eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۱ 🔰 میرزا عسکرخان افشار ارومی... لژ در مدت کوتاهی مرتبه استادی را به او اعطا می‌کند و بدین ترتیب، مراتبی که درون لژ در طول چند سال باید طی شود، او در زمان کوتاهی می‌پیماید و در مقابل، صندوقچه‌ای مرصّع به لژ تقدیم می‌کند. تقدیم شمشیری که تا آن زمان در خدمت وطن بکار رفته بود، نماد گویایی از نقش لژها در خلع سلاح کردن کسانی است که در حکم محافظان وطن باید در برابر هجوم استعمار غرب مقاومت کنند. همچنین تقدیم صندوقچه‌ای که محلّ نگهداری و حفظ اسرار و اشیای قیمتی است، نشانه‌ای آشکار از خیانت کسانی است که با عضویت در لژهای ماسونی، مملکت خویش را به بیگانه تقدیم می‌‌کنند. در حقیقت کسی که از فرهنگ و تمدّن خود بریده و به لژ وارد شده است، دیگر سر و رازی ندارد تا نیازمند به صندوقچه‌ای برای حفظ آن باشد و نیز وطنی ندارد تا نیازمند به شمشیر جهت حراست از آن باشد؛ پس همان به که شمشیر و گنجینه گوهرین او نیز به لژ واگذار شود. ♦️اسماعیل رائین در این باره می نویسد : سازمان فراماسونری انگلستان، به وسیله لژ مادر (اسکاتلند) در پاریس ، عسکرخان را با عجله و شتاب و تشریفات خاصی به عضویت سازمان خود در آورد. شاید کارگردانان لژ برای این که از وجود او و اطلاعات و ماموریتی که داشت به نفع دولت بریتانیا استفاده کنند در مدت کوتاهی که از ۲۱ روز نمی گذشت به او مقام و رتبه ی استادی دادند و بدین ترتیب مراتبی که درون لژ درطول چندین سال باید طی شود، در زمان کوتاهی به وی اعطاء گردید که این امر درسوابق لژهای فراماسونی با قاعده، بی سابقه و کم نظیر بود .... 🔹کارگردانان و اعضاء کرسی لژ (فیلوزوفیک فرانسه) که موفق شدند، این خدمت بزرگ را به استاد اعظم خود در (اسکاتلند) انگلستان نمایند به پاس خدماتی که (روبلو) عضو کرسی، برای وارد کردن عسکرخان به لژ نموده بود درهمان روز طی تشریفاتی به او یک نشان قیمتی دادند .... بدین ترتیب آشکار می شود که ارزش عضویت عسکرخان در لژ ماسونیک انگلیسی نه تنها به قدری زیاد بوده که به خود او در مدتی کوتاه مقام استادی داده اند بلکه به (دوبلو) یعنی کسی که او را وارد لژ کرده و برای وی سخنرانی تهیه نموده بود نیز نشان (استاد اعظم) اعطاء نمودند . 🔸او علت این اقدام عجولانه را چنین می نویسد : در آن روزگار انگلیسی ها از ایران به کلی رانده شده بودند و همه ی عمال دولتی و تجاری آن ها بنا به خواهش ژنرال گاردان فرانسوی از این کشور اخراج گردیده بودند. بنابر این تنها راهی که برای کسب اطلاع از چگونگی رابطه ایران و فرانسه و اتحادی که با کمک (ناپلئون – فتحعلی شاه) در شرف تکوین بود، وجود داشت، استفاده از میرزا عسکر خان سفیر فوق العاده ایران در دربار فرانسه بود که آن هم با کمال راحتی و در کمترین مدت انجام گردید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(8) 💢 لاهوتی و سرآغاز انحراف 🔶 یکی از روحانیون پیاده شده از قطار انقلاب بود. او پدر شوهر و هاشمی رفسنجانی است. 🔶 او در سال ۱۳۴۱ به دستور امام خمینی، برای تبلیغ به شهر گرمسار رفت و در این شهر مقیم شد. لاهوتی تا تابستان ۱۳۴۹ در گرمسار ماند. سپس در ابتدای تابستان ۱۳۴۹ به تهران آمد و به جمع جامعه روحانیت تهران پیوست. 🔶 با فراگیرشدن تب مبارزه مسلحانه در ابتدای دهه ۵۰، لاهوتی با اصرار و پیگیریِ که از مبارزان فعال بود، به وصل شد و امکاناتش را در اختیار این گروه قرار داد. 🔶 در همین حال اسدالله تجریشی واسطه از اعضای سازمان مجاهدین خلق با شیخ حسن لاهوتی بود. به موازات شیخ حسن لاهوتی، فرزندش نیز بدون اطلاع پدر به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمده بود. 🔶 شیخ حسن لاهوتی پس از آزادی از زندان، کمک‌هایش به سازمان مجاهدین خلق را افزایش داد و بسیاری از وجوهاتی را که از مردم دریافت می‌کرد، به سازمان می‌داد. اسدالله تجریشی در این باره می‌گوید: 🔶 «ما در بازار آقای لاهوتی را پیشنماز یک مسجد کرده بودیم که مردم را برای پرداخت وجوهات به او معرفی کنیم و او هم وجوهات را دریافت کند و به ما بدهد تا به سازمان بدهیم. ایشان هم پذیرفته بود و همین کار را می‌کرد.» 🔶 همچنین شیخ حسن لاهوتی به همراه روحانیونی همچون و آیت‌الله نامه‌هایی به امام نوشتند و خواستار تأیید موضع این گروه از سوی امام خمینی شدند... @antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۸ 🔰 مقاومت انقلابیون در واقعه آمل در تهاجم پنجم بهمن به آمل، کمونیست ها  قصد حمله به مقر سپاه، بسیج، دادگاه انقلاب، بستن جاده هراز در مدخل شهر، تصرف محله اسپه کلا و دعوت مردم به قیام را داشتند که به فرماندهی قرارگاه ابوالفضل (ع) در چالوس و امداد از نیروهای سپاه و بسیج شهرهای بابلسر، محمودآباد، لاریجان و بابل با  مقاومت روبرو شدند. ♦️شهر هزار سنگر این درگیری که حدود دو روز به طول انجامید سرانجام با مقاومت نظامیان و مردم که بدون همکاری طاقت‌فرسای آنان امکان‌پذیر نبود، منجر به شکست عملیات  اتحادیه کمونیست‌ها گردید. مردم آمل و مناطق اطراف به محض اطلاع از حمله به شهر درسنگر‌ سازی، تدارکات، امداد رسانی، شناسایی دشمن ومحل استقرار آنان و همکاری‌های اطلاعاتی به یاری نیرو های انقلابی شتافتند.حتی مردمی که  سلاح نداشتند، با وسایلی همچون: داس، تیرکمان،  سنگ، تفنگ  ساچمه‌ای و شکاری به مقابله با مهاجمان پرداختند. اقشار مختلف مردم از کوچک و بزرگ،  زن و مرد، پیر و جوان و حتی بچه‌های زیر ۱۰ سال که با کف دست شن آورده و گونی‌ها را به منظور سنگرسازی پر می‌نمودند نیز در این بحبوحه ی نبرد به چشم می‌خوردند. و مردم روستاها و شهرهای دور و نزدیک به کمک مردم مقاوم شهر هزار سنگر آمل شتافتند. 🔹سرانجام حادثه سرانجام عصر روز چهارشنبه ۱۳۶۰/۱۱/۷ نیروهای مهاجم عقب‌نشینی نموده و پاکسازی شهر آغاز گشت. با فرار مهاجمان و باقی ماندن ۲۸ نفر از آنان در جنگل، طی روزها و ماه‌های بعد درگیری‌هایی بین آن‌ها و نیروهای انقلابی رخ داد که مهم‌ترین آن‌ها در روز دوازدهم اسفند ماه بود که به منظور بردن اسلحه‌های مخفی شده به جنگل آمده بودند. این واقعه به شهادت ۴۰ نفر در شهر، ۲۰ نفر در درگیری‌های متفرقه و زخمی شدن نزدیک به ۲۰۰ نفر از مردم عادی، نیروهای بسیج و نظامی منجر گردید. از نیروهای اتحادیه نیز ۶۰ نفر کشته، زخمی و گروهی اسیر شدند. اعضای دستگیر شده در دادگاه انقلاب محاکمه گردیدند. برخی به جرم محاربه، اعدام و عده‌ای به زندان محکوم گردیدند سایر اعضا هم در طول سال و سال‌های آتی شناسایی و دستگیر شدند. 🔸بازتاب‌های واقعه آمل با وجود همکاری مردم با نیروهای بسیج و نظامی در مقابل نیروهای مهاجم، «رادیو صدای آزاد ایران» این جریان را معکوس نشان داده و آن را قیام مردم آمل معرفی نمود که به وسیله سلطنت‌ طلبان ایران تحت کنترل چند ساعته قرار گرفت همچنین سایر خبرگزاری‌ها از جمله فرانسه ضمن تکرار این مطلب آن را رویارویی شدیدی دانستند که تکرار آن می‌تواند برای رژیم اسلامی خطرناک باشد. این در حالی بود که با توجه به اعتراف  یکی از اعضا، در این مدت حتی نفر از مردم هم به قیام فوری نپیوست. این مساله از این لحاظ حائز اهمیت است که روشن‌سازی و جذب مردم علیه نظام یکی از اهداف این عملیات بود. ♦️بیانات امام در مورد واقعه آمل از سوی دیگر نیروهای انقلابی و مسؤولان نظام از اقدام هوشیارانه مردم تقدیر به عمل آوردند امام خمینی (ره) در یکی از بیانات خود می‌فرمایند: «جمهوری اسلامی پس از پیروزی به تمام افراد و گروه‌ها فرصت داد تا آزادانه هر عملی را می‌خواهند انجام دهند و هر روزنامه‌ای که خواستند منتشر کنند ولی دیدید که این‌ها چگونه عمل کردند این‌ها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسما علیه اسلام قیام کردند امروز تبلیغات می‌کنند که تنها صدی شش و یا صدی ده از مردم طرفدار جمهوری اسلامی می‌باشند تمام آمال و آرزویشان شمال بود و معتقد بودند که شمال صد در صد با جمهوری اسلامی مخالفند.»  و در جایی دیگر می‌فرمایند: «اگر این عده‌ای که در جنگل بودند اسلام را فهمیده بودند حمله به آمل نمی‌کردند... لکن فهماند به این دسته‌های غیرانسانی که این طور نیست که شما خیال می‌کنید که اگر یک صدایی بلند کنید مردم با شما هستند چطور یک مردم مسلمانی که دل بسته‌اند به اسلام و... به قرآن، و شهادت را برای خودشان افتخار «می‌دانند»... چطور امکان دارد... چند تا اشخاصی که هیچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هیچ ایمان ندارند بیایند و یک شهر مؤمن را بخواهند به هم بزنند؟» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۲ 🔰 از آن پس عسکر خان فرستاده ی شاه ایران که می بایستی برای جلب نظر و کمک ناپلئون و دولت فرانسه به نفع مملکتش فعالیت کند، هیچ گونه قدمی در این راه بر نمی داشت و مدت دوسال بدون هیچ اقدام و نتیجه ای در پاریس به سر می برد. حتی یک اقدام مفید و یک گزارش و نامه نیز در این مدت از او باقی نیست تا معلوم شود او در این سال ها در پاریس چه می کرده، در حالی که تمام نامه های ژنرال گاردان و مکاتبات وزارت خارجه ی فرانسه و ناپلئون ، به شخص او یا فتحعلی شاه در بایگانی دولت فرانسه موجود است و قسمتی از آن به فارسی نیز ترجمه گردیده است. ♦️اهمال و یا تعمد عسکرخان در بی خبر گذاشتن فتحعلی شاه از هدف های ناپلئون و اقامت بیهوده ی دوساله ی او در فرانسه سبب شد که روسیه تزاری بعد از معاهده (تیلسیت) و به چنگ آوردن کناره ی دریای سیاه و متلاشی کردن امپراطوری عثمانی به طرف ایران سرازیر شود و خود را برای پیشروی به سوی هند آماده کند .... 🔹انگلیسی ها از این که سیاست روس سبب از بین رفتن قدرت و عظمت ایران و متلاشی شدن ارتش و تجزیه این کشور می شد خوشحال بودند و در عین حال به وسیله ی عسکر خان کوشیدند تا تلاشی را که ناپلئون برای ایجاد صلح بین روسیه و ایران به عمل می آورد ، قطع کنند و آنچه در قوه داشتند به کار بردند تا از انعقاد صلح جلوگیری کنند . 🔸فشاری که روسیه به ایران وارد می آورد و عهد شکنی و بی اعتنایی ناپلئون که بعد ها گناه آن به گردن ژنرال گاردان افتاد ، سبب شد تا فتحعلی شاه از فرانسه چشم بپوشد و بار دیگر به طرف انگلیس روی آورد . به این فرصت سوزی عامدانه ، اگر خیانت نام گذارده نشود ، چه باید آن را نامید؟ دو سال فرصت سوزی و فراهم نمودن امکان شکست و متلاشی کردن ارتش ایران ، قدرت یابی روسیه و بازگشت مجدد انگلیس به ایران ، نتیجه ی پیوستن یک منورالفکر لیبرال به لژ فراماسونری است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(9) 🔥داس منافقین و تراژدی لاهوتی ⛔️با شروع زمزمه‌های تغییر موضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق از سوی و ، حسن لاهوتی بازهم ارتباط خود را با سازمان به بهانه بازگرداندن آنان، قطع نکرد. 📌آیت‌الله مهدوی کنی دراین باره میگوید: ⛔️«بعد از اعلام تغییر ایدئولوژیک سازمان، ظاهراً‌ آقای لاهوتی با آنها قطع ارتباط نکرد...سازمانی‌ها به منزل ایشان رفت و آمد می‌کردند. از کسانی که بنابر اظهار آقای لاهوتی به خانه ایشان رفت و آمد داشتند، تقی شهرام، بهرام آرام، دختر آقای دزفولی به نام بتول دزفولی و وحید افراخته بودند». ⛔️با دستگیری و اعترافات او، ساواک تصمیم گرفت طالقانی، هاشمی و لاهوتی را دستگیر کند. لاهوتی در سال‌ 1354 دستگیر شد و تا سال‌ 1357 در زندان‌ اوین‌ به‌ سر برد. ⛔️وی‌ در زندان‌، هم‌بند آقایان هاشمی‌رفسنجانی‌، طالقانی‌ و منتظری‌ بود و در انتشار فتوای‌ ممنوعیت‌ ارتباط‌ با مارکسیست‌ها، نقش‌ داشت‌. ⛔️اگرچه به واسطه خیانت اعضای سازمان، لاهوتی کمی از سازمان فاصله گرفت اما باز هم از نزدیک‌ترین روحانیون به مجاهدین خلق محسوب میشد. ⛔️پس از آزادی از زندان در اواسط سال ۱۳۵۷ او به درخواست سیداحمد خمینی به پاریس رفت و در کنار امام خمینی قرار گرفت و در «پرواز انقلاب» در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به تهران بازگشت. ⛔️هرچند او در ظاهر روابط خود را با امام حفظ کرد اما به لحاظ فکری، وابسته به سازمان مجاهدین بود به طوری که بعد از انقلاب و با دستگیری پسرش وحید به اتهام ارتباط با منافقین، ماهیت واقعی خود را نشان داد. @antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۴۹ 🔰حزب رنجبران ایران این حزب از ۹ سازمان اصلی تشکیل شده بود که از جمله می‌توان از «سازمان انقلابی حزب توده ایران» و اتحاد مبارزه در راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران و سازمان کمونرها نام برد. «سازمان انقلابی حزب توده ایران» پس از اختلافات مابین حزب کمونیست چین به رهبری مائو تسه‌تونگ و حزب کمونیست شوروی به رهبری نیکیتا خروشچف  سوی حزب کمونیست چین را برگزید و بنیانگذاران آن از حزب توده ایران جدا شده و «سازمان انقلابی حزب توده ایران» را بنیان گذاشتند. «سازمان انقلابی حزب توده ایران» در مخالفت با مشی سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و «حزب کمونیست شوروی» این خط مشی «رویزیونیستی» (تجدید نظر طلبی در اصول پایه‌ای مارکسیسم_لنینیسم) خوانده و همبستگی خود را با «حزب کمونیست چین» و «اندیشه مائو تسه تونگ» ابراز نمود. ♦️فعالیت‌های سیاسی در دوره پهلوی از جمله این فعالیتها می‌توان از مبارزات مسلحانه در فارس، مبارزات مسلحانه در کردستان، مبارزات و فعالیت‌های کارگری در ایران، تلاش برای نفوذ در میان کارگران ایرانی در منطقه خلیج فارس، قاچاق و پخش آثار کلاسیک مارکسیستی در ایران از طریق مرز افغانستان، ترجمه وسیع آثار کلاسیک مارکسیستی - لنینیستی به فارسی (آثار مارکس، انگلس، لنین، استالین و مائو)، آموزش‌های نظامی در چین و کوبا، تأسیس رادیوهای فارسی‌زبان در چین و عراق، نفوذ گسترده در میان بخشی از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور معروف به «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور» و ارسال مخفی کادرهای خود به داخل ایران را نام برد. 🔹از رهبران معروف سازمان انقلابی می‌توان از محسن رضوانی، علی صادقی، عباس صابری، پرویز واعظ زاده مرجانی، گودرز برومند،گرسیوز برومند، عطاء کشکولی، ایرج کشکولی، هوشنگ امیرپور، فرامرز وزیری، خسرو صفائی و... نام برد. این سازمان تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار «حزب توده ایران» و «سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران» از فعالترین سازمان‌ها و احزاب چپ ایران بود. یکی از مشخصه‌های این تشکل نزدیکی و الگو برداری از انقلاب چین و مائوئیسم بود. تئوری چینی «محاصره شهرها از طریق دهات» و توجه بیشتر به دهقانان تا کارگران برای سرنگونی رژیم سلطنتی در ایران و حمایت و اشاعه «تئوری سه جهان» از سوی این سازمان در ایران نمایندگی می‌شد. پس از در گذشت مائو این سازمان همچنان از سیاست‌های جانشینان مائو بویژه «دنگ سیائو پینگ» دفاع کرده و چین را سوسیالیستی ارزیابی می‌کرد و مدافع تئوری سه جهان باقی بماند. 🔸پس از پیروزی انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب، این سازمان در سال ۱۳۵۸ به همراه «سازمان کمونرها» و سازمان اتحاد مبارزه در راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران و چند تشکل کوچکتر حزب رنجبران ایران را تشکیل دادند. «سازمان انقلابی» و بعدها «کمیته تشکیل دهنده حزب رنجبران ایران» از انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی (دولت مهدی بازرگان) به عنوان یک انقلاب ضد امپریالیستی و یک دولت ملی دفاع کرده و به انتخابات جمهوری اسلامی آری یا نه پاسخ مثبت دادند. این جریان با درگیری‌های کردستان و ترکمن صحرا در ابتدای پیروزی انقلاب به مخالفت برخاست و خواستار پایان دادن به این درگیری‌ها بود و احزاب کرد و ترکمن را در این درگیری‌ها بی تقصیر نمی‌دانست. ♦️به مرور زمان حزب رنجبران با جریان اصیل انقلاب اسلامی فاصله گرفت و از جناح بنی صدر به دفاع برخاست. در انتخابات ریاست جمهوری از «ابوالحسن بنی صدر» دفاع کرده و در دفتر ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر هم همکاری آشکار و پنهان داشت. پس از فرار بنی صدر، حزب رنجبران ایران نیز دست از سیاست خود برداشت و به مخالفت با «جمهوری اسلامی» پرداخت. حزب رنجبران در مناطق شمال (گرگان و گلستان) و جنوب ایران (فارس) دست به مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی زد و که در درگیری با نیروهای انقلاب تعداد زیادی از اعضای خود را از دست داد. 🔹حزب رنجبران ایران در حال حاضر در خارج از کشور مستقر بوده و نشریه «رنجبر» را منتشر می‌کند. این تشکل دارای وبگاه‌های متعدد اینترنتی بوده و از مسئولان سیاسی و هیئت تحریریه فعلی حزب رنجبران ایران می‌توان از «ک. ابراهیم»، «ر. ناظمی» و «یونس پارسا بناب» نام برد. این حزب از خط سیاسی گذشته خود فاصله گرفته و امروز به جای مارکسیسم- لنینیسم اندیشه مائو از «سوسیالیسم علمی» یا «کمونیسم علمی» سخن می‌گوید. ❌ پایان بحث جریان چپ (مارکسیسم، لنینیسم و کمونیسم) در ایران 🆔 @Jarianshenasi
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹 دوستان و همراهان عزیز با سلام ♦️به توفیق الهی و الحمدلله مباحث جریان چپ مارکسیسم، لنینیسم و کمونیسم از ابتدای پیدایش در شوروی و سپس سیر حرکت آن در ایران تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن و اکثر نحله ها و احزاب ایرانی وابسته به آنها بیان گردید و این مبحث خاتمه پیدا کرد. 🔹لازم به ذکر است احزاب، سازمان ها و جریان های التقاطی دیگری نیز همچون سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و سازمان پیکار، متاثر از جریان مارکسیسم در ایران فعالیت داشتند که اگرچه ماهیت صد درصد مارکسیستی نداشته اما در راه و روش خود تحت تاثیر شدید این جریان بوده و از روش آنها استفاده و تبعیت می کردند. که انشاالله در آینده و در بخش جریانهای التقاطی به توضیح آن خواهیم پرداخت. 🔸 مطلب مهم دیگر آنکه در تعالیم مکتب انسان ساز اسلام و در فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی پاسخ های مستدل، محکم و متقنی در رد افکار مارکسیسم و کمونیسم داده شده که از جمله آنها به کتاب نقدی بر مارکسیسم علامه شهید مرتضی مطهری یا مناظرات تلویزیونی علامه مصباح یزدی با ایدئولوگ حزب توده (احسان طبری) در اوایل انقلاب می توان اشاره داشت. 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍃🍂🍃🍂🌹 📚 بررسی جریانهای مارکسیستی ✍🏼 قسمت ۵۰ 🔰 منابع: ۱- دانشنامه سیاسی نوشته داریوش آشوری ۲- جریان‌شناسی سیاسی چپ در ایران، نوشته حمید احمدی حاجیکلایی ۳- چپ و چپ‌گرایی در جهان اسلام، کتابخانه دانشنامه جهان اسلام، نوشته رحیم رئیس نیا و دیگران ۴- بازخوانی نهضت ملی ایران نوشته روح الله حسینیان ۵- تحولات سیاسی اجتماعی ایران(۱۳۵۷-۱۳۲۰)، نوشته مجتبی مقصودی ۶- پنجاه سال فراز و فرود حزب توده ایران، نوشته مدیر شانه چی ۷- تاریخ سی‌ساله ایران نوشته بیژن جزنی ۸- تاریخ اندیشه‌های سیاسی قرن بیستم، ج ۱ اندیشه‌های مارکسیستی، نوشته حسین بشیریه ۹.تاریخ جنبش کمونیستی در ایران نوشته سپهر ذبیح ۱۰- سیاست و سازمان حزب توده، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۱- خاطرات سیاسی نوشته انور خامه ای ۱۲- کژراهه (خاطراتی از تاریخ حزب توده) نوشته احسان طبری ۱۳- فصولی از تاریخ مبارزا ت سیاسی و اجتماعی ایران نوشته ضیاء الدین الموتی ۱۴- ایران در عصر پهلوی نوشته مصطفی الموتی ۱۵- اعترافات سران حزب توده ایران ۱۶- سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی ۱۷- خاطرات ایرج اسکندری ۱۸- خاطرات نورالدین کیانوری ۱۹- در خدمت و خیانت روشنفکران، نوشته جلال آل احمد    ۲۰- عصر پهلوی به روایت اسناد، نوشته علی رضا زهیری ۲۱- ماهیت دولت پهلوی دوم از دیدگاه حزب توده و سازمان چریک‌های فدایی خلق "۱۳۳۲ ـ ۱۳۵۷" نوشته پروین قدسی زاد و دیگران ۲۲- ایران بین دو انقلاب، نوشته یرواند آبراهامیان ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ۲۳- تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۲ سید جلال الدین مدنی ۲۴- شورشیان آرمانخواه (ناکامی چپ در ایران) نوشته مازیار بهروز 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۳ 🔰 میرزا ابوالحسن‌‌خان ایلچی وی از دیگر رجال قاجار و خواهرزاده و داماد حاج ابراهیم خان کلانتر بود . وقتی پیمان مجمل بین ایران و انگلستان منعقد گردید ، میرزا ابوالحسن خان به عنوان سفیر فوق العاده ی ایران عازم انگلستان می شود و در آن جا با راهنمایی سرگوراوزلی به عضویت لژهای ماسونی درآمده به جمعیت فراماسونی می پیوندد . هنگامی که سرگور اوزلی – از اساتید اعظم فراماسونی – به عنوان سفیر انگلیس در ایران معرفی شد ، همراه او به ایران باز گشته و به مدت ۳۵ سال ، بالاترین مشاغل رسمی از جمله وزارت امور خارجه را به عهده می گیرد و تا آخر عمر از دولت انگلیس مقرری دریافت می کند . ♦️او به همراه سرگوراوزلی وظیفه داشت با جذب اطرافیان فتحعلی شاه به فراماسونری ، حلقه ای از وفاداران به سیاست انگلستان را در ایران متشکل و منسجم نماید . این در حالی بود که روسیه تهاجم گسترده ای علیه نیروهای ایرانی را آغاز کرده بود . سرهارد فورد جونز نماینده ی انگلیس در ایران می نویسد : از بزرگان ایران هرکسی را که توانستم فراماسون کردم و برای آمدن سر جان ملکم (نماینده بعدی) زمینه را آماده ساختم . همچنین با تهدید و فشار انگلیسی ها به فتحعلی شاه قاجار و تحمیل میرزا ابوالحسن خان به عنوان نماینده ایران در مذاکرات صلح و حذف میرزا بزرگ قائم مقام از روند مذاکرات، سرانجام قرارداد های ننگین ترکمان چای و گلستان در جنگ با روسیه با امضای میرزا ابوالحسن خان ایلچی به ایران تحمیل شد . 🔹بیشترین اسنادی که درباره ی حقوق بگیران انگلیس منتشر شده است ، مربوط به اوست . میرزا ابوالحسن خان در سفر اول خود به انگلستان (۱۸۰۹ م) سخت دلباخته ی دختر وزیر خارجه ی انگلیس شده و در سفر نامه ی خود (حیرت نامه) از این عشق یاد کرده که گریه می کرده و شعر می خوانده است! مجالس رقص و شهوترانی او معروف بوده است. او حتی در لباس و آرایش دخترها ، برای آن ها می رقصیده است! در میان رجال عالی رتبه ی درباری کسی بی شان تر و نامحترم تر از میرزا ابوالحسن خان وجود ندارد . 🔸ملاحظه می شود که بی اطلاعی سران و درباریان ایران از اوضاع جهان به ویژه تحولات غرب و سیاست های انگلستان و پیوند های آشکار و نهان جریان منورالفکری در دربار ایران با مجامع فراماسونری و سیاست انگلیس، ایران را در جنگی ناخواسته و بدون آمادگی درگیر می کند و نتیجه را نیز همین عناصر خود باخته ی منورالفکران به زیان ملت ایران رقم می زنند و با معاهده ی ننگین گلستان ، بخش های مهم و استراتژیکی را از ایران جدا و تقدیم روسیه می کنند با این قرار داد ، ۱۷ شهر قفقاز از ایران تجزیه می شود. این مساله بارزترین خیانت ابوالحسن خان ایلچی به ایران است . ♦️در دوران فعالیت ۳۵ ساله ی میرزا ابوالحسن خان در دربار قاجار عده ی زیادی از درباریان را غلامان حلقه به گوش انگلستان و لژ فراماسونری تشکیل می دادند که خود او در فراماسون کردن آن ها تاثیر و نقش به سزایی داشت. وی در کتاب (حیرت نامه) ضمن بیان دلباختگی های خود به انگلیسی ها می نویسد : «به اعتقاد محرّر این دفتر آنکه اگر اهل ایران را فراغت حاصل شود و اقتباس از کار اهل انگلیز نمایند، جمیع امور روزگار ایشان بر وفق صواب گردد». 🆔 @Jarianshenasi
(10) ✡️ پلی به سوی ترور ♨️ پس از بازگشت امام از پاریس، شیخ حسن لاهوتی از سوی عده ای برای عضویت در مطرح شد اما با درخواست اکثر اعضا، به عضویت شورای انقلاب درنیامد. ♨️ پس از انقلاب نیز که قصد نداشت چنین گوهر گرانبهایی را از دست بدهد، با واسطه‌هایی از جمله و پیشنهاد مسئولیت کمیته های انقلاب (که در آن زمان تنها نیروی مسلح انقلاب محسوب می‌شدند) را به لاهوتی دادند. ♨️ اگرچه حضور در محضر امام و مخالفت صریح او با این پیشنهاد، مانع رخ دادن این فاجعه بزرگ برای انقلاب شد. ♨️ چند ماه بعد، همزمان با تأسیس سپاه پاسداران، امام در 25 شهریور 58 حکم نمایندگی خود در سپاه را برای شیخ حسن لاهوتی صادر کرد. در این زمان، شهید مطهری توسط ترور شده بود و برخی انقلابیون مطرح مانند نیز چندان نظر بدی نسبت به وی نداشتند! ♨️ با رسیدن لاهوتی به نمایندگی امام در سپاه (و به نوعی سرپرستی سپاه) منافقین که دوستان قدیمی اش بودند، دور او جمع شدند. کم کم لاهوتی به تریبون منافقین تبدیل شد و در مجامع عمومی به فحاشی علیه بزرگان انقلاب و عملکرد نظام، پرداخت. ♨️ یکی از موارد بسیار حیاتی که اثرات فاجعه آمیز آن در زمان ورود منافقین به مرحله آشکار شد، رسیدن انبوهی اسلحه به دست منافقین از همین طریق بود...لاهوتی پلی شده بود برای رسیدن منافقین به خواسته هایشان! 〽️ ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۴ 🔰 میرزا صالح شیرازی او در زمره نخستین منوّرالفکرانی است که به مجمع فراماسونری پیوسته‌اند. عباس‌میرزا او را برای تحصیل به فرنگ فرستاد که در انگلیس به عضویت لژ‌های ماسونی درآمد. ظاهراً میرزا صالح در مجمع ماسونی حتی به مقام استادی نیز رسیده بود . میرزا صالح به سال ۱۲۳۷ از سوی عباس‌میرزا به‌عنوان‌ سفیر ایران در لندن تعیین شد، او مدتی نیز مترجم نامه‌های سیاسی عباس‌میرزا بود. ♦️میرزا صالح در بخش‌هایی از سفرنامه خود به ستایش از کشور انگلیس می‌پردازد و آنجا را «ولایت امنیت و آزادی» می‌نامد. وی در بخش‌های مختلف سفرنامه، وقایع تاریخ جدید انگلیس ( اختلاف پارلمان و پادشاه، انقلاب کرامول و...) را ذکر می‌‌کند و با شیفتگی از لیبرالیسم سخن می‌گوید. میرزا صالح پس از آشنایی با تاریخ انگلیس، شیفته لیبرالیسم گردید و سعی در نسخه‌برداری از آن نمود... . از یادداشت‌های او می‌توان فهمید که به‌ سختی تحت تأثیر لیبرالیسم انگلیسی قرار گرفته است. 🔹میرزا صالح، نخستین رونامه چاپی فارسی با چاپ سنگی را منتشر نمود. «فریدون آدمیت» می‌نویسد که این روزنامه «طلیعه» نام داشته و ماهی یکبار منتشر می‌شده است. میرزا صالح پس از آن در جمادی‌الاوّل سال ۱۲۵۳، روزنامه «کاغذ اخبار» ـ ترجمه ناقص News paper ـ را منتشر کرد. در انتشار اوّلین روزنامه به زبان فارسی توسط یک منوّرالفکر لیبرال وابسته به محافل ماسونی به خوبی پیوند ژورنالیسم منوّرالفکرانه با لیبرالیسم و ماسونیسم و ترویج غربزدگی در تاریخ عهد مشروطه ما عیان می‌گردد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(11) 🔷 مخالف بهشتی، مدافع بنی صدر ✡️ عملکرد مخرب شیخ حسن لاهوتی در سپاه و همچنین سخنرانی هایش به نفع منافقین و علیه نظام و گزارش‌های مکرر فرماندهان انقلابی سپاه (مانند آقایان جواد منصوری و علی محمد بشارتی) به امام، سرانجام باعث شد که حضرت امام پس از مدتی (در همان سال 58) او را از سمتش کنار گذاشته و حکم امام جمعگی رشت را با وساطت برای او صادر کند. ✡️ لاهوتی که از مخالفان اصلی و دبیر کل آن یعنی بود، در انتخابات مجلس اول از رشت به اولین دوره مجلس شورای اسلامی راه یافت. ✡️ مخالفت های لاهوتی با حزب جمهوری همچنان ادامه داشت بطوری که در ماجرای درگیری‌های خط امام و جریان ، طرفداری لاهوتی از بنی صدر کاملا روشن و بارز بود. ✡️ لاهوتی در آذر ماه ۱۳۵۹ در مشهد و در حالی که جمعیت شعار «مرگ بر بهشتی» سر می‌داد، خطاب به کسانی که عکس آیت الله بهشتی را در دست داشتند گفت:‌ «این ها عوامل آمریکا هستند، به این مزدوران اجنبی پاسخ ندهید، اینها عوامل ستون پنجم دشمن هستند.» ✡️ در ادامه، وقتی که شعارها به سمت روحانیت و امام خمینی(ره) رفت، جمعیت برای دقایقی کتک‌کاری کردند، در این میان تصاویر نیز پاره و سوزانده شد و لاهوتی در قبال آن سکوت کرد. ✡️ همچنین لاهوتی در بهمن ماه ۱۳۵۹ در رشت در حالی که به حمایت از بنی‌صدر سخنرانی می‌کرد، با مخالفت هواداران حزب جمهوری اسلامی مواجهه شد. در این بین، محافظ لاهوتی با مسلسل اقدام به تیراندازی کرد که منجر به زخمی شدن دو نفر شد. ادامه دارد... @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۵ 🔰 میرزا علی خان امین الدوله وی از دولتمردان منوّرالفکر و لیبرال عهد قاجاری بود. او در دوره ناصرالدّین شاه به تقلید از «روح‌القوانین» منتسکیو رساله‌ای نوشت و در آن به ترویج آرای لیبرالی پرداخت. امین‌الدّوله تحت تأثیر آثار فیلسوفان خردگرای فرانسوی مثل ولتر بود... مطالعات او در سیاست که در مجرای فرهنگ فرانسوی انجام گرفت، او را با مکتب «اصالت فرد» اندویودالیسم فرانسوی و خردگرای راسیونالیسم وابسته به آن، آشنا کرد. او از آثار ولتر و منتسکیو توشه‌های فراوان گرفت و تحت تأثیر این آثار، دست به نوشتن رساله «مجدیه» زد. امین‌الدّوله در بخشی از کتاب «خاطرات سیاسی» به هتّاکی نسبت به روحانیت می‌پردازد. این کتاب به‌خوبی پرده از روحیات لیبرالیستی او برمی‌‌دارد. ♦️زین‌العابدین مراغه‌ای وی صاحب کتاب «سیاحتنامه ابراهیم‌ بیگ»، یکی از نویسندگان دوره مشروطه است که تحت تأثیر تبلیغات و شعارهای لیبرالیستی قرار داشته است. او در کتاب سیاحتنامه خود به طرح موضوع «جدایی سیاست از دیانت» می‌پردازد و می‌نویسد: «الّا در ایران در هیچ گوشه دنیا رؤسای روحانی به امور سیاسی مداخله ندارند، مگر در ایران. در هیچ نقطه روی زمین مقامات متبرّکه و خانه‌های علما و آخورهای بزرگان، مأمن و ملجأ مردمان دزد و دغل و خونی نیست، مگر در ایران». مراغه‌ای در لابه‌لای صفحات کتاب خود به ستایش از وضع سیاسی جامعه انگلستان و نظام دموکراسی غرب می‌پردازد. 🔹یکی از مورّخین منوّرالفکر معاصر درباره گرایش‌های فکری مراغه‌ای می‌نویسد: «در مسئله آزادی، تحت تأثیر لیبرالیسم انگلیسی و نیز متفکّرانی ... مثل روسو، ولتر و منتسکیو قرار دارد ... حاجی زین‌العابدین به‌ شدّت تحت تأثیر انقلاب فرانسه و متفکّران آن و اعلامیه حقوق بشر و... انقلاب ۱۹۰۵ م روسیه قرار داشت». جلد اوّل کتاب «سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ» در سال ۱۳۱۲ هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. این کتاب، ماجرای زندگی و مسافرت‌های جوانی به نام «ابراهیم‌بیگ»، فرزند یکی از تجّار بزرگ آذربایجان است. ابراهیم در مصر به دنیا آمده و بزرگ شده و پس از آن مسافرت‌هایی به کشورهای دیگر می‌کند. 🔸ماحَصَل مشاهدات و تجربیات ابراهیم‌بیگ در این سفرها، ستایش از وضع ممالک اروپایی و نهادهای غربی تازه‌ تأسیس در سرزمین‌های غربزده‌ای همچون مصر است. مراغه‌ای در این کتاب تلاش می‌کند تا خواننده را به پذیرش نهادهای سیاسی و باورهای فکری لیبرالی ترغیب نماید. با اینکه کتاب، به لحاظ تئوریک و استدلالی بسیار ضعیف و سطحی است، امّا به لحاظ شخصیت‌پردازی ادبی، توصیفات و ساختار داستانی، از نمونه‌های مشابه خود به‌مراتب قوی‌تر است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(12) ✡️ در باتلاق فرزند 🔥یکی از عوامل اصلی انحراف حسن لاهوتی از مسیر انقلاب اسلامی، فرزندش است. 🔥 طبق اذعان مطلعین، وحید لاهوتی (که عضو سازمان منافقین بود) عامل اصلی القائات سازمان بر ذهن شیخ حسن لاهوتی بوده، حتی دیگر اعضا یا هواداران منافقین هم که را دوره کرده و ذهن او را جهت می دادند، از طریق وحید وارد می‌شدند. 🔥 از مبارزین قبل از انقلاب در این باب گفته: «وحید، پسر آقا [شیخ حسن لاهوتی] ارتباط با مجاهدین داشت و آنها از طریق وحید، القائات خود به آقا را می کردند». 🔥 محسن دعاگو هم در این باره میگوید: «وحید لاهوتی، عامل اصلی گرایش آقای لاهوتی به سمت و موضع‌گیری ایشان در مقابل شهید دکتر بهشتی و آیت الله خامنه ای و حزب جمهوری اسلامی بود. وحید مرتب اعضای مختلف را نزد آقای لاهوتی می‌آورد و آنها القائاتی به ایشان می‌کردند. این القائات، ذهن آقای لاهوتی را پُر و او را تبدیل به مهره‌ای از مهره‌های بنی صدر و مجاهدین خلق کرد». 🔥آقای علی‌محمد بشارتی (مسئول اطلاعات وقت سپاه) نیز در مورد اقدامات خطرناک وحید لاهوتی میگوید: «در سفر به کرمانشاه در معیت شیخ حسن لاهوتی سرپرست سپاه، سلاح های زیادی جمع آوری کردیم که بیشتر آنها ژ-3 و کلت بودند. در این سفر، پسر آقای لاهوتی -وحید- هم همراه ما بود اما هیچ مسئولیتی نداشت. او با منافقین در ارتباط بود و با تحت تأثیر قرار دادن پدرش، تعداد زیادی از سلاح های جمع آوری شده، خصوصاً کلت ها را از او گرفته و برده بود». ادامه دارد... @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۶ 🔰 میرزا فتح‌علی آخوند زاده وی در سال ۱۲۲۷ ق/ ۱۸۱۲ م در آذربایجان (شهر شکی) به دنیا آمد و در سال ۱۲۹۵ ق/ ۱۸۷۸ م، در تفلیس درگذشت. وی در آغاز نوجوانی نزد پدرش میرزا محمّدتقی و آخوند ملاعلی اصغری به یادگیری قرآن، فقه، عربی و منطق پرداخت. در همان دوران، با فردی غربزده به نام «میرزا شفیع» آشنا شد و به‌شدّت تحت تأثیر آرای مدرنیستی او قرار گرفته و از روحانیت نفرت پیدا کرد. ♦️وی از ایرانیان قفقاز است، بعد از جدا شدن قفقاز و تسلّط روس، عده‌ای به همکاری با دولت روسیه تن دادند و از این میان، تعداد کمی به کار در ارتش نیروی مهاجم مشغول شدند و میرزا فتحعلی آخوندزاده از این دسته اندک است. او مدّتی مترجم کتبی دفترخانه کشوری فرمانفرمای قفقاز بود و پس از آن، مقام کشوریِ او به منصب نظامی تبدیل شد و در سال ۱۳۶۲ هـ.ق به تفلیس رفت و از درجه استواری در ارتش شروع کرد و تا درجه سرهنگی ارتقا یافت. 🔹وی از طرف دولت روس در مذاکرات دیپلماسی و در پذیرایی‌ها و حتی در محاکمات شرکت می‌کرد، او همچنین با یک هیئت روسی در مراسم تاج‌گذاری ناصرالدّین‌شاه جهت ابلاغ تبریک دولت متبوع اعزام شد. آخوندزاده، ۴۳ سال در خدمت دستگاه حکومتی روسیه تزاری بود. تئوریسین‌های چپ از او به‌عنوان متفکّر بزرگ قفقاز و دیگران او را پرچمدار مشروطه‌خواهی و «پدر ملّی‌گرایی» و طرّاح نظریه «پروتستانیسم اسلامی» دانسته‌اند. 🔸میرزا فتحعلی در سفری که میرزا ملکم‌خان از راه تفلیس به ایران بازمی‌گشت، با وی آشنا شد. این آشنایی تداوم یافت و به همکاری بین این‌دو در دنبال‌کردن تفکّرات به‌اصطلاح روشنفکری مبدّل گردید. وی چنان شیفته میرزا ملکم گردید که به او لقب «روح‌القدس» داد و در نامه‌های خود، او را با این لقب می‌خواند. آثار و فعالیت‌های فکری و اجتماعی آخوندزاده بیشتر در جهت شکستن تعهّد مذهبی و تخریب سنن دینی مردم نواحی قفقاز و قطع امید آنها از نظام سیاسی ایران و توجیه حاکمیت روس بر آنهاست. او ضمن آنکه شدیداً از اباحیت و آزادی ـ به‌معنای غربی آن ـ دفاع می‌کند، در نمایشنامه‌های خود، شدیدترین حملات را متوجه دیانت مردم می‌گرداند و اومانیسم را تبلیغ می‌کند.ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(13) 🔥 خروج از خط امام ⛔️ پیوند محکم با سازمان مجاهدین خلق سبب شد تا اولین نماینده امام خمینی در سپاه که روزی از نزدیکترین افراد به امام بود، سرنوشتی شوم داشته باشد. ⛔️ لاهوتی از جمله افرادی بود که به همراه و دیگر نمایندگان نزدیک به نهضت آزادی و ملی- مذهبی‌ها، در هنگام رأی‌گیری برای طرح عدم کفایت سیاسی به نشانه اعتراض، صحن علنی مجلس را ترک کرد. ⛔️ با تندترشدن فضای سیاسی در بهار ۱۳۶۰ و بنی‌صدر از ریاست جمهوری، حسن لاهوتی مانند یک هوادار تمام عیار به حمایت از جریان ضد خط امام پرداخت. ⛔️ که به اذعان بسیاری از مبارزین، از طرفداران سرسخت مسعود رجوی و سازمان شده بود در چهارم آبان ۱۳۶۰ به دستور رئیس وقت دادستانی انقلاب اسلامی شهید بازداشت شد. ⛔️ او در جلسات بازجویی به این ارتباطات اعتراف می‌کند. در اعترافات وحید لاهوتی به رابطه پدرش با نیز اشاراتی شده که دادستان وقت، دستور بازرسی از منزل حسن لاهوتی و بازداشت وی را صادر می‌کند. ⛔️ وحید لاهوتی در بخش دیگری از اعترافات خود عنوان کرده بود که با یکی از عوامل سازمان در ساختمان القانیان(پلاسکو) در خیابان اسلامبول تهران قرار ملاقاتی داشته است. مأمورین دادستانی نیز جهت پیگیری و بازداشت فرد مذکور، وحید لاهوتی را به قرار ملاقات برده اما وی در همانجا اقدام به خودکشی می‌کند. ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۷ 🔰 ادامه میرزا فتحعلی آخوند زاده... او هرگونه درگیری با روسیه را نفی کرده و همگان را به صراحت به اطاعت از دولت روس فرامی‌خواند. در پایان نمایشنامه «خرس دزدافکن»، خطاب به جماعت، پیام نمایشنامه را با این عبارت بازگو می‌نماید که: «ای جماعت الحال برای شما عبرت باشد، دیگر وقتی است منتقل بشوید بر اینکه شما مردمان وحشی نیستید ... هیچ می‌دانید که دولت روس چه خوبی‌ها به شما کرده و شما را از چه نوع بلاها محافظت می‌کند؟!! .... بر شما لازم است که بزرگ خود را بشناسید،‌ حقّ ولی‌نعمتی او را بجای بیاورید و همیشه به امر و نهی او مطیع بشوید، رسوم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید.» ♦️این عبارت نشان می‌دهد که مقابله او با عبودیت و بندگی الهی و حتی استبداد قاجار برای تبلیغ عبودیت و بندگی دولت روس است. مخاطبین آخوندزاده تنها مردم قفقاز نیستند، او جامعه ایران را نیز مخاطب قرار می‌دهد و به‌عنوان یک وطن‌پرست برای مشکلات آنها نیز ارائه طریق می‌کند. آخوندزاده با تنظیم مکتوبات کمال‌الدّوله که متضمّن انتقاد شدید از اسلام و توهین به مقدّسات مسلمانان بود، اوج تأثیرپذیری خود از فرهنگ غربی را به نمایش گذاشت. 🔹وی در این مسیر، به تغییر خطّ اسلام اعتقاد می‌یابد و خطّ اسلام را عامل عقب‌افتادگی مسلمین از تمدّن غربی قلمداد می‌کند. او در توصیه های خود به مشیرالدوله ( میرزا حسین خان ) در سنه ۱۸۷۴ م می نویسد : خون تازه عبارت از ایجاد الفباء جدید و تعلیم علوم فرنگستان است . وی در نامه ی خود به شاهزاده فرهاد میرزای قاجار (عموی ناصرالدین شاه) در اکتبر ۱۸۷۵ م مدعی می شود : در ممالک اسلامیه قبل از تغییر خط قدیم هیچ گونه تنظیمات جدیده و قوانین پولیتیکه نتیجه نخواهد بخشید و ترقی ملت اسلام صورت پذیر نخواهد شد . از نظر او مشکل اصلی چیزی جز اسلام نیست که نتیجه پیروزی اعراب است و راه حلّ رهایی از اسلام، نه به نام دیانت؛ بلکه به طریق حکمت و فلسفه‌ای است که سَرِ سازگاری با دین نداشته (حکمت و فلسفه غرب) و همه پیوندها و نسبت‌های خود را با دین و معرفت دینی گسسته است. 🔸او در حسرت عظمت ایران قبل از اسلام می‌نویسد: «ای‌کاش (به ایران) نیامدمی و کاش اهل این ولایت را که با من هم‌مذهبند، ندیدمی و از احوال ایشان مطّلع نگشتمی، جگرم کباب شد، ای ایران کو آن شوکت و سعادت تو که در عهد کیومرث و جمشید و گشتاسب و انوشیروان و خسروپرویز می‌بود.» و در جای دیگر درباره تاریخ اسلامی ایران می‌نویسد: «الآن چیزی که مایه تسلّای ما می‌تواند شد، این است که تکلیف خودمان را بفهمیم و بدانیم که ما ۱۲۸۰ سال در خطا بوده‌ایم ... بعد از این ... به طرف بازماندگان، یادگاران و نیاکان خودمان عطف نظر کنیم.» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(14) ✡️ پایان لاهوتی و معمای خودکشی او... ⛔️ پس از دستور دادستانی مبنی بر بازرسی از منزل شیخ حسن لاهوتی، ارتباطش با منافقین برملاشد. ⛔️ در میان اسناد و لوازم کشف شده، نامه از پاریس، مقدار زیادی سلاح از جمله ، انواع کلت و ...به چشم میخورد. ⛔️ همین امر موجب احضار لاهوتی به دادستانی و بازداشت او شد. ⛔️ وقتی که در دادستانی خبر خودکشی فرزندش وحید را به می دهند، او عصبانی شده و در دست خطی جمهوری اسلامی را زیر سؤال می برد. ⛔️ لاهوتی در این دست خط، فرزند منافقش را در زمره شهیدان دانست! او سپس به جمهوری اسلامی به شدت حمله کرده و کشته شدن فرزندش را نه از سوی تاج به سرهای سلطنتی! بلکه از جانب قلمداد کرد. ⛔️ لاهوتی همچنین با تکیه بر مثلت زر و زور و تزویر، ادعا می‌کند که اکنون نیز حاکمیت وقت، اضلاع زر و زور را زیر جمع کرده و کارهایی می‌کند که ستمگران تاریخ امثال آن کارها را کمتر کرده اند! ⛔️ لاهوتی سپس در زندان اوین خود را به بیماری زده و در اثر غفلت مأموران زندان با استفاده از سمّ موش یا ، خودکشی کرده و به فرزند منافقش ملحق شد. ⛔️ اگر چه سال ها بعد سعید و حمید لاهوتی و همسرانشان، فاطمه و فائزه هاشمی رفسنجانی، همنوا با منافقین، در مصاحبه ای نظام را متهم به قتل لاهوتی می کنند اما اسناد و شواهد موجود و نظر پزشک زندان و همچنین عدم صدور پیام از سوی امام و سید احمد خمینی و بقیه مسؤلان نظام، دال بر خودکشی لاهوتی و سقوط او است. https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۸ 🔰 ادامه میرزا فتحعلی آخوند زاده... آخوندزاده با رویکرد به عقلانیت و فلسفه‌ای که منکر غیب و متافیزیک است، دین را تنها مشکل ایران نمی‌داند؛ بلکه خرابی همه دنیا را به آن مستند می‌گرداند. او در جای دیگر به صراحت به انکار وحی و رسالت می‌پردازد و با اهانت به ساحت مقدّس پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: «او به کفایت آنچه را از خود می‌گفت به خداوند اسناد می‌داد.» او در این قسمت از عباراتی استفاده می‌کند که قلم از تکرار آن شرم دارد. او در کتابی که به تصریح خود برای هَدم اساس دین نگاشته است، می‌نویسد: «و فی‌الحقیقه، از حقوق‌الله مطلقاً منفعتی عاید نیست بجز ضرر...؛ مثلاً در هر شبانه‌روز، پنج‌وقت نماز، تو را از کسب‌ وکار بازمی‌دارد، روزه به جان تو ضرر کند، حج به هلاکت تو باعث شود ... آیا از اجماع حج در مدت ۱۲۸۰ سال، منفعتی به اسلام عاید شده باشد، چیست؟ امّا به اثبات خسارات کثیره هر کس جواب‌ دادن را قادر است؛ مثلاً‌ چقدر پول از صاحبان استطاعت در خارج وطن صرف می‌شود ... چقدر جان به معرض هلاکت می‌رسد ... و اهل عربستان هم به جهت امیدواری به صدقه در کسب معیشت و طلب ترقی بی‌اهتمام شده، به کمال بی‌غیرتی معتاد می‌گردد و در زمره طوایف گمنام، گذران می‌کنند». ♦️آخوند زاده در تصنیف کتاب ( کمال الدوله ) وقاحت را به نهایت می رساند و به ساحت ادیان الهی به ویژه اسلام و اعتقادات شیعه اهانت می نماید و از ترس واکنش های مسلمانان ، می خواهد تا این مکتوبات به نام او چاپ نشود، هدف نهایی خود را مشخص می کند : بعد از چندی به خیال این که سد راه الفباء جدید و سد راه سویلزاسیون در ملت اسلام ، دین اسلام و فناتیزم آن است، برای هرم اساس این دین و رفع فناتیزم و برای بیدار کردن طوایف آسیا از خواب غفلت و نادانی و برای اثبات وجود پروتستانتیزم در اسلام به تصنیف کمال الدوله شروع کردم. این کمال الدوله تصنیفی است که نظیرش بدین وضوح و بدین دلایل تا امروز در حق دین اسلام به قلم نیامده است. 🔹آخوندزاده با آنکه منکر اصل وحی و ادیان الهی است، در برخی موارد همراه با نقد احکام الهی، درخواست بازسازی آنها را می‌کند، یکی از معتقدان به مبانی الحادی او بدین‌سان این تناقض را رفع می‌کند: «او متفکّری واقع‌بین است و با روح تاریخ آشناست، نه درپی تغییر کیش مردم می‌گردد و نه آن را ممکن می‌شمارد، نه می‌خواهد توده مردم چون خودش ملحد و زندیق گردند و نه آن را مصلحت می‌داند. هدف دینیش لیبرالیسم دینی و پروتستانیسم اسلامی است». مراد از پروتستانیزم اسلامی، حذف ابعاد آسمانی و الهی دین و نفی شریعت و منشأ الهی حق و قراردادن اعتبارات و قراردادهای بشری در مرکز حق است؛ 🔸آخوند زاده که مدعی بود پروتستانتیزم اسلامی، راه دوام دین اسلام است در تعریف خود از این اصطلاح می گوید : «پروتستانیزم عبارت از مذهبی است که حقوق‌الله و تکالیف عبادالله جمیعاً در آن ساقط بوده، فقط حق‌النّاس باقی بماند» . حقوق الناس هم در حوزه ی قانون قرار می گیرد ، پس دین یعنی هیچ !! او در ادامه ی فکر رفع تکلیف ، بدانجا می رسد که یکسره وحی و معجزات را در کنار رمل و خرافات قرار داده ، آن ها را نفی می کند !! فیلسوف عبارت از آنچنان شخصی است که در علوم عقلیه کامل باشد و سبب حکمت جمیع اشیاء را بر وفق قانون طبیعت مشخص نماید و هرگز به خوارق عادت و معجزات و وحی و کرامات و رمل و جفر و ..... باور نکند و به وجود ملائکه و اجنه و شیاطین .... مطلقا معتقد نباشد .... به اصطلاح (اهالی فرنگستان) در دنیا کامل تر از (فیلسوف) وجود نمی باشد! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(1) ⛔️ آخوندی با گرایشات مارکسیستی⛔️ 💢 سید محمد موسوی متولد 31 فروردین 1320 در قزوین از شخصیت‌هایی است که مانند برخی دیگر، در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب به مخالفت با نظام شاهنشاهی پرداخت! 💢او در دهه پنجاه در مسجد «» در تهران به تفسیر قرآن مشغول شد. کلاس‌های خوئینی‌ها با دستگیری او توسط پایان یافت. 💢خویینی ها پس از پیروزی انقلاب، عهده دار مسئولیت‌های مهمی از قبیل: عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما، عضو مجلس خبرگان، نماینده تام الاختیار امام در داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری، دادستان کل کشور و ... بوده است. 💢مهم‌ترین فعالیت موسوی خوئینی‌ها پیش از پیروزی انقلاب، مربوط به جلسات تفسیر وی در مسجد «جوستان» تهران بود. او نزاع و درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن می‌دانست و سعی می‌کرد تمام آیات قرآن را بر همین اصل تفسیر کند. 💢 و به شیوه و محتوایی که خوئینی‌ها در جلسات تفسیر خود ارائه می‌داد اعتراض داشتند اما خوئینی ها به این اعتراضات توجهی نمیکرد. 💢جالب است که خوئینی‌ها توسط ساواک به اتهاماتی از جمله همکاری و کمک به سازمان دستگیر شده بود اما نکته حائز اهمیت این است سال‌هایی که او به این اتهام دستگیر می‌شود، سال‌های بعد از تغییر ایدئولوژیک سازمان و اعلام رسمی است! یعنی او پس از اعلام رسمی تغییر ایدئولوژیک نیز با سازمان مجاهدین همکاری داشته. 💥 ادامه دارد... ✍️ https://eitaa.com/antisecular_ir
💠در زندگىِ پیچیده‌ی اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکرکنند،بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعه‌ی ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله‌ی بصیرت اهمیت بدهند؛  🔸بصیرت در هدف، 🔹بصیرت در وسیله، 🔸 بصیرت در شناخت دشمن،  🔹بصیرت در شناخت موانع راه،  🔸بصیرت در شناخت راه‌های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است.(۱۳۸۸/۷/۱۵) -------- 🆔 @jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۰۹ 🔰 ادامه میرزا فتحعلی آخوند زاده... او درباره لیبرالیزم می‌گوید: «لیبرال، عبارت از آن کسی است که در خیالات خود به کلّی آزاد بوده، ابداً به تحدیدات دینیه مقیّد نشده و به اموری که خارج از گنجایش عقل و بیرون از دایره قانون طبیعت باشد، هرگز اعتبار نکند ...». به نظر او ویژگی دیگری که دین بازسازی‌ شده باید داشته باشد، جدایی آن از سیاست است؛ زیرا به نظر او دخالت دین در امور سیاسی که با غیر مشروع‌ خواندن حاکمیت‌های غیر دینی همراه است، از دلایل اصلی دوری ما از فرهنگ غرب است. ♦️وی عنوان می‌کند: «سبب مغایرت فیمابین ملّت و سلطنت، علماست. آیا به چه سبب علما در امزجه و طبایع مردم آن‌قدر تصرّف دارند که مردم بلا بحث و ایراد به حرف ایشان گوش می‌دهند و از سلطنت باطناً‌ تنفّر می‌ورزند؟ به سبب آنکه علما، مرجع ناسند... به سبب آنکه حوائج مردم از علما رفع می‌شود و سلطنت امر عارضی است. در حقیقت، عمّال سلطنت نسبت به علما به‌ منزله چاکرانند که باید احکام ایشان را مجری بدارند. نهایت منافع ملّت و آبادی مملکت و وطن، مقتضی آن است که در میان ملّت و سلطنت، اتّحاد و الفت پیدا شود و سلطنت استقلال باطنی و ظاهری پیدا کند و خودش تنها مرجع ملّت گردد و علما را در امور اداره شریک خود نسازند ... علمای دین خود را تابع دولت نمی‌سازند؛ بلکه نایب امام غایب و صاحب‌الزّمان (عج) می‌دانند ... حتی روحانیون را به شاهان تفوّق است و آن را کلب آستان امام خطاب می‌نماید. سلاطین هم ـ طوعاً یا کرهاً ـ به این امر رضا داده‌اند و هر یک، اندیشه نکرده و نفهمیده‌اند که کسی که نسبت به امام، درجه کلبیت داشته باشد، نسبت به نایب امام درجه آقایی که نمی‌تواند داشت. در واقع، نایب امام هم چگونه خود را تابع و محکوم کلب امام بداند». 🔹تفسیری که آخوندزاده از حق، عدالت و همچنین آزادی می‌دهد، تفسیری تماماً دنیوی و زمینی است و هیچ چهره الهی و آسمانی و یا حتی عقلانی و ایدئولوژیکی نمی‌تواند داشته باشد. او به تبعیّت از «جان استوارت میل»، هیچ‌گونه تعریف و تبیینی را از آزادی که عهده‌دار جهت و یا کمال خاص برای انسان باشد، نمی‌پذیرد و معتقد است که ضوابط اخلاقی دینی، آزادی روحی ما را سلب می‌کند، همان‌گونه که حاکمیت‌های استبدادی، آزادی جسمانی را سلب کرده است. توصیه‌ای که در نهایت، آخوندزاده به ملّت ایران می‌کند، رهایی از آزادگی دینی و عبودیت الهی ... و روی‌آوردن به آزادی به‌معنای لیبرالیستی و غربی آن و استفاده از علم تجربی است. صرف نظر از اینکه این رویکرد در قالب دینی و به نام پروتستانیزم اسلامی و یا با پوششی سیاسی و به دست پادشاه باشد. به گفته برخی محقّقان، آخوندزاده هواخواه تشکیل فراماسونری در ایران بوده و این کار را از لوازم آزادی و آزادی‌خواهی می‌دانسته است. 🔸خلاصه اینکه آخوندزاده گرچه با آموزش قرآن و فقه آغاز کرد و اعتقاد به اسلام داشت، ولی به مرور زمان، گرفتار تفکّر التقاطی و آمیختن آموزه‌های اسلام با اندیشه‌های غرب و در نهایت، اسیر الحاد و مخالفت با اسلام گردید. اعتقادات آخوندزاده را می‌توان در کتاب‌ها و نمایشنامه‌ها و داستان‌هایش به ترتیب ذیل بیان کرد : ۱. اعتقاد به پروتستانتیزم به‌معنای نفی حقوق الهی و تکالیف عبادالله و جایگزینی حقوق‌النّاس؛ ۲. انکار معجزات و وحی و کرامت الهی و حقایقی مانند ملائکه،‌ جن و شیطان و در یک کلام،‌ آزادی از اعتقادات دینی؛ ۳. اصالت‌دادن به دنیای مدرنیته و اندیشه لیبرالیسم؛ ۴. لزوم تغییر خط و الفبای ممالک اسلامی، جهت تغییر فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی ـ اسلامی و توصیه به ایجاد الفبای جدید و تعلیم علوم فرنگستان؛ ۵. شمردن دین به‌عنوان مهم‌ترین عامل عقب‌ماندگی و مانع علم و معرفت؛ ۶. مخالفت با مراسم تعزیه و عزاداری امام حسین (ع) و بی‌فایده‌دانستن آن؛ ۷. مخالفت با روحانیت و تفکّرات حوزه‌های علمیه. 🆔 @Jarianshenasi
(2) ⛔️تفسیر تفنگی⛔️ 💢مهم‌ترین فعالیت پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیرش در مسجد جوزستانِ تهران است. 💢 درباره گرایش‌های فکری موسوی‌خوئینی‌ها می‌گوید: «موسوی‌خوئینی‌ها در مسجد جوزستان، برای خودش جریانی شده بود و سخنرانی‌هایی با این گرایش (مارکسیسم) می‌کرد.» 💢نکته دیگر اینکه اکبر گودرزی، همان کسی که دستور شهید مطهری را داد نیز در این جلسات دیده شده! حتی نقل است که: «موسوی‌خوئینی‌ها در یکی از منبرهایش، درحالیکه گودرزی و یکی دیگر از اعضای اصلی به‌شدت مجذوب و محو سخنان او شده بودند، آیه (و یصدون عن سبیل الله) را بر استاد مطهری تطبیق می‌کرد و مدعی می‌شد که وی با رژیم همکاری می‌کند.» 💢حجت‌الاسلام تصریح می‌کند: «آقای مطهری معتقد بود که او (موسوی‌خوئینی‌ها) مارکسیست شده است، تا آنجا که شهید مطهری در یکی از جلسات خصوصی، به روحانیون انقلابی حاضر خطاب می‌کند: خبر دارید (موسوی‌خوئینی‌ها) مارکسیست شده؟!» 💢 درباره خوئینی‌ها می‌گوید: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از این‌ها سوال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟ او گفت ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر می‌گوید و رفتیم به مسجد «جوزستان» در خیابان نیاوران قدیم! بعد دیدیم یکی انقلابی از همه این‌ها آمده و روشنفکرتر از همه این‌هاست و او اکبر گودرزی است.» ادامه دارد... ✍🏻 https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۰ 🔰 میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدّوله (آیینه تمام‌نمای لیبرالیسم و پدر منوّرالفکری در ایران) میرزا ملکم‌خان پسر میرزا یعقوب ، در سال ۱۲۴۹ ق/ ۱۸۳۳ م، از پدری ارمنی تازه‌ مسلمان‌ شده درجلفای اصفهان به دنیا آمد. میرزا یعقوب، پدر میرزا ملکم‌خان جزو هواداران میرزا آقاخان نوری، صدر اعظم وقت و رقیب میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود و با این نفوذ توانست پسرش را در ده سالگی به پاریس بفرستد تا در علوم طبیعی و سپس سیاسی در مدارس ارمنی و پلی‌تکنیک به تحصیل بپردازد. میرزا یعقوب بنا به وصیتش در قبرستان ارامنه در استانبول ترکیه دفن شد. او همچنین از کسانی بود که برای انگلیسی‌ها جاسوسی می‌کرد. «خان ملک ساسانی» در جلد اوّل سیاستگران دوره قاجار درباره انجام مأموریت‌های سیاسی توسط میرزا یعقوب برای انگلیسی‌ها سخن گفته است، او همچنین درباره جاسوسی میرزا یعقوب برای انگلیسی‌ها می‌نویسد: «میرزا یعقوب در سفارت روس، سمت مترجمی داشت و در تمام عمر برای انگلیسی‌ها جاسوسی می‌کرد و به موجب اسناد و نوشتجات موجود، دو فقره جاسوسی از او در دست می‌باشد». ♦️اما فرزند او میرزا ملکم پس از بازگشت به ایران مترجم ناصرالدّین شاه شد. بعد از مدّتی جهت حلّ اختلافات ایران و انگلیس به آنجا فرستاده ‌شد و در این زمان رسماً‌ عضو تشکیلات فراماسونری می‌گردد. وی پس از قتل امیرکبیر و در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری به‌عنوان یکی از مهره‌های سیاست استعماری انگلیس به ایران بازگشت و به سمت مترجم استادان اتریشی و فرانسوی در دارالفنون مشغول به کار گردید و با کمک پدرش، با اجازه ناصرالدّین شاه، اقدام به تأسیس لژ فراماسونری به نام «فراموش‌خانه» می‌کند. او در خانه جلال الدین میرزا پسر فتحعلی شاه واقع در محله ی مسجد حوض تهران این انجمن سری را دایر کرد. 🔹ناصرالدّین شاه، در آغاز تصور می‌کرد که فراموش‌خانه محلّی است که در آن ملکم‌خان، با شعبده‌بازی ـ که با برخی از ترکیبات شیمیایی و کارهای فیزیکی انجام می‌شد، اوقات فراغت درباریان را پر می‌کند، ولی پس از مدّتی متوجّه تغییر رفتار و مخفی‌کاری‌های افراد فراموش‌خانه شد و چون عده‌ای را برای تجسّس درون لژ فرستاد، آنها نیز به عضویت لژ درآمدند. محمود کتیرایی، حوالی سال‌های ۱۲۷۷ و ۱۲۷۸ را زمان برپایی نخستین مجمع فراماسونری در ایران توسّط میرزا ملکم می‌داند. حسّاسیت فراموش‌خانه، همراه با مخالفت کسانی که نسبت به آموزش‌های آن احساس خطر می‌کردند، در نهایت، به بسته‌شدن فراموش‌خانه انجامید که پس از آن ملکم‌خان، لژ «مجمع آدمیت» را به‌صورت مخفی تشکیل داد. 🔸پس از تعطیلی فراموشخانه به جهت ایجاد مشکلات سیاسی، میرزا ملکم به دستور ناصرالدین شاه ، تحت الحفظ به خانقین تبعید و پس از مدتی آزاد شد وی از آنجا به بغداد رفت و در بغداد مدتی با (بابیان) رابطه و آمیزش پیدا کرد. وی پس از آن به استانبول ترکیه رفت و برای مدتی تابعیت ایرانی را ترک کرده و به تابعیت عثمانی (ترکیه) در آمد و در روزنامه‌های آنجا علیه ایران و ایرانی هتّاکی می نمود. او در زمان پذیرش تابعیت عثمانی ، کلاه فینه ی قرمز بر سر می گذاشت و با ماهی ۴۰ لیره در وزارت امورخارجه عثمانی استخدام شده بود. وی همچنین در استانبول برای ازدواج با «هانریت» دختر اراکل بیک ارمنی، در کلیسای (ایا استفانوس)، دین اسلام را ترک کرد و به کیش ارامنه پیوست! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(3) صندوقچه اسرار سفارت 💢یکی از حوادث دهه اول انقلاب، حادثه تسخیر است. امام در جریان حمله اول چریک های فدایی خلق به سفارت آمریکا در 25 بهمن 57، به مخالفت با آن پرداخت اما حمله دوم به سفارت در 13 آبان 58 بدون اطلاع امام صورت گرفت. 💢بعد از اینکه پیشنهاد تسخیر سفارت در انجمن اسلامی دانشجویان، اجماع عمومی پیدا نمی‌کند، گروه طرفدار تسخیر سفارت تصمیم می‌گیرند، به تنهایی این کار را انجام دهند؛ لذا نزد استاد تفسیر سابق خود، می‌روند. او نیز بدون در میان گذاشتن این موضوع با امام پیشنهاد دانشجویان را می‌پذیرد. 💢پس از تسخیر سفارت، امام از دانشجویان می‌خواهد که تمام اسناد، بی کم ‌وکاست افشا شود؛ اما در عمل چنین کاری از دانشجویان پیرو خط امام صورت نمی‌گیرد. آن چه در عدم افشای اسناد قطعی است، نقش کلیدی موسوی خوئینی ها است بطوریکه اسناد تا به تائید او نمی‌رسید، افشا نمی‌شد. 💢هم‌چنین بسیاری از اسناد محرمانه از لانه خارج شد تا اینکه برخی از آنها سال‌ها بعد در منزل شخصی یکی از دانشجویان اصلی و نزدیک‌ترین افراد به موسوی‌خوئینی‌ها کشف شد. 💢یکی از مسئولانی که وظیفه جمع‌آوری اسناد لانه جاسوسی را بر عهده داشت، روایت می‌کند که «روزی موسوی‌خوئینی‌ها آمد پیش ما و گفت: آیا سندی از ارتباط آیت الله بهشتی با وجود دارد یا نه؟» 💢اهمیت این واقعه زمانی معلوم می شود که بدانیم شهید بهشتی با مشی موسوی‌خوئینی‌ها به شدت بود و انحرافات او را گوشزد می‌کرد. ادامه دارد... @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۱ 🔰 ادامه میرزا ملکم خان ناظم الدوله... میرزا ملکم‌خان همچنین در ترکیه با میرزا حسین‌خان سپهسالار ( مشیرالدّوله) وزیر مختار ایران در استانبول رابطه رفاقت پیدا کرد و میرزا حسین خان وی را به سمت مستشار سفارت برگزید و چندی بعد او را به سمت سرکنسول ایران به مصر فرستاد تا از فحاشی علیه ایران دست بردارد. او در مصر از اسماعیل پاشا ده هزار تومان پول گرفت و به همین دلیل احضار شد. ملکم طی نامه ای تهدید کرد که اگر به سمت وزیر مختار ایران به لندن فرستاده نشود، اسرار دولتی را به عثمانی خواهد فروخت. پس از چندی میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) به مقام صدر اعظمی رسید. وی میرزا ملکم را به تهران فرا خواند و مشاور مخصوص خود گردانید. ♦️ملکم پس از مدتی به سمت وزیر مختاری لندن برگزیده شد تا مقدمات اولین سفر ناصرالدین شاه را به انگلیس فراهم نماید. میرزا حسین‌خان سپهسالار که از شاگردان ملکم در فراموش‌خانه بود، با مشورت ملکم که درآن زمان در سفارت ایران در انگلیس به‌ سر می‌برد، به انعقاد قرارداد اسفبار «رویتر» پرداخت. ملکم در این قرارداد نقش یک واسطه و دلال را بازی می کرد . مطابق مفاد این قرارداد (۱۲۵۰ هـ.ش/۱۲۹۰ هـ.ق) امتیاز بهره‌برداری انحصاری از معادن نفت، زغال سنگ، آهن،‌ مس و سرب و همچنین مراتع، جنگل‌ها، زمین‌های حاصل‌خیز، گمرکات جنوب، حقّ کشیدن خطوط مخابرات، راه ‌آهن، مترو برای تهران، تأسیس شعبه‌های پست و بانک و نیز معافیت مأموران انگلیسی از پرداخت گمرک و مالیات، در برابر یک وام ۲۵ ساله که با سود پنج درصد به طور اقساط پرداخت می‌شد، به مدّت هفتاد سال به «بارون جولیوس دو رویتر» ـ تاجر یهودی انگلیسی ـ واگذار شد. از این قرارداد، معادن طلا و فیروزه و جواهرات استثنا شد، علاوه بر آن جهت انعقاد این قرارداد، مبلغ دویست هزار لیره؛ یعنی پنجاه هزار لیره به سپهسالار، پنجاه هزار لیره به مشیرالدّوله (وزیر خارجه که برادر سپهسالار است) و بقیه به ملکم‌خان که سفیر ایران در لندن و بانی قرارداد بود،‌ به‌صورت رشوه پرداخت می‌شد. 🔹این قرارداد که بین یک فرد با یک دولت منعقد شد، تا آن زمان، در بین قراردادهایی که بین دولت‌ها منعقد شده است، بی‌سابقه بود؛ به همین دلیل، مجلس انگلیس، ابتدا در صحّت آن تردید کرد. در واقع این قرارداد به‌ معنای واگذاری کامل خاک ایران به انگلیس بود. خبر این قرارداد، علاوه بر آنکه دشمنی و حسادت دولت‌های رقیب را برانگیخت، مخالفت فراگیر و گسترده‌ای را در بین نیروهای مذهبی به رهبری «ملاعلی کنی» در تهران به همراه داشت؛ چندان که ناصرالدّین شاه تا زمان لغو این قرارداد، از حضور در محافل عمومی سر باز می‌زد و نیز میرزا حسین‌خان از تأمین جان خود در تهران به هراس افتاد. 🔸او همچنین در دوران سفارت خود در انگلیس، در سومین سفرناصرالدین شاه و در زمان صدارت میرزا علی اصغر امین السلطان(اتابک اعظم)، امتیاز «لاتاری» (چیزی شبیه بلیط بخت‌آزمایی) را از دولت ایران خرید و چون به‌ دلیل غیر مشروع بودن، مورد مخالفت و اعتراض علمای دینی قرار گرفت، این امتیاز لغو شد، وی قبل از آنکه خبر لغو آن به‌طور رسمی در لندن پخش شود، این امتیاز را به یک انگلیسی به مبلغ چهل هزار لیره فروخت. با پخش خبر لغو امتیاز، خریدار از ملکم‌خان به‌عنوان کلاهبردار در دادگاه شکایت کرد و این مسئله رسوایی بزرگی برای او و سفارت ایران به‌وجود آورد که در نهایت، به عزل وی از سفارت و لغو تمام القاب و سمتهای او از طرف شاه انجامید. پس از عزل، میرزا ملکم به‌عنوان یک چهره انقلابی در مخالفت با استبداد ناصرالدّین شاه، به انتشار نشریه «قانون» پرداخت و درآن به شدت به صدراعظم و دربار حمله می نمود، چاپ این نشریه از دیدگاه او به رمز عقب‌افتادگی ایران اشاره داشت پس از کشته شدن ناصرالدین شاه ، برای سفارت ایران در رم انتخاب شده و بدین ترتیب به انتشار روزنامه قانون و حمله به دربار و صدراعظم پایان داد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi