روش شناسایی دوقولو ها 😂
😂 🐒
@Iranic_Media
🔴سمسارزاده: برای تبلیغ ملک در دُبی عذر میخواهم
♦️بازیگر قدیمی سینما:کرونا کمکاری و بیکاری به دنبال خودش آورد و باید زندگی ما هم بگذرد.
♦️هیچ تجربهای در تبلیغ کردن نداشتم به همین خاطر دیدم که بسیاری از همکاران این کار را کردهاند، این تبلیغ را پذیرفتم.
♦️هیچ شناختی از این جریان نداشتم و فقط میتوانم بگویم از مردم و مخاطبین عذرخواهی میکنم.
@Iranic_Media
وقتی کریستف کلمب، از سفر معروف و پرماجرایش برگشت، ملکهی اسپانیا به افتخارش مهمانیِ مفصلی ترتیب داد.
درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند: کاری که تو کردهای هیچ کار مهمی نیست. ما نیز همه میدانستیم که زمین گرد است و از هر سویی بروی و به رفتن ادامه دهی، از آن سوی دیگرش برمیگردی.
ملکهی اسپانیا پاسخ را از کریستف کلمب خواست، کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان ..!
او نتوانست.
تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن اِبا کرد.
گفتند: تو خودت اگر میتوانی این کار را بکن!
کریستف ته تخممرغ را بر سطح میز کوبید، تهِ آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد.
همگی زدند زیر خنده که ما هم این را میدانستیم.
گفت: آری شاید میدانستید اما انجام ندادید، من میدانستم و عمل کردم.
انجام دادن چیزی که میدانیم احتیاج به شهامتی دارد که هر کسی توان انجامش را ندارد.
@Iranic_Media
⭕️رئیس مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود مطلبی درباره طرح «شفافیت آراء نمایندگان» منتشر کرد
🔹به عنوان اولین امضاکنندۀ طرح شفافیت، اولین موافق تصویب اولویت بررسی آن هم بودم تا به وعدۀ خود عمل کرده باشم. از نمایندگان محترمی که بررسی این طرح را سرعت بخشیدند، تشکر میکنم.
@Iranic_Media
⭕️ نعیم العبودی نماینده پارلمان عراق:
🔹زمانیکه ابرقدرتها در حال رقابت برای تولید واکسنهای کرونا هستند، ایران به عنوان اولین کشور اسلامی سه واکسن کرونا تولید کرده است. دستاوردی شگفتانگیز که باید بخاطر آن به مسلمانان جهان تبریک گفت.
@Iranic_Media
🌹 امام حسین (ع) را شهید کردند تا "فهمیدیم" یزید، ظالم است !!
⚠️ برجام امضا شد تا "فهمیدیم" آمریکا قابل اعتماد نیست !!
#حاج_قاسم سلیمانی را ترور کردند تا "فهمیدیم" آمریکا باید از منطقه برود !!
⌛️ ...... یک تاریخ هزینه شده تا یک عدهٔ دیرفهم ، بفهمند !!
✅ در حالیکه میشد فقط با گوش کردن به ولیخدا و اطاعت از او ، اینهمه هزینه و تاوان های سنگین نداد !! 👌
🚷 امان از دست این ابوموسی اشعری های زمانه ...
@Iranic_Media
🔴 روایت روزی که حاج قاسم سه بار تا مرز شهادت پیش رفت
▪️سردار "حسنی سعدی" در همایش پاسداران علم و بصیرت که به مناسبت بزرگداشت شهید "اللهدادی" و شهدای دانشجو برگزار شد به بیان خاطرهای از شهید "پورجعفری" درباره یک روز از زندگی حاج قاسم پرداختند و گفتند:
▪️شهید پورجعفری عزیز میگفت فقط یک روز را براتون تعریف میکنم. شهید پورجعفری به من گفت ای کاش وقت داشتیم و مینشستم برات تعریف میکردم. گفت فقط یه روز رفتیم کردستان عراق داعش اومده بود در کردستان عراق. مردم خونهها رو خالی کرده بودند و رفته بودند. تو یه خونه مستقر شدیم. صبحونه خوردیم.
▪️ایشون دوربین برداشت راه افتادیم توی منطقه. روی پشت بوم یه خونه لب بالکن دوربین را گذاشت شروع کرد منطقه را شناسایی کند. من دیدم یه بلوک اون کنار افتاده این بلوک را برداشتم و گذاشتم روی سر بالکن تا ایشون دوربین را از سوراخهای بلوک بندازه که تک تیراندازهای داعش ما رو نزنند.
خدا شاهده هنوز بلوک را نذاشته بودم روی سر بالکن، تک تیرانداز زد، بلوک پاشید روی سر و کله من و حاجی و از این خونه رفتیم پشتبام یه خونه دیگه برا شناسایی.
اونجا هم یه تیر زدن بغل گوش ایشون تیر رفت تو دیوار. باز از اینجا رفتیم. به من گفت حسین برو ببین اینجا سرویس بهداشتی کجا هست یه جای تمیز باشه که وضویی بگیریم و آبی به صورت بزنیم.
رفتم گشتم تمیز نبود، به حاجی گفتم بریم بغداد اینجا رفتم خیلی تمیز نیست.
▪️حاجی گفت تا بغداد ۱۸۰ کیلومتر راه هست، میریم خونهای که امروز صبحونه خوردیم. گفتم بریم. وقتی رسیدیم من نشستم ایشون رفت وضو بگیره دیدم دلم داره شور میزنه، استرس دارم، رفتم دنبالش ببینم کجا رفت.
▪️رفتم دیدم وضو گرفته اورکت روی دست راستشه و جوراباش دست چپش داره میاد گفتم از اینجا بریم. گفت حسین تو امروز چه طورت شده، گفتم بریم. گفت بذار جورابامو بپوشم گفتم تو ماشین بپوش. با زحمت ایشون رو سوار ماشین کردم و در رو بستم و راه افتادیم صد متر که از اون خونه فاصله گرفتیم تمام خونه با هفده نفر از نیروهای خودی که داخلش بودن رفت رو هوا. این سه مورد، مورد چهارم رفت برا شناسایی و ارتباط با بچهها و دوستامون، سوار ماشین بودیم که بچهها داد زدن وایسا وایسا جلوتر نیا، ایستادیم. یه بمب کار گذاشته بودن تو جاده که چاشنی کششی داشت. بیست سانت دیگه مونده بود که ماشینمون بره روش منفجر بشه. شب رفتیم بغداد برا استراحت فقط حاجی یک کلام گفت: عجب امروز دو سه بار میخواستیم شهید بشیم، شهید نشدیم.
▪️سردار سعدی در آخر این خاطره گفت: تمام زندگی حاج قاسم استرس، خطر، ریسک و تلاش و کار و دست پنجه نرم کردن با مرگ بود.
@Iranic_Media