اگر به دامنِ وصلِ تو دست ما نرسد کشیده‌ایم در آغوش آرزوی تو را ... #محبوبم

شست باران همه ی کوچه خیابان ها را پس چرا مانده غمت بر دلِ بارانی من... #محبوبم

سینه‌ام در تب و تاب است کجایی بی من؟ #محبوبم

قطار می‌رود! تو می‌روی! تمام ايستگاه می‌رود! و من چقدر ساده ام! که سال های ساده انتظار تو! کنار این قطار رفته ايستاده ام! و همچنان! به نرده هاي ايستگاه رفته! تکیه داده ام! #محبوبم

‏تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می‌کند #محبوبم

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید فن تشخیص نم از چهره گریان سخت است #محبوبم

بر دل من ز بس که جا، تنگ شد از جدایی‌ات بی تو به دست خویشتن، سینهٔ خود شکافتم #محبوبم

به‌ خواب‌ دیدمت‌ امشب‌ که‌ مال من‌ شده‌ای همان‌! به خواب ببینم مگر که مال منی #محبوبم

بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است لعنتی! لمس تنت زلزله بم دارد... #محبوبم

به هیچ کار نیایم گرَم تو نپسندی #محبوبم

میکشی تیغ که سازی دل ما را بدو نیم... #محبوبم

انگار با تمامِ جهان وصل می‌شوم ... در لحظه‌ای که می‌کِشَمت تنگ در بغل #محبوبم