اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
《أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ》
خداوند پاداش ما را به خاطر سوگواریمان براى حسين درود بر او باد، بزرگ گرداند و ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّاش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد درود بر ايشان باد، قرار دهد.
▪️روضه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام
بست بر روی سر عمامه پیغمبر را
رفت تابلکه پشیمان کند لشگر را
من به مهمانیتان سوی شما آمده ام
یادتان نیست نوشتید بیا آمده ام
یادتان نیست نوشتید کوه فراهم کردیم
پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم
ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است
باغ هامان همه دور از نفس پائیز است
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه
نامه نامه لک لبیک اباعبدالله
حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود
چشمه هاتان همه از آن ده بالا گل بود
باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند
آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند
نیست از چهره آینه کسی شرمنده
که شکمها همه از مال حرام آکنده
بی گمان درصدف خالیشان دری نیست
بین این لشگر وامانده دگر حری نیست
بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو،سه من گندم بود
آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست
فقط از آن همه، یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست
غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست
چون ابوالفضل به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پائین انداخت
خویش را از دل گهواره می اندازد ماه
تا نماند به زمین حرف ابا عبدالله
آیه آیه رجز گریه تلاوت میکرد
با همان گریه ی خود غسل شهادت میکرد
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند
داستان را همه ی اهل حرم میدانند
بعد از عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که درچشم رباب است رباب
مرغ در بین قفس این در و آن در میزد
هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر میزد
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میداند
میرسد ناله ی آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای منو تو نیز بزرگ است علی
میروی زیر عبای پدرت آهسته
کودک من به سلامت سفرت آهسته
پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
پسرم شادی این قوم فراهم نشود
تاری از موی حسین بن علی کم نشود
تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید
کار از دست تو، از حلق تو بر می آید
خطری بود اگر، چاره خودت پیداکن
قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن
آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد
اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد
داغ در چهره تو چند برابر گشته
طفل سیراب شده خنده کنان برگشته
(حمیدرضا برقعی)
صلی الله علیک یا اباعبد الله
گناه آدم را رسوا می کند ‼️
❇️ پیامبر صلوات الله علیه و اله فرمود گناه بدبوست، بوي بد گناه بالأخره آدم را رسوا ميکند، مگر ميشود يک چيز بدبويي همراه آدم باشد و رسوا نکند، فرمود گناه اينچنين است «تَعَطَّرُوا بِالإِستِغفَارِ لا تَفضَحَنَّکُم رَوَائِحُ الذُّنُوب»، فرمود اين دهانها را هم تطهير کنيد. مسئله مسواک کردن که براي دندان است يک فضيلت شرعي است و فقهي است، حکم خاصّ خودش را دارد؛
✅ اما اين روايت نوراني فرمود: «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم»، نه «أسنانکم»؛ پاک کردن دندان استحبابي دارد، فضيلتي دارد به نام مسواک کردن که حرفي در آن نيست، اما در اين حديث نوراني فرمود: دهانتان را پاک کنيد، نه دندانتان را، «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم فَإِنَّهَا طُرُقُ القُرآن»
❇️ قرآن ميخواهد از اينجا عبور کند، مگر نميخواهيد نماز بخوانيد! مگر نماز، قرآن نيست! چرا قرآن را از مسير پاک عبور نميدهيد؟! اگر بخواهيد قرآن بخوانيد بايد از مسير پاک باشد، نماز بخوانيد از مسير پاک باشد. استدلال حضرت اين است، کلمات خدا بايد از اينجا عبور کند. حرف بد از اينجا در بيايد آلوده ميشود، غذاي بد در اينجا وارد شود آلوده ميشود، بالأخره اين دهان آلوده ميشود؛
❇️ آن وقت اگر شما از کانال آلوده، از شير آلوده، بهترين و پاکترين آب را عبور بدهيد بالأخره بياثر ميشود، فرمود دهان شما اين کانال و معبر و نهر «کلام الله» است، بگذاريد اين پاک باشد
🔵👈 «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم فَإِنَّهَا طُرُقُ القُرآن». اگر اين کلمات طيّبه از طريق اين دهان وارد درون شد، بالأخره اثر دارد، اگر از درون اين کلمات طيّبه به مستمعان رسيد، در مستمعان اثر دارد، اين دستنخورده است، طيّب و طاهر است؛ ممکن نيست چيزي طيّب و طاهر باشد و بياثر.
#آیتاللهجوادیآملی
*🔴 نامه امام خمینی(ره) به مرحوم استاد حکیمی*
♦️ جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای حکیمی - دامت افاضاته-
... امید است طبقه جوان که به سردیها و سستیهای ایام پیری نرسیده اند با هر وسیله ای که بتوانند ملتها را بیدار کنند؛ با شعر، نثر، خطابه، کتاب و آنچه موجب آگاهی جامعه است؛ حتی در اجتماعات خصوصی از این وظیفه غفلت نکنند، باشد که مردی یا مردانی بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نکبت بار خاتمه دهند.
♦️ باید جوانهای تحصیلکرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند، و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. باید اشخاص بیدار، تولید مثل کنند و هر چه بیشتر #همفکر و #هم_قدم پیدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایماتْ پایدار و جدی و قوی الاراده باشند، و از تواصی به حق و #تواصی_به_صبر، که دستوری است الهی، غفلت نکنند. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم.
📆 ۲۸آبان۱۳۴۸ نجف اشرف
*🔴 امام خامنهای: به سراغ آقای حکیمی بروید*
♦️سراغ شخصیتهایی هم که #کنار هستند و در صحنهی معارف مذهبی خیلی حضور پیدا نمیکنند، اما آماده هستند که به شما کمک کنند، بروید!
♦️مثلاً سراغ آقای محمّدرضا حکیمی بروید و از ایشان #استفاده کنید.
بنابراین، یک گروه مشاوره درست کنید و از اینها خوراک فکرىِ محتوایی بخواهید؛ اینها هم برنامهریزی کنند و اصلاً به شما بگویند که امروز چه چیزی لازم است!!
📆 دیدار با شورای معارف صدای جمهوری اسلامی ۷۰.۱۲.۱۳
20.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم بالا بخشی از شرح عاشورا را به تفسیر کشیده☝️
هدایت شده از روش مطالعه، تحقیق و نگارش
⚫ *خداوندگار اندیشه و قلم*
استاد #محمدرضا_حکیمی(١٣١۴-١۴٠٠) پژوهشگر، اندیشور، ویراستار، ادیب و مجتهد نامآشنای کشور، جان به جانآفرین تسلیم کرد. وی از تبار « *بیدارگران اقالیم قبله* » بود، که با آگاهی و عشق به آموزههای علوی به سوی « *سرچشمه خورشید* » میتاخت. دلبستگی او به تشیع، « *امواج غدیر* » را در میان تودهها جاری میساخت و *«فاطمیات* » او اندیشههای فاطمی را تفسیر میکرد. سالکی که زمزمههایش از جنس « *واژههای لاهوتی* » صحیفه سجادیه بود.عاشورا را با *«قیام جاودانه* »به تصویر کشید. این ادیب فرزانه با قلم زیبا و دانش گسترده « *ادبیات و تعهد* » را معنا کرد و به معرفی « *دانش مسلمین* » اهتمام ورزید. او مروج فرهنگ بود و به امکان دسترسی رایگان و آسان *«نان و کتاب* » به عنوان، خوراک جسم و جان تاکید میورزید.همت او در *«جامعهسازی قرآنی* » و دغدغهی اصلیاش عدالت و توحید بود و بهحق، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید، لقب گرفت. اندیشههای عدالتخواهانه خود را در مجموعه چند جلدی *«الحیاة* » به طرز شگفتی ارائه کرد. و بدین سان عمر پربار هشتاد و شش سالهاش، پیوسته در گسترش دانایی و عدالتخواهی سپری شد.نام و یادش برای همیشه جاودان.
(یادآوری: عبارتهای داخل گیومه، نام کتابهای استاد است)
*ابوالفضل طریقهدار*