eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پاسخ کوبنده به علی کریمی و کیمیا علیزاده 👈میگن، نگید فاطمه زهرا (س) 👈میگن، بگید سپندارمذ بانوی ایرانی 🔻اما ببینیم، سپندارمذ کیست و آیا لایق مادر شدن هست یا خیر ▪️اولا سپندارمذ نوعی خداست ▪️دوما دختر و همسر اهورامزدا است ▪️سوما جشن‌ سپندارمذ، جشن کشتن موجودات بی گناه است ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
هدایت شده از  به وقت بهشت 🌱
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها عیدتون پیشاپیش مبارک عیدی ما خدمت شما🌹🌹🌹 به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری‌و به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add تا لینک کانال خصوصی‌و برات ارسال کنه🌿
787.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شب دل انگیز از خـدای مهربان✨ براتون یک حـس قشنگ✨ یک شادی بی دلیل یک نفس عطر خـدا✨ یک بغل یاد دوست یک دنیا آرزوهای خوب✨ و آرامش خواستارم شبتون بخیر و سرشار از آرامش✨
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 خیلی زود از اتاق بیرون رفت اما دوباره با یادآوری چیزی برگشت. نزدیک بود با سوفی سینه به سینه برخورد کند که دستش را به قاب در گرفت تا تعادلش حفظ بشود. انگشت اشاره‌اش را به طرف مرد گرفت. به حالت دیکته‌وار حرفش را زد. -حالا که برای آقایون روشن شد که با یک روان‌پریش طرف نبودند، اسم دوستت، همکارت، هر کی بود، اسم اون رو هم بیار. قدم‌های بعدی را به طرف رئیس پلیس برداشت و مقابل میزش ایستاد. -این‌جا کشوریه که به نظام قانونمندش شهرت گرفته، حتما رسیدگی می‌کنید تا به من هم ثابت بشه که این شهرت توخالی نیست! از کلانتری بیرون زد. بدون این‌که اجازه بده کسی حرف دیگه‌ای بزند. جمع انگار مهر سکوت به لب‌هایشان خورده بود و در واقع حرفی برای گفتن نداشتند. از نظر پلیس هیچ مشکلی نبود که شاکی به سفارت کشورش برود و اعاده‌ی حق و حقوقش را بکند اما برای دانشگاه ظاهراً خیلی گران تمام می‌شد. جلوی ساختمان از سوفی هم خداحافظی کرد و تنها شد. پا داخل خانه گذاشت و تازه یادش افتاد که قفل خراب شده و درست بسته نمی‌شود. باز هم مثل همیشه که این جور مواقع آدلف را خبر می‌کردند به او زنگ زد اما با تعجب شنید که او گفت مقابل خانه هستم. نمی‌دانست دانشگاه به این زودی جهت جلوگیری از مراجعه‌اش به دانشگاه اقدام کرده است. آدلف به همراه مردی آمده بود. تا زمانی که مرد مشغول تعویض قفل روی در بود، آدلف درخواست دانشگاه را به بشری رساند. -خودتون رو به جای من بذارید. من چطور می‌تونم تو این خونه بمونم یا مسیر دانشگاه و نیروگاه تا خونه رو رفت و آمد کنم؟ حس امنیت از نیازهای مهم یک انسانه، مهم‌تر از خوراک و پوشاک. من چطور می‌تونم این‌جا تحصیل کنم؟ خودش هم نفهمید چرا ولی کوتاه آمد. شاید آن‌قدر که آدلف به او قول حمایت داد و خاطرش را راحت کرد، راضی شد. قول صد در صد نداد ولی از آدلف خواست که اجازه بدهد تا فردا فکر کند. وقتی تنها شد، گوشی‌اش را برداشت. می‌خواست ببیند پدرش پیامش را خوانده یا نه. هم خوانده بود و هم جواب داده بود. چند بار هم حالش را پرسیده بود. دوباره یادش افتاد که چقدر بدنش کوفته هست. درد بدن از یک طرف و درد روحش از طرف دیگر، و طبیعتاً درد جسمی‌اش کمتر به چشم می‌آمد وقتی روحش زخم خورده بود. می‌خواست با نظر پدرش تصمیم بگیرد. از او پرسید که چه تصمیمی بگیرد. به وعده‌ی دانشگاه مبنی بر تامین امنیتش دل خوش کند و یا به سفارت مراجعه کند. دیروقت بود و پدرش آفلاین. وقت را برای برقراری تماس مناسب نمی‌دید. پیامش را گذاشت و مطمئن بود که صبح حتما جوابش را می‌گیرد. برای خودش هم عجیب بود اما با آرامشی سرشار خوابش برد. ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌹 عزیزی اگر هست که برای عضو شدن توی وی‌آی‌پی نمی‌تونه هزینه بپردازه، لطفا تشریف ببره پی‌وی خانم سماوات @Heaven_add 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌹 تخفیف هم هنوز پابرجاست اینم لینک رواق برای گفت‌وگو https://eitaa.com/joinchat/2480472136C484dfe0c30
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( دل باید صاف باشد ) ارباب: این دیگر چیست؟! مگر من به تو گندم ندادم! چرا تمام مزرعه پُر از علف هرز است؟؟؟؟!!!!!!! غلام: والا چه بگویم؟! من فقط دستور بانو را اجرا کردم ارباب: تو غلط کردی با هفت جد آبادت احمق، میکشمت پدرسوخته مییییکشمت .... زن: کافیست،چرا این بینوا را میزنی؟! صداپیشگان: مریم میرزایی - علی حاجی پور - مسعود صفری - کامران شریفی نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍 تخفیف به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها عیدتون پیشاپیش مبارک عیدی ما خدمت شما🌹🌹🌹 به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز 6273 8110 8062 3918 و عکس فیش واریزی و شماره‌ی پیگیری‌و به این آیدی ارسال کن😊 @Heaven_add تا لینک کانال خصوصی‌و برات ارسال کنه🌿
پیچید عطر یاس بین هر چفیه هر کس پیِ سبقت گرفتن از بقیه ( در حال سخنرانی هستند) در جمع رزمندگان عملیات کربلای پنج🌹
لطیف بود و مهربان. اهل تشر و دعوا نبود. گاهی هم اگر لازم می‌شد به‌خاطر شیطنت بچه‌ها یک دعوای کوچکی بکند، ظاهرسازی می‌کرد؛ نه اینکه واقعا به خشم آمده باشد. یک‌بار بچه‌ها دیده بودند که پدر بعد از دعوا به خلوتی رفته و دارد آهسته می‌گوید: «خدایا، من اگر یک دادی زدم، جدی نبودها!» 📚 برگرفته از کتاب استاد صد روایت از زندگی آیت الله قاضی طباطبایی ص۷۳
من سجـده به خاک جمکران می‌خواهم از یـــوسـف گمگشتــه نشان می‌خواهم فــریـاد و فغان، از غـم تنهـا بـودن من مهدی صاحب الزمان می‌خواهم 🌷
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدانید مطمئن باشید این فضا تغییر خواهد کرد 😉🌱