eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
یا زینب (س): سلام و ظهر بخیر من معتقد بودم که بشری نباید با اون مرد درگیر میشد چه درگیر میشد و چه درگیر نمیشد اون مرد دنبالش میومد و آدرس خونه اش رو هم که بلد بود. البته از قصدش هم آگاه نیستم و نمیدونم عکس العمل اون مرد درمورد فرار کردن بشری چی بود ولی با درگیری هم به نظرم مشکل چندانی حل نشد و فقط بشری کمی وقت برای خودش خرید که نمیدونم ارزشش رو داشت یا نه. به همین دلیل منتظر بودم ببینم نتیجه چی میشه. اما اگر واقعا درگیری لازم بوده دستمریزاد میگم به بشری که با تکیه بر توان بدنی و تکنیکی اش و با توکل به خدا و توسل به حضرت مادر با قدرت مبارزه کرد و عکس العمل سریع و به موقعی از خودش نشون داد. اینکه سریع شرایط رو برای پدرش شرح داد بهترین کاری بود که انتظار داشتم انجام بده .و اینکه در حالت آماده باش و هشیار و با حجاب کامل منتظر ادامه ماجرا بود واقعا نشون دهنده حواس جمعی بشری هست که میدونه ماجرا هنوز تموم نشده و باید ببینیم جواب دشمن چیه. بالاخره بشری خانوم یه خبری از دوستان قدیمیش گرفت. اگه من جای نازنین بودم میدونستم با این دوست بی معرفت چی کار کنم. حتما باید تو یه همچین شرایطی قرار می‌گرفتی تا یادی از دوستان بکنی؟!ولی بازم خوبه که تو این شرایط روحیه خودش رو حفظ میکنه و شوخی از کلامش نمی افته. زنگ زدن به آدلف هم که واقعا ایده شاهکاری بود. من برخلاف بشری میدونستم که آدلف حتما خودش رو میرسونه و خوبیش اینه که طرف رو حین ارتکاب جرم دستگیر کردن و نیازی به مدرک ندارن. مدیریت بحران بشری بی نظیره. با اینکه داره از ترس قالب تهی میکنه اما دست و پاش رو گم نمیکنه، عقلش رو به کار میندازه و کار درست رو انجام میده. اینکه دوستای سوفی هم همراه اون بودن و برای دیدن ماجرا اومدن از خوش شانسی (یا بهتر بگم عنایت خدا) به بشری بود که باعث شد تعداد شاهدان حادثه بیشتر بشه. و در آخر سوال من هم من مثل بشری همینه "این مرد از آزار بشری چه قصد و انگیزه ای داره؟" آیا کینه از اسلام به تنهایی میتونه باعث این اتفاق بشه؟ و اصلا چرا اون فرد باید از اسلام اینقدر کینه داشته باشه؟ باید منتظر موند و دید... خسته نباشییید🌻
❣️ ای مهربانِ من تو کجایی که این دلم مجنون روی توست که پیدا کند تو را ای یوسف عزیز،چو یعقوب صبح و شام چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را 🌷
تصویری از سردار شهید حاج بر سر مزار مادرشان در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا_س
💎اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ 💎سلام بر باقي مانده خدا در كشورهايش، و حجّت او بر بندگانش، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. 📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج) 💎♠️💎
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انتقاد حجت الاسلام پناهیان به نیروهای انقلابی ⚠️ نقطه قوت دشمن کجاست و نقطه‌ ضعف ما کجاست؟ 👈 گاهی باید به جای تعقیبات نماز، صفحات خوب فضای مجازی را لایک کنیم ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
✅پاسخ کوبنده به علی کریمی و کیمیا علیزاده 👈میگن، نگید فاطمه زهرا (س) 👈میگن، بگید سپندارمذ بانوی ایرانی 🔻اما ببینیم، سپندارمذ کیست و آیا لایق مادر شدن هست یا خیر ▪️اولا سپندارمذ نوعی خداست ▪️دوما دختر و همسر اهورامزدا است ▪️سوما جشن‌ سپندارمذ، جشن کشتن موجودات بی گناه است ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
هدایت شده از  به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها عیدتون پیشاپیش مبارک عیدی ما خدمت شما🌹🌹🌹 به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری‌و به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add تا لینک کانال خصوصی‌و برات ارسال کنه🌿
787.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شب دل انگیز از خـدای مهربان✨ براتون یک حـس قشنگ✨ یک شادی بی دلیل یک نفس عطر خـدا✨ یک بغل یاد دوست یک دنیا آرزوهای خوب✨ و آرامش خواستارم شبتون بخیر و سرشار از آرامش✨
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 خیلی زود از اتاق بیرون رفت اما دوباره با یادآوری چیزی برگشت. نزدیک بود با سوفی سینه به سینه برخورد کند که دستش را به قاب در گرفت تا تعادلش حفظ بشود. انگشت اشاره‌اش را به طرف مرد گرفت. به حالت دیکته‌وار حرفش را زد. -حالا که برای آقایون روشن شد که با یک روان‌پریش طرف نبودند، اسم دوستت، همکارت، هر کی بود، اسم اون رو هم بیار. قدم‌های بعدی را به طرف رئیس پلیس برداشت و مقابل میزش ایستاد. -این‌جا کشوریه که به نظام قانونمندش شهرت گرفته، حتما رسیدگی می‌کنید تا به من هم ثابت بشه که این شهرت توخالی نیست! از کلانتری بیرون زد. بدون این‌که اجازه بده کسی حرف دیگه‌ای بزند. جمع انگار مهر سکوت به لب‌هایشان خورده بود و در واقع حرفی برای گفتن نداشتند. از نظر پلیس هیچ مشکلی نبود که شاکی به سفارت کشورش برود و اعاده‌ی حق و حقوقش را بکند اما برای دانشگاه ظاهراً خیلی گران تمام می‌شد. جلوی ساختمان از سوفی هم خداحافظی کرد و تنها شد. پا داخل خانه گذاشت و تازه یادش افتاد که قفل خراب شده و درست بسته نمی‌شود. باز هم مثل همیشه که این جور مواقع آدلف را خبر می‌کردند به او زنگ زد اما با تعجب شنید که او گفت مقابل خانه هستم. نمی‌دانست دانشگاه به این زودی جهت جلوگیری از مراجعه‌اش به دانشگاه اقدام کرده است. آدلف به همراه مردی آمده بود. تا زمانی که مرد مشغول تعویض قفل روی در بود، آدلف درخواست دانشگاه را به بشری رساند. -خودتون رو به جای من بذارید. من چطور می‌تونم تو این خونه بمونم یا مسیر دانشگاه و نیروگاه تا خونه رو رفت و آمد کنم؟ حس امنیت از نیازهای مهم یک انسانه، مهم‌تر از خوراک و پوشاک. من چطور می‌تونم این‌جا تحصیل کنم؟ خودش هم نفهمید چرا ولی کوتاه آمد. شاید آن‌قدر که آدلف به او قول حمایت داد و خاطرش را راحت کرد، راضی شد. قول صد در صد نداد ولی از آدلف خواست که اجازه بدهد تا فردا فکر کند. وقتی تنها شد، گوشی‌اش را برداشت. می‌خواست ببیند پدرش پیامش را خوانده یا نه. هم خوانده بود و هم جواب داده بود. چند بار هم حالش را پرسیده بود. دوباره یادش افتاد که چقدر بدنش کوفته هست. درد بدن از یک طرف و درد روحش از طرف دیگر، و طبیعتاً درد جسمی‌اش کمتر به چشم می‌آمد وقتی روحش زخم خورده بود. می‌خواست با نظر پدرش تصمیم بگیرد. از او پرسید که چه تصمیمی بگیرد. به وعده‌ی دانشگاه مبنی بر تامین امنیتش دل خوش کند و یا به سفارت مراجعه کند. دیروقت بود و پدرش آفلاین. وقت را برای برقراری تماس مناسب نمی‌دید. پیامش را گذاشت و مطمئن بود که صبح حتما جوابش را می‌گیرد. برای خودش هم عجیب بود اما با آرامشی سرشار خوابش برد. ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌹 عزیزی اگر هست که برای عضو شدن توی وی‌آی‌پی نمی‌تونه هزینه بپردازه، لطفا تشریف ببره پی‌وی خانم سماوات @Heaven_add 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌹 تخفیف هم هنوز پابرجاست اینم لینک رواق برای گفت‌وگو https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( دل باید صاف باشد ) ارباب: این دیگر چیست؟! مگر من به تو گندم ندادم! چرا تمام مزرعه پُر از علف هرز است؟؟؟؟!!!!!!! غلام: والا چه بگویم؟! من فقط دستور بانو را اجرا کردم ارباب: تو غلط کردی با هفت جد آبادت احمق، میکشمت پدرسوخته مییییکشمت .... زن: کافیست،چرا این بینوا را میزنی؟! صداپیشگان: مریم میرزایی - علی حاجی پور - مسعود صفری - کامران شریفی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat