•| عشقیعنیایستادگی |•
#پرفایل😃 #متهم🤦♀ این منم یک متهم... سازنده:هانیه حجابی پن: از پروفایل جدید جناب زمانی واسه زمینه
#پروفایل 2😃
#متهم🤦♀
این منم یک متهم...
سازنده:هانیه حجابی
پن: از پروفایل جدید جناب زمانی واسه زمینه استفاده شده است☘👌
@ista_ista
•| عشقیعنیایستادگی |•
#استوری استوری جدید حامد زمانی👍 #حامد_زمانی #کرونا @ISTA_ISTA
کاپیتالیسم:
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایهداری،[۱][۲][۳] سرمایهمحوری[۴] یک نظام اقتصادی است که در آن پایههای یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده میشود؛ که به این قانون، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته میشود؛ که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.[۵]
معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمینها، کارخانهها و… میباشد. درآمد در این قانون حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کردهاند، داده میشود. در این قانون زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی میپردازند.
همچنین در این قانون متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است.
در قانون سرمایهداری، سرمایهگذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمتگذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیمگیریهایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین میشود. مشخصهٔ بارز قانون سرمایهداری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام میگیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسانها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلیترین حالت، نظام سرمایهداری را میتوان به دو دستهٔ نظام سرمایهداری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ یا چین کنونی) و نظام سرمایهداری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ آمریکا تقسیم نمود.
@ISTA_ISTA
•| عشقیعنیایستادگی |•
#استوری استوری جدید حامد زمانی👍 #حامد_زمانی #کرونا @ISTA_ISTA
به crowna که انتهای تصویر ریز نوشته دقت کردید؟(ابتداشم هست البته)
•| عشقیعنیایستادگی |•
#استوری استوری جدید حامد زمانی👍 #حامد_زمانی #کرونا @ISTA_ISTA
عینکی با برند کاپیتالیسم ..
خیلی جای تامل داره!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما_ببینید
صحبت های استاد رائفی پور
#ارسالی_اعضا
🌺طنین بانگ «یا مهدی ادرکنی» در سراسر کشور همزمان با شب نیمه شعبان
💠شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیه ای از استغاثه و قرائت خانوادگی زیارت آل یاسین و دعای فرج و طنین بانگ 'یا مهدی ادرکنی' در سراسر کشور همزمان با شب نیمه شعبان خبر داد.
✅ در همین رابطه از همگان برای
🔹 قرائت زیارت آل یاسین
🔹 و دعای فرج «الهی عظم البلا...» همزمان با پخش زنده ساعت 20:45 شامگاه چهارشنبه بیستم فروردین مصادف با شب نیمه شعبان از مسجد مقدس جمکران و حرم ملکوتی ثامن الحجج حضرت اباالحسن علی ابن موسی الرضا (ع) در منازل و جمع با صفای خانوادگی
🔹 و سپس رأس ساعت 21:00 طنین شعار «یا مهدی ادرکنی» و «یا حجت ابن الحسن عجّل علی ظهورک»
در فضای عطرآگین اقصی نقاط میهن اسلامی از فراز بامهای منازل، پنجرهها و بالکنهای مجتمعهای مسکونی و مأذنههای مساجد و دیگر اماکن مذهبی توأم با نورافشانی دعوت به عمل آید.
#طلب_منجی_موعود
#نشر_گسترده
🌺 @tehrantanhamasiri
#پروفایل
هرکه دلارام دید ..😍
از دلش آرام رفت ..❤️
#حامد_زمانی
#نیمه_شعبان
کپی از پیج:
@mansure_s_h
@ISTA_ISTA
#پروفایل
شکر خدا که در دهه آخر الزمان ..
خرج تو میشود نفس و صدای من ..
✍:حامد زمانی
#حامد_زمانی
#نیمه_شعبان
کپی از پیج:
@mansure_s_h
@ISTA_ISTA
#پروفایل
دل و دینم به فدای قد و بالای نگاری
که همی بنده نواز است ..
#حامد_زمانی
#نیمه_شعبان
کپی از پیج:
@mansure_s_h
@ISTA_ISTA
26.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اجرا_تایم
#ویدئو_تایم
بچه های گروه فیلم برداری زخم بر میدارند ..
و این زخم ها نشانه این است که تو هم در معرکه جهاد فی سبیل الله شرکت داشته ای ..
وای بر کسی که در صحرای محشر سر از خاک بر دارد و نشانه ای از معرکه جهاد در بدن نداشته باشد ..
🗣شهید آوینی
#زنگ_هنر
@ISTA_ISTA
#پروفایل
عہد مے بندم دیگہ اشکاتو در نیارم..ولی سختہ دووم بیارم..
#صبح_امید
#حامد_زمانی
#نیمه_شعبان🎉
@ISTA_ISTA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_سایز
و هم او گفت چنین گفت کسی می آید..
مژده ای دل ک مسیحا نفسی می آید...
#نیمه_شعبان
#حامد_زمانی
#نفس_تازه_کنیم
@ISTA_ISTA
#پروفایل
هنوز خیلی مونده تا دنیا ..
امثال آوینی رو بشناسه ..
#حامد_زمانی
#زنگ_هنر
شهید آوینی ..
@ISTA_ISTA
دوستانتون رو به کانال ما دعوت کنید🍃
https://eitaa.com/joinchat/1148846098Cf5aaaba90e
″عشق یعنی ایستادگی″
.
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمت_هفدهم۱۷
این داستان👈 #چشمهارا_باید_بست
تا چشمم به آقای غیور افتاد ... بی مقدمه گفتم ...
- آقا اجازه ... چرا به ما 20 دادید؟ ... ما که گفتیم تقلب کردیم ... آقا به خدا حق الناسه ... ما غلط کردیم ... تو رو خدا درستش کنید ...
خنده اش گرفت ...
- علیک سلام ... صبح شنبه شما هم بخیر ...
سرم رو انداختم پایین ...
- ببخشید آقا ... سلام ... صبح تون بخیر ...
از جاش بلند شد ... رفت سمت کمد دفاتر ...
- روز اول گفتم ... هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه ... دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم ...
حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد ... التهاب این 2 روز تموم شده بود ... با خوشحالی گفتم ...
- آقا یعنی 20 ... نمره خودمون بود؟ ...
دفتر نمرات رو باز کرد ... داد دستم ...
- میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر ... توی راه هم می تونی نمره مستمرت رو ببینی ...
دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم ...
- نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ... ممنون آقا که بهمون 20 دادید ...
از خوشحالی ... پله ها رو 2 تا یکی ... تا کلاس دویدم ... پشت در کلاس که رسیدم ... یهو حواسم جمع شد ...
- خوب اگه الان من با این برم تو ... بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ... ببینن توش چیه؟ ... اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن ...
دفتر رو کردم زیر کاپشنم ... و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ...
.
#ادامه_دارد🌹🍃
@modafehh
#ادمین_نوشتـــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته
#قسمتــــ_شانزدهم۱۶🔻
👈این داستان #نامه_های_بی_شاید🔻
🌾✨- با خودت فکر نکردی ... اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ...☹️
ترسیدم جواب بدم ... دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه ... اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن ...🙂
- آقا ما اونقدر از شما ... چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم ... حقی از ما وسط نیست ... نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد ... اما ...
دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم ... و سرم رو انداختم پایین... دوباره دفتر ساکت شد ...😐
😏- برو ... در رو هم پشت سرت ببند ...
کارنامه ها رو که دادن ... علوم 20 شده بودم ... اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم ... کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد ... نماز که تموم شد ... رفتم جلو ... نشستم کنار امام جماعت ...🙂
- حاج آقا یه سوال داشتم ...☝️
از حالت جدی من خنده اش گرفت ...😃
- بگو پسرم ...😊
- حاج آقا ... من سر امتحان علوم تقلب کردم ... بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید ... این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه ...😔 منم رفتم گفتم ... اما معلم مون بازم بهم 20 داده ... الان من هنوز گناه کارم یا نه؟... پولم حروم میشه یا نه؟ ...😟
خنده اش محو شد😕 ... مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده .🤔.. همیشه می گفت ...
- به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب ... از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید ... برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و ...😐
حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه ... همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد ...
- سوال سختیه ... اینکه شما با این کار ... چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده🤔 ... و حق الناس گردنت بوده ... توش شکی نیست ... اما علم من در این حد نیست که بدونم ... آینده شما چی میشه☺️ ... آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه ... یا نه ...
اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده ... چون شما گفتی که این کار رو کردی ... و در صدد جبران براومدی ...🙂
ناخودآگاه ... در حالی که سرم رو تکان می دادم ... انداختمش پایین ...
- ممنون حاج آقا ... ولی نامه عمل رو ... با فکر کنم و حدس میزنم و ... اما و اگر و شاید ... نمی نویسن ...😞
و بلند شدم و رفتم ...
تا شنبه دل توی دلم نبود ... سر نماز از خدا خجالت می کشیدم ... چنان حس عذابی بهم دست داده بود ... که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه ... سبک تر از حال و روز منه ...☹️
شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون ... کارنامه به دست و امضا شده ... رفتم جلوی دفتر ... در زدم و رفتم تو ...😕
#ادامه_دارد...🌷⚡️🌷
@modafehh
#ادمین_نوشتـــــ
.
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمت_هفدهم۱۷
این داستان👈 #چشمهارا_باید_بست
تا چشمم به آقای غیور افتاد ... بی مقدمه گفتم ...
- آقا اجازه ... چرا به ما 20 دادید؟ ... ما که گفتیم تقلب کردیم ... آقا به خدا حق الناسه ... ما غلط کردیم ... تو رو خدا درستش کنید ...
خنده اش گرفت ...
- علیک سلام ... صبح شنبه شما هم بخیر ...
سرم رو انداختم پایین ...
- ببخشید آقا ... سلام ... صبح تون بخیر ...
از جاش بلند شد ... رفت سمت کمد دفاتر ...
- روز اول گفتم ... هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه ... دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم ...
حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد ... التهاب این 2 روز تموم شده بود ... با خوشحالی گفتم ...
- آقا یعنی 20 ... نمره خودمون بود؟ ...
دفتر نمرات رو باز کرد ... داد دستم ...
- میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر ... توی راه هم می تونی نمره مستمرت رو ببینی ...
دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم ...
- نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ... ممنون آقا که بهمون 20 دادید ...
از خوشحالی ... پله ها رو 2 تا یکی ... تا کلاس دویدم ... پشت در کلاس که رسیدم ... یهو حواسم جمع شد ...
- خوب اگه الان من با این برم تو ... بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ... ببینن توش چیه؟ ... اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن ...
دفتر رو کردم زیر کاپشنم ... و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ...
.
#ادامه_دارد🌹🍃
@modafehh
#ادمین_نوشتـــــ