•••|🖤
بنـگربہجـٰانبِکاشانھیزهرا !
ماندمبہمیانِدرودیوار ز کیـنھ!
بهـدلخستہیزهرانظرےکـن . . .
بعدازتوپدر رفتو ز کـفعزٺِزهرا…!🌿'
•| عشقیعنیایستادگی |•
•••|🖤 بنـگربہجـٰانبِکاشانھیزهرا ! ماندمبہمیانِدرودیوار ز کیـنھ! بهـدلخستہیزهرانظرےکـن .
•••|🖤
بنـگربہدرِسوختهـیخانہیزهرا!
تامحسـنمنسقطشدایماهمدیـنہ !
برپہلویبشکستہیزهرانظرےکـن(:
جزمـرگنباشدپسازاینحسرتِزهرا . . .💔
روایتداریم:
روزِقیـٰامتکهـمیشهـ،
بےبےفاطمہیزهرا[س]
میاندرصحـرایمحـشر؛
پیـراهنِغرقِبہخونِآقااباعبداللھالحسیـن[؏
رومیارند،سربہآسمونمیکنندومیگویند:
ایخداتوحـکمکن!
بینِماوکسانےکهـبهـماظـلـمکردند،
اذیتوآزارِ رساندند .
•| عشقیعنیایستادگی |•
روایتداریم: روزِقیـٰامتکهـمیشهـ، بےبےفاطمہیزهرا[س] میاندرصحـرایمحـشر؛ پیـراهنِغرقِبہخونِ
بعـدایـندعاروبرایعزادارانِفرزندشوناباعبداللهمیکنند:
خدایاهرکسیکہبرایِحسیـنِمنگریہکرد،
اشكریخت،
شفاعـٺِاوراشامـلِحالشبـکن^^🌿'!
ماازاوشفـاعتبکنیم،شفاعتبےبےپذیرفتہمیشھ .
•| عشقیعنیایستادگی |•
بعـدایـندعاروبرایعزادارانِفرزندشوناباعبداللهمیکنند: خدایاهرکسیکہبرایِحسیـنِمنگریہکرد، اشك
خوشابهـحالِاونھایےکهـ
دوماهبرایاباعبدالله[؏
اشكریختندوگریهـکردند…
زحمتشونومزدشونباحضرٺِزهرا[س]
هسٺ":)
اماداغِبےبےفاطمہزهرابادلِبچهـهاییتیمِعلی'؏'،
بادلِمولا،چهـکرد؟!💔
〖🏴〗
.
طبقِوصیـٺِبےبےفاطمھ؛
حضرتعلینیمھهایشببدنِآزردهزهرایشرو
غسـلمیداد…
وقتیکهـمیخواستندصورتِبےبےفاطمہرو
باکفنشونبپوشانند،دیدبچہهاویتیمهایزهرا
خیرهخیرهنگاهمیکنــند . . .
یكوقتآقاصدازدند:
حسـنینِمن؛زینـبینِمن؛
بیایدبرایآخرینباربامادرِجوانتونوداعو
خداحافظیکنید((:
•| عشقیعنیایستادگی |•
〖🏴〗 . طبقِوصیـٺِبےبےفاطمھ؛ حضرتعلینیمھهایشببدنِآزردهزهرایشرو غسـلمیداد… وقتیکهـمیخواست
اقاامیرالمؤمنـین[؏
میفرماید:
خداروشاھدمحسنیـناومدندخودشونرو
برسیـنہمادرانداختند .
یكوقتنالہیجانسوزےازدلِفاطمہزهرا
بلـندشد…!💔
بندهایکفنبازشد،حسنینرابہسیـنہچسبانید
اونقدریاینصحنھدلخراشبودکهـ
یكدفعهـ . . .
•| عشقیعنیایستادگی |•
اقاامیرالمؤمنـین[؏ میفرماید: خداروشاھدمحسنیـناومدندخودشونرو برسیـنہمادرانداختند . یكوقتنالہی
ندایےازآسمونبلندشد:
[ یا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا ]
یاعلی!
یتیمانِزهرا را از رویِسینہهایمادربردار !
ملائکہیآسمونبھگریهـونالہدراومدند":)
طاقتِدیدنِاینصحنہروندارن !
مولآنزدیـكتراومدند،یتیمانِحضرتِزهرا[س]
رونوازشومحـبٺکردن . . .
بامھربونےاینهاروجداکردن .
•| عشقیعنیایستادگی |•
ندایےازآسمونبلندشد: [ یا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا ] یاعلی! یتیمانِزهرا را از رویِسینہ
عرضکنیم:
علےجان!
کاشمیومدیکربلا..کنارهقتلگاه..
بایتیمانِحسیناینهاچهـکردن؟!🙂💔
آیااومدنبانوازشومحبـت؟!
نهـ !
اومدنباتازیـانہوشمشیروسپر ((:
دخترِاباعبداللهروازبدنِآغشتہبهخونِپدر،جداکردن!
عاشوراحسینتچیاکشید . . .
•••|🖤
حضرٺِزهرا،قبلِشهادتشون،وصیتهایےکردند
کهـیکیازوصیتهاشوناینبود:
علیجان!
وقتیمرابہخاک،سپردی
[اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی]
بالایسرمبنشین،
[فَإِنَّهَا سَاعٌَ یَحْتَاجُ الْمَیِّتُ فِیهَا إِلَی أُنْسِ الْأَحْیَاء]
شبِاولِقبر،منراتنهانگذار!
•| عشقیعنیایستادگی |•
•••|🖤 حضرٺِزهرا،قبلِشهادتشون،وصیتهایےکردند کهـیکیازوصیتهاشوناینبود: علیجان! وقتیمرابہخاک
•••|🖤
کنارِقبرمبنشین؛
[فَأَکْثِرْ مِنْ تِلاَوَةِ الْقُرْآنِ]
برایـمقرآنبخوان .
صدایقرائـتِقرآنـت،مرادرقبر،آرامخواهدکرد…!
علیجان!
برامدعابخون ..
چوناینکارت،منوآراممیکنھ((:
علیجان!
کنارِقبرمبشینوبامـنسخنبگو . . . .💔
•••|🖤
من،احتمالميدمامامرضـا[؏]
يہحساسيتیبهـمادرشون
حضرتزهرا[س]دارنــد . . .
هروقتبھحرمـشونرفتيد،
خواستيدقطعاًدعاتونمستجـٰاببشھ،
دوتاقـسمردخورندارھ…
يكیشپهلویشكستہحضـرٺِزهراسٺ .🌿'