جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
🔰عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد... ✍🏼چند سال پیش در اوج جریانات دوم خرداد و قدرت اصلاح طلبان، در یکی
باسمه تعالی
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت اول
🔰 دیباچه:
مطلع مبحث روشنفکری را بر اساس سخنان گهربار رهبر فرزانه انقلاب در سالهای گذشته آغاز می کنیم، چرا که ایشان به شکلی کارشناسی و تخصصی در این مبحث ورود کرده و مطالب ارزشمندی را فرمایش نموده اند. لذا ترجیح می دهیم بجای مقدمه، سخنان ایشان را در مبحث روشنفکری، برای اعضای محترم ارائه نماییم تا کلیت، چارچوب و جهت گیری این بحث روشن شود.
🔻 روشنفکری در نگاه مقام معظّم رهبری
یکی از مباحث مهمی که آیتالله خامنهای، توجّه ویژهای بدان داشته است، بحث روشنفکر و روشنفکری است و با توجّه به ضرورت تبیین روشنفکری و آگاهی خوانندگان از مؤلفهها و ویژگیهای آن، گزارشی از دیدگاه حضرت آقا را به شرح زیر عینا بیان میداریم:
🔹دیدگاه تفصیلی مقام معظّم رهبری:
«این بحث، بحثی درباره مقوله روشنفکری و روشنفکران در کشور ماست که به نظر من مقوله مهمّی است».
«همیشه و در همه عصرها و دورانها، روشنفکران بودهاند؛ مردمانی که جلوتر از زمان خود را میدیدند و بر همین اساس میاندیشیدند و حرکت میکردند.». «روشنفکری، عبارت است از آن حرکت، شغل، کار و وضعی که با فعالیت فکر سر و کار دارد و روشنفکر، کسی است که بیشتر با مغز خودش کار میکند، تا با بازویش؛ با اعصاب خودش کار میکند، تا با عضلاتش؛ این روشنفکر است.»، «روشنفکری، اساساً ضدّ ارتجاع است و مقولهای است که حرکت رو به جلو دارد و به آینده نگاه میکند. مجموعهای که دچار تحجّر مذهبی، سیاسی و... باشد، دیگر روشنفکر نیست؛ چون روشنفکری لازمهاش حقطلبی، چشمباز و تکیه به منطق و استدلال است.»،
🔸«روشنفکری واقعی آن است که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی و احساس درد در مسائل اجتماعی (بهخصوص در آنچه که مربوط به فرهنگ است) مستتر است،
امّا روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد؛ چون کسانی که روشنفکران اوّل تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند.»، «روشنفکری ما در همان فضای روشنفکری غربی فکر کرده، تأمّل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است! اینکه میگویم روشنفکری در ایران بیمار متولّد شد، معنایش همین است.» ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت نهم
🔰با پیدایش انگیزه های جدید سیاسی و تجاری برای شناخت شرق و کنار رفتن تدریجی کلیسا و کشیشان از صحنه سیاست، بخشهایی جدید برای آموزش زبانهای شرقی و مطالعات شرقی در بسیاری از دانشگاههای اروپایی گشوده شد که زبان عربی و مطالعات اسلامی در آن جایگاهی ویژه داشت. وبدین ترتیب مطالعات اسلامی در غرب به تدریج رنگ و بوی یکسره دینی و کلیسایی خود را از دست داد و صبغه ی دانشگاهی به خود گرفت، هرچند روح حاکم و انگیزه این مرحله ی نو از مطالعات اسلامی نیز شناخت شرق اسلامی برای یافتن راه بهره بردن از امکانات و منابع آن و در نهایت سیطره بر آن بود.
🔻روح حاکم بر این نوع جدید از مطالعات اسلامی، تغییر نگرش از دین به جوامع مسلمان و از اسلام به مسلمانان بود؛ یعنی به جای تلاش برای شناخت اسلام، تلاش می شد وضعیت حال کشورهای اسلامی و احوال مسلمانان شناخته شود و این امر به معنای توقف مطالعات اسلامی به مفهوم خاص نبود. در مطالعات اسلامی روح تخاصم و ضدیت با اسلام با وجود قدمهایی که برای واقع گرایی و تحقیق علمی به دور از حب و بغض برداشته شده بود، همچنان حاکم بود. برای مثال «ادوارد پوکوک» انگلیسی (۱۶۹۱-۱۶۰۴ م) که مطالعات او درباره اسلام به قصد رد کردن آن بود، این اعتقاد را داشت که برای شناخت اسلام باید مستقیما به منابع مورد قبول خود مسلمانان مراجعه و از بسنده کردن به گفته های این و آن پرهیز کرد و خود نیز کوشید که در کتابی به نام «المختار من تاریخ العرب» برهمین مبنا عمل کند. همچنین در مقدمه اولین ترجمه ی قرآنی که به قلم «الکساندر راس» در سال(۱۶۴۹ م) در لندن چاپ شد، آمده است: «فکر کردم خوب است که این کتاب را همانگونه که واقع هست بنمایانم تا بتوانید دشمنانتان را کاملا بشناسید، زیرا باید هرچه بهتر برای مقابله با... قران آماده شوید».
🔸از قرن هجدهم گام دیگری در مسیر تعدیل روح عناد نسبت به مسلمانان برداشته شد و آن پذیرش هویت غیر قابل انکار اسلام و مسلمانان بود. غربیها باور کردند که امکان از بین بردن مسلمانها یا مسیحی کردن آنان وجود ندارد و باید به شکلی با آنان کنار آمد و از این رو، حرکت علمی شناخت اسلام که شاید برای نخستین بار از اواسط قرن هفدهم میلادی آغاز شده بود در قرن هجدهم با وسعت بیشتری ادامه یافت و برای نخستین بار متونی در بیان و معرفی صادقانه اسلام و حیات پیامبر(ص) پدید آمد.
دو عامل در این رویکرد تازه موثر بود: کاسته شدن خطر عثمانیها و گسترش خردگرایی در این قرن؛ به گونه ای که قرن هجدهم قرن روشنگری اروپا خوانده شده است.
البته تاثیر رفت و آمد مستمر غربیها به شرق را که از قرن هفدهم آغاز شده بود نیز نباید از نظر دور داشت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دوم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
آل احمد در کتاب «خدمت وخیانت روشنفکران در مشخصات روشنفکر میگوید:
یک مشخّصات، مشخّصات عوامانه روشنفکر است. معنای «عوامانه» این نیست که عوام، روشنفکر را اینگونه تصوّر میکنند؛ بلکه خود روشنفکر هم گاهی همینطور فکر میکند.
این خصوصیات سهتاست:
اوّل، مخالفت با مذهب و دین؛ یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد!
دوم، علاقهمندی به سنن غربی و اروپارفتگی و اینطور چیزها؛ سوم هم درسخواندگی.
این دیگر برداشتهای عامیانه از روشنفکری است؛ ممیّزات روشنفکر این است؛ یعنی اگر کسی متدیّن شد، چنانچه علّامه دهر باشد، اوّل هنرمند باشد، بزرگترین فیلسوف باشد؛ روشنفکر نیست!
🔻بعد میگوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه روشنفکری است، در حقیقت، ساده شده دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری میشود آنها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بیاعتنایی به سنّتهای بومی و فرهنگ خود ـ که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است ـ دیگری، اعتقاد به جهانبینی علمی، رابطه علمی، دانش و قضا و قدری نبودن اینها؛ مثالهایی هم میزند.
این در حالی است که در معنای روشنفکری ساخته و پرداخته فرنگ ـ که اینها آن را از فرنگ گرفتند و آوردند ـ به هیچوجه این مفهوم و این خط و جهت و این معنا نیست!
🔸یعنی چرا باید یک روشنفکر حتماً به سنّتهای بومیش بیاعتنا باشد؛ علّت چیست؟، چرا باید کسی که با تفکّر خودش کار میکند، لزوماً به سنّتهای زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش بیگانه باشد، حتی با آنها دشمن باشد، یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟
پاسخ این سؤال در خلال حرفهای خود این مرحوم یا بعضی حرفهای دیگری که در این زمینهها زده شده، بهدست میآید.
🔹علّت این است که آن روزی که مقوله روشنفکری ـ مقوله «انتلکتوئل» ـ اوّلبار در فرانسه بهوجود آمد، اوقاتی بود که ملّت فرانسه و اروپا از قرون وسطی خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی، مسیحیّت را پشت سرانداخته و طرد کرده بودند. دانشمند را میکشد، مکتشف و مخترع را محاکمه میکند، تبعید میکند، نابود میکند، کتاب علمی را از بین میبرد. این بدیهی است که یک عده انسانهای فرزانه پیدا شوند و آن مذهبی که این خصوصیت را داشت و از خرافات و حرفهایی که هیچ انسان خردپسندی آن را قبول نمیکند، پر بود، به کناری بیندازند و به کارهای جدید روبیاورند و دائره المعارف جدید فرانسه را بنویسند و کارهای بزرگ علمی را شروع کنند. بدیهی است که اینها طبیعت کارشان پشتکردن به آن مذهب بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت دهم
🔰 شاید جنجال برانگیزترین نویسنده قرن هجدهم که آثار او درباره اسلام مورد توجه قرار گرفته است، «فرانسوا ماری ولتر» (۱۷۷۸-۱۶۹۴ م) باشد. آثار ولتر و سیر تحول نگرش او درباره اسلام وحرکت از نقطه ی حمله به اسلام و رسیدن تدریجی به نقطه ی مدح و ستایش اسلام را می توان نشانه خوبی برای این تحول در مطالعات اسلامی در اروپای قرن هجدهم به شمار آورد. در حالیکه عده ای به دلیل مدح ولتر از اسلام و نگاه واقع بینانه او به تاریخ اسلام، او را در زمره ی شخصیتهایی دانسته اند که نگاه منصفانه و واقع بینانه درباره اسلام را رواج داد. برخی نیز مواضع ولتر را یکسره خصمانه می دانند وقائل به کم شدن شکاف میان مسلمانان و مسیحیان به وسیله آثار او نیستند؛ ولی تحقیقات موشکافانه دیگری نشان دهنده ی تحول تدریجی او در نگرش به اسلام است. وی که در آغاز، نگاهی سخت منتقدانه نسبت به پیامبر(ص) و اسلام داشت، در اواسط زندگی علمی و فرهنگی خود به موضعی متعادلتر رسید و سرانجام در اواخر عمر خود تحولی عمیق در افکار او رخ داد؛ به گونه ای که دیگر پیامبر(ص) را جاعل و دروغزن نمی دانست، بلکه او را پدیدآورنده ی بزرگترین انقلاب روی زمین و دین او را برترین دین روی زمین معرفی کرد و حتی اندکی پیش از مرگش در جزوه ای که به منزله وصیتنامه دینی و ادبی اوست گفته است که: «من در حق محمد بسیار بد کردم». این سخن که ستایش او از اسلام برای نکوهش و تکذیب مسیحیت و مسیحیان بوده، برفرض صحت، از ارزش کار او نمی کاهد و او واقعا به آنچه می نوشت اعتقاد داشت.
🔻تاسیس کتابخانه های شرقی در اروپا که دربر دارنده ی دست نوشته های مسلمانان و آثار گردآوری شده از شرق بود، گامی دیگر برای تقویت فضای بررسی واقع بینانه و متتبعانه غربیها- به ویژه کسانی که امکان سفر به شرق را نداشتند- نسبت به اسلام بود.
🔸وابستگان و دانش آموختگان دانشگاه ها و موسسات علمی وفرهنگی که به سرزمینهای اسلامی می رفتند به گردآوری مخطوطات و انتقال آنها به مراکز خود می کردندو کتابخانه ها و مراکز علمی بزرگی را تاسیس و ایجاد می کردند که به کعبه آمال عربی خوانها در قرن هفدهم و هجدهم تبدیل شده بودند.
کتابخانه دانشگاه لیدن هلند، کتابخانه بادلیان وابسته به دانشگاه آکسفورد، کتابخانه واتیکان، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه اسکوریال اسپانیا، از جمله کتابخانه هایی بودند که کتابها و منابع آنها از طریق سفر استادان به سرزمینهای شرقی یا وقف کتابخانه های شخصی یا خرید این گونه مجموعه ها فراهم می آمد. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سوم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
آنوقت روشنفکر مقلّد ایرانی در دوره قاجار که اوّلبار مقوله «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم منوّرالفکر به آن داد و بعد به «روشنفکر» ـ با همان خصوصیت ضدّ مذهبیش ـ تبدیل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقیترین تفکّرات، روشنترین معارف، محکمترین استدلالها و شفافترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همانوقت در ایران همانکاری را میکرد که روشنفکران غربی میخواستند در غرب انجام دهند! یعنی برههای از دوران استعمار، روشنفکران غربی، با مردم مناطق استعمارزده غرب، همصدا شدند؛ مثلاً اگر کشور اسپانیا، کوبا را استعمار کرده بود و ثروت آنجا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم کوبا و از «فیدل کاسترو» و از «چهگوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع میکرد و کتاب مینوشت: «جنگ شکر در کوبا» «به عبارت دیگر، روشنفکر غربی در برههای از زمان، با دولت و با نظام حاکم بر خودش، به نفع ملّتهای ضعیف مبارزه میکرد.
🔻این کار در ایران به وسیله چه کسی انجام میگرفت؟ بهوسیله میرزای شیرازی؛ به وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به وسیله سیّدعبدالحسین لاری در فارس. اینها با نفوذ استعمار مبارزه میکردند، امّا چه کسی به انعقاد قراردادهای استعماری و دخالت استعمار کمک میکرد؟ میرزا ملکمخان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند؛ یعنی درست مواضع، جابهجا شده بود، امّا در عین حال، مبارزه با دین خرافی مسیحیت در روشنفکری ایران، جای خودش را به مبارزه با اسلام داد!
بنابراین، یکی از خصوصیات روشنفکر این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشد.»
🔸«البته به نظر ما در روشنفکری بهمعنای حقیقی کلمه، نه ضدّیت با مذهب هست و نه ضدّیت با تعبّد. یک انسان میتواند هم روشنفکر باشد؛ به همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کردهاند ـ کسی که به آینده نگاه میکند، کارفکری میکند، رو به پیشرفت دارد ـ و هم میتواند مذهبی باشد، میتواند متعبّد باشد، میتواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، میتواند شهید مطهری باشد، میتواند بسیاری از شخصیتهای روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد که ما دیدهایم. هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.»
«جالب اینجاست که وقتی قید عدم تعبّد را جزو قیود حتمی و اصلی روشنفکری ذکر میکنند، نتیجه این میشود که علامه طباطبایی، بزرگترین فیلسوف زمان ما که از فرانسه، فلاسفه و شخصیتهای برجستهای مثل «هانری کربن» به اینجا میآیند و چند سال میمانند تا از او استفاده کنند، روشنفکر نیست، امّا مثلاً فلان جوجهشاعری که به مبانی مذهب و مبانی سنّت و مبانی ایرانیگری اعتقادی ندارد و چند صباحی هم در اروپا یا آمریکا گذرانده، روشنفکر است؛ و هرچه در اروپا بیشتر مانده باشد، روشنفکرتر است! ببینید چه تعریف غلط و چه جریان زشت و نامناسبی به نام روشنفکر در ایران ایجاد شده بود!» ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت یازدهم
🔰 از مهمترین مراکز و کرسیهای آموزش زبان عربی در این دوره، نخست باید از تاسیس کرسی زبان عربی در سال (۱۶۳۶ م) در دانشگاه آکسفورد نام برد. در هلند علاوه بر دانشگاه لیدن در سال (۱۶۱۴ م). در دانشگاه گروننجین ودر سال(۱۶۳۲ م) در دانشگاه شهری آمستردام و در (۱۶۳۳ م) در دانشگاه اوترشت فعالیتهایی برای آموزش زبان عربی آغاز شد. گرچه آلمانیها در قرنهای ۱۷ و ۱۸ عموما برای فراگیری عربی و دیگر زبانهای شرقی به هلند می رفتند، از اواخر قرن ۱۸ به بعد رفته رفته در دانشگاههای آلمان هم فعالیتهای مستقلی در این زمینه آغاز شد. در وین، پایتخت اتریش نیز در سال(۱۷۵۳ م) مدرسه زبانهای شرقی برای آموزش سفیران و سرکنسول ها و بازرگانان و دانشمندانی که با شرق مراوده داشتند، تاسیس شد که بعدها بعضی از استادان مسلمان عرب زبان هم در آن به تدریس مشغول شدند.
🔻همچنین مدرسه ملی زبانهای زنده شرقی پاریس در سال(۱۷۹۵ م) برای آموزش سفیران، سرکنسولها و بازرگانان عازم کشورهای شرقی تاسیس و با تصدی کرسی زبانهای عربی و فارسی از سوی دوساسی (۱۸۳۸-۱۷۵۸ م) این مدرسه به کعبه طالبان علم تبدیل شد که از آلمان و ایتالیا و انگلستان و سوئد و اسپانیا و فنلاند و غیره بدان روی می آوردند و گفته می شود هیچ مدرسه شرق شناسی در غرب شکوفایی این مدرسه را نیافت.
🔸تاسیس انجمن ها و نهادهای ویژه مطالعات شرقی– که طبعا در بردارنده مطالعات اسلامی نیز بود-- در خارج از مرزهای کشورهای اروپایی از اواخر قرن هجدهم آغاز شد. این انجمن ها که در قرن نوزدهم رونق بیشتری یافت تحت هدایت و حمایت و نظارت اروپائیان فعالیت می کرد. انجمن سلطنتی آسیایی بنگال که در سال (۱۷۸۴ م) از سوی انگلیسی ها در کلکته تاسیس شد، از نمونه های مهم این مراکز است. در نتیجه این فعالیتها، حجم کتابها و آثار اروپائیان درباره شرق رشدی چشمگیر یافت.
🔹در آخرین سالهای قرن هجدهم در سال(۱۷۹۸ م) ناپلئون بناپارت به مصر لشکر کشید و بدین ترتیب، صفحه ای نو در تاریخ روابط شرق و غرب ورق خورد. این حادثه نیز تاثیر مهمی در مطالعات اسلامی در غرب داشت که در مطالب قرن نوزدهم به آن خواهیم پرداخت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت چهارم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
بعد از پیروزی انقلاب، روشنفکری در ایران برنیفتاد ـ روشنفکری وجود داشت ـ امّا در واقع، یک روشنفکری نوین بهوجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقّق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامهنویس و نقّاش، از دو قشر پدید آمد:
یکی عناصری که انقلاب اینها را بهوجود آورده بود و دوم عناصری که از دوره قبل بودند و انقلاب اینها را به کلّی قلب ماهیت کرده بود.
🔻برای اوّلینبار بعد از گذشت تقریباً صد سال از آغاز تحرّک روشنفکری در ایران، روشنفکری بومی شد. آن کسانی که در مقولههای روشنفکری فعالترند و در مرکز دایره روشنفکری قرار دارند (یعنی نویسندگان و شعرا) تا برسد به قشرهای گوناگون، مثل هنرمندان، نقاشان و... اینها برای اوّلینبار در این کشور مثل یک ایرانی فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکری و هنری و ادبی تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید. البته مقاومتهایی بود، لیکن حرکت عظیم انقلابی، که همه چیز مقدمه چنین حرکتی است ـ این را شما بدانید که هر فکری، هر قلمزدنی، هر کار کردنی، مقدمه چنین حرکتی است؛ مثل حرکتی که در انقلاب برای کشور پدید آمد ـ بزرگترین برکات را برای کشور دارد؛ لذا موج حرکت خودی و اسلامی و بومی روشنفکری، با شعبههای گوناگونش در کشور، همه چیز را تحتالشّعاع قرار داد. از آهنگساز گرفته تا موسیقیدان، تا هنرمند، تا ادیب، تا شاعر، اسلامی فکر کردند، اسلامی کار کردند؛ لااقل تلاش کردند که اینگونه باشند. این، پدیده بسیار نو و مبارکی بود و ادامه پیدا کرد.
🔸از بعد از جنگ تلاشهایی جدّی شروع شده برای اینکه روشنفکری ایران را به همان حالت بیماری قبل از انقلاب برگردانند.(برگشت به عقب، ارتجاع) یعنی باز قهرکردن با مذهب، قهرکردن با بنیانهای بومی، روکردن به غرب، دلبستگی و وابستگی بیقید و شرط به غرب، پذیرفتن هرچه که از غرب (اروپا و امریکا) میآید، بزرگشمردن هر آنچه که متعلّق به بیگانه است و حقیر شمردن هر آنچه که مربوط به خودی است؛ که در باطن خودش، تحقیر ملّت ایران و تحقیر بنیانهایش را همراه دارد. من این را مشاهده میکنم.
🔹اینها چه کسانی هستند؟ البته میشود حدس زد. من اینجا دیگر خبر یقینی نمیتوانم بگویم. یک عدّه کسانی هستند که -لم یؤمنوا بالله طرفه عین. اینها هرگز نه به اسلام و نه به ایران، ایمانی نیاوردهاند. آن چند سالی هم که این جریانات روشنفکری الهی، اسلامی، مذهبی، حقیقی، ایرانی ـ هرچه میخواهید اسمش را بگذارید ـ در ایران وجود داشت، اینها حاضر نشدند حتی سربلند کنند! به گوشهای رفتند یا به خارج از کشور سفر کردند و معبود خودشان، قبله خودشان، معشوق خودشان را آنجا یافتند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت دوازدهم
🔰عصر استعمار و رمانتیسم:
قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم
تحول مطالعات اسلامی در قرن نوزدهم و بیستم را باید در دو مرحله بررسی کرد:
* مرحله اول از آغاز قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم
* مرحله دوم از جنگ جهانی دوم تاکنون
نخستین نکته قابل تامل در مرحله اول مطالعات اسلامی در این دو قرن، حمله نظامی اروپائیان به سرزمینهای اسلامی و اشغال این سرزمین هاست. این حملات که رقم زننده ی عصر استعمار در تاریخ روابط شرق و غرب است در پی شکوفایی صنعتی غرب و رونق بازرگانی آن و با انگیزه به دست آوردن مواد خام ارزان قیمت، صورت گرفت.
🔻اولین و شاید مهمترین این هجوم ها حمله ناپلئون بناپارت در سال (۱۷۹۸ م) به مصر و اشغال آن بود که تقریبا یک دهه پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹ م) صورت پذیرفت و به دنبال آن بسیاری از کشورهای اسلامی از سوی دول اروپایی اشغال شد.
استیلای برخی دول غربی بر بخشهایی از سرزمین اسلامی، نوعی حس سیادت و برتری به آنها بخشید و با نگاهی تحقیرآمیز به سرزمینهای شرقی گویی در پی جبران ناتوانی و ناکامی چند قرن گذشته خود در برابر مسلمانان برآمدند و این روحیه در آثار آن دسته از نویسندگان اسلام شناس که تحت حمایت دولتها بودند، منعکس بود واگر هم این روحیه خصمانه تا اندازه ای نسبت به قرنهای پیش تعدیل یافته بود، به این سبب بود که غربیها احساس خطر کمتری از ناحیه شرق استعمار شده می کردند و آن را چون دشمنی در حال مرگ در چنگال خود اسیر می دیدند.
🔸اروپائیان به طور طبیعی برای بهره برداری هرچه بیشتر و بهتر از آسیا و افریقا نیازمند اطلاعاتی درست و کافی از خصوصیات این دو قاره بودند و این ماموریت را خاورشناسان قرنهای نوزدهم و بیستم به انجام رساندند. البته این دسته از خاورشناسان مرتبط با انگیزه های استعماری را یکسره دانشمندان و استادان دانشگاه ها تشکیل نمی دادند؛ بلکه بازرگانان، درجه داران ارتش و سیاستمدارانی را که با شرق اسلامی مراوده داشتند، باید در زمره همین خاورشناسان به شمار آورد.
🔹شاید تعجب برانگیز باشد که تعداد دانشمندان در «کنگره اول شرق شناسی» که در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد، نسبت به سایر شرکت کنندگان، یعنی اشراف، دیپلماتها، نظامیان عالیرتبه، کارشناسان استعماری، تاجران بزرگ کالاهای شرقی و حتی عتیقه فروشان کمتر بود.
تفاوت عمده بین نگاه ناهمسازگرایانه ای که در این آثار منعکس بود با آثار قرون گذشته، کنار رفتن انگیزه دینی در شرق ستیزی و اسلام ستیزی و جایگزینی آن با انگیزه های سیاسی و اقتصادی بود. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت پنجم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
میدان روشنفکری، میدان مشت و امثال اینها نیست. میدان روشنفکری، میدان همان فرهنگ است؛ ابزارهایش، ابزارهای فرهنگی است. با همه قوا باید موجودی فعلی را حفظ کرد. نباید اجازه دهند که یک عده افرادی که سالهای متمادی در این کشور با ابزارهای روشنفکری و با ابزارهای فرهنگی، هیچ خدمتی به این مردم نتوانستند بکنند (حداقلش این است) در هیچ مشکل و مسئله مهمی نتوانستند با این مردم همراه باشند و به پای مردم برسند؛ حتی نتوانستند پابهپای مردم برسند، چه برسد بخواهند جلودار و پیشرو و رهبر مردم باشند ـ همیشه عقب ماندند، همیشه در انزوا ماندند ـ اینها مجدداً به این کشور بیایند و سایه فکر و فرهنگ خودشان را حاکم کنند.
🔻اینکه میبینیم در بعضی از مطبوعات و مجلّات و منشورات فرهنگی، چیزهایی نشان داده میشود، دنبال رجعت به گذشتهاند؛ دنبال برگشتن به حالت بیماری روشنفکریند. این مقوله روز است. این مقوله بسیار اساسی و مهمی است. البته روشنفکرجماعت وقتی بخواهند در این زمینهها حرف بزنند، میتوانند بنشینند ببافند، حرف بزنند؛ که آقا نمیشود، روشنفکری با دین نمیسازد؛ دین اگر به کشوری آمد، همه چیز را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ کما اینکه متأسّفانه در یک پاورقی، مرحوم آل احمد هم یک جمله اینطوری دارد که خطای تاریخی است. به نظر من، ایشان در اینجا دچار خطای تاریخی شده است.
🔸البته دینی که روشنفکری اروپا با آن مخالفت کرد، لایق زندگی بشری نبود؛ دینی پر از خرافات بود؛ همان دینی که گالیله را به اعدام محکوم میکند و یکی دیگر را زیر شکنجه میکشد؛ به خاطر اینکه یک کشف علمی کرده! دین مسیحیت تحریفشده، نه مسیحیت واقعی. ایرادی به جداشدن از آن دین نیست؛ ایراد به جداکردن معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی است. علم و عقل را مطلق کردند وگفتند دین کنار برود و علم و عقل بیاید. روشنفکری جدید، اصلاً اینطوری متولّد شد؛ شد ضدّدین و مخالف با دین و عازم بر قلع و قمع دین. روشنفکری کشور ما هم که از ابتدا بیدین متولّد شده است.
🔹من به شما بگویم، امروز مهمترین نیاز دنیای اسلام این است که آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک ـ با شکلی که تهمت بیسوادی، تحجّر، مقدّسمآبی و از زمان عقبماندن و عقبماندهبودن دیگر به آن وارد نیاید ـ بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیای اسلام و امّت اسلامی این را نیاز داریم.
حوزه علمیه قم، بهعنوان قلّه حوزههای علمیه و بهدنبال آن، حوزههای دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آنچنان که خدا خواسته است، باید به مردم ارائه دهند. این هم احتیاج به تحقیق، به نوآوری، به روشنفکری، به آگاهی از دنیا و به خالیبودن از هواها و هوسهای دنیایی دارد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت سیزدهم
🔰عصر استعمار و رمانتیسم:
قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم
ادامه....
رشد شاخه های مختلف علوم انسانی در دانشگاههای اروپا در مطالعات شرقی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص اثر گذاشت وتقویت رویکرد علمی و محققانه در مطالعات اسلامی از جمله نتایج آن بود.
🔻جدا شدن تدریجی این دسته از مطالعات از انگیزه های استعماری، بویژه از نیمه های قرن نوزدهم به بعد، هم در این رویکرد موثر بود و موسساتی که تنها انگیزه های علمی داشتند بر رونق این مطالعات افزودند؛ به گونه ای که از همان اواسط قرن نوزدهم یا حداکثر در ربع قرن اول بیستم دست کم در برخی از کشورها مطالعات اسلامی به یک علم مستقل و به بیان دیگر به علمی در میان علوم انسانی تبدیل شده بود.
حجم آثار پدید آمده با این ویژگی علمی در قرن بیستم رشدی چشمگیر و بی سابقه یافت و بر این پایه، عده ای این قرن را مهمترین دوره اسلام شناسی در غرب دانسته اند. نگاه منصفانه و بیطرفانه به تاریخ و تمدن اسلامی به متون درسی دانشگاهی غرب نیز راه یافت.
🔸«فورستر» را نخستین متکلم مسیحی دانسته اند که با چاپ کتاب «کشف حجاب از دیانت محمدی» در سال (۱۸۲۹ م) نگاهی علمی و محققانه به اسلام را پایه گذاری کرد. «واشنگتن اروینگ» امریکایی(۱۸۵۹-۱۷۸۳ م) نیز در همان سال کتابی با نام «عذر تقصیر به درگاه محمد» گوی سبقت را از دیگر مسیحیانی که بعدها به صداقت پیامبر(ص) اعتراف کرده بودند، ربود.
در قرن نوزدهم معمولا تمامی ترجمه های قرآن مستقیما از زبان عربی صورت می گرفت. آوازه ی «کارلایل» (۱۸۰۴ م) که پیشتاز کنار زدن سنت چند صدساله ی بدگویی از اسلام و مسلمانان بود، بیش از پیشینیان خود است. او فصلی از کتاب«قهرمانان» (۱۸۴۱ م) خود را به زندگی پیامبر(ص) اختصاص داد و در آن، صمیمیت و صدق عقیده را امتیاز اصلی قرآن شمرد. این اقدام او تاثیری بسزا در تغییر عقیده اسلام شناسان اروپایی درباره اسلام و پیامبر(ص) داشت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ششم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
امروز روشنگری دینی مهمترین زرهی است که جامعه اسلامی ما میتواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد. این همان نقشی است که مرحوم مطهری در جریان فکری و روشنفکری اسلامی کشور ایفا کرد؛ که باید تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقّف نشود. درباره هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است.
البته روی کتابهای ایشان کار شده ـ کارهای شایستهای هم انجام گرفته ـ لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه چهل و پنجاه در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت.
🔻ایشان با قوّت فکری و اندیشه قوی و صائب خود وارد میدانهایی شد که تا آنوقت هیچکس در زمینه مسائل اسلامی وارد این میدانها نشده بود و با تفکّراتی که آن روز در کشور رایج شده بود ـ افکار وارداتی ترجمهای غربی و شرقی ـ یا میرفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسیع و تمامنشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه مقابله با مارکسیستها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد و هم در جبهه مقابله با تفکّرات غربی و لیبرالیستها وارد میدان شد.
این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم میخواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینههای گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع میخواهد؛ این مرد بزرگ، همه اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمان خود یقین داشت و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است.
🔸در سابقه تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از اینگونه رگههای فکری ناسالمی که وارد تفکّرات علمی ما شده ـ چه در فقه ما، چه در فلسفه ما، چه در کلام ما ـ پر است؛ لیکن در دوره جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبهنو ـ با جاذبههایی که بهطور طبیعی دارد ـ مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه صحیح و علمی، ایجاد نیاز کرد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi