هدایت شده از بصائر
✍️آیه آیه سیاست(26)/ علت روانی عدم اطاعت برخی کارگزاران از دستورات و توصیه های رهبرانقلاب چیست؟
🔸«وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ (و نيز) از شما پيمان گرفتيم، و كوه طور را بالاى سر شما برافراشتيم (و به شما گفتيم) اين دستوراتى را كه به شما دادهايم محكم بگيريد و درست بشنويد، شما گفتيد شنيديم و مخالفت كرديم! و دلهاى آنها با محبت گوساله بر اثر كفر آبيارى شد، بگو چه فرمان بدى ايمان شما به شما مىدهد اگر ايمان داريد!» (بقره: 93)
🔰این آیه شریفه مربوط به قوم بنی اسرائیل است که وقتی خداوند به آنان از طریق حضرت موسی(ع) دستوراتی را ابلاغ نمود، منافقانه می گفتند «این دستورات را شنیدیم»، ولی در عمل از آن دستورات نافرمانی می کردند.
آنگاه در ادامه به علت این تخلف از دستورات حضرت موسی(ع) اشاره می فرماید و آن «محبت شدید به گوساله سامری» بود: «وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ»
كلمه «اشربوا» از ماده «اشراب» و به معناى «نوشانيدن» است؛ و منظور از «عجل»، «محبت عجل» یا همان «گوساله» است؛ كه کلمه «محبت» در آیه حذف شده و خود «عجل» در جاى «محبت» نشسته تا «مبالغه» را برساند و بفهماند که يهوديان از شدت محبتى كه به گوساله داشتند، گویی خود گوساله را در دل جاى دادند. (ر.ک: تفسير الميزان؛ ج1، ص223)
البته برای «اشراب» معنای دیگری نیز گفته شده و آن «بستن ریسمان به گردن کسی یا چیزی» است.(ر.ک: مفردات الفاظ القرآن؛ ص449) طبق این معنا، بنی اسرائیل آنقدر محبت گوساله در دلشان جای گرفته بود که این محبت همچون ریسمانی آنان را به گوساله متصل نموده بود و این گوساله آنان را به هرسو می کشاند و آنان نیز تابع و وابسته آن بودند.
🔰و این، همان گوساله ای بود که سامری در زمان غیبت حضرت موسی(ع)، با سوء استفاده از بی بصیرتی مردم، آنان را فریب داد و مردم را به پرستش آن دعوت نمود و مردم نیز دعوت او را پذیرفتند:
🔸«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ؛ و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او به ميعادگاه براى گرفتن فرمانهاى الهى آمد) سپس شما گوساله را (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه با اين كار (به خود) ستم مىكرديد.» (بقره: 51؛ همچنین مراجعه کنید به: بقره:92)
«اتخاذ» مبالغه در «اخذ» است؛ و منظور از «اتخاذ عجل» در این آیه شریفه این است که بنی اسرائیل با همه وجودشان گوساله پرست شدند و به تدریج محبت گوساله به طور فزاینده ای در قلبشان جای گرفت.
🔰و این حکایت برخی کارگزارانی است که با همه وجودشان(هم در مبانی فکری و هم در سبک زندگی)، غرب پرست و کدخداپرست شدند و محبت شدیدی از غرب در دلهایشان جای گرفته است و همچون ریسمانی به گردن آنان آویخته شده و آنان را کاملاً تابع و وابسته به غرب نموده و همین محبت شدید به غرب است اجازه نمی دهد در عمل از دستورات ولیّ خدا تبعیت نمایند؛ هرچند منافقانه و در حرف، اظهار اطاعت می کنند: «قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ».
✅جدیدترین تحلیل های قرآنی_روایی از موضوعات سیاسی_فرهنگی را در کانال «بصائر» دنبال کنید: 👇
@basaer_fi🔸
هدایت شده از بصائر
✍️آیه آیه سیاست(28)/ آیا تعریف رهبرانقلاب از شخصیت برخی مسئولان، لزوماً به معنای تأیید عملکرد آنان است؟
🔰این سؤالی است که بسیاری از مردم و حتی خواص انقلابی، به اشتباه، پاسخ آن را مثبت می دانند؛ در حالیکه باید گفت طبق مبانی قرآنی و سیره نبوی، اینگونه نیست که وقتی ولیّ مسلمین ویژگی های مثبت اخلاقی برخی افراد، حتی منافقان یا بیماردلان را بر می شمرد، ملازم با آن، عملکرد یا سخنان آن افراد نیز تأیید می شود.
توضیح آنکه رفتار پیامبر(ص) با همه افراد جامعه اسلامی، که منافقین هم جزء آنان محسوب می شدند، بگونه ای بود که اگر نزد پیامبر آمده و سخنی می گفتند، ایشان خود آن افراد (و نه لزوماً سخن و عملکرد آنان) را تأیید می فرمود و بگونه ای با آنان مواجه می شد که گویی به آنان اعتماد دارد و منافقان گمان می کردند این تأیید، به معنای تأیید سخن یا عملکرد آنان نیز هست. به همین دلیل، پیامبر(ص) را متّهم به خوش باوری می نمودند:
🔸«وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ؛ برخی از آن منافقین كسانى هستند كه پيامبر(ص) را آزار مىدهند و مىگويند او گوش (زود باور) است!» (توبه: 61)
خداوند در پاسخ به این اتهام منافقین می فرماید:
🔸«قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛ بگو گوش بودن او به نفع شماست (ولى بدانيد) او ايمان به خدا دارد و (تنها) به نفع مومنان تصديق مىكند، و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند، و آنها كه فرستاده خدا را آزار مىدهند عذاب دردناكى دارند.» (توبه: 61)
طبق بیان علامه طباطبایی، این پاسخ خداوند به منافقان، دربردارنده نکته ای دقیق است و آن اینکه: ««ايمان» به معناى «تصديق» است، و خداوند در جمله «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ» (با بکار بردن «باء» بر سر «الله»)متعلَّق ايمان را ذكر كرده (که همان «الله» است)؛ ولى در جمله «وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ» متعلَّق را ذكر نكرده و نفرموده مؤمنین را به چه چيز تصديق مىكند؛ (بلکه با بکار بردن «لام نفع» در «للمؤمنین»)همين قدر فرموده: «به نفع مؤمنين تصديق مىكند»؛ و تصديقى كه حتى در خبرهاى زيانآور(که از سوی منافقان ابراز می شد)، به نفع همه جامعه ایمانی تمام شود اين است كه شنونده، «مُخبِر» را تصديق كند، نه «خبر» او را؛ به اين معنا كه: «به مخبر وانمود كند كه من تو را راستگو مىدانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نكند»... به اين معنا كه كلام مُخبِر را حمل بر صحت نموده، به او نمى گويد تو در اين گفتارت دروغ مى گويى، و يا غرض سوئى دارى؛ اين كار را نمى كند؛ و در عين حال اثر صحت هم بر آن خبر مترتب نمىسازد، و همين خود باعث است كه همواره تصديقش به نفع عموم مؤمنين تمام شود، بخلاف اينكه همه خبرها و حرفهايى را كه مىشنود صحيح بداند و اثر صحت هم بر آن بار كند، و يا اگر آن را دروغ دانست صريحاً به رخ گوينده اش بكشد كه تو دروغ مىگويى، كه در اين صورت تصديقش به نفع عموم مؤمنين تمام نمىشود و نظام اجتماع مؤمنين بر هم مىخورد.(چرا که نظام اجتماعی مؤمنین بر مبنای اعتماد متقابل افراد به یکدیگر است.)» (المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج9، ص314)
🔰مشابه این نوع رفتار سیاسی پیامبر(ص) در مواجهه با افراد و جریانات غیرانقلابی، بارها و بارها در سیره رهبرانقلاب نیز مشاهده شده است. رهبرانقلاب در بسیاری موارد و به دلایل متعدد سیاسی و تربیتی، با وجود انتقاد از عملکرد برخی افراد، صفات مثبتی را نیز به آنها نسبت داده اند؛ صفاتی که اموری مقول به تشکیک و دارای مراتب مختلف حداقلی و حداکثری هستند و می توان افرادی با حداقل مراتب را نیز واجد آن صفات دانست؛ همچنانیکه خداوند متعال در قرآن کریم، حتی منافقان را نیز واجد حداقلی ترین مراتب ذکر خداوند می داند:
🔸«وَ لا یَذکُرُونَ اللهَ إلا قَلیلاً» (نساء: 142)
امّا این به معنای تأیید عملکرد یا سخنان آن افراد نیست. همانگونه که پیامبر اکرم(ص) کلام منافقین دروغ گو را نمی پذیرفت، اما در عین حال، به آنان نسبت دروغگویی نیز نمی داد و بگونه ای رفتار می نمود که گویی آنان افراد راستگویی هستند؛ و این شیوه برخورد، هرچند ممکن است در کوتاه مدت منشأ سؤالات و ابهاماتی باشد، اما در مجموع و در دراز مدت به نفع جامعه ایمانی است.
🔰زمانی می توان تعریف از افراد توسط ولیّ خدا را واقعی دانست که رفتار و عملکرد آنان نیز منطبق بر گفتمان و دستورات ولیّ خدا باشد؛ در غیر اینصورت باید دانست در بیان برخی تعاریف و انتساب برخی صفات مثبت به افرادی که واجد حداقلی ترین مراتب آن صفات هستند، مصالحی نهفته است.
✅جدیدترین تحلیل های قرآنی_روایی از موضوعات سیاسی_فرهنگی را در کانال «بصائر» دنبال کنید: 👇
@basaer_fi🔸
.💐☘️🌹☘️🌷☘️🌺 #حدیث
🔅 #امام_علی_علیه_السلام : أيُّها النّاسُ، إنَّ يَومَكُم هذا يَومٌ يُثابُ فيهِ المُحسِنونَ و يَخسَرُ فيهِ المُبطِلونَ، و هُوَ أشبَهُ بِيَومِ قِيامِكُم،
🔸 اى مردم! همانا اين روزِ شما، روزى است كه در آن نيكوكاران پاداش مى يابند و هرزه كاران زيان مى بينند و شباهت بسيارى به روز رستاخيز شما دارد.
📚 #تنبیه_الخواطر ج 2 ص 357
#عید_فطر
🔘 بچهام #نماز نمیخواند؛ چهکار کنم؟
🔘 ادب به او یاد دادهای؟!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۶) - ۲
🔸بعضیها میپرسند: «بچهام نماز نمیخواند، چهکار کنم که نماز بخواند؟» در پاسخ میگوییم: شما عنصر کلیدی و حیاتی زندگی بچهات را-که همان «ادب» است- به او یاد دادهای؟
🔸اگر بیادب(بدون رعایت آداب) غذا بخوریم، بیادب سلامعلیک کنیم، بیادب بخوابیم، بیادب بیدار شویم، بیادب راه برویم، بیادب لباس بپوشیم و... در این صورت نمیتوان انتظار داشت که بچۀ ما نمازخوان بشود!
🔸اگر توانستی بچهات را باادب بار بیاوری، برای آدم باادب، اضافهکردن یکی دوتا ادب در بین آداب دیگر، سخت نیست. آدمِ باادبی که نسبت به همسایه، آداب را رعایت میکند، در مورد خوابیدن و بیدارشدن و... هم یکسری آداب را رعایت میکند، حالا اگر یک ادبِ دیگر هم به آن اضافه کنید، اجرا میکند و برایش سخت نیست (نماز هم درواقع «ادب نسبت به خداوند» است)
🔸بچهای که نمازخواندن برایش سخت است، انگار در آن خانه، ادب نیست! مهربانی هست، خشم هست، اعتقاد به خدا هست، معنویت هست... اما #ادب نیست!
علیرضا #پناهیان
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره مسعود #بهنود از اوریانا #فالاچی و دو #مصاحبه متفاوتش با شاه و #امام_خمینی (ره)
وقتی این خبرنگار مشهور آنچنان تحت تاثير امام قرار گرفت که گویی برای او #مسیح (ع) دوباره زنده شده بود...
#قرآن کتاب #آدم_سازی است نه فقط #خواندن و #تفسیر کردن(سلوک عارفانه)
(بدان ای سالک راه خدا!) امیدوارم که انشاءالله ما فقط قرآن نخوانیم و تفسیر نخوانیم و باورمان بیاید مسائل و هر کلمهای که از قرآن میخوانیم، به طور باور باشد، قرآن کتابی است که میخواهد آدم درست کند، میخواهد یک موجودی را بسازد، یک موجودی را که خودش ایجاد کرده... الله میخواهد از این مرتبه ناقصی که هست او را برساند به آن مرتبهای که لایق اوست و قرآن برای این آمده است. (1)
قرآن کتاب آدمسازی است، برای آدم ساختن آمده است، کتاب حیوانسازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست، همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند، مادیات را قبول دارد در پناه معنویات، و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد. (2)
«مادامی که انسان در حجاب خود هست نمیتواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند نمیتوانند ادراک کنند، گمان میکنند که میتوانند لکن نمیتوانند، تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است. تا گرفتار خودبینی هاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بعضها فوق بعض است لیاقت پیدا نمیکند [انسان] که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هرچه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند این نمیشود الا اینکه حجابها برداشته بشود. و «تو خود حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را تا بتوانی این نور را به آنطور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کند.»(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تفسیر سوره #حمد، #امامخمینی(ره) ص 112
2- صحیفه امام، ج 7، ص 532
3- صحیفه امام-ج20-ص249