eitaa logo
معارف اسلامی
601 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
244 فایل
🔷 برای ارتباط با مدیر کانال از این آیدی استفاده کنید 👇🏻 @drhosseins
مشاهده در ایتا
دانلود
Video from drhs
18 عراقی که با اذان ابراهیم هادی تسلیم شدند و عاقبت بخیر شدند💫💫💫💫 20 آذر سال 60 برای آزادسازی 70کیومتر از منطقه علمیاتی گیلان غرب عملیات شد ؛ رزمندگان اسلام تقریبا همه مناطق را آزاد کرده بودند و... عراق تلفات سنگینی داده بود ... یکی از تپه ها که اتفاقا موقعیت مهمی داشت هنوز مقاومت میکرد ؛ بچه تلاش کردند آنرا هم آزاد کنند. در تاریکی صبح روز بعد به سمت تپه حرکت کردیم ؛ نیروهای زیادی از عراق روی تپه مستقر بودند.با فرماندهان ارتش صحبت کردیم و هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید... ناگهان ابراهیم هادی به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد روی تخته سنگی رو به قبله ایستاد. و با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد ؛ هر چه داد زدیم که بیا عقب الان تو را میزنند ... فایده نداشت ... تقریبا اواخر اذان ابراهیم بود که صدای تیر اندازی عراقی ها قطع شده بود ... ولی همان موقع یک گلوله شلیک و به گردن ابراهیم اصابت کرد ... خون زیادی از ابراهیم میرفت. به کمک امدادگر زخم ابراهیم بسته شد ... در ادامه یکی از بچه ها آمد و گفت یک سری از عراقی ها آمده ؛ دستشان را بالا گرفته و دارند تسلیم میشوند ... فورا گفتم مسلح بیاستید شاید حقه ای باشد ؛ 18 عراقی به همراه یک افسر خودشان را تسلیم کردند... به کمک مترجم از افسر عراقی پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند؟ گفت هیچی... ما آمدیم و خودمان را تسلیم کردیم بقیه نیروها را هم فرستادم عقب؛ الان تپه خالیه ... با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند ... گفتم یعنی چی؟ افسر عراقی با بغض و اشک در پاسخ گفت: اًین موذن؟ بعد گفت: به ما گفته بودن شما مجوس و اتش پرست هستید ... به ما گفتند ما برای اسلام با ایرانی ها میجنگیم.ما وقتی میدیدم فرماندهانمان مشروب میخورند و اهل نماز نیستند در جنگ با شما دچار تردید شدیم. امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما را شنیدم تمام بدنم لرزید ... وقتی که نام امیرالمومنین را آورد با خودم گفتم: تو با برادرانت میجنگی؟ نکند مثل ماجرای کربلا ... گریه امانش نداد.بعد گفت: به نیروهایم گفتم من میخواهم تسلیم شوم هر کس میخواهد با من بیاید.اینها با من آمدند؛ بقیه که نیامدند برگشتند عقب... آن سربازی هم که به موذن شلیک کرد را هم آورده ام اگر دستور بدهید او را میکشم. حالا بگویید او زنده است یا ...؟ گیج شده بودم ... گفتم زنده است ...رفتیم پیش ابراهیم که داخل سنگر بستری بود ...تمام هجده اسیر آمدند و دست ابراهیم را بوسیدند و رفتند نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد و میگفت من را ببخش من شلیک کردم ... بغض گلوی من را هم گرفته بود... از آن ماجرا پنج سال می گذشت ؛ زمستان سال 65 بود و ما درگیر عملیات کربلا5 در شلمچه بودیم ... کار هماهنگی لشکر با من بود. برای توجیه بچه های لشکر بدر که همگی از بچه های عرب زبان و عراقی های مخالف صدام بود به مقرشان رفتم. پس از صحبت با فرماندهان؛ یکی از بچه های لشکر بدر جلو آمده و گفت شما در گیلان غرب نبودید؟ گفتم بله... گفت: مطلع الفجر یادتان هست؟ ارتفاعات انار تپه آخر؟ گفتم: خوب؟ گفت هجده عراقی که اسیر شدند یادتان هست؟ گفتم بله ؛ شما؟ با خوشحالی گفت: من یکی از آنها هستم ... با تعجب گفتم :اینجا چه میکنی؟ گفت همه ما هجده نفر در این گردان هستیم با ضمانت آیت الله حکیم آزاد شده و قرار شده بیاییم با بعثی ها بجنگیم. گفتم فرمانده تان کجاست: گفت: در همین گردان مسئولیت دارد ؛ گفتم: اسم گردان و نام خودتان را روی این کاغذ بنویس بعد از عملیات مفصل میبنمتان... همینطور که نامها را مینوشت پرسید: نام موذن شما چه بود؟ یکبار دیگر میخواهیم او را ببینیم ... بغض گلویم را گرفت؛ گفتم انشا الله توی بهشت همدیگر را میبینید... خیلی حالش گرفته شد ...عملیات شروع شد ...و نبرد ادامه یافت ... .. اواخر اسفند 65 بود که عملیات به پایان رسید... رفتم پیش بچه های لشکر بدر ...از یکی از مسئولین آن سراغ 18 عراقی را با نام هایی که داشتم گرفتم.گفت این گردان منحل شده ؛ در عملیات آنها جلو پاتک سنگین عراقی ها را گرفتند تلفات سنگینی هم گرفتند ولی عقب نشینی نکردند. کاغذ نام انها را به او دادم. چند دقیقه بعد گفت: همه اینها شهید شده اند ... ماتم برد ...دیگر حرفی نداشتم... با خود فکر میکردم ابراهیم با یک اذان چه کرد ... یک تپه آزاد شد یک عملیات پیروز شد ... هم هجده نفر از جهنم جهل به بهشت رفتند ... منبع: کتاب سلام بر ابراهیم صفحه ۱۳۳ شادی ارواح طیبه همه شهدا صلوات 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
💢 *در مقابل شبهات و تخریب‌ها سکوت نکنیم* 🔻 با شدت گرفتن فشار اقتصادی به زندگی مردم و افزایش قیمت‌های سرسام‌آور، به ظاهر پر هزینه‌ترین موضع، دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است. این حالت روانی ترس از هزینه دادن و احیانا فحش و ناسزا شنیدن، سبب شده تا تقریبا هیچ کسی جرئت نکند سرش را از پشت خاکریز بالا بیاورد و از انقلاب خمینی دفاع بکند. 🔻 این عدم جرئت هرچه طولانی‌تر می‌شود و از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود، ایجاد یک سکوت وهمناک میکند. همه با خودشان می‌گویند: ما در اقلیتیم و اگر حرفی بزنیم، افکار عمومی با ما برخورد سختی خواهد کرد. در نتیجه این دسته افرادی که مدافع یک نگرش هستند، همه دست به دست هم می‌دهند و سکوت را عمیق‌تر می‌کنند و به آتش توهّم اقلیت می‌دمند. هرچه زنجیره سکوت ادامه دارتر، سکوت وهمناک‌تر ... 🔻 حال در این فضای ساکت وهم‌انگیز، فقط یک‌صدا به گوش میرسد، صدای ضد انقلاب‌ با تمام توان، با تمام ابزارهای رسانه‌ای و تبلیغی! 🔻 او شروع می‌کند حقائق را وارونه جلوه دادن. حقائق را پوشاندن. باطل را به جای حق نشاندن و کافی‌ست یک نادانی آتو به دستشان بدهد تا آنها با تمام توان وارد میدان شوند و سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی و روزنامه‌هایشان پُر بشود. نمونه میخواهید؟ مثل همین ماجرای اخیر اهواز و آن فاجعه ... 🔻 خانم الیزابت نوپل نیومن به این حالت میگوید:‌ « مارپیچ سکوت» یعنی چی؟ یعنی در خصوص یک موضوع مناقشه‌انگیز، مردم درباره افکار عمومی حدس‌هایی می‌زنند. آنها سعی می‌کنند دریابند که در اکثریت قرار دارند یا در اقلیت و سپس می‌کوشند که تعیین کنند که آیا تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با آنهاست یا خیر. 🔻 حالا اگر آنها احساس کنند که در اقلیت هستند یا افکار عمومی در جهت مخالفت با آنهاست، ترجیح می‌دهند که سکوت اختیار کنند. هر چقدر این دسته بیش‌تر سکوت کنند، جریان افکار عمومی نیز گمان می‌کند که حرف جدید دیگری وجود ندارد، لذا مارپیچ سکوت تشدید می‌شود. 🔻 نظریه مارپیچ سکوت این را میگوید که: مردم به شدت از انزوا می‌ترسند. بیشتر مردم از ترس انزوا، بر ضد قضاوت‌ها و ارزیابی‌های خودعمل می‌کنند. 🔻 اما چند نکته ی مهم در خصوص مارپیچ سکوت و رسانه‌های جمعی: 1⃣ اگر مردم احساس کنند دارای عقاید مشترک با دیگران هستند، درباره‌ی آن با یکدیگر صحبت می‌کنند؛ اما اگر احساس کنند فقط خودشان صاحب عقیده‌ی خاصی هستند، آن عقیده را آشکارا ابراز نمی‌کنند. 2⃣ افراد ممکن است، از رسانه‌های جمعی به عنوان منبع انتقال عقائد استفاده کنند، اگر اعتقاد خاص آنها در رسانه مطرح نشده باشد، آنها نتیجه می‌گیرند که آن عقیده مورد پذیرش عمومی نیست. 3⃣ بسیاری از افراد که عقیده‌ی خاصی دارند به سبب ترس از انزوا آنرا بیان نمی‌کنند، لذا هرچه بیشتر افراد ساکت بمانند، دیگران احساس می‌کنند که عقیده مخالف وجود ندارد، بنابراین مارپیچ سکوت در جامعه شکل میگیرد. 4⃣ اما نکته‌ی مهم این است که در این فرآیند مردم بیشتر به آنچه دیگران به صورت عمومی بیان می‌کنند، اتّکا و اعتماد می‌کنند تا به آنچه واقعا فکر میکنند. در این بین ماها شعار می‌دهیم که شیعیان تنوری هستیم! دروغ می‌گوئیم؛ ما شیعیانِ فقط احساسی هستیم! شیعیانی که ضرری برای استکبار ندارند! ما خیلی گوگولی هستیم! مرد جنگ نیستیم. هر شب، استوری احساسی‌مان ترک نمی‌شود. اما دریغ از یک کلمه حرف حق! یک کلمه دفاع از عقبه‌ی پرافتخار انقلاب خمینی. هیچ کس جرئت نمی‌کند از جایش تکان بخورد و این سکوت تو در تو را بشکند! 🔻 در جهاد تبیین اولین قدم، شکستن این سکوت است. دست به دست هم بدهیم و مثل یک شبکه منظم، با صراحت، شجاعت و منطقی از آرزوی_انبیا دفاع کنیم. آیا یک مَرد نیست که سر از پشت خاکریز بیرون آورد و با یک الله اکبر خط را بشکند؟! جنگ را نمی‌بینید؟! خمینی در جماران تنهاست! همت کجاست؟! هل من ناصر خامنه‌ای بلند است. کجاست سلیمانی که در این جنگ ترکیبی، فرماندهی کند و لشکر حزب الله را امامت؟! 🔻 فرمان جهاد رسیده. جهاد تبیین! سرت را از پشت آن ترس لعنتی، بیرون بیاور و از شرفت بگو. از معجزه‌ امام خمینی دفاع کن! ولایت مداری به حرف نیست! مرد عمل کجاست؟! حرف بزن! چهره به چهره! استوری به استوری! فرد به فرد ! گروه به گروه! لات کوچه خلوت نباش ! در این جنگ ترکیبی، شمشیر بکش! اقدام کن! ✏️ نویسنده: سید رضوی
کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من. پس خودت به کارت برس. از شاه ایران به جوانی اکراینی: امروز باز هم ثابت شد: هر که خود را با آمریکا بپوشاند، عریان است. و کاخ سفید در روز سیاه سود نمی رساند.
🔴جنایت را طبقه‌بندی نکنیم!‌ ‌ ‍🔹آنچه اوکراین در این نیمروز "تجربه" کرد نهایتا می‌تواند برای یمن یک "خاطره معمولی" و برای فلسطین یک "تاریخ اتمام‌ناپذیر" باشد؛ جنایت را نمی‌توان تقلیل‌پذیر کرد... 🔹مرگ ناحق هر انسان از هر نژاد و جغرافیایی جنایت است، اما زمانی که فکر می‌کنیم انفجار بمب بر سر سفید پوست اروپایی ارزشی مضاعف از مرگ کودکان پابرهنه دارد، جنایت را طبقه‌بندی کرده‌ایم؛ اینجا رد نامرئی خط‌کشی استعماری در ذهنمان رخ می‌نماید، اینکه تجربه خاطره روزمره انسان خاورمیانه‌ای برای انسان اروپایی را فاجعه می‌خوانیم خود بزرگترین فاجعه معاصر است! 🔹در این میان عده‌ای که روز و شب، ایران را مقصر تحمیل شدن تحریم و تجاوز خارجی می‌دانند، زانوی غم بغل کرده‌اند و از ظهور هیتلر سخن می‌گویند! از آمریکا گله می‌کنند که چرا رسالت خود را در دفاع از آزادی حاکمیتها به درستی ادا نکرده... 🔹البته به ۱۲ ماه سال هیچگاه به این فکر نمی‌کنند که تحمیل ۱۵۰۰ تحریم به ایران برای تسلیم کردن یک ملت دقیقا جنایتی از همین سنخ است؛ این همان ذهنیت استعماری و هژمونی قدرت‌های پیروز جهانی است! 🔹من از ترک برداشتن اسطوره "نظم جهانی" و افسانه "حقوق بین‌الملل" استقبال می‌کنم، واقعیت عریان جهان همین جنگ است و وظیفه ما تاباندن نور بر سیمای حجاب گرفته ذهنیت استعماری است، حالا زمان آن است که از مظلومیت خونهای بلاموضوع بگوییم... استعمار و امپریالیسم اینجا دستشان رو می‌شود! ✍️صادق فرامرزی ☑️ @enghlaabi | انقلابی
درمقابل راه نفوذ دشمن صف آرایی کنید وقت رو تلف نکنید؛امام خامنه ای