آیت الله #جوادی_آملی:
🔰ما همّتمان اين نباشد كه #امام_زمان را ببينيم، همّتمان اين باشد كه #آقا_ما_را_ببيند؛ وقتي ديد تمام #دنيا و #آخرتمان تأمين است.
☑️ميتوانيم اين طور باشيم، ميتوانيم طرزي زندگي كنيم كه مردم وقتي ما را ميبينند به ياد دين بيفتند،
مردم وقتي ما را ببيند به ياد #قرآن و #عترت بيفتند،
✔️ ميشود اين طور #زندگي كرد، چرا ما خودمان را هدر بدهيم!؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روزی که حاج #شیخ_حسین_انصاریان کل بار یک عرق فروشی را در همدان خرید!
🚨"خاور آمد ۳ تن مشروب داشت، همه را یکجا خریدم" #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر که دستور #قرآن و #عترت است، روش های مختلفی دارد.
رابطه فراموش كردن خدا و فراموش كردن خود
از تأمل در آیه: (حشر: 19) این سؤال به ذهن میرسد که نسیان(فراموش کردن) خدا با فرموش کردن خود چه ملازمهای دارد؟ در پاسخ باید گفت که كلمه «نسيان» كه مصدر فعل «نسوا» است، در اصل به معناى زايل شدن صورت معلوم از صفحه خاطر است، البته بعد از آن كه در صفحه خاطر نقش بسته باشد. ولى در استعمال آن توسعه دادهاند و در مطلق روگردانى از چيزى كه قبلاً مورد توجه بوده نيز به کار بردهاند. مانند آيه شريفه: «وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ...» (جاثیه:34) که نسیان در معناى دوم استعمال شده است.
طبق آیه شریفه: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» (حشر: 19)، سبب فراموش كردن نفس، فراموش كردن خداست. علامه طباطبایی در بیان ملازمه میان این دو میگوید:
«وقتى انسان خدا را فراموش كرد، اسماى حسنا و صفات علياى او را نيز فراموش مىكند، و از آنجا که صفات ذاتى انسان با آن اسما و صفات ارتباط مستقيم دارد، انسان فقر و نیاز ذاتى خود را از ياد مىبرد و نفس خود را مستقل در هستى مىپندارد، و چنين خيال مىکند كه حيات، قدرت، علم و ساير كمالاتى كه در خود سراغ دارد از خودش است، و نيز ساير اسباب طبيعى عالم را صاحب استقلال در تأثير مىپندارد، و خيال مىكند كه اين خود آنها هستند كه تأثير مىكنند و يا متأثر مىشوند. اينجاست كه به جای اعتماد بر پروردگار، بر نفس خود اعتماد مىكند. و به جای اميدواری به او و ترسان بودن از او، اميدوار به اسباب ظاهرى و نه ترسان از آنهاست. به عبارت دیگر، چنين كسى پروردگار خود و بازگشتش به سوى او را فراموش مىكند، و از توجه به خدا اعراض نموده، به غير او توجه مىكند، نتيجه همه اينها اين مىشود كه خودش را هم فراموش كند. (طباطبایی، ج19، ص219-220)
علامه در تعلیل مسأله خود فراموشی ناشی از خدا فراموشی میافزاید:
«براى اينكه در این حالت انسان از خودش تصورى دارد كه مطابق واقع نیست. او خود را موجودى مستقل، و مالك كمالات ظاهر خود، و مستقل در تدبير امور خود مىداند. موجودى که مىپندارد از اسباب طبيعى عالم كمك گرفته، خود را اداره مىكند، در حالى كه انسان اين نيست، بلكه موجودى است وابسته، سراپا جهل و عجز و ذلت و فقر و... و آنچه از كمال از قبيل وجود، علم، قدرت، عزت، غنى و امثال آن دارد كمال خودش نيست، بلكه كمال پروردگارش است.» (همان)
آيه شريفه هر چند از فراموش كردن خداى تعالى نهى نموده، و فراموش كردن خويشتن را فرع آن و نتيجه آن دانسته، ليكن از آنجا كه آيه در سياق آيه قبلى واقع شده، با سياقش دلالت مىكند بر امر به ذكر خدا، و مراقبت او. لذا لفظ آيه از فراموش كردن خدا نهى مىكند ولى سياق به ذكر خدا امر مىنمايد. (پیشین)
امام رضا عليه السلام در تفسیر آیه یاد شده فرموده است: «اِنّما يُجازى مَن نَسِيَهُ وَ نَسِيَ لِقاءَ يَومِه، بِأَن يُنسِيَهُم أَنفُسَهُم» (حویزی، ج5، 292) کسانی که خدا و روز قیامت را فراموش کنند، خدا آنان را با ابتلا به خودفراموشی مجازات میکند. امام(ع) فراموشی آنان از سوی خدا را به ترک کردن و رها ساختن آنان به حال خود معنی فرموده است. (همان) برخی گفتهاند: «یاد و طاعت خدا را ترک کردند، خدا هم با محروم ساختن آنان از بهره خیر، آنچه مایه نجات ایشان بود از یادشان برد.» (میبدی، ج10، ص55)
/ #حسین_صفره/ #قرآن و #عترت (شماره1)