🌹راهكار آرامش روان: انس با قرآن1⃣
✍🏻 ابوالفضل ساجدی
🔸امام سجاد (ع): «لو مات من بين المشرق و المغرب لما استوحشت؛ بعد أن يكون القرآن معى.
🔹«اگر تمام مردم جهان از مشرق تا به مغرب بميرند، و من تنها بمانم اما قرآن همراهم باشد، هرگز وحشتى نمى كنم.»
👈یکی از ویژگی های امام سجاد (ع) انس شدید ایشان با قرآن بود.
🔹تدبری در مضامين دعای ختم قرآن حضرت نيز اين را بخوبي نشان مي دهد.
🔸ایشان انس با قرآن را منشأ آرامش روان ذکر می کنند.
❓چگونه #انس_با_قرآن، چنین کارکردی دارد؟
(ادامه در پست بعدي)
#ارامش_روان
🌹میلاد امام سجاد (ع) مبارک
Eitaa.com/Sajedi_ir/
فهرست مطالب كانال:
Eitaa.com/sajedi_ir/672
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرکت عبرت آموز آرنولد و رسوایی فرهنگ غرب
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۴.۵ دقیقه است، اما به اندازه ۴۵ سال باید گریست، فریاد زد، مطالبه کرد و....
🔆 #پندانه
✍️ موهبتی بهنام زندگی
🔹تا برق قطع نشود، قدرش را نمیدانیم. تا شوفاژ خراب نشده و آب گرم هست، نمیفهمیم دوشگرفتن ممکن است چه موهبتی باشد.
🔸تا وقتی تنمان سلامت است، نمیفهمیم یک دندان خراب، یک سردرد تخیلی، یک دیسک کمر ناقابل، چه روزگاری از آدم سیاه میکند.
🔹تا وقتی شبکار نباشیم، نمیفهمیم گذاشتن سر روی بالش چقدر رؤیایی و لذتبخش است.
🔸تا وقتی پدر و مادر هستند، نمیفهمیم خشم و غیظ و قهرشان هم چقدر دوستداشتنی است.
🔹برای حسکردن خوشبختی شاید امکانات زیادی نیاز نباشد.
🔸فکر کردن به اینکه فقط تو از بین میلیونها موجود ریز، کلهگنده و دمدار، شانس زندگی پیدا کردهای، خودش یک قوتقلب بزرگ است.
🔹فکر کردن به اینکه زندگی هرچند سخت و کوتاه به «تو» فرصت «بودن» داد و آن میلیونهای دیگر حتی همین فرصت کوچک را هم نداشتند، اگر لبخند به لب نیاورد، ما را دستکم کمی فکری میکند.
🔸بعد شاید بشود از چیزهای کوچکِ زندگی، از چیزهای خیلی کوچک مثل لامپ روشن بالای سر، دوش آب گرم، تن سالم، خواب راحت و خانواده بیشتر لذت برد.
🔹بله... آدمی قدر داشتههایش را تا وقتی که داردشان، نمیداند...
🆔 @Masaf
💠 *تا دیشب معنای این آیه قرآن که می فرماید:*
*شهیدان زنده هستند و عِندَ رَبّهِم یُرزَقون اند را نمی دانستم اما حالا.....*
*واقعاً شهیدان زنده اند*
👇🏻👇🏻 *بخونید وتامل کنیدو سر زنده بودن شهدا را دریابید* 👇🏻👇🏻
*🔺 اواخر شب بود که پسرم تازه به خواب رفته بود و من هم فرصت را غنیمت شمردم و تعدادی از برگههای امتحانات میانترم دانشجوهایم را تصحیح کردم. از بس با پسرم کلنجار رفته بودم و بازی کرده بودم خسته شده بودم، به رختخواب رفتم و زود خوابم برد، در خواب شهید همت را دیدم* *با موتور تریل آمد ، چشمان درشت و زیبایش را به من دوخت و با لبخند گفت:*
*بپر بالا!*
*محو تماشای چشمان او بودم و بی اختیار سوار موتور تمیز و نوی او شدم*.
*از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم، به در یک خانه رسیدیم*.
* 🔺 ناگهان از خواب پریدم، سابقه نداشت که نیمههای شب بدون دلیل از خواب بیدار شوم. چهرهی نورانی و چشمان مشکی شهید همت در خاطرم تازه بود و به خوبی همه جزییات خوابم را میدانستم. به امید دوبارهی دیدن چشمهایش به خواب رفتم ، صبح زود بیدار شدم اما بدون دیدن دوبارهی چشمهایش❗️*
*🔺 خوابی که دیدم بودم آنچنان شفاف و روشن بود که آدرس خانهای که با شهید همت رفته بودم به خوبی در ذهنم مانده بود ، به دانشگاه که رسیدم در جمع دوستانم این خواب را تعریف کردم و گفتم: به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟*
*🔺 هر کس اظهار نظری میکرد ،* *بعد از دقایقی همه با هم گفتند:*
*آدرس خانه را بلدی؟*
* گفتم: بله.*
*گفتند: خوب معلوم است، حاج ابراهیم بهت گفته باید آنجا بروی❗️*
*🔺دل تو دلم نبود کلاس درس که تمام شد بلافاصله خودم را به در آن خانه رساندم. همه شواهد و جزییات مو به مو در خاطرم بود و این خانه دقیقا همان خانه بود..*.
*🔺با آشوبی در دل و دستی لرزان زنگ خانه را زدم.*
*پسر جوانی دم در آمد، با ابروهایی* *برداشته و موهایی ژولیده گفت:*
*بله کاری دارید؟!*
*🍃با عجله گفتم*:
*شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟*
*نام حاج ابراهیم را که شنید ناگهان رنگش عوض شد و بدون مقدمه شروع به گریه کرد. ..*
*شانههای نحیف و استخوانیاش میلرزید و گلوله گلوله اشک بر محاسن نداشتهاش میلغزید.*
*🔺حال او را که دیدم بی اختیار اشکم روان شد و دست او را گرفتم و یک یا الله گفتم و داخل خانه شدم.*
*🔺در میان اشک و هق هق گریه گفت:*
*چند وقت هست می خواهم* *خودکشی کنم. دیشب آخرای شب داشتم تو خیابون راه می رفتم و فکر می کردم، که یک دفعه چشمم افتاد به تابلو اتوبان شهید همت.*
*گفتم:*
*می گن شماها زنده اید، اگر درسته یک نفر رو بفرست سراغم که من رو از خودکشی منصرف کنه...*
*الآن هم که شما اومدید اینجا و می گید از طرف شهید همت اومدید.❗️*
*🔺او را در بغل گرفتم، تنها بود تنهای تنها!*
*شانههای او میلرزید و قلب مرا هم میلرزاند...*
*🔺 ذراتی از اشک که از حدقه چشمم جوشیده بود بر روی عینکم ریخت و دیدم را کم میکرد اما دید باطنیام را زیاد.*
*👈 تا دیشب معنای آیه قرآن را که میفرماید: شهیدان زنده هستند و عند ربّهم یرزقوناند را نمیفهمیدم اما حالا ..*
*کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه*
*⚠️ واقعا شهیدان زندهاند*
*🔹 برداشتی از خاطره ۴۰ کتاب شهیدان زندهاند.*
😭😭😭
*🌷اللهم عجل لولیک الفرج*
طنز بسیار زیبا مناسب مجالس شادی
یک راننده لبنانی تعریف میکرد؛
ایام شهادت امیرالمومنین تو تاکسی مداحی گذاشته بودم و مسافری وهابی رو سوار کرده بودم..
به مقصد که رسید از ناراحتی اش گفت کرایه رو امام علی(ع) حساب میکنه و زد به فرار..
منم بخاطر کهولت سن نتونستم برم دنبالش..
چند لحظه بعد صدای زنگ موبایلی به گوشم خورد دیدم طرف گوشی آیفون اش رو جا گذاشته..
جواب دادم دیدم داره التماس می کنه بیا کرایه ات رو بدم..
من هم گفتم امام علی(ع) کرایه رو داد تو برو گوشیتو از معاویه بگیر 😂
چهار نوع سبک زندگی
#امام_موسی_کاظم(ع) فرمود: مردم چهار گروهند: 1- جاهلی که غرق در هوا و هوس و در آستانه هلاک شدن است. 2- عابدی که تظاهر به تقوا میکند و هر چه بیشتر عبادت کند فقط تکبرش بیشتر میشود 3- عالمی که فقط میخواهد پشت سرش حرکت کنند و دوست دارد از او تعریف کنند 4- و حقشناس حقجویی که دوست دارد حق را بپا دارد، اما یا ناتوان است و یا زیر سلطه دیگران قرار دارد. چنین فردی، بهترین نمونه روزگار و عاقلترین مردم روزگار است.(1)
____________ #حدیث
1- الخصال، شیخ صدوق، ص 262
🇮🇷 دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه زنجان با همکاری نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه فرهنگیان استان و با مشارکت اداره کل ورزش و جوانان استان زنجان برگزار می کند 🇮🇷
🧕 پاتوق مجردها 🧔
💞💝💘 سلسله جلسات 💘💝💞
💑 انتخاب عاقلانه ازدواج عاشقانه 💑
👤 با حضور دکتر لقمان ابراهیمی
💠 مدیر مرکز بهداشت روان و مشاوره دانشگاه زنجان
💠 مشاور ازدواج و خانواده
📆 تاریخ : دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ⏰ زمان : راس ساعت ۱۵ الی ۱۷ عصر
⛔️ ورود متاهلین ممنوع ⛔️
👨💻لینک مجازی اسکای روم
🆔️https://www.skyroom.online/ch/zanjan-1399/nahad
لطفا از طریق گزینه میهمان وارد شوید .
وﺍﻟﺴﻴﻒ ﻓﻲ الغمدِ ﻻ ﺗُﺨشَى مَضاربُه
ﻭ ﺳﻴﻒُ ﻋﻴﻨﻴﻚِ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺎلتین ﺑَﺘّﺎﺭُ
(ادريس محمد جمَّاع شاعر سوداني) *
چو شمشیری بود اندر غلافش
نباشد هیچ خوف از ضربت آن
ولی شمشیر چشمان تو دلبر
بود در هر دو حالت سخت بُرّان ترجمه منظوم: #حسین_صفره * این بیت را امروز حضرت آية الله سید حسن عاملی امام جمعه اردبیل در برنامه سمت خدا خواند و به داستان آن اشاره کرد که شاعر سودانی در بیمارستان روانی لندن شیفته چشمان پرستار شد و با نگاه طولانی به آنها پرستار ترسید و رفت به مدیر بخش گزارش داد، مدیر گفت: او دیوانه است، کاریش نمی توان کرد. دفعه بعد رفتی بالای سرش، عینک دودی بزن. وقتی پرستار با عینک دودی رفت. ادریس محمد این بیت را سرود: وﺍﻟﺴﻴﻒ ﻓﻲ الغمدِ ﻻ ﺗُﺨشَى مَضاربُه
ﻭ ﺳﻴﻒُ ﻋﻴﻨﻴﻚِ ﻓﻲ ﺍﻟﺤﺎلتین ﺑَﺘّﺎﺭُ
پرستار خواست برای او ترجمه کنند. وقتی معنی آن را فهمید، از زیبایی بیت، زد زیر گریه.
وی داستان را خلاصه تر بیان کرد، تفصیل آن را با تحقیق یافتم. و در این جا آوردم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عضو کانال #معارف_اسلامی بشوید.👇
@Islamimaaref
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم
ملاحظه بفرمایید که این نوجوان چقدر حرفه ای آیه ۲۴ سوره مبارکه حج را با هشت مقام موسیقایی تلاوت می کند! دقت کنید وقتی مقام بیات و صبا را تلاوت می کند، چقدر دل نواز و روح پرور است این دو مقام. الله اکبر چقدر زیباست!
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیه حضرت آیت الله جاودان حفظه الله تعالی به نماز اول وقت
@BisimchiMedia