عنوان منبع مشهور از اوایل دهه 1980 ارائه کند.
🔹مؤلف خاطرنشان می کند که « الفریضة الغائبة» اولین تفسیر و برداشت رادیکال از آثار ابن تیمیه هست. از نگاه وی کتاب دیگر" العمدة في إعداد العُدة" نشان میدهد که چگونه نه تنها از آثار ابن تیمیه، بلکه از آثار سایر دانشمندان کلاسیک نیز برای توجیه مبارزات خشونتآمیز سلفی های جهادی، بکار گرفته شده است.
🔹در فصل دوم کتاب با اشاراتی به ابن تیمیه در ادبیات القاعده، داعش و بوکوحرام، به ویژه در مجلات آنها: دابق،انسپایر، مدد و ... می پردازد. نویسنده کتاب پس از تحلیل خود بر این باور است که سلفی ها،دوره معاصر را به دوره حمله مغول به سوریه تشبیه می کنند و از این رو مردم را مانند ابن تیمیه به سه گروه تقسیم می کنند.
🔹مایهولا با تاکید بر اینکه ابن تیمیه در آثار خود برخلاف آنچه جهادگران سلفی معاصر به آن دعوت می کنند، به جهاد دفاعی دعوت کرده است نه جهاد ابتدائی!
مایهولا می نویسد: در فتواهای ضد مغول و رویکرد تند ابن تیمیه به مغولان به دلیل خطر عملی که او و دمشقیان با آن مواجه بودند صادر شده، به همین خاطر فتواهای او در معرض ربوده شدن توسط جهادگران سلفی قرار گرفته است.
🔹نویسنده سعی نموده ابن تیمیه را از آثار جهادی دور کند و سلفی های جهادی را سوء استفاده گر از فتاوای او توصیف کند.برخی نویسندگان در واکنش به این کتاب معتقدند نویسنده به دنبال آن بوده تا ابن تیمیه را از آثار جهادی دور کند و به خواننده بفهماند که تفاوت اصلی ابن تیمیه با سایر نویسندگان این است که آنها در دوره صلح زندگی می کردند، در حالی که ابن تیمیه در دوره بحران زندگی می کرده است.
این نویسندگان عصر ابن تیمیه را با عصر سید قطب مقایسه کرده که سید قطب، شاهد سقوط تدریجی کشورهای عربی بود به همین خاطر در زندان به تولید متون جهادی روی آورد. ابن تیمیه نیز در زمان حمله مغول زندگی می کرد و به همین ترتیب به دلیل عقاید مذهبی افراطی خود به زندان افتاد.!
🔹نویسنده توانسته است اینگونه نتیجه گیری کند که افراد با موقعیت های ایدئولوژیک متفاوت می توانند متن یکسان ابن تیمیه را بخوانند و آن را به گونه ای متفاوت به کار گیرند. او بر این باور است که میان عصر امپراتوری مغول که ابن تیمیه در آن می زیسته و جهان معاصر، مشابهتی وجود دارد با این حال، برای جهادگران، فتواها بدون توجه به بافت تاریخی، محدود و محصور در یک زمان نیستند.
◀️مطالعات اخوانالمسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
💠محمد قطب: از چاپ کتابهایم در ایران خوشحالم
🔹سید هادی خسروشاهی ضمن یک مصاحبه به دیدار خود با محمد قطب در مکه اشاره کرده و می نویسد: سال 49 یا 50 كه همراه گروهی از برادران و دوستان، از جمله آیتالله شیخ محمد علی تسخیری به حج مشرف شده بودیم، من با توجه به آشنایی و ارتباط فرهنگی قبلی، با مسئولان «رابطه العالم الاسلامی» و حتی نوشتن مقاله در روزنامه هفتگی آن، به مركز اصلی سازمان در مكه مكرمه رفتم تا در جلسات سخنرانیهای رجال و شخصیتهای جهان اسلام كه در آن مركز ایراد میشد، شركت كنم.
🔹در یكی از این روزها علامه مرحوم، شیخ بزرگوار جناب شیخ محمد غزالی، مؤلف آثار اسلامی بسیاری را در آنجا دیدم؛ دیدار غیرمترقبهای بود و موجب مسرت گردید. پس از گفتگویی مبسوط درباره مصر و حوادث آن دیار و گرفتاری خود شیخ كه مجبور به ترك دیار شده بود، از احوال محمد قطب كه كتابش را ترجمه كرده بودم و از سلامت و سرنوشتش اطلاعی نداشتم، پرسیدم، شیخ گفت: به لطف الهی محمد آزاد شده و مدتهاست كه به عربستان آمده و در «كلیه الشریعه» مكه مكرمه تدریس میكند و اكنون كه موسم حج است و دانشكده تعطیل شده، او در مكه حضور دارد و در جلسات «رابطه العالم الاسلامی» هم شركت میكند.
🔹فرصت مغتنمی بود و حتی یكی از فوائد مراسم حج، همین نوع دیدارهاست. نشانیاش را از شیخ گرفتم و همراه نسخههایی از ترجمه كتابهای سید قطب و خود محمد قطب، به سراغ او رفتم. در یكی از خیابانهای شلوغ مكه در آپارتمان كوچكی زندگی میكرد و ما را پذیرا شد و گفتگوی كوتاهی انجام گرفت و سپس گفتگوی مبسوط به دیدار در مركز رابطه العالم الاسلامی موكول گردید.
🔹استاد طبق وعده به آنجا آمد و ساعاتی به گفتگو پرداختم. او از اینكه كتابهای «برادران سنی» در ایران، و آن هم به دست «علمای شیعی» ترجمه و در«قم» مركز تشیع چاپ میشود، خیلی خوشحال بود و آن را گامی علمی در راستای تقریب بین مذاهب اسلامی میدانست كه شهید شیخ حسن البنّا ـ مرشد نخست اخوانالمسلمین ـ خود با علامه شیخ محمد تقی قمی و شیوخ الازهر، در تأسیس آن نقش داشت.
🔹استاد در مورد رفتارهای خشن و ظالمانه رژیم ناصری و اعدامهای ناجوانمردانه، با اشاره سخن گفت و شاید علاقهای به تكرار و تذكار خاطرههای سخت دوران شكنجه و زندان ناصری را نداشت و من هم، علی رغم تمایل به شناخت حقایق ماجرا، بحث را در این زمینه ادامه ندادم. در موقع خداحافظی در سالن مركز رابطه العالم الاسلامی، شیخ محمد صفوت آمد و گفتگویی كوتاه درباره ضرورت حضور و عضویت رسمی علمای شیعه در این سازمان و وعده او برای تحقق این امر خداحافظی كردیم. البته وعده شیخ صفوت با مخالفت علنی شیخ محمد سروالصبان ـ رئیس رابطه ـ عملی نشد و تحقق نیافت؛ ولی دیدار با محمد قطب یكی از ثمرات بزرگ حضور در جلسات این سازمان بود.
◀️مطالعات اخوان المسلمین
https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin