eitaa logo
تنهامسیرآرامش 💞
260.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
140 فایل
مطالب تربیتی حجت الاسلام سید محمد باقر حسینی 🌹 مشاوره: @MoshaverTM فروشگاه: @TMAOrganic تجربه ها: https://eitaa.com/TajrobeTM بهداشتی: @LavazemTma فقط نظرات: @Tanhamasiram تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺❤️ خانم های خانه دار 🌷@IslamLifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و وقت بخیر خدمت شما سروران گرامی 🌹 به نظرم رسید امشب کمی در مورد یک شخصیت شگفت انگیز صحبت کنیم. واقعا ایشون یکی از خانم های فوق العاده بودند. ✅ همسر بزرگوار علامه طباطبایی
داستان زندگی خانوادگی علامه طباطبایی 🔹 بخش اول ❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند. 🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده. بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹 🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته ✅@IslamLifeStyles
بخش دوم خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه: 🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی‏اطلاع بودم، نمی‏دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده‏ام ولی نمی‏دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه‏ای را انتخاب کنم، از شما می‏خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید. ☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می‏کردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است.... 🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. 🌺 چهره‏ ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: ✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف می‏آید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود.... 🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده‏ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. 💥 آن دانشمند بزرگ آیت‏ اللّه‏ العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود.... ✅@IslamLifeStyles
بخش سوم: 🔹 زندگی علامه در شهر نجف خیلی سخت بود. بالاخره ایشون تمام عمرشون رو توی تبریز با اون آب و هوای سردش زندگی میکرده و تحمل هوای بسیار گرم نجف واقعا براشون سخت بوده. ⭕️ بعد از چند وقت پسرشون محمد بیمار میشه و چون پزشک مناسبی توی نجف نبوده اون بچه که چشم و چراغ خونه علامه بوده فوت میکنه... این مصیبت خیلی برای همسر علامه سخت میگذره اما ایشون تحمل میکنه و همیشه یار و یاوری همسرش بوده... ❇️ 🔸منزل علامه یه خونه بدون اتاق و فقط یک حال بوده که همون رو هم یه پرده وسطش زده بودند و علامه شاگردانش رو توی همون اتاق درس میداده و زن و بچش اون طرف پرده زندگی میکردن.... ✅@IslamLifeStyles
بخش چهارم: 🔺 بعد از فوت پسر اولشون خدا دوباره به این زوج جوان یه فرزند دیگه ای میده که اون هم بعد از یک سال از دنیا میره.. 💢 بعد دوباره بچه دار میشن و بچه سوم هم بعد از مدتی از دنیا میره و هر روز مصیبت های این زن بیشتر میشه. 🔸 فرزند چهارم رو که این بانوی بزرگوار باردار میشن یه روز که علامه قاضی منزل علامه طباطبایی دعوت بوده رو میکنه به خانم علامه و میفرماید: 🔹 دخترعمو! این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید. نامش را عبدالباقی بگذارید تا ان شاءاللّه‏ برایتان بماند... اتفاقا فرزند چهارم علامه باقی میمونه و بعدا منشأ خدمات زیادی میشه. ☢️ هزینه زندگی علامه از مقدار کمی اموال موروثی بوده که از تبریز برای ایشون میرسیده که بعد از روی کار اومدن رضاخان اون مبلغ هم تموم میشه و علامه برای گذران زندگی مجبور به فروختن اثاثیه منزلش میشه تا جایی که دیگه چیزی براشون نمیمونه... ✅@IslamLifeStyles
بخش پنجم: ❇️ بعد از مدتی علامه دوباره به تبریز برمیگرده و برای بهتر شدن اوضاع معیشتش به مدت 10 سال مشغول کشاورزی میشه. با اینکه ایشون کوله باری از علم بوده ولی آستین بالا میزنه و کشاورزی و دام پروری راه میندازه... در واقع ایشون میتونه الگویی باشه برای همه عزیزان طلاب که یه بخشی از وقتشون رو برای بهتر کردن معیشتون قرار بدن. 🔹 بعد از چند سال علامه برای ادامه تحصیل و نوشتن کتاب های جدید به قم هجرت میکنه و مجبور میشه در خونه های محقر و زیر زمینی و آب انبار های منازل مردم زندگی کنه. 🔶 در همه این سختی ها کسی که همیشه مراقب حال علامه بود همسر فداکارشون بوده که در مورد ایشون میفرماید: خانم به حدی به من کمک می‏کند که گاه اطلاع از چگونگی تهیه قبای خود ندارم... ✅@IslamLifeStyles
بخش ششم: ❇️ علامه طباطبایی در مورد همسرشون میفرماید: وقتی مشغول تحقیق و پژوهش و یا نگارش بودم با من سخن نمی‏گفت و سعی می‏کرد شرایط آرامی را پدید آورد تا رشته افکارم از هم گسسته نشود و برای اینکه خسته نگردم، رأس هر ساعت در اطاق مرا باز می‏کرد و چای می‏گذاشت و سراغ کار خود می‏رفت. همسر علامه به یکی از شاگردان علامه میفرماید: هنوز هم بین من و ایشان تعارفات مرسوم وجود دارد و حضرت علامه تاکنون با تعبیر سبکی نام مرا نبرده و هرگز اسم مرا به تنهایی نمی‏برد. 🔷 آقای سید عبدالباقی ـ فرزند علامه ـ نقل کرده است: 🌷 علامه در خانه، "مهربان و بدون دستور" بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش می‏رفت و می‏آورد و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق می‏شد، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت برمی‏خاست.... بارها اظهار می‏داشت: عمده موفقیتهایش را مدیون‏ همسرش بوده است... ✅@IslamLifeStyles
بخش هفتم: دختر علامه میگه: 🔸 مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می‌ کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکم‌فرما بود. ❇️ دختر علامه در صحبت دیگه ای میگه: خانواده‌ مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و "از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم". ⚫️ همسر علامه متاسفانه خیلی زودتر از خود ایشون فوت میکنند و علامه که در هیچ صورتی درس و تدریس رو قطع نمیکردند انقدر این اتفاق براشون تلخ بود که چند ماه درسشون رو تعطیل کردند و تا مدت ها از فقدان این بانوی بزرگوار با صدای بلند گریه میکردند... 🌹 ایشون در صحبتی میفرماید که تمام کارهایی که من کردم به خاطر زحمت های این بانو بود و نصف ثوابش برای ایشون خواهد بود... 🌷 برای شادی روح این بانوی با عظمت همگی فاتحه ای قرائت کنیم... ✅@IslamLifeStyles
🌺 این مطالبی که امشب تقدیم شد بخش کوچکی از فداکاری های ایشون بود. واقعا زندگی علامه و همسرشون میتونه به عنوان یک الگوی موفق برای همیشه تاریخ ثبت بشه و میلیون ها خانواده با استفاده از این الگو بتونن زندگی خودشون رو به بهترین شکل لذت بخش کنند. شبتون بخیر و خوشی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا