❀ ﴾﷽﴿ ❀
با یاد تو عشق و شور، معنا دارد
در محضر تو، حضور معنا دارد
آوای خوش نیایش صبحدمان
هنگام طلوع نور، معنا دارد
سلام. صبحتون بخیر و نیکی 🍁
روز خوبی را برایتان آرزومندیم
#امام_سجّاد عليه السلام:
ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ؛
هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند.
✨﷽✨
📖حکایت پندآموز
💞«تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی میکند ....»
🔆 امام زمان ارواحنافداه فرمودند: وظیفه ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم ....
✍حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را این چنین بیان میکند :
من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم.
بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود.
خیلی کمکم کرد و همه ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه السلام) بود.
ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم.
در منی که برای رمی جمرات می رفتیم، همسرم را گم کردم.
از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می پرسیدم، نمی دانست. خسته شدم و گوشه ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می گذرد. بی اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم.
او به هنگام خداحافظی فرمود:
👈«وظیفه ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم».
👈«در طول عمر ما شک نکن».
👈 «سلام مرا هم به دکتر برسان».
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دستهای خویــش و دامـان توام آمد به یاد
📚نقل از کتاب میرِ مهر صفحه355
✨﷽✨
🔴 برای رسیدن به معبود، باید خودت را بشکنی
✍ﭼﻮﭘﺎنی ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻛﻪ ﺑﺰ ﭼﺎﻻک ﺍﺯ ﺟﻮی ﺁﺏ بپرد، نشد که نشد. ﺍﻭ میﺩﺍﻧﺴﺖ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺰ ﺍﺯ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻫﻤﺎﻥ، ﻭ ﭘﺮﻳﺪﻥ یک ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﺑﺰ ﺑﻪﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﻫﻤﺎﻥ. ﻋﺮﺽ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻗﺪﺭی ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻴﻮﺍنی ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﮕﺬﺭد. ﻧﻪ ﭼﻮبی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ میﺯﺩ، ﺳﻮﺩی ﺑﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩﻫﺎی ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﺨﺖﺑﺮﮔﺸﺘﻪ.
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺩﻧﻴﺎﺩﻳﺪﻩﺍی ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ میﮔﺬﺷﺖ. ﻭقتی ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ، ﭘﻴﺶﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﭼﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ میﺩﺍﻧﻢ. سپس ﭼﻮﺏﺩستی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻓﺮﻭﺑﺮﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺯﻻﻝ ﺟﻮی ﺭﺍ ﮔِﻞﺁﻟﻮﺩ ﻛﺮﺩ. ﺑﺰ ﺑﻪﻣﺤﺾ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﺏ ﺟﻮی ﺭﺍ ﺩﻳﺪ، ﺍﺯ ﺳﺮ ﺁﻥ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ پی ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻠﻪ ﭘﺮﻳﺪند. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭی ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮی ﺩﺍﺷﺖ؟
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﻭ ﺣﻴﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ میﺩﻳﺪ، ﮔﻔﺖ:
تعجبی ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮی ﺁﺏ میﺩﻳﺪ، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺎ ﺭﻭی ﺧﻮﻳﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ. ﺁﺏ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔِﻞ ﻛﺮﺩﻡ، ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻮی ﭘﺮﻳﺪ. ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﻭ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻕ.
▫️ﺭﻗﺺ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
▫️ﭘﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﯾﺶ ﺷﻬﻮﺕ ﺑﺮﮐﻨﯽ
▫️ﺭﻗﺺ ﻭ ﺟﻮﻻﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪ
▫️ﺭﻗﺺ ﺍﻧﺪﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺩﺍﻥ کنند
❀ ﴾﷽﴿ ❀
صبح زیبا آمد 🌤
و چشم شقایق باز شد
لاله زلف سرکشش را
شانه کرد و ناز شد...
شبنم از خورشید عالم تاب،
جانی تازه یافت...
رفت بالاتر زجو
با ابرها دمساز شد...
سلام صبح زیباتون بخیر
در پناه حق باشید 🍃💐
#امام_على عليه السلام:
زَوالُ النِّعَمِ بِمَنعِ حُقوقِ اللّهِ مِنها، وَالتَّقصيرِ في شُكرِها
اگر حقوق خدا در نعمت ها ادا نشود و در شكرگزارى شان كوتاهى گردد، آن نعمت ها ستانده مى شوند
تعویذ روز پنجشنبه:
چون کسی خواهد در روز امورات بر وفق مراد او باشد و گره ها و گرفتاری ها از او رفع گردد
در هرروز تعویذ انروز را بخواند ان شالله امور بر او اسان و گشایش در کار او پدید اید
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أُعِیذُ نَفْسِی بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ وَ عَدُوٍّ وَ حَاسِدٍ وَ مُعَانِدٍ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثِیراً الآْنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنْکُمْ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ یُرِیدُ اللّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا غَالِبَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً
❀ ﴾﷽﴿ ❀
روزگارت خوش باد
و دلت سرخوش تر
خانه ات مثل هوا
پــُرِ نور و نفسِ گرم خدا
که به هر رهگذری
میدمد شوقِ خوشِ زیستن و بودن را
سلام صبحتون بخیر
#امیرالمومنین_علی علیه السلام:
تا جایی که توانایی بر کار خوب دارید، خوبی کنید؛ زیرا خوبی، [آدمی را ]از مهلکه ها و مرگهای ناگوار نگه می دارد.
#فضیلت_صلوات
🌸✨پیامبر ص؛
هر کس هر روز از روی شوق و محبت
به من سه مرتبه صلوات بفرستد
بر خدا لازم می شود که گناهان
او را بیامرزد در همان روز
یا همان شب✨
📚 بحار الانوار ۶۹/۹۴
💠
یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا
شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود و آن حق را ادا کند که خداوند شهادتش را نمی پذیرد.
او به جهانیان فهماند که حتی شهید شدن درراه خدا در کربلا بالاتر از رعایت حق الناس نیست.
در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند،
مغازه داری که گران فروشی میکند
کارخانه داری که احتکار میکند
مسئولینی که کم کاری میکنند
و معتقدند یک قطره اشک بر حسین
ضامن بهشت آنهاست..
نام : انسان
نام خانوادگی : آدمی زاد
نام پدر : آدم
نام مادر : حوا
لقب : اشرف مخلوقات
نژاد : خاکی
صادره :دنیا
مقصد : آخرت
ساکن : کهکشان را شیری , منظومه شمسی ,زمین
منزل : استیجاری
ساعت حرکت پرواز : هر وقت خداوند صلاح بداند
مکان : بهشت اگر نشد جهنم
وسایل مورد نیاز :
1- دو متر پارچه (کفن)
2- عمل نیک
3- انجام واجبات
4- امر به معروف و نهی از منکر
5- دعای والدین و مومنین
6- نماز اول وقت
7- ولایت ائمه اطهار
توجه !
1- از آوردن بار اضافه از قبیل : حق الناس , غیبت و تهمت و غیره خودداری نمایید.
2- خواهشمند است برای رفاه حال خود خمش و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
3- آز اوردن ثروت , مقام , ماشین حتی در داخل فرودگاه خودداری نمایید.
4- حتما قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید که تا از آوردن دست گل های سنگین , سنگ قبر گران و تجملات و نیز مراسم های پر خرج خودداری کنند.
5- جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندانتان به عدالت تقسیم کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه فرمایید
تماس و مشاوره بصورت شبانه روزی , رایگان , مستقیم بدون وقت قبلی می باشد در صورتیکه قبل از پرواز به مشکلی برخوردید به شماره های زیر تماس حاصل فرمایید :
( سوره بقره/186 ) (سوره نسا/45) (سوره توبه/12 9) (سوره اعراب/55)
سرپرست کاروان : حضرت عزراییل
تهیه و تنظیم : سرنوشت الهی
🌹داستان آموزنده🌹
نقل است يك روز ملا احمد نراقی در منزلشان برای صرف افطار چیزی نداشتند، عيالش به او ميگويد: چیزی در منزل نيست، برو بيرون و چيزی تهيه كن.
مرحوم نراقی در حاليكه حتي يك فَلس پول سياه هم نداشته است، از منزل بيرون میآيد و يكسره به سمت وادیالسلام نجف برای زيارت اهل قبور ميرود؛ در ميان قبرها قدری مینشيند و فاتحه ميخواند تا اينكه آفتاب غروب ميكند و هوا كمكم رو به تاريكی ميرود. در اينحال میبيند عدهای از اعراب جنازهای را آوردند و قبری برای او حفر نموده و جنازه را در ميان قبر گذاشتند، و رو كردند به من و گفتند: ما برای كاری عجله داريم، اگر امکان دارد شما بقيه کارهای اين جنازه را انجام دهيد و جنازه را گذاردند و رفتند.
مرحوم نراقی ميگويد: من در ميان قبر رفتم كه كفن را باز نموده و صورت او را بر روی خاك بگذارم، و بعد بر روی او خشت نهاده و خاك ریختم؛
ناگهان (مکاشفهای روی داد و) کنار قبر دريچهای دیدم؛ از آن دريچه داخل شدم ديدم باغ بزرگی است که درختهايی سرسبز و به هم آورده و ميوههای مختلف و متنوع دارد.
از دَرِ اين باغ يك راهی است بسوی قصر مجللی كه تمام اين راه از سنگريزههای متشكل از جواهرات فرش شده است.
من بیاختيار وارد شدم و يكسره بسوی آن قصر رهسپار شدم، ديدم قصر با شكوهي است و خشتهای آن از جواهرات قيمتی است؛ از پله بالا رفتم، در اطاقی بزرگ وارد شدم، ديدم شخصي در صدر اطاق نشسته و دور تا دور اين اطاق افرادي نشستهاند. سلام كردم و نشستم، جواب سلام مرا دادند. بعد ديدم افرادی كه در اطراف اطاق نشستهاند از آن شخصی كه در صدر نشسته پيوسته احوالپرسی ميیكنند و از حالات اقوام و بستگان خودشان سؤال ميكنند و او پاسخ ميدهد. و آن مرد مسرور به همه سؤالات جواب ميگويد. قدري كه گذشت ناگهان ديدم كه ماري از در وارد شد و يكسره بسمت آن مرد رفت و نيشی زد و برگشت و از اطاق خارج شد.
آن مرد از درد نيش مار، صورتش متغير شد و قدری به هم برآمد، و كمكم حالش عادی و بصورت اوليه برگشت.
سپس باز شروع كردند با يكديگر سخن گفتن و احوالپرسي نمودن و از گزارشات دنيا از آن مرد پرسيدن. ساعتي گذشت ديدم براي مرتبة ديگر، آن مار از در وارد شد و به همان منوال پيشين او را نيش زد و برگشت. آن مرد حالش مضطرب و رنگ چهرهاش دگرگون شد و سپس بهحالت عادی برگشت!
ادامه دارد ...
ادامه داستان...👇👇
من در این حال سوال کردم آقا شما کیستید اینجا کجاست این قصر متعلق به کیست این مار چیست چرا شما را نیش میزند گفت من هم این مردی هستم که هم اکنون شما در قبر گذاشته اید و این باغ،
بهشت برزخی من است که خداوند من عنایت نموده است ،
که از دریچه ای که از قبر من به عالم برزخ
باز شده است، پدید آمده است.
این قصر مال من است این درختان باشکوه
و این جواهرات و این مکان که مشاهده میکنید بهشت برزخی من است
من آمدم اینجا ...این افرادی که در اتاق گرد آمده اند، ارحام من هستند.
که قبل از من بدرود حیات گفته و اینک برای دیدن من آمدند و از بازماندگان و ارحام و اُقربای های خود در دنیای احوالپرسی نموده
و جویا می شوند و من حالات آنان را برای اینان بازگو می کنم.
گفتم این مار چرا تو را میزند گفت قضیه از این قرار است که من مردی هستم مومن،
اهل نماز و روزه و خمس و زکات و هر چه فکر می کنم از من کار خلافی که مستحق چنین عقوبتی باشم سر نزده است و این باغ با این خصوصیات نتیجه برزخی همان اعمال صالحه من است؛ مگر آنکه یک روز در هوای گرم تابستان که در میان کوچه حرکت میکردم دیدم صاحب دو کانی با یک مشتری خود
گفت و گو و منازعه دارند من رفتم نزدیک برای اصلاح امور آنها، دیدم صاحب دکان
می گفت ۳۰۰ دینار (۶ شاهی ) از تو طلب دارم و مشتری میگفت من ۵ شاهی بدهکارم.
من به صاحب دکان گفتم:
تا از نیم شاهی بگذر و به مشتری گفتم؛
تو هم از نیم شاهی رفع ید کن و به مقدار ۵ شاهی و نیم به صاحب دکان بده .
صاحب دکان ساکت شد و چیزی نگفت؛
ولی چون حق با صاحب دوکان بوده و من به قدر نیم شاهی به قضاوت خود که صاحب دکان، رازی بر آن نبود، حق او را ضایع نمودم به کیفر این عمل خداوند عزوجل این مار را
معین نموده که هر یک ساعت مرا بدین منوال نیش زند، تا در نفخ صور دمیده و خلایق
برای حساب در محشر حاضر شوند و به
برکت شفاعت محمد و آل محمد علیه السلام خدایا نجات پیدا کنم.🌺