eitaa logo
ایران قوی
188 دنبال‌کننده
81 عکس
65 ویدیو
28 فایل
ایران قوی، محفلی برای ترویج گفتمان حرکت عمومی با محوریت جوان متعهد در شرایط سنگین ترین جنگ نرم ادمین کانال: @B_Shamizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شامی‌زاده
الگوی عملیاتی تواصی همگانی.pdf
883.2K
🔺تعریف راهبرد تواصی و نقد تفسیرهای نادرست با ارائه الگوی کلان عملیات تواصی 📌ظرفیت‌های عمومی تواصی؛ 📌شتاب‌دهندگان تواصی همگانی 📌سیاست‌های کلان گفتمانی 📌سطوح و لایه‌های تخاطب و گفتگو 📌گونه‌ها و سطوح مخاطب، میزان و نحوه تخاطب و گفتگو 📌وظایف طولی 📌سیاستهای اجرایی؛ 🔺مبتنی بر آخرین بیانات رهبری معظم انقلاب
هدایت شده از حاج مهدی رسولی
28.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌« صحبت‌های در مورد » شب شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه‌السّلام 📍حرم مطهر رضوی [ @mahdirasuli_ir ]
📌و جاءَ مِن اَقصَا المَدینَةِ رَجُلٌ یَسعىٰ‌ قالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین‌ (یس/20) ✅تکیه به خواص حاشیه‌دار یا خواص حاشیه‌نشین؟! 🔺«خواص» یعنی چه؟ «خواص» یعنی مثلاً آدمهای نام‌ونشان‌دار، آدمهای باسواد و دانشمند؟ نه، «خواص» به این معنا نیست. «خواص» یعنی آن مجموعه‌ی انسانهایی که در کار خود، با فکر و با شناخت و با تشخیص عمل میکنند و تابع جَو نیستند؛ «خواص» یعنی اینها. این «خواص» میتواند در بین فعّالان گوناگون انقلابی، در بین اصناف، کارگران، نظامی‌ها، روحانیّون و گروه‌های مختلف باشد، میتواند در بین فعّالان مطبوعاتی باشد، میتواند در بین فعّالان دانشجویی باشد، میتواند در بین فعّالان سیاسی باشد... 🔻البتّه خوشبختانه در کشور ما و در ملّت ما خواص در اقلّیّت نیستند؛ کسانی که از روی نقشه، فکر و تشخیص اقدام میکنند، کار میکنند، تصمیم میگیرند، در سطح کشور گسترده هستند و این از برکات انقلاب است. در خیلی از کشورهای دنیا این‌جوری نیست؛.. در کشور ما، مردمی که با تشخیص عمل میکنند، میفهمند چه کار دارند میکنند، جبهه‌بندی را می‌شناسند، دشمن را می‌شناسند، شیوه‌ها را می‌شناسند، دوست را می‌شناسند، کم نیستند، زیادند؛ 🔺اینها میتوانند نقش‌آفرینی کنند؛ اینها میتوانند در موارد حسّاس، برای کشور کار انجام بدهند. وظیفه‌ی اینها وظیفه‌ی سنگینی است؛ من میخواهم این را به شما و به همه‌ی ملّت عرض بکنم. این کسانی که ما اسمشان را «خواص» میگذاریم، یعنی کسانی که دارای فکرند، نگاهشان نگاه از روی تدبّر است، از روی تشخیص است، اوضاع را میفهمند، می‌شناسند، میدانند چه کار دارد میشود، این‌جور نیست که سرشان پایین باشد و هر جا دیگران رفتند اینها هم بروند، این افراد وظیفه‌ی سنگینی دارند؛ اینها بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود. اگر خواصّ جامعه از این وظیفه غفلت بکنند، حوادثی که پیش خواهد آمد ضربه‌های تاریخی به ملّتها میزند. 🔻ما در طول تاریخ اسلام، از این حوادث زیاد داشتیم. در زمان امیرالمؤمنین، در زمان امام حسن، در زمان امام حسین، کسانی بودند که جزو خواص بودند، مطلب را میفهمیدند، تشخیص میدادند، امّا در لحظه‌ی لازم، به‌هنگام حضور پیدا نمیکردند؛ دچار تردید، دچار تأمّل، دچار تنبلی و در مواردی دچار خیانت میشدند و روی دیگران هم اثر میگذاشتند، روی آن جمعیّتی هم که تابع جوّند اثر منفی میگذاشتند؛ [از این موارد] داشتیم. در جنگ صفّین، کسانی به خاطر رفتن قرآنها روی نیزه دچار تردید شدند، دیگران را هم دچار تردید کردند... 🔺لذا من به شما عرض بکنم که امروز جبهه‌ی دشمن برای خواص برنامه‌ی خاص دارد؛ برای خواص در کشور خود ما و در خیلی از جاهای دیگر برنامه دارند که اینها را دچار تردید کنند، دچار تأمّل کنند، دچار تعلّل کنند، احیاناً چرب و شیرین دنیا را به اینها بچشانند، اینها را جذب کنند برای اینکه در بزنگاه‌ها، در نقاط حسّاس، در آنجایی که لازم است یک اقدامی انجام بدهند، انجام ندهند و آن شتاب‌دهندگی‌ای که از خواص متوقّع است، صورت نگیرد؛ برای این کار برنامه دارند. ✅وظیفه‌ی خواص این است: در مواقع لازم، باید تردید‌افکنی و شک‌آفرینی دشمن را خنثی کنند و تبیین کنند؛ «جهاد تبیین» که بنده عرض کرده‌ام، ناظر به این است. امام خامنه ای، فرمانده ارشد جهاد تبیین، شانزدهم بهمن 1402 📗https://eitaa.com/Iran_ghavy
📌شرایط سخت جنگ روانی و ریزش خواص نامدار، 📌شما خواص حقیقی را به میدان تواصی می‌طلبد، 📌تا نشان دهید مظهر قدرت خدا هستید و معجزه گر 📗https://eitaa.com/Iran_ghavy
10.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 روایت قرآنی صبح امروز رهبرانقلاب درباره وظیفه خواص ✍ بسته‌ی خط دیدار 💻 Farsi.Khamenei.ir
الگوی عملیاتی تواصی همگانی.pdf
883.2K
🔺تعریف راهبرد تواصی و نقد تفسیرهای نادرست با ارائه الگوی کلان عملیات تواصی 📌ظرفیت‌های عمومی تواصی؛ 📌شتاب‌دهندگان تواصی همگانی 📌سیاست‌های کلان گفتمانی 📌سطوح و لایه‌های تخاطب و گفتگو 📌گونه‌ها و سطوح مخاطب، میزان و نحوه تخاطب و گفتگو 📌وظایف طولی 📌سیاستهای اجرایی؛ 🔺مبتنی بر آخرین بیانات رهبری معظم انقلاب
خلاصه طرح عملیات تواصی.pdf
243K
🔺هدف کلی طرح تواصی چیه؟ 🔺اهداف جزئی طرح تواصی چیه؟ 🔺با چه راهبردی میتوان به اهداف طرح تواصی دست یافت؟ 🔺روشهای اجرای طرح تواصی چیه؟ ✅با ارائه یک اولویت مهم و غفلت شده از بستر عملیات طرح تواصی
بسم‌الله ✅«ولی من رای می‌دم. چون پسرم اتیسم داره.» 🔺همین‌که جمله‌ام تمام شد با ترمز راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دونم ترمزش به خاطر مخالفت صریح با حرف‌هاش بود یا ... پنجره‌ را داد پایین تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسه که سوز هوای بهمن‌ماه خورد توی صورتم و منو با خودش به بهمن پارسال برد؛ 🔻وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتام کاغذ آدرس داروخانه‌ را در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. 🔻وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول، از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست... نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» 🔻آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. 🔺من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال برداره، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج می‌شوند. این تنها جایی است که نمی‌خواهم هیچ مادری درکم کند‌. صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. 🔺زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که ... در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوئیس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» 🔺خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ‌زده‌ی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. 🔺در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است.» ✅با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش.
📌من و تو یا «من و تو»؟! 🤔تا حالا، فکر کردی رفقات چطوریه؟! یا بهتره بگم، فکری به حال انتخاباتیشون کردی؟! اگه بخواهی یه حساب سرانگشتی بکنی، میتونی بگی الان چند چندی؟ رو چند نفرشون میتونی حساب باز کنی؟! با چند نفرشون باید چونه بزنی تا پای کار بیان؟! چندتاشونو میتونی بی‌خیال بشی؟ یا نه، بی‌خیال همه شدی و اصلا رفیق انتخاباتی نداری؟ یا نکنه خودت هم یه جورایی، آره!؟ 🤨نه، فکر نکنم تو یکی به این زودیا بی‌خیال ماجرا بشی؛ آره باید سراغشونو بگیری؛ بی‌رفیق که نمیشه؛ اول از اونی که حاضریراقه و پایه است شروع کن؛ نمیدونم هرجور که بلدی سر صحبت را باز کن؛ اگه میخواستی ازش قرض بگیری، چطوری آسمون ریسمون می‌کردی، همونطوری؛ آره میتونی از زیر زبونش که نه، از ته دلش خبر بگیری که با خودش چند چنده؟ داره گل به خودی میزنه؟ یا منتظر توپ گله؟ یا خودش توپ گل به این و اون پاس میده؟ البته خودت میدونی با بیست سوالی و پاسخ نامه و اینا نمیشه؛ با چندتا انتقاد از این مسئول و آقازاده هم نمیشه فهمید که طرف بریده. 😉اصلا میتونی اینطوری شروع کنی: «میگم ها، داداش سعید... می‌بینی نامردا ول کن نیستن؛ دست از سر ما برنمی‌دارن؛ اصلا از رو نمی‌رن، هی میگن، رأی چیه و واسه چی میخواهید رأی بدید؛ رأی بدید پدرتون درمیاریم و .... آخه چرا اینا اینقدر سمجن؟! همه‌ش گیر دادن به و رأی ما، مگه خودشون.... ؟ البته یه جوریا تقصیر خودمونه؛ وقتی می‌بینن ما روزه سکوت 🤐گرفتیم، اون بنده خداها هم مجبورن یه چیزی بگن؛ بالاخره نمیشه که گوش‌ خلق الله بیکار بمونه؛ خب طفلیا تکلیف شرعی هم ندارن که حرف‌های ما را بزنن». فکر کنم اینطوری بتونی با اون «منِ عالی» رفیقت سرصحبت را باز کنی؛ البته تو بهتر میشناسیش و باید ببینی از کجا شروع کنی و چطوری بفهمی فاز رفیقت چیه؟ 🙃خلاصه اگه جویای حال انتخاباتی رفقا نشیم، اون وریا، واسه هممون، یه ضد حال انتخاباتی خوبی تدارک دیدن؛ اصلا برا تحریم انتخابات، چه راهی بهتر از اینکه صحبت کردن من و تو را تحریم کنن؛ با متیونن به من بگن «تو خسته و بی حالی، نشون به این نشون که حتی حال حرف زدن هم نداره»؛ به تو هم بگن که «رفیقت هم مثل خودت بریده»؛ چون خلأ سکوت که معنی نداره و همه‌اش حرفه و حرف؛ اما نه حرفِ من و تو بلکه حرف شبکه «من و تو». یا علی 📝همسنگرت: مصطفی صدرزاده