📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت دوازدهم
🔰عصر استعمار و رمانتیسم:
قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم
تحول مطالعات اسلامی در قرن نوزدهم و بیستم را باید در دو مرحله بررسی کرد:
* مرحله اول از آغاز قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم
* مرحله دوم از جنگ جهانی دوم تاکنون
نخستین نکته قابل تامل در مرحله اول مطالعات اسلامی در این دو قرن، حمله نظامی اروپائیان به سرزمینهای اسلامی و اشغال این سرزمین هاست. این حملات که رقم زننده ی عصر استعمار در تاریخ روابط شرق و غرب است در پی شکوفایی صنعتی غرب و رونق بازرگانی آن و با انگیزه به دست آوردن مواد خام ارزان قیمت، صورت گرفت.
🔻اولین و شاید مهمترین این هجوم ها حمله ناپلئون بناپارت در سال (۱۷۹۸ م) به مصر و اشغال آن بود که تقریبا یک دهه پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹ م) صورت پذیرفت و به دنبال آن بسیاری از کشورهای اسلامی از سوی دول اروپایی اشغال شد.
استیلای برخی دول غربی بر بخشهایی از سرزمین اسلامی، نوعی حس سیادت و برتری به آنها بخشید و با نگاهی تحقیرآمیز به سرزمینهای شرقی گویی در پی جبران ناتوانی و ناکامی چند قرن گذشته خود در برابر مسلمانان برآمدند و این روحیه در آثار آن دسته از نویسندگان اسلام شناس که تحت حمایت دولتها بودند، منعکس بود واگر هم این روحیه خصمانه تا اندازه ای نسبت به قرنهای پیش تعدیل یافته بود، به این سبب بود که غربیها احساس خطر کمتری از ناحیه شرق استعمار شده می کردند و آن را چون دشمنی در حال مرگ در چنگال خود اسیر می دیدند.
🔸اروپائیان به طور طبیعی برای بهره برداری هرچه بیشتر و بهتر از آسیا و افریقا نیازمند اطلاعاتی درست و کافی از خصوصیات این دو قاره بودند و این ماموریت را خاورشناسان قرنهای نوزدهم و بیستم به انجام رساندند. البته این دسته از خاورشناسان مرتبط با انگیزه های استعماری را یکسره دانشمندان و استادان دانشگاه ها تشکیل نمی دادند؛ بلکه بازرگانان، درجه داران ارتش و سیاستمدارانی را که با شرق اسلامی مراوده داشتند، باید در زمره همین خاورشناسان به شمار آورد.
🔹شاید تعجب برانگیز باشد که تعداد دانشمندان در «کنگره اول شرق شناسی» که در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد، نسبت به سایر شرکت کنندگان، یعنی اشراف، دیپلماتها، نظامیان عالیرتبه، کارشناسان استعماری، تاجران بزرگ کالاهای شرقی و حتی عتیقه فروشان کمتر بود.
تفاوت عمده بین نگاه ناهمسازگرایانه ای که در این آثار منعکس بود با آثار قرون گذشته، کنار رفتن انگیزه دینی در شرق ستیزی و اسلام ستیزی و جایگزینی آن با انگیزه های سیاسی و اقتصادی بود. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت پنجم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
میدان روشنفکری، میدان مشت و امثال اینها نیست. میدان روشنفکری، میدان همان فرهنگ است؛ ابزارهایش، ابزارهای فرهنگی است. با همه قوا باید موجودی فعلی را حفظ کرد. نباید اجازه دهند که یک عده افرادی که سالهای متمادی در این کشور با ابزارهای روشنفکری و با ابزارهای فرهنگی، هیچ خدمتی به این مردم نتوانستند بکنند (حداقلش این است) در هیچ مشکل و مسئله مهمی نتوانستند با این مردم همراه باشند و به پای مردم برسند؛ حتی نتوانستند پابهپای مردم برسند، چه برسد بخواهند جلودار و پیشرو و رهبر مردم باشند ـ همیشه عقب ماندند، همیشه در انزوا ماندند ـ اینها مجدداً به این کشور بیایند و سایه فکر و فرهنگ خودشان را حاکم کنند.
🔻اینکه میبینیم در بعضی از مطبوعات و مجلّات و منشورات فرهنگی، چیزهایی نشان داده میشود، دنبال رجعت به گذشتهاند؛ دنبال برگشتن به حالت بیماری روشنفکریند. این مقوله روز است. این مقوله بسیار اساسی و مهمی است. البته روشنفکرجماعت وقتی بخواهند در این زمینهها حرف بزنند، میتوانند بنشینند ببافند، حرف بزنند؛ که آقا نمیشود، روشنفکری با دین نمیسازد؛ دین اگر به کشوری آمد، همه چیز را تحتالشّعاع قرار میدهد؛ کما اینکه متأسّفانه در یک پاورقی، مرحوم آل احمد هم یک جمله اینطوری دارد که خطای تاریخی است. به نظر من، ایشان در اینجا دچار خطای تاریخی شده است.
🔸البته دینی که روشنفکری اروپا با آن مخالفت کرد، لایق زندگی بشری نبود؛ دینی پر از خرافات بود؛ همان دینی که گالیله را به اعدام محکوم میکند و یکی دیگر را زیر شکنجه میکشد؛ به خاطر اینکه یک کشف علمی کرده! دین مسیحیت تحریفشده، نه مسیحیت واقعی. ایرادی به جداشدن از آن دین نیست؛ ایراد به جداکردن معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی است. علم و عقل را مطلق کردند وگفتند دین کنار برود و علم و عقل بیاید. روشنفکری جدید، اصلاً اینطوری متولّد شد؛ شد ضدّدین و مخالف با دین و عازم بر قلع و قمع دین. روشنفکری کشور ما هم که از ابتدا بیدین متولّد شده است.
🔹من به شما بگویم، امروز مهمترین نیاز دنیای اسلام این است که آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک ـ با شکلی که تهمت بیسوادی، تحجّر، مقدّسمآبی و از زمان عقبماندن و عقبماندهبودن دیگر به آن وارد نیاید ـ بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیای اسلام و امّت اسلامی این را نیاز داریم.
حوزه علمیه قم، بهعنوان قلّه حوزههای علمیه و بهدنبال آن، حوزههای دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آنچنان که خدا خواسته است، باید به مردم ارائه دهند. این هم احتیاج به تحقیق، به نوآوری، به روشنفکری، به آگاهی از دنیا و به خالیبودن از هواها و هوسهای دنیایی دارد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت سیزدهم
🔰عصر استعمار و رمانتیسم:
قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم
ادامه....
رشد شاخه های مختلف علوم انسانی در دانشگاههای اروپا در مطالعات شرقی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص اثر گذاشت وتقویت رویکرد علمی و محققانه در مطالعات اسلامی از جمله نتایج آن بود.
🔻جدا شدن تدریجی این دسته از مطالعات از انگیزه های استعماری، بویژه از نیمه های قرن نوزدهم به بعد، هم در این رویکرد موثر بود و موسساتی که تنها انگیزه های علمی داشتند بر رونق این مطالعات افزودند؛ به گونه ای که از همان اواسط قرن نوزدهم یا حداکثر در ربع قرن اول بیستم دست کم در برخی از کشورها مطالعات اسلامی به یک علم مستقل و به بیان دیگر به علمی در میان علوم انسانی تبدیل شده بود.
حجم آثار پدید آمده با این ویژگی علمی در قرن بیستم رشدی چشمگیر و بی سابقه یافت و بر این پایه، عده ای این قرن را مهمترین دوره اسلام شناسی در غرب دانسته اند. نگاه منصفانه و بیطرفانه به تاریخ و تمدن اسلامی به متون درسی دانشگاهی غرب نیز راه یافت.
🔸«فورستر» را نخستین متکلم مسیحی دانسته اند که با چاپ کتاب «کشف حجاب از دیانت محمدی» در سال (۱۸۲۹ م) نگاهی علمی و محققانه به اسلام را پایه گذاری کرد. «واشنگتن اروینگ» امریکایی(۱۸۵۹-۱۷۸۳ م) نیز در همان سال کتابی با نام «عذر تقصیر به درگاه محمد» گوی سبقت را از دیگر مسیحیانی که بعدها به صداقت پیامبر(ص) اعتراف کرده بودند، ربود.
در قرن نوزدهم معمولا تمامی ترجمه های قرآن مستقیما از زبان عربی صورت می گرفت. آوازه ی «کارلایل» (۱۸۰۴ م) که پیشتاز کنار زدن سنت چند صدساله ی بدگویی از اسلام و مسلمانان بود، بیش از پیشینیان خود است. او فصلی از کتاب«قهرمانان» (۱۸۴۱ م) خود را به زندگی پیامبر(ص) اختصاص داد و در آن، صمیمیت و صدق عقیده را امتیاز اصلی قرآن شمرد. این اقدام او تاثیری بسزا در تغییر عقیده اسلام شناسان اروپایی درباره اسلام و پیامبر(ص) داشت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ششم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
امروز روشنگری دینی مهمترین زرهی است که جامعه اسلامی ما میتواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد. این همان نقشی است که مرحوم مطهری در جریان فکری و روشنفکری اسلامی کشور ایفا کرد؛ که باید تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقّف نشود. درباره هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است.
البته روی کتابهای ایشان کار شده ـ کارهای شایستهای هم انجام گرفته ـ لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سالهای دهه چهل و پنجاه در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت.
🔻ایشان با قوّت فکری و اندیشه قوی و صائب خود وارد میدانهایی شد که تا آنوقت هیچکس در زمینه مسائل اسلامی وارد این میدانها نشده بود و با تفکّراتی که آن روز در کشور رایج شده بود ـ افکار وارداتی ترجمهای غربی و شرقی ـ یا میرفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسیع و تمامنشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه مقابله با مارکسیستها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد و هم در جبهه مقابله با تفکّرات غربی و لیبرالیستها وارد میدان شد.
این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم میخواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینههای گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع میخواهد؛ این مرد بزرگ، همه اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمان خود یقین داشت و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است.
🔸در سابقه تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از اینگونه رگههای فکری ناسالمی که وارد تفکّرات علمی ما شده ـ چه در فقه ما، چه در فلسفه ما، چه در کلام ما ـ پر است؛ لیکن در دوره جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهای نوبهنو ـ با جاذبههایی که بهطور طبیعی دارد ـ مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه صحیح و علمی، ایجاد نیاز کرد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت چهاردهم:
ادامه...
🔰 در این میان برخی از مستشرقان جذب تعالیم اسلامی شدند و رسما به این دین گرویدند یا به برخی از آئین ها و آداب مسلمانان عمل می کردند.
تاسیس مراکز آموزش زبانهای شرقی اسلامی، مانند عربی، ترکی، و فارسی و معاهد و مراکز مطالعات اسلامی که طبعا صبغه علمی بیشتری داشتند در این دو قرن نیز ادامه داشت. در ده های اول قرن نوزدهم و در ایام ریاست دوساسی (۱۸۳۸ م) به شکوفایی کم نظیری رسید و محققانی از آلمان، ایتالیا، انگلستان، سوئد، اسپانیا، فنلاند و دیگر کشورهای اروپایی بدانجا شتافتند. دانشگاه ها و مراکز مطالعات مختلفی در همه این کشورها رونق گرفت.
در آمریکا نیز به پیروی از کشورهای اروپایی، نخستین انجمن مطالعات شرقی(آسیایی) در سال (۱۸۴۲ م) تاسیس شد؛ ولی مطالعات اسلامی رسما در قرن بیستم و در دانشگاه «پرینستون» وبا کوشش «فیلیپ حتی» (۱۹۷۸-۱۸۸۶ م) آغاز شد.
🔻تاسیس موسسات تحقیقاتی و مراکز شرق شناسی و اسلام شناسی غربیها در کشورهای اسلامی که با تاسیس انجمن آسیایی بنگال در قرن هجدهم آغاز شده بود، در قرن نوزدهم هم ادامه یافت؛ برای مثال، دولت فرانسه مراکزی را در قاهره، چاد، تونس، الجزایر، مراکش، دمشق، تهران و بیروت تاسیس کرد. دولت انگلستان نیز در چندین شهر مستعمره ی بزرگ خود، هندوستان مرکز اسلام شناسی دایر کرد. چاپ مجله های تخصصی در حوزه مطالعات اسلامی را نیز باید از ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم برشمرد.
🔸اما یکی از مهمترین فعالیتهای اروپائیان در حوزه مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم چاپ «دائره المعارف اسلام» است. پیشنهاد و تدارک چنین دائره المعارفی در دهمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۸۹۴ م) در ژنو برگزار شده بود، مطرح و تصویب شد و بلافاصله اقدامات بعدی برای تحقق این مصوبه صورت پذیرفت وسرانجام با همکاری گروهی از اسلام شناسان چاپ اول ان از سال (۱۹۱۳ تا ۱۹۴۲ م) در چهار جلد و یک ضمیمه و به صورت همزمان به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی به چاپ رسید و بعدها ترجمه ترکی وعربی آن هم منتشر شد. اهمیت چاپ این دائره المعارف خروج اسلام شناسان از مرزهای ملی خود و ارائه محصولی نتیجه یک تلاش فرا ملی در زمینه مطالعات اسلامی است که مهمترین دستاورد مطالعات غرب هم به شمار می آید. این اثر مورد توجه قرار گرفت و نسخ ان به فروش رفت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت هفتم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهههایی که آنوقت صورت میگرفت، علمی نبود؛ مقابله متعصّبانه و از روی اعتقاد بود، امّا نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند، نمیدانستند چیست؛ گوشهای از یک حرف وسیع را میگرفتند و آنرا مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن در میافتادند و مقابله میکردند. این، تحجّر و توقّف و مقابله غیر علمی را تداعی میکرد. یک عدّه تحت تأثیر جاذبههای افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها میشدند و سعی میکردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منّتی هم سر دین میگذاشتند که ما اسلام را جوان پسند و مردمی و قابل قبول کردهایم! گاهی اوقات کاسه از آش داغ تر هم میشدند و چند قدم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش میرفتند، برای اینکه مبادا متّهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم.
🔻نبوّت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه از اسلام و احیاناً الحادی و به کلّی بیگانه از دین کشاندند و منّت هم سر اسلام میگذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه کسفهم و همه کس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود.
🔸هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرت اجتهاد و با انصاف و ادب علمی ـ چه در زمینه علوم نقلی و چه در زمینه علوم عقلی ـ وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکّر اسلامی بود، روشن، ناب و بیشائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند، امّا ایشان اینکار را انجام داد.
در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمّی است و این شد پایه تفکّرات بعدی جامعه ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفتهام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمدهای متّکی به تفکّرات شهید مطهری است.
🔹به هر حال، مسئله ارتقای فکر دینی در دانشگاهها را باید بسیار جدّی گرفت و مراقب باشید خلأ فکری برای دانشجوی ما و روشنفکر دانشگاهی ما بهوجود نیاید. ما خیلی حرف داریم؛ حرف گفتنی و قانع کردنی. باید تبلیغات را عمق داد؛ با حرفهای نو و قوی و منطبق با معیارهای روشنفکری. من از اینکه گفته شود روشنفکری دینی آیا داریم، نداریم، از این بحثها بنده بیگانه و بیزارم. نگاه نو، نگاه مبتکرانه به مسائل دینی و مسائل فکری اسلامی، همان نگاه روشنفکری است و معنایش بدعتگذاری نیست. همان مبانی را با ابعاد جدیدی که انسان به برکت گذشت زمان آن ابعاد را میشناسد، فهمیدن و بیانکردن. از این نبایستی ما غفلت کنیم. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت پانزدهم:
ادامه...
🔰 بدون تردید، تشکیل کنگره های بین المللی شرق شناسی از نمونه های مهم برجسته ی همکاری شرق شناسان کشورهای مختلف برای ارائه محصولی مشترک و فرا ملی و در سطح بین المللی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. نخستین کنگره شرق شناسان در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد و پس از آن، هر دو، سه یا چهار سال یکبار – جز در ایام جنگ جهانی اول- این کنگره در یکی از کشورهای اروپایی- بجز کنگره چهاردهم که در الجزایر تشکیل شد- برگزار شده است. تعداد جلسات این کنگره تا پیش از جنگ جهانی دوم بیست کنگره بود. موضوع اصلی این کنگره ها شرق شناسی است و طبعا بخشی قابل توجه از ان به موضوعات اسلامی در حوزه لغت، ادبیات عرب، هنر، تاریخ و اندیشه اختصاص دارد.
همانگونه که قبلا هم اشاره شد، تعداد دانشمندان شرکت کننده در نخستین کنگره از افرادی مانند دیپلماتها، نظامیان و حتی بازرگانان هم کمتر بود؛ ولی بتدریج این نسبت به هم خورد و بر تعداد دانشمندان افزوده شد.
براساس گزارشی که از سوی یونسکو تهیه شده، در شانزده کنگره اول تا قبل از جنگ جهانی اول توجه شرق شناسان بیشتر به مسائل نژادی، باستانشناسی و زبانشناسی معطوف بود و در چهار کنگره ای که در فاصله دو جنگ جهانی تشکیل شد، تعبیر«ملت با مفهوم غربی» به جای طبقه بندی نژادی قبلی را گرفت و این تحول بازتاب تحول فکری اروپا بوده است.
🔻از دیگر ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم، استفاده گسترده از امکانات چاپ برای نشر ذخایر وآثار اسلامی است. انبوهی از کتابهای اسلامی در مراکز اسلام شناسی وابسته به دولتهای استعماری، مانند کلکته، بمبئی، حیدرآباد وقاهره به چاپ رسید.
نکته دیگری که ذکر آن اهمیت زیادی دارد، نقش هیاتهای تبشیری در مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. مبلغان و روحانیان مسیحی که روزی هدایت مطالعات اسلامی و حتی نوع رابطه اروپا و جهان اسلام را در دست داشتند، در قرن نوزدهم ضربه زدن به مسلمانها و تلاش برای مسیحی کردن جوامع مسلمان شرق را در پرتو حمایتها و برنامه های دولتهای استعمارگر ادامه دادند، ولی این بارعملا به عنوان ابزار دست استعمارگران و زمینه ساز نفوذ و سیطره ی آنها.
آخرین نکته ای که سزاوار است به ان اشاره شود، تاثیر پذیری هنر و ادبیات غرب از فرهنگ شرقی است.
🔸این گرایش به شرق که در دوره های پیش نیز وجود داشته است، از آغاز قرن نوزدهم به بعد و در پی گسترش روابط غرب با شرق، آن هم از موضعی برتر، ابعاد گسترده ای یافت و به عنوان جریانی مشخص وقوی در گرایشهای هنری و ادبی غرب و با عنوان «شرق زدگی رمانتیک» شناخته می شود. ویژگی اصلی این گرایش شرق شناسانه شیفتگی هنرمند غربی در برابر شرق و نوعی جادو شدن در برابر زیباییها و جاذبه های خیال انگیز آن است. شرق شناسی رمانتیک در کشورهای مختلف اروپایی به دلیل اختلاف شرایط تاریخی واجتماعی و سنتهای فرهنگی به شکلهای مختلف بروز کرد. در آلمان بیشتر در ادبیات و فلسفه و زیبایی شناسی و در انگلستان در قالب شعر ونقل تاریخی و در فرانسه با وجود بروز محدود در هنرهایی مانند معماری، کنده کاری، موسیقی، نمایشنامه نویسی و هنرهای تزیینی به صورت اساسی و گسترده در هنر نقاشی رنگ روغن تجلی کرد. نگاه رمانتیک به شرق که هنرمندان غربی مبتکر آن بودند، تصویری نو از شرق در برابر غربیها رسم کرد که در دگرگون ساختن ذهنیت غربیها از شرق موثر بود.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت هشتم:
🔰 مباحث روشنفکری را رهبر فرزانه انقلاب در چند مرحله ابتدا در سال ۷۱ در جمع وزیر، معاونین و روسای آموزش و پرورش کشور و در سال ۷۷ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و سپس در سال ۸۱ در جمع دانشجویان نمونه و ممتاز سراسر کشور مطرح نمودند. که در این دهه مباحث علوم اسلامی و روشنفکری در دوره اصلاحات شکل و قوت یافته بود و ایشان با احساس نیاز نخبگان در آموزش و پرورش و دانشگاه ها این مباحث ارزشمند را مطرح نمودند که ترجیح دادیم به عنوان مقدمه از این فرمایشات بهره ببریم.
اینک با همین متد و تقسیم بندی بحث را ادامه داده و سخن را با تعریف لغوی و اصطلاحی واژه روشنفکری آغاز خواهیم نمود.
💢 معنای لغوی روشنفکر:
واژه روشنفکر، ترجمه «Intellectual» است.
در اینجا نخست به معنای لغوی فارسی و سپس به معنای اصطلاحی و غربی آن اشاره میکنیم. روشنفکر در زبان فارسی به معانی زیر است:
1. آنکه دارای اندیشه روشن است.
2. کسی که در امور، با نظر باز و متجدّدانه مینگرد.
و در لغتنامه دهخدا بهمعنای «نوگرای، تجدّدپرست، تجدّدگرای، آنکه اعتقاد به رواج آئین و افکار نو و منسوخ شدن آئین کهن دارد» آمده است.بنابراین در لغتنامههای فارسی، واژه روشنفکر را مترادف با شخص روشنفکر یا روشنفکران گرفتهاند.
🔸واژه روشنفکر، امروزه معنای اصلی خود را از دست داده است و برخلاف وضع لغوی، بر اثر کثرت استعمال برای شخص بیاحساس و عاری از هیجان نیز بکار میرود، درحالیکه این واژه در اصل برای دلالت بر شخص باهوش و اندیشمند وضع شده است؛ بنابراین، با توجّه به معنای لغوی این واژه در فارسی و انگلیسی درمییابیم که به لحاظ نکات ادبی، این «صفت مرکب» به کسی گفته میشود که فکر یا اندیشه روان دارد و در معنای لغوی این واژه، قشر گروه یا طبقه ویژهای مورد نظر نبوده است.
واژه روشنفکری از نظر دستور زبان فارسی، حاصل مصدر مرکب و بهمعنای عمل و حالت روشنفکر است. در لغتنامه دهخدا روشنفکری بهمعنای تجدّدخواهی و نوگرایی آمده است.
🔹معادل این واژه در زبان فرانسه «Intellectualite ، clairuoyance» و «Intellectualisme» است که بهمعنای روشنفکری، روشنبینی، قوّه عقلانی، خردگرایی، عقلگرایی، اصالت اندیشه و اعتقاد به زاده تعقّلبودن دانش است.
این واژه در زبان انگلیسی معادل «Intellectualism,Intellectualization»، بهمعنای روشنفکری و عقلانیت است.
🔻روشنفکری به لحاظ تاریخی و تئوریک و در معنای اصطلاحی، پدیدهای بالذّات غربی و محصول نتیجه و رویکرد جنبش اومانیستی بشر به عالم و آدم است. روشنفکری، فرزند مستقیم جهانگردی عصر روشنگری است و آرای فیلسوفانی همچون: بیکن، دکارت، جانلاک و منتسکیو است. به این مفهوم خاص، روشنفکری متعلّق به دوران و تمدّن جدید است، امّا میتوان به مفهوم عام، آن را پدیدهای فراگیر دانست و در جستوجوی مفهوم روشنفکری به تاریخ گذشته خود مراجعه نمود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت شانزدهم:
🔰 تقویت انگیزه های حقیقت جویانه:
نیمه دوم قرن بیستم
تحولات اروپا پس از جنگ جهانی دوم در روند مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت. بارزترین وجه این تاثیر، تثبیت جهت گیری جدیدی بود که ریشه های آن به عصر رنسانس بر می گردد و به تدریج طی قرنهای مختلف قوت یافت و در نیمه دوم قرن بیستم به منتها درجه خود رسید.
این جهت گیری، کنار نهادن نگاه غیر بیطرفانه نسبت به اسلام و پذیرش ان به عنوان یک واقعیت بود که باید با آن کنار امد و ظاهرا نخستین بحث اصولی و جدی در این زمینه از سوی یکی از دانشمندان ایرانی در بیست و هفتمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۹۶۷ م) در میشیگان برگزار گردید، مطرح شد.
وی با برداشتی فلسفی و اجتماعی ادعای عینیت علمی شرق شناسی را مورد تردید قرار داد و اثبات کرد که شرق شناسی به مفهوم متداول آن، امری ذاتا غربی است که نگاهی تحقیر آمیز نسبت به شرق را در دل خود نهفته دارد.
🔻این دیدگاه با استقبال اعضای کنگره از جمله مستشرقانی صاحب نام، چون «فن گرونبام» و «برنارد لوئیس» قرار گرفت؛ و در نتیجه، در بیست و نهمین کنگره که در سال (۱۹۷۳م) در پاریس برگزار شد، رسما جنازه شرق شناسی سنتی تشییع شد و دوره جدیدی آغاز شد که در آن دیگر حتی از نام شرق شناسی هم خبری نبود و به جای آن از اصطلاح مطالعات آسیایی، مطالعات اسلامی و مانند آن استفاده می شد و طبعا این امر تنها یک تغییر نام نبود، بلکه حکایتگر مرحله ای کاملا نو بود.
🔸در کنگره بیست و نهم، همه اعضاء پذیرفتند که شرق شناسی متداول باید از قید تاثیر پذیری از نحوه برداشت و دید و نظریات و خواستها و علائق غربیها رها گردد. مباحث کنگره بیست و هفتم و مصوبات کنگره بیست ونهم و حتی در ادامه آن، مطالب مطرح شده در کنگره سی ام نشان دهنده اعتراف شرق شناسان به وجود انگیزه های غیرعلمی در مطالعات شرقی و اسلامی و ضرورت اصلاح نگرش خود در این زمینه است.
🔹درست دو سال پیش از کنگره بیست و هفتم، یعنی در سال (۱۹۶۵ م) مجمع واتیکان در شورای سراسری خود مصوبه ای گذراند که به موجب آن اسلام به عنوان یک دین الهی پذیرفته شده بود. بدون تردید این مصوبه ی بسیار مهم که پایان بخش یک دوره ی طولانی تلاش ناکام کلیسای کاتولیک برای از میان بردن مسلمانان بود، در تثبیت این جهت گیری جدید موثر بوده است.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت نهم:
🔰 در این قسمت از بحث به جهت رعایت اختصار از نظر اندیشمندان غرب در خصوص تعریف روشنفکری صرفنظر کرده و به تعریف سه تن از اندیشمندان ایرانی در این باره می پردازیم:
🔻تعریف آل احمد:
وی روشنفکری را مساوی با آزادفکری دانسته است و این نوع آزادی اندیشه را در برابر سلطه مسیحیت کاتولیک توجیه میکند و میگوید: «خالقان و بکارگیرندگان فرهنگ، از روشنفکران شمرده میشوند. از همینرو، صفت اصلی روشنفکری را خلق، توزیع یا مصرف فرهنگ میداند و نیز در توصیف روشنفکری، تعهّد، احساس مسئولیت و آگاهی را از پایههای اساسی آن بهشمار میآورد و معتقد است که روشنفکر، فردی آزاد از قید تعصّب یا تحجّر مذاهب و آزاد از سلطه قدرتهای روز است».
🔸تعریف دکتر شریعتی:
وی میگوید: «روشنفکر، متفکّری است که به آگاهی رسیده و در نتیجه، دارای جهانبینی باز و متحوّل کننده و قدرت درک و تحلیل منطقی اوضاع و احوال زمان و جامعهای که در آن زیست میکند، با احساس وابستگی تاریخی، طبقاتی ملّی، بشری و بینش و جهت مشخص اجتماعی و ناچار حسّ مسئولیت که همه زاده همان آگاهی خاص انسانی است. این آگاهی، عالیترین شاخصه نوع انسانی است که در افراد تکاملیافتهتر، متجلّیتر است. یک نوع آگاهی ایدئولوژیک و به تعبیر قدما، یک استعداد هدایت و شعور نبوّت و شمّ راهبری است».
🔹تعریف استاد مطهری:
ایشان در تعریف روشنفکر، به چهار ویژگی اشاره میکند که عبارتند از:
۱) روشنفکر، به مسئولیت خود آگاهی دارد؛
۲) به فرهنگ و شخصیت جامعه و ملّیت خود آگاهی دارد؛
۳) به رابطه خود با انسانهای دیگر آگاه است؛
۴) این آگاهی خویش را به جامعه انتقال میدهد و باعث رشد و آزادی آن میشود.
بنابراین استاد مطهری، فردی را روشنفکر میداند که به آگاهی طبقاتی ملّی و انسانی رسیده است و در راه اصلاح جامعه و رهایی از اصالتهای اجتماعی قدم برمیدارد.
🔸وی بین روشنفکر مسلمان و غیر مسلمان تفاوت قایل است و به جای اصطلاح روشنفکر دینی، اصطلاح روشنفکر مسلمان را بکار میبرد و از بهوجودآمدن چنین قشری اظهار خرسندی میکند و برای آن پنج ویژگی برمیشمرد که عبارتند از:
۱) روشنفکر مسلمان باید به متون و منابع اصل اسلامی آشنا باشد؛
۲) جامعه اسلامی را کاملاً بشناسد؛
۳) مبلّغ دین اسلام بوده، اسلام را با روشهای جدید و در قالبهای نو به نسل جدید عرضه کند؛
۴) روشنفکر مسلمان باید غرب را کاملاً بشناسد؛
۵) روشنفکر مسلمان باید به اسلام مؤمن باشد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی درغرب
✍🏼 قسمت هفدهم:
🔰 از دیگر عوامل موثر در این رویکرد تازه، پایان یافتن عصر استعمار و شروع دوره استعمار نو و تشکیل حکومتهای دست نشانده یا طرفدار غرب در کشورهای اسلامی بود که در نتیجه، دولتهای غربی نیاز به صرف هزینه زیاد برای شناخت شرق به روش سنتی و حفظ حضور فیزیکی خود در کشورهای اسلامی نداشتند و لذا با قطع یا کم کردن حمایتهای مالی خود از مطالعات شرقی و اسلامی عملا از وابستگی این مطالعات به دولتها و انگیزه های سیاسی _ تجاری آنها کاستند.
🔻عامل دیگری که در تکوین و تقویت این گرایش جدید موثر بود، پیدایش نظریات علمی جدید درباره ادیان و فلسفه دین بود که بر پایه آن، همه ادیان در یک ردیف قرار می گرفتند و مطالعاتی درباره آنها صورت می پذیرفت. از دید برخی از نویسندگان، حضور دانشمندان مسلمان در دانشگاهها و مراکز علمی اروپایی نیز در پیدایش این جهت گیری نو نقش داشته است؛ زیرا آنان با حفظ اعتقادات دینی مسلمانان در هدایت تحقیقات اسلامی موثر بوده اند. همچنین در کنگره بیست ونهم که به مصوبه مهم آن اشاره شد، برای نخستین بار، تعداد شرق شناسان شرقی بیشتر از شرق شناسان غربی بوده است.
یکی از ویژگیها و بلکه پیامدهای این رویکرد نو، گسترش دامنه و تخصصی شدن حوزه های فعالیت شرق شناسی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص است. در مطالعات اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم، حوزه های مطالعات اسلامی عملا از یکدیگر استقلال و تمایز یافتند.
کنگره های شرق شناسی نیز که قبلا به صورت عام برگزار می شد و در آن «درباره عموم مطالب در تمام دورانها» سخن به میان می آمد از کنگره بیست و هفتم به بعد به سمت تخصصی تر شدن پیش رفت.
🔸گسترش دامنه مطالعات اسلامی ضرورت تکمیل و تجدید نظر در «دائره المعارف اسلام» را آشکار ساخت و فعالیت علمی ویرایش دوم این دائره المعارف از سال (۱۹۵۰ م) آغاز شد و جلد اول آن در سال (۱۹۶۰ م) منتشر گردید و تاکنون ده جلد آن از ویرایش دوم تا پایان حرف (وی) به چاپ رسیده است وکار تکمیل بقیه مجلدات ادامه دارد. این دائره المعارف که براستی می توان آن را «آئینه تمام نمای مطالعات اسلامی در قرن بیستم» نامید، بهترین گواه دامنه وسیع و تخصصهای فراوان در مطالعات اسلامی است که با همکاری اسلام شناسان شرقی و غربی پدید آمده است. البته چاپ دوم دائره المعارف با وجود برتری آن از بسیاری جهات بر چاپ پیشین، نارسائیها و کمبودهایی نیز دارد که از سوی تعدادی قلیل از اندیشمندان مسلمان مورد توجه و نقد قرار گرفته است. از جمله اینکه، مقالات دائره المعارف از حیث کم و کیف متعادل و یکنواخت نیست و از گنجاندن عناوینی مانند استبداد و استعمار خودداری کرده است. همچنین دائره المعارف از موضوعات فراوان و مطالب مهم درباره جنبه های گوناگون تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی جهان تشیع و ایران خالی است. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دهم:
🔰 روشنفکر کیست؟
روشنفکر کسی است که با دستیافتن به آگاهی ناب بتواند خود را از اسارت قید و بند خطا و خرافه، رها سازد. رهایی از قید و بند خطا و خرافه، ساده و آسان نیست، روشنفکر کسی است که از جریان عادی جامعه جداشده، در سایه آگاهی برتری که بهدست آورده است، به این جریان با دیده نقد مینگرد.
🔻اگر جمود فکری در جامعه را به مرگ یا کوری تشبیه کنیم، روشنفکر زندهای است در میان مردگان و بینایی است در جمع نابینایان.
چیزهایی حس میکند که دیگران از آن احساس محرومند و ظرایف و دقایقی را درک میکند که از نظر دیگران پنهان است و در هر حال، او کسی است که بهرهای از روشنایی و زندگی دارد که دیگران ندارند.
این بهره ی ارجمند از حیات و روشنایی، خواه محصول وحی و الهام باشد و یا نتیجه توان برتر عقلانی و فراهم آمدن زمینه تکامل فکری.
🔸بنابراین، روشنفکری نوعی بعثت و بیداری است و لازمهاش اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی برخاسته از فریب و خطاست.
روشنفکر مشعل به دست، راه و چاه را دیده، به نجات و رهایی (ازمفاسد) میاندیشد. او در پرتو بینشی روشن و شناختی درست از مبادی و موجبات این مفاسد و لااقل عاملی است برای تجدید حیات و حرکت، برای دستیابی به وضعی بهتر از وضعیت موجود و رهایی از روزمرگی و ابتذال.
🔹در تاریخ حیات بشر، هرگونه تحوّل و تطوّر تکاملی، محصول نوعی روشناندیشی و روشنفکری است. چنانکه هرگونه عقبگرد و سیر قهقرایی، برخاسته از تاریک فکری و تمایلات لجامگسیخته دور از منطق و روشنبینی است.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi