eitaa logo
معارف اسلامی
592 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
249 فایل
🔷 برای ارتباط با ادمین از این آیدی استفاده کنید 👇🏻 @drhosseins
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺‏والت‌دیزنی نمایش فیلم‌هایش را در روسیه متوقف کرد، گوگل‌مپ خدماتش را در روسیه قطع کرد، فیفا، روس‌ها را تحریم کرد، ریاست پوتین در فدراسیون جهانی جودو تعلیق شد... 🔹واقعا مشکل‌ غربی‌ها جنگ است؟ پاسخ بله بود، اگر فقط یکی از این تحریم‌ها علیه سعودی‌های کودک‌کش صورت می‌گرفت! ✍دانیال معمار ☑️ @enghlaabi | انقلابی
🔅 امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ لَولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِي العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأيِ 🔴 اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى‌شدند: قانع بودن به نادانى، آزمندى به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خودرأی بودن 📚 المواعظ العدديّة، صفحه ۲۶۳
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گورباچف: سقوط شوروی از زمانی آغاز شد که مردم ما جلوی غذاخوری مک‌دونالد صف طولانی بستند.
💥*ایران آن طور که من دیده ام* ✅ عنوان مقاله روزنامه نگارسکولار وسوپر فمنیست تونسی فاطمه بن محمود است. که پس از بازگشت از شرکت در کنفرانس گفتگوی فرهنگی «ایران و جهان عرب» که چند روز پیش در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، در مورد برداشت‌ها و مشاهدات خود در ایران نوشته متن این مقاله خواندنی وقابل تأمل به شرح زیر است: 🛑 ایران یکی از کشورهای دوردست و اسرارآمیزی است که به سختی به ذهنم خطور می‌کند. شاید به این دلیل که اعتقادم به سکولاریسم باعث می‌شود که دولت دینی را کاملاً طرد کنم و شاید به این دلیل که تعصب ضد دینی در من انباشته شده است. ❇️ ذهن من ساخته رسانه‌ها و سینمای غربی است. من، ایران را به عنوان دولتی علیه زنان، هنر و زندگی، می‌دانستم. بنابراین من به این کشور اهمیت ندادم و به آن توجهی نکردم. 🔺شبِ اول تهران: هنگامی که از دانشگاه الزهرای تهران برای شرکت در کنفرانس گفتگوی فرهنگی ایران و جهان عرب دعوت نامه دریافت کردم، اصلأ درنگ نکردم. 🔻من فرصتی یافتم تا به این کشور اسرارآمیز که نگرانی‌های زیادی را به وجود آورده، نزدیک شوم. چمدان‌هایم را بستم و به سوی این کشور پرواز کردم. ✳️ مشتاقانه و کنجکاو در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران، شبانه فرود آمدیم. حرکت در سرتاسر این فرودگاه پرقدرت بود، انگار کندوی عسل و شهر در خوابی عمیق آرام بود. نمای داخلی فرودگاه بی‌روح و متشکل از ستون‌های فلزی راست و کج بود. با چشمانم در اطراف فرودگاهی پرسه می‌زدم که با فرودگاه‌های دنیا که واردش می‌شدم متفاوت به نظر می‌رسید. لطافت و زیبایی در آن نبود و در ویژگی‌های نازیبایی شاید بی‌نظیر بود. در فرودگاه، نسیم سردِ شب همه حواسمان را بیدار کرد تا تهران را ببینیم. ◀️ با وسیله‌ای که دانشگاه برایمان در نظر گرفته بود ما را به محل اقامت می‌برد. از اتوبان‌های عریض و زیبا و تمیز عبور کردیم. به هتل رسیدیم، ما باید بخوابیم که صبح شروع کار کنفرانس را در پیش داشتیم. فعالیت‌های همایش به کمیته‌هایی تقسیم می‌شد که در شهرهای مختلف بین تهران، قم، مشهد و قزوین توزیع شده بود. 🔷 من عضوی از کمیته هنر و ادبیات بودم که فعالیت‌های آن در دانشگاه الزهرا (س) در حال انجام است. 💠 دانشگاه با استقبال بسیار گرمی از ما پذیرایی کرد و ما را با گروهی از زنانی که در دانشگاه درس می‌دادند به ما آشنا کرد. من تعجب کردم که همه این خانم‌ها با چادر های مشکی گشادشان که فقط صورتشان را نشان می‌دهد همه دارای مدرک دکترا در تخصص‌های مختلف هستند از جمله فیزیک، زبان، زیست شناسی و علوم انسانی. 🔶 در مراسم افتتاحیه، متوجه شدم که شرکت کنندگانی از بیش از ده کشور با بیش از هشتاد شرکت کننده از موریتانی، الجزایر، کویت، عمان، عراق، سودان، لبنان، سوریه، تونس و دیگران شرکت دارند. فضای این مراسم کاملا حرفه‌ای بود. ⚠️ دقت سازمان و اهمیت سخنرانان انتخاب شده توسط مقامات ارشد قابل توجه بود. پیام کنفرانس روشن بود و آن این که ایران آغوش خود را به روی مهمانان باز کرده و درهای خود را به روی همه فرهنگ ها می‌گشاید. کار کنفرانس باید برای آزمایش این پیام مهمی که ایران به جهان عرب ارائه می‌دهد آغاز می‌شد. ✴️ وقتی با رئیس دانشگاه صحبت می‌کردم تعجبم را پنهان نکردم چرا که فکر می‌کردم زن ایرانی با چادر سیاهی که به سرش می‌کشد فقط می‌تواند زندانی خانه باشد که در زیر بار خانواده و مشغله‌های خانه رنج می‌برد. تصور می‌کردم او هرگز نمی‌تواند در آستانه مدرسه قدم بگذارد چه برسد به مهندسان و دانشمندان!!! 🔽 غافلگیری واقعی در ماهیت خود دانشگاه الزهرا بود که تنها مؤسسه دانشگاهی غیر مختلط است که حدود ده هزار دانشجو را در مجموعه‌ای متشکل از دانشکده‌ها، خوابگاه‌ها، رستوران بزرگ، کتابخانه کاغذی و الکترونیکی شامل می‌شود. کتابخانه‌ها، باشگاه‌های ورزشی، استخر شنا و ... بزرگی با دو نمایشگر غول پیکر بود، سخنرانی خود را ارائه کردم. ☸️ من در مورد نقش نویسنده زن صحبت کردم که باید نقش ادبی سنتی خود را به عنوان پاسدار ارزش‌های اخلاقی کنار بگذارد و به دنبال تعریف جدیدی باشد که با آن همذات پنداری کند. نقش روشنفکر ارگانیک که قرامشی او را شناسایی کرد و او را مأموریتی جدید در پایبندی به اندیشه‌های روشنگرانه و ارزش های مدرنیته داد. 🔰 برای همه سخنرانانی که به زبان عربی سخنرانی می‌کردند، ترجمه همزمان به فارسی وجود داشت. پس از سخنرانی من، دوست سودانی من خانم اشراقا مصطفی و دوست عمانی‌ام فیضه محمد، فریاد زدند که این یک "سخنرانی قوی" بود. 👈 شاید به این دلیل که سخنان من پر از بینش فلسفی بود که به ماهیت شکل‌گیری دانشگاه من، برمیگشت. (پ.ن: منظور فلسفه دانشگاه غربی است.) 🟢 مشهد شهر مقدس جمع‌بندی همایش در شهر مشهد بود که با هواپیما به آنجا رفتیم. در فرودگاه مشهد که کاملاً متفاوت با فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران بود فر
ود آمدیم. فرودگاه مشهد بسیار شیک و گسترده است و دارای زیبایی و ویژگی‌های جذاب برای خانم‌ها است. وارد شهر مقدسی شدیم که ارزش اسمی و نمادین زیادی در فرهنگ دینی ایرانیان دارد. 🟩 دانشگاه فردوسی مجموعه‌ای است از چندین دانشکده و کتابخانه الکترونیکی بسیار مجلل با سالن بزرگ مطالعه. این دانشگاه دارای موسسات اقتصادی، کارگاه‌ها و کارخانه‌هایی است که دانشجویان در آن به آموزش و تولید اجناس مختلف می‌پردازند که در بازار به فروش می‌رسد که سود حاصل از آن به صندوق دانشگاه برمی‌گردد و برخی از این محصولات به صورت هدایایی به ما ارائه شد از جمله جعبه‌های شیر، آب میوه و نان. ♻️ بیرون برف می‌بارید و من اولین بار در زندگی‌ام بود که برف را می‌دیدم. چند بار بین سخنرانی‌ها اتاق کنفرانس را ترک کردم و به باغ رفتم و برف بازی کردم. درست مانند بچه‌ای که نمی‌خواهد بزرگ شود و از ته دل می‌خندیدم. برای من اتفاق زیبایی است، اما قطعاً این حکمت برگزارکنندگان همایش است که مراسم اختتامیه را مصادف با افتتاح مشهد مقدس، پایتخت فرهنگ اسلامی کردند. 🔶 با دوست جدیدم، نویسنده عمانی، فیضا محمد، مراسم با هیبت و نفس‌گیر و خوش آمدگویی و اعلام پایتختی اسلامی مشهد در حضور جمع کثیری از مقامات ارشد ایرانی و هیئت‌های رسمی متشکل از وزرا و سفرا برگزار شد. از بسیاری از کشورهای اسلامی از آفریقا و آسیا مدعوین حضور داشتند. شاید وجه تمایز این جشن دقت و حرفه‌ای بودن سازمان باشد که کاملا برجسته بود. 🟥 پس از آن، از موزه اسلامی بازدید کردیم که در آن نسخه‌های کمیاب قرآن کریم، شمشیرها و ابزار زندگی بسیار قدیمی که قدمت آن به دوران باستان بازمی‌گردد، گردآوری شده بود. 🌿 وارد بهشت بسیار بزرگی که هر هفته بیش از پنج هزار داوطلب و همچنین کارگران و کارمندان رسمی به آن خدمات می دهند، شدیم. (پ.ن: حرم امام رضا «علیه‌السلام») یک داوطلب راهنمای ما شد. یکی از رسومی که مرا شگفت زده کرد این است که ایرانی‌ها کار داوطلبانه در این بهشت را، مقدس می‌دانند. نام خود را ثبت می‌کنند و سال‌ها منتظر می‌مانند تا نوبت آنان شود و ... 🔰هر هفته پنج هزار داوطلب از اقشار مختلف جامعه ایرانی برای خدمات و پاکیزگی مکان به حرم مطهر می‌آیند. داوطلبان‌، خدمات‌رسانی به زائران آن را روی چشم و قلب خود می‌گذارند. امروز جمعه بود و جمعیت به سمت حرم مطهر هجوم آوردند. 🌸 راهنمای جوان وارد صحن بسیار وسیع شد و از درهای بزرگ ما را وارد کرد تا به نمازخانه‌ای رسیدیم که درهای آن با آب طلا تزئین شده بود و دیوارها و سقف آن حکاکی شده بود. کتیبه‌های کریستالی با شکوه و با عظمت به فضای تالار بزرگ زیبایی دوچندان می‌بخشید و .... 💘 نمی‌دانم چه بر سرم آمد؟ انگار ناپدید شده بودم و تبدیل به روح پاکی شده بودم که در عوالم روحانی شفاف مرا به پرواز در می‌آورد، چشمانم را به فضای حرم منتقل می‌کردم و تمام حواسم را از خود می‌گرفتم. انگار با چشم دل نگاه می‌کردم. من فقط متوجه شدم که اشک از چشمانم سرازیر شده بود ... دوستم فیضه شرودی متوجه شد و از من پرسید: فاطمه، تو چه مشکلی داری؟ نتوانستم جوابش را بدهم... نمی‌دانم چی شد، فقط دیدم نمی‌توانم خودم را کنترل کنم و به شدت گریه کردم... نام امامی که آنجا آرام گرفته بود را نمی‌دانم. 👈 نمی‌دانم او در زندگی اش چه کرد یا چگونه مُرد؟ ❤️ من شیعه نیستم و سنی هم نبودم من با فرهنگ سکولار رشد کرده بودم. اما در حرم چه بر سرم آمد؟ چه چیزی باعث شد که من اینقدر جذب آن شور و حال معنوی شوم؟ چه چیزی مرا تبدیل به موجودی شفاف کرد و باعث شد در فضای آن مکان سبک پرواز کنم ... نمی‌دانم! تا حالا نمی‌دانم چه بر سرم آمده است؟ 🍇 از آن بهشت خارج شدیم و به هتل بازگشتیم. نزدیک محوطه دانشگاه با هیأت عمانی با خنده‌هایمان قدم می‌زدیم، شهر بسیار تمیز به نظر می‌رسید، باغ‌های کوچک و درختان در کناره‌هایش گسترده شده بود و از مغازه‌های کوچک، رنگ‌های روشن و متفاوت شیرینی‌های ایرانی و معطر به چشم می‌خورد. بوی داروی گیاهی در بازارهای شهر پخش شده بود. انواع کالا تا کیلومترها به شکل راهروهای شلوغ از مغازه‌ها و در طبقات بالای آن‌ها کارخانه‌ها و کارگاه‌های کوچکی برای همه محصولاتی که به فروش می‌رسد ... 😅 شاید خنده‌دارترین چیزی که متوجه شده‌ایم این است که کافه در شهر نبود و شاید بازتاب ماهیت مردمی است که فرهنگ کار را ترجیح می‌دهند. شهر در حرکت و فعالیت مداوم و تمیزی بسیار است. درست است که برخی از ما از نبود «اینترنت سریع» که در دسترس ما نبود، حتی اگر در هتل بودند، ناراحت شدیم و با وجودی که کدهای باز کردن آن را در اختیارمان قرار دادند، اما برای ما باز نشد. 💐 آیا ایران به مهمانان خود مشکوک است و اگر چنین است، چرا درهای خود را به روی ما باز می‌کند؟ چرا هرکسی را که در ایران می‌بینیم به ما لبخند می‌زند و دستش را برای در آغوش گ رفتن
ما می‌ گشاید؟ سوالات یکی یکی در ذهن من جوانه می‌زنند در حالی که چمدان‌هایم را می‌بندیم تا به تونس برگردم. ⭐ با دوستان زیادی از تونس و از همه کشورهای شرکت کننده، کارت ویزیت رد و بدل می‌کنیم و خنده‌هایم را ... ⭕ به تهران بازمی‌گردیم، در تهران ما را به دانشگاه‌ها و موزه‌هایش می‌برند. عکس‌ها و خاطرات زیادی در سرم ایجاد می‌شود. سوالات جدید نمی‌دانم چگونه در من رشد کردند. من با کنجکاوی زیادی آمدم تا در مورد تجربه یک کشور دور و فرهنگ متفاوتی که قبلاً آن را شیطانی می‌دیدم آشنا شوم، ولی افسوس اکنون در حال بازگشتم... منظور از رنگ مشکی گسترده چیست؟ چرا من کافه‌های زیادی نمی‌بینم؟ عاشقان کجا همدیگر را ملاقات می‌کنند؟ آیا شما به موسیقی گوش می‌دهید؟ می‌رقصید؟ تمایل داشتیم تا وقت بیشتری داشتیم تا بتوانیم وقت خود را در شهر بگذرانیم تا در میادین آن قدم بزنیم و وارد کافه‌های آن شویم و با مردم درآمیخته باشیم تا حافظه ما پر شود از تصاویر و بوها و رنگ‌هایی که به ما احساس می‌دهد از عمق و حریم این کشور. 🌻اما هیچ کس تحسین بزرگ ما را از توسعه و پیشرفت علمی که این کشور از طریق دانشگاه‌های مختلف خود و همچنین از طریق مراکز علمی در مرکز تهران و شهرهای خود به دست آورده است، انکار نمی‌کند. ‼️در برخی زمینه‌ها ایران پنجره علمی جهان است.‼️ من پاسخ‌هایی برای آن یافتم که باعث شد ایران پیشرفت کند و از بقیه کشورهای عقب مانده همسایه خود جلو بزند... می‌خواستیم صفحات خود را در فیس بوک باز کنیم تا به دوستانمان بگوییم که در تهران هستیم و حالمان خوب است، اما این امکان برایمان وجود نداشت. 🔰 یکی از دوستانم گفت: «به نظر من بهتر است فیس بوک نباشد. از همه کشورها بریده، ما با فیس بوک چه کرده ایم جز نابود کردن کشورهای امن خود؟». اکثریت ما با او موافق بودیم که فیس بوک بی‌فایده است و برخی اضافه کردند که این فرصتی است تا کمی اعصاب خود را از شایعات او آرام کنیم. حضور فعال زنان در جامعه ایران برای من بسیار جالب است و دوست داشتم که در سیاست و آموزش در پست‌های بالایی باشند. 💠 در طول سفری که چند روز طول کشید، در محاصره مقامات یا شهروندان ایرانی بودیم، کسی را پیدا نکردیم که اختلاف شیعه و سنی را به ما بگوید، یا کسی از ما در مورد دینداری یا نبودن ما بپرسد یا کسی از ما در مورد وطن خود بپرسد. بلکه این ما بودیم که در مورد همه چیز می‌پرسیدیم ... شخصاً، همه این سؤالات حتی برای مترجم ما به ذهن خطور می‌کند: چرا زنان ایرانی این لباس‌ها را می پوشند؟ ✅ چه شد که ایران خانه نشینی زنانش را به باغ و گل پراکنده در جاهای مختلف شهر تبدیل کرد؟ ایران چگونه تصمیم گرفت، پس از جنگ با عراق، که این دو ملت را خشک کرد، با اختراعات و نوآوری‌های شگفت آور، به قدرتی در حال ظهور تبدیل شود؟ چه اتفاقی افتاد تا اینکه ایران آنچه را که «عقب ماندگی» تاریخی خود می‌خواند به یک نیروی کار قدرتمند تبدیل کرد که در چند دهه از آن، به ابرقدرتی تبدیل شد که با بزرگان جهان مذاکره می‌کند، در حالی که بقیه کشورهای .... 🌿 و برای یافتن پاسخ سوالاتم دوباره به ایران بازخواهم گشت... 📚 فاطمه بن محمود؛ «روزنامه نگار تونسی»
Video from drhs
یادداشت روز *نورافکن بزرگی که جنگ اوکراین روشن کرد* تاریخ: ۱۰ اسفند ۷ روزی میشود که جنگ اوکراین آغاز شده و در همین مدت کوتاه، حقایق بزرگی را روشن و تناقضات عجیبی را عیان و یک جریان خاص سیاسی را عجیب رسوا کرده است. جنگ قطعاً چیز بدی است، اما گاهی از دل همین چیزهای بد، حقایق چنان عریان و شفاف خود را نشان می‌دهند که شاید، در هیچ زمان دیگری نمی‌شد این طور واضح این حقایق را دید. ۱ - یکی از آن حوزه‌هایی که جنگ اوکراین درست مثل یک پرژکتور و نورافکن بزرگ توانست بر آن نور تابانده و دیدن حقایق پشت پرده را خیلی راحت کند، حوزه ورزش و قوانین بین‌المللی بود که سازمان‌هایی مثل فیفا و فیلا و ... برای آن نوشته‌اند. ورزشکاران کشورهای زیادی به دلیل نامشروع دانستن رژیم صهیونیستی و اشغال فلسطین توسط این رژیم، سالهاست حاضر نیستند با آن وارد رقابت و مسابقه شوند. اما سازمان‌های ظاهراً مستقلی مثل فیفا با این شعار که نباید ورزش را سیاسی کرد، این ورزشکاران را محروم و کشورهای آنها را جریمه و تنبیه کرده‌اند. اما وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد، تمام قوانین، عکس و ورزش به سیاسی ترین مسئله تبدیل شد و همین سازمان‌ها، یک طرف جنگ شدند. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، تقریباً تمام ورزشکاران، مربیان و تیم‌های ورزشی روسیه از سوی تمام سازمان‌های بین‌المللی ورزشی تحریم، توبیخ، تنبیه و از همه میادین ورزشی محروم شده‌اند. رفتار امروز غرب با ورزشکاران روسیه نشان داد، رفتار ورزشکاران کشورهایی مثل ایران با رژیم اشغالگر صهیونیستی، صحیح بوده و آمریکو فیل‌ها و همین سازمان‌های بین‌المللی باید پاسخ دهند که چرا، ورزشکاران و تیم‌های ورزشی ما را به دلیل عدم رویارویی با رژیم اشغالگر صهیونیستی محروم کرده و تحت فشار قرار داده‌اند. ۲ - «گردش آزاد اطلاعات» و «رسانه آزاد» از جمله ارزش‌هایی است که غرب، از بدو خلق آنها تا همین امروز «پُز» آنها را داده و کشورهای مستقل زیادی را با این ادعا که «آزادی رسانه و گردش آزاد اطلاعات» را محدود کرده‌اند، تحت فشار و تحریم قرار داده است. اما به محض شروع جنگ اوکراین، قوانین در این حوزه نیز مثل حوزه ورزشی کاملا عکس شد و تقریبا تمام رسانه‌ای اصلی روسیه را به شکلی از دسترس خارج کردند. ما اینجا قصد جانبداری از هیچ یک از طرفین جنگ را نداریم و موضعمان همان است که پیش از این در روزنامه بیان کرده‌ایم: «اوکراین یک قربانی است که با طناب پوسیده آمریکا وارد جنگ شد». بلکه می‌خواهیم با فرصتی که مهیا شده آن پروژکتور بزرگ را بر روی ادعاهای غرب بچرخانیم و عیار آنها را بسنجیم. غرب امروز در کنار سیاست‌هایی که با اتخاذ آنها اوکراین را وارد جنگ کرده، یک جنگ بزرگ هم علیه «گردش آزاد اطلاعات» و «آزادی رسانه» به راه‌انداخته است تا شاید، ساده‌لوح ترین آدم‌ها هم بفهمند، این شعار‌ها فقط تا زمانی ارزشمند بوده و معتبر هستند که، منافع سازندگانش را تامین می‌کنند. ۳ - یکی از سؤال‌های تاریخی درباره خلق ارزش‌هایی مثل، «حقوق بشر» و «برابری انسان‌ها» که ریشه‌های شکل گیری جدی آن باز می‌گردد به قرون ۱۸ و ۱۹ بعد از انقلاب صنعتی این است که، چطور خلق چنین ارزش‌هایی در اروپا، همزمان شد با لشکرکشی به کشورهای آفریقایی و آسیایی و استعمار و کشتار گسترده در این کشورها از سوی همین کشورهای اروپایی؟ به عبارت دیگر، چطور می‌توان تناقضی به بزرگی «خلق حقوق بشر» و «کشتار وسیع همین بشر» از سوی اروپایی‌های آغاز عصر به اصطلاح مدرنیته را با هم جمع کرد؟ پاسخ این سؤال بعدها داده شد: «منظور اروپایی‌ها از حقوق بشر، بشر سفید پوستِ رنگین چشم بود» نه بشری غیر اروپایی. برای همین در حالی که شعار حقوق بشر بر لب داشتند، میلیون‌ها انسان را در کشورهایی غیر از اروپا سلاخی و ثروت‌هایشان را غارت می‌کردند. طی روزهای گذشته وقتی خبرنگاران و سیاستمداران آمریکایی و اروپایی بارها جلوی دوربین‌های تلویزیونی گفتند «مردم اوکراین که مثل مردم عراق و افغانستان نیستند؛ آنها متمدن و اروپایی‌اند» تا نتیجه بگیرند اگر با سیم خاردار و گلوله جلوی مهاجرت آوارگان جنگی خاورمیانه را می‌گیرند اما راه را برای آوارگان جنگی اوکراین باز می‌گذارند، کار اشتباهی نکرده‌اند، معلوم شد، اروپای مثلا متمدنِ قرن ۲۱ تفاوت زیادی با اروپای وحشیِ قرن ۱۸ و ۱۹ ندارد و انسان‌ها در برابر آنها، اصلا برابر نیستند! جنگ اوکراین در یک کلام نشان داد حقوق بشر غربی، کشک است. ۴ - یک نکته مهم دیگر درباره جنگ اوکراین، این است که چرا اوکراین ظرف همان ۴۸ ساعت اول، برخی شهرهای خود را از دست داد و روسیه توانست خیلی راحت و سریع وارد این کشور شود در حالی که، تقریبا تمام دنیای غرب سمت اوکراین ایستاده‌اند؟ ممکن است عده‌ای بگویند، برای اینکه روسیه کشور بسیار قدرتمندی است. یا مثلا آمریکا و ۲۷ کشور اروپایی حاضر نشدند وارد جنگ مستقیم با روسیه شوند. اینجا با دو تجربه متفا
وت، پاسخ این سؤال مهم را می‌دهیم. اول: در جنگ تحمیلی ۸ ساله، ایران با ۴۰ کشور به طور مستقیم و غیر مستقیم درگیر جنگ بود. حتی همین روسیه قدرتمند شوروی سابق هم جزو آن ۴۰ کشور بود. نشان به آن نشان که ما از کشورهای زیادی اسیر گرفتیم. اما مردم ایران حتی اجازه اشغال یک وجب از خاک کشور را ندادند. دوستی می‌گفت، وقتی به کشوری حمله نظامی می‌شود، اگر مردمان آن کشور به‌اندازه یک مترسک هم اَدای مقاومت را در بیاورند، می‌توانند دشمن را شکست دهند. وقتی کشوری ظرف تنها ۴۸ ساعت شهرهایش را از دست می‌دهد و «صف فرار از کشور» طولانی‌تر از «صف شرکت در جبهه‌های جنگ» می‌شود یعنی، مردمان آن کشور مقاومت را بلد نیستند حتی به‌اندازه آن مترسک! در چنین شرایطی رهبران آن کشور مجبور می‌شوند، فراخوان جهانی داده و با پول، داوطلب جنگ استخدام کنند. دوم: مثال نزدیک یمن است. انقلابیون یمن با پای برهنه و دست‌های خالی ائتلافِ سعودی، آمریکایی، اروپایی، عبری را 8 سال است تحقیر می‌کنند و چنان ضرباتی به متجاوزین زده‌اند که، همه را انگشت به دهان کرده است. انقلابیون یمن نشان دادند، با مقاومت و توکل به خدا (نه کدخدا) می‌توان بزرگترین قدرت‌ها را در نابرابرترین جنگ‌ها، شکست داد. اتفاقی که در اوکراین رخ داد و در این شماره به آن اشاره کردیم، شباهت عجیبی هم به اتفاقات افغانستان دارد که باعث تسلط طالبان بر این کشور شد. در افغانستان نیز مقاومتی از سوی مردم ندیدیم و کابل به راحتی سقوط کرد. آخرین اظهارات رؤسای جمهور اوکراین و افغانستان پس از تصرف کشورشان شباهت عجیبی به هم دارد: «ای کاش به غرب اطمینان نکرده بودیم.» ۵ - جنگ اوکراین یک نکته مهم دیگر را هم خیلی «شفاف» و تناقض بزرگ دیگری را عیان کرد. اگر آمریکا یا یک کشور غربی به کشوری حمله کرد، نه سازمان ملل، نه کشورهای غربی، نه کشورهای وابسته به غرب، نه سازمان‌های بین‌المللی ورزشی و نه هیچ کس دیگری حق ندارند به داد آن کشور اشغال شده برسند. اما اگر کشوری خارج از این چارچوب غربی، دست به همان اقدام زد، یک اشغالگر است و باید برای مهار آن، تمام قوانین، استانداردها و ارزش‌ها را زیر پا «لِه» کرد و حتی زیر شعار فریبنده‌ای مثل «منافع ملی» زد! چگونه؟ در بند بعدی بخوانید. 6- مخاطب این بند آمریکو فیل‌ها است. همان کسانی که به دروغ مدعی‌اند همه چیز را -تاکید می‌کنیم- همه چیز را باید از دریچه «منافع ملی» دید و سیاست مورد نظر را بر این اساس انتخاب کرد. مثلا وقتی راست یا دروغ گفته شد، خانم «تسیپی لیونی»، وزیر خارجه اسبق رژیم اسرائیل برای فریب رهبران برخی از این کشورهای مرتجع عربی با آنها همخوابه می‌شد، گفتند: «برای منافع ملی است، چه اشکالی دارد؟». یا وقتی تصاویر تحقیر‌آمیزی از نشستنِ مثل بَرُه رئیس‌جمهور صربستان مقابل ترامپ منتشر شد نوشتند: «اگر برای منافع ملی است، ضروری است مقابل پست ترین آدم‌ها مثل یک بره زانو زد.» این طیف که خیلی دوست دارند ایران را درگیر جنگ اوکراین کنند (همان‌طور که خیلی دوست داشتند ایران را وارد جنگ افغانستان کنند) و معتقدند در هر موضوعی باید منافع ملی را در اولویت قرار داد پاسخ دهند: آیا ورود ایران به این درگیری با توجه به تبعات سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن، به نفع منافع ملی ماست؟ ورود به این درگیری در مذاکرات هسته‌ای به نفع ما تمام می‌شود یا به ضرر منافع ملی مان است؟ درگیر شدن با روسیه آن هم بر سر اوکراینی که در تحریم‌های ضدایرانی غرب، با غرب همنوا شد، در وتو شدن قطعنامه‌های غرب و دور زن تحریم‌ها به ما کمک خواهد کرد یا چنین خبطی، منافع ملی را تهدید خواهد کرد؟ آیا گسترش ناتو به سمت شرق، به نفع منافع ملی ایران است یا به ضرر آن؟ مفتضح شدن برخی از این جریانهای سیاسیِ واداده به غرب با وقوع جنگ اوکراین، یکی دیگر از آن برکات است. اینکه این جریان سیاسی، چطور چنین مسائل پیش پا افتاده‌ای را نمی‌فهمد باز می‌گردد به منظومه فکری شان. آنها غربگرا هستند و تحت هر شرایطی قطب نمایشان سمت غرب را نشان می‌دهد. آنها موظفند چنین موضع بگیرند، حتی اگر چنین تناقضات تهوع‌آوری این طور برجسته و عیان از مواضعشان بیرون بزند و رسوای عالمشان کند. جعفر بلوری
واکنش مجله اکونومیست پس از حمله به اوکراین و افغانستان 💬 @insta_enghelabi