🔴یه لباس کامل و پر از شعارهای استکبار ستیزانه 😍 #مرگ_بر_آمریکا #پایان_مماشات •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

آره زود پاک کنید این ننگ رو؛ ننگی که مردم نباید ببینند و این جلاد باید تطهیر شود. #لبیک_یا_خامنه‌ای #پایان_مماشات •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

⚽️برخورد با بازیکنان خاطی فوتبال ساحلی فدراسیون فوتبال: 🔻بر اساس مقررات ایران و منشور اخلاقی المپیک و قوانین فیفا، مبنی بر رعایت اصول حاکم بر ورزش فوتبال و پرهیز از هرگونه رفتارهای سیاسی در میادین ورزشی، با اشخاصی که در این خصوص اخلاق حرفه‌ای و ورزشی را رعایت نکرده‌اند وفق مقررات رسیدگی خواهد شد/نسیم •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

#بی_شرف_ها بچه ها اگه کسی گفت بی شرف چه جور شخصی هست این عکس رو نشونش بدهید.... #لبیک_یا_خامنه_ای #پایان_مماشات •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

🎥 کاری که امام با آمریکا کرد از زبان استاد رحیم پور ازغدی #سواد_رسانه #جهاد_تبیین •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

خیییییییییییییییلی قشنگه عااااااااااااااااااااااااااااالیه بسیار عاااااااااااااااااااالی #ماتاآخِر_ایستاده_ایم #زنده_باد_ایران #لبیک_یا_خامنه_ای •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

رویای سرنگونی نظام توسط مریم رجوی(صرفا جهت خنده)😁 #زنده_باد_ایران #ایران_قوی #ماتاآخِر_ایستاده_ایم #لبیک_یا_خامنه_ای #مرگ_بر_منافق •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

🎥 الله اکبر /کرجی ها سنگ تمام گذاشتند تشییع باشکوه شهید روح‌الله عجمیان در حصارک کرج #شهید_عجمیان #پایان_مماشات •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

سردار قاآنی در سالگرد شهادت سردار سرلشکر محمد حجازی: اگر منافع ما در هر منطقه از جهان تهدید شود، همانطور که مقر موساد در اربیل را هدف قرار دادیم، با قدرت پاسخ خواهیم داد. #زنده_باد_ایران #ماتاآخِر_ایستاده_ایم #ایران_قوی #لبیک_یا_خامنه_ای •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

فوری: انفجار مهیبی در انبار مهمات ائتلاف متجاوز در منطقه سوم نظامی در مرکز شهر مأرب یمن رخ داد 🛑 رسانه های سعودی انصارالله را عامل این حمله میدانند. چند موشک به این انبار برخورد کرده است. 🛑 رسانه های سعودی: انصارالله از موشکهای بالستیک استفاده کرده است •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn

دوستان سلام. اومدم تا بهتون یه برکه معرفی کنم برکه ای پر از رمــان📖 استوری واتساپ🪀 استوری اینستا متن عاشقانه❤️ کلیپ درخواستی😌 و هرچی که بخوای😍 فقط کافیه به یکی از لینک های زیر مراجعه کنید. eitaa.com/berke_roman_15 کانال مادر ایتا👆👆 https://rubika.ir/berke_roman_15 کانال ما در روبیکا 👆👆 قسمتی از رمان👇👇 گریش گرفت و جلو پام زانو زد --جون مامان بزار برم آران. با تعجب دستشو گرفتم بلندش کردم --این چه کاریه اَردلان؟ بلند شو ببینم. سرشو انداخت پایین و همینجور که اشکاش پایین می‌ریخت گفت --نفهمیدم آران اون لحظه اصلاً نمی‌دونستم دارم چیکار میکنم. به اطراف نگاه کردم تا کسی نبینتمون و دست اَردلانو گرفتم کشوندمش پشت درختا که به حیاط دید نداشتن. عصبانی غریدم --مثل آدم حرف بزن ببینم. اشکشو گرفت و به صورتم خیره شد. --دیروز غروب با چندتا از بچه ها رفتیم باغ و یکی از بچه ها انواع و اقسام مشروبارو از یکی از آشناهاشون خریده بود آورده بود. هممون کنجکاو بودیم ببینیم چه مزه ایه و واسه همین همشو امتحان کردیم. سر شب هر کدوم مست و پاتیل برگشتن خونه و من هنوز از باغ دور نشده بودم که آسارو دیدم. دوباره اشکاش شروع کرد باریدن و ادامه داد --اون لحظه اصلاً حواسم به این نبود که آسا جلو رومه،اون لحظه نه چشمام میدید و نه گوشام میشنید. به زور بردمش تو باغ و.... گریش به هق هق تبدیل شد و نشست رو زمین. --من آیندشو نابود کردم آران خدا ازم نگذره.... یعنی چه بلایی سر آسا اومده😲😢 این زیر بخون👇👇 eitaa.com/berke_roman_15

تبادل