💠در زندگىِ پیچیدهی اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکرکنند،بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعهی ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئلهی بصیرت اهمیت بدهند؛
🔸بصیرت در هدف،
🔹بصیرت در وسیله،
🔸 بصیرت در شناخت دشمن،
🔹بصیرت در شناخت موانع راه،
🔸بصیرت در شناخت راههای جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛
این بصیرتها لازم است.(۱۳۸۸/۷/۱۵)
--------
🆔 @jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۰۹
🔰 ادامه میرزا فتحعلی آخوند زاده...
او درباره لیبرالیزم میگوید: «لیبرال، عبارت از آن کسی است که در خیالات خود به کلّی آزاد بوده، ابداً به تحدیدات دینیه مقیّد نشده و به اموری که خارج از گنجایش عقل و بیرون از دایره قانون طبیعت باشد، هرگز اعتبار نکند ...».
به نظر او ویژگی دیگری که دین بازسازی شده باید داشته باشد، جدایی آن از سیاست است؛ زیرا به نظر او دخالت دین در امور سیاسی که با غیر مشروع خواندن حاکمیتهای غیر دینی همراه است، از دلایل اصلی دوری ما از فرهنگ غرب است.
♦️وی عنوان میکند:
«سبب مغایرت فیمابین ملّت و سلطنت، علماست. آیا به چه سبب علما در امزجه و طبایع مردم آنقدر تصرّف دارند که مردم بلا بحث و ایراد به حرف ایشان گوش میدهند و از سلطنت باطناً تنفّر میورزند؟ به سبب آنکه علما، مرجع ناسند... به سبب آنکه حوائج مردم از علما رفع میشود و سلطنت امر عارضی است. در حقیقت، عمّال سلطنت نسبت به علما به منزله چاکرانند که باید احکام ایشان را مجری بدارند. نهایت منافع ملّت و آبادی مملکت و وطن، مقتضی آن است که در میان ملّت و سلطنت، اتّحاد و الفت پیدا شود و سلطنت استقلال باطنی و ظاهری پیدا کند و خودش تنها مرجع ملّت گردد و علما را در امور اداره شریک خود نسازند ... علمای دین خود را تابع دولت نمیسازند؛ بلکه نایب امام غایب و صاحبالزّمان (عج) میدانند ... حتی روحانیون را به شاهان تفوّق است و آن را کلب آستان امام خطاب مینماید. سلاطین هم ـ طوعاً یا کرهاً ـ به این امر رضا دادهاند و هر یک، اندیشه نکرده و نفهمیدهاند که کسی که نسبت به امام، درجه کلبیت داشته باشد، نسبت به نایب امام درجه آقایی که نمیتواند داشت. در واقع، نایب امام هم چگونه خود را تابع و محکوم کلب امام بداند».
🔹تفسیری که آخوندزاده از حق، عدالت و همچنین آزادی میدهد، تفسیری تماماً دنیوی و زمینی است و هیچ چهره الهی و آسمانی و یا حتی عقلانی و ایدئولوژیکی نمیتواند داشته باشد. او به تبعیّت از «جان استوارت میل»، هیچگونه تعریف و تبیینی را از آزادی که عهدهدار جهت و یا کمال خاص برای انسان باشد، نمیپذیرد و معتقد است که ضوابط اخلاقی دینی، آزادی روحی ما را سلب میکند، همانگونه که حاکمیتهای استبدادی، آزادی جسمانی را سلب کرده است.
توصیهای که در نهایت، آخوندزاده به ملّت ایران میکند، رهایی از آزادگی دینی و عبودیت الهی ... و رویآوردن به آزادی بهمعنای لیبرالیستی و غربی آن و استفاده از علم تجربی است. صرف نظر از اینکه این رویکرد در قالب دینی و به نام پروتستانیزم اسلامی و یا با پوششی سیاسی و به دست پادشاه باشد.
به گفته برخی محقّقان، آخوندزاده هواخواه تشکیل فراماسونری در ایران بوده و این کار را از لوازم آزادی و آزادیخواهی میدانسته است.
🔸خلاصه اینکه آخوندزاده گرچه با آموزش قرآن و فقه آغاز کرد و اعتقاد به اسلام داشت، ولی به مرور زمان، گرفتار تفکّر التقاطی و آمیختن آموزههای اسلام با اندیشههای غرب و در نهایت، اسیر الحاد و مخالفت با اسلام گردید.
اعتقادات آخوندزاده را میتوان در کتابها و نمایشنامهها و داستانهایش به ترتیب ذیل بیان کرد :
۱. اعتقاد به پروتستانتیزم بهمعنای نفی حقوق الهی و تکالیف عبادالله و جایگزینی حقوقالنّاس؛
۲. انکار معجزات و وحی و کرامت الهی و حقایقی مانند ملائکه، جن و شیطان و در یک کلام، آزادی از اعتقادات دینی؛
۳. اصالتدادن به دنیای مدرنیته و اندیشه لیبرالیسم؛
۴. لزوم تغییر خط و الفبای ممالک اسلامی، جهت تغییر فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی ـ اسلامی و توصیه به ایجاد الفبای جدید و تعلیم علوم فرنگستان؛
۵. شمردن دین بهعنوان مهمترین عامل عقبماندگی و مانع علم و معرفت؛
۶. مخالفت با مراسم تعزیه و عزاداری امام حسین (ع) و بیفایدهدانستن آن؛
۷. مخالفت با روحانیت و تفکّرات حوزههای علمیه.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#یادداشت
#معمای_خوئینی_ها (2)
⛔️تفسیر تفنگی⛔️
💢مهمترین فعالیت #خوئینی_ها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیرش در مسجد جوزستانِ تهران است.
💢#حداد_عادل درباره گرایشهای فکری موسویخوئینیها میگوید: «موسویخوئینیها در مسجد جوزستان، برای خودش جریانی شده بود و سخنرانیهایی با این گرایش (مارکسیسم) میکرد.»
💢نکته دیگر اینکه اکبر گودرزی، همان کسی که دستور #ترور شهید مطهری را داد نیز در این جلسات دیده شده! حتی نقل است که: «موسویخوئینیها در یکی از منبرهایش، درحالیکه گودرزی و یکی دیگر از اعضای اصلی #گروه_فرقان بهشدت مجذوب و محو سخنان او شده بودند، آیه (و یصدون عن سبیل الله) را بر استاد مطهری تطبیق میکرد و مدعی میشد که وی با رژیم همکاری میکند.»
💢حجتالاسلام #شجونی تصریح میکند: «آقای مطهری معتقد بود که او (موسویخوئینیها) مارکسیست شده است، تا آنجا که شهید مطهری در یکی از جلسات خصوصی، به روحانیون انقلابی حاضر خطاب میکند: خبر دارید (موسویخوئینیها) مارکسیست شده؟!»
💢#ناطق_نوری درباره خوئینیها میگوید: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از اینها سوال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟ او گفت ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر میگوید و رفتیم به مسجد «جوزستان» در خیابان نیاوران قدیم! بعد دیدیم یکی انقلابی از همه اینها آمده و روشنفکرتر از همه اینهاست و او اکبر گودرزی است.»
ادامه دارد...
✍🏻 #سید_امیر_حسینی
#آنتی_سکولار
#حوزه_غیر_انقلابی
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۱۰
🔰 میرزا ملکمخان ناظمالدّوله
(آیینه تمامنمای لیبرالیسم و پدر منوّرالفکری در ایران)
میرزا ملکمخان پسر میرزا یعقوب ، در سال ۱۲۴۹ ق/ ۱۸۳۳ م، از پدری ارمنی تازه مسلمان شده درجلفای اصفهان به دنیا آمد. میرزا یعقوب، پدر میرزا ملکمخان جزو هواداران میرزا آقاخان نوری، صدر اعظم وقت و رقیب میرزا تقیخان امیرکبیر بود و با این نفوذ توانست پسرش را در ده سالگی به پاریس بفرستد تا در علوم طبیعی و سپس سیاسی در مدارس ارمنی و پلیتکنیک به تحصیل بپردازد. میرزا یعقوب بنا به وصیتش در قبرستان ارامنه در استانبول ترکیه دفن شد.
او همچنین از کسانی بود که برای انگلیسیها جاسوسی میکرد. «خان ملک ساسانی» در جلد اوّل سیاستگران دوره قاجار درباره انجام مأموریتهای سیاسی توسط میرزا یعقوب برای انگلیسیها سخن گفته است، او همچنین درباره جاسوسی میرزا یعقوب برای انگلیسیها مینویسد:
«میرزا یعقوب در سفارت روس، سمت مترجمی داشت و در تمام عمر برای انگلیسیها جاسوسی میکرد و به موجب اسناد و نوشتجات موجود، دو فقره جاسوسی از او در دست میباشد».
♦️اما فرزند او میرزا ملکم پس از بازگشت به ایران مترجم ناصرالدّین شاه شد. بعد از مدّتی جهت حلّ اختلافات ایران و انگلیس به آنجا فرستاده شد و در این زمان رسماً عضو تشکیلات فراماسونری میگردد.
وی پس از قتل امیرکبیر و در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری بهعنوان یکی از مهرههای سیاست استعماری انگلیس به ایران بازگشت و به سمت مترجم استادان اتریشی و فرانسوی در دارالفنون مشغول به کار گردید و با کمک پدرش، با اجازه ناصرالدّین شاه، اقدام به تأسیس لژ فراماسونری به نام «فراموشخانه» میکند. او در خانه جلال الدین میرزا پسر فتحعلی شاه واقع در محله ی مسجد حوض تهران این انجمن سری را دایر کرد.
🔹ناصرالدّین شاه، در آغاز تصور میکرد که فراموشخانه محلّی است که در آن ملکمخان، با شعبدهبازی ـ که با برخی از ترکیبات شیمیایی و کارهای فیزیکی انجام میشد، اوقات فراغت درباریان را پر میکند، ولی پس از مدّتی متوجّه تغییر رفتار و مخفیکاریهای افراد فراموشخانه شد و چون عدهای را برای تجسّس درون لژ فرستاد، آنها نیز به عضویت لژ درآمدند.
محمود کتیرایی، حوالی سالهای ۱۲۷۷ و ۱۲۷۸ را زمان برپایی نخستین مجمع فراماسونری در ایران توسّط میرزا ملکم میداند.
حسّاسیت فراموشخانه، همراه با مخالفت کسانی که نسبت به آموزشهای آن احساس خطر میکردند، در نهایت، به بستهشدن فراموشخانه انجامید که پس از آن ملکمخان، لژ «مجمع آدمیت» را بهصورت مخفی تشکیل داد.
🔸پس از تعطیلی فراموشخانه به جهت ایجاد مشکلات سیاسی، میرزا ملکم به دستور ناصرالدین شاه ، تحت الحفظ به خانقین تبعید و پس از مدتی آزاد شد وی از آنجا به بغداد رفت و در بغداد مدتی با (بابیان) رابطه و آمیزش پیدا کرد.
وی پس از آن به استانبول ترکیه رفت و برای مدتی تابعیت ایرانی را ترک کرده و به تابعیت عثمانی (ترکیه) در آمد و در روزنامههای آنجا علیه ایران و ایرانی هتّاکی می نمود. او در زمان پذیرش تابعیت عثمانی ، کلاه فینه ی قرمز بر سر می گذاشت و با ماهی ۴۰ لیره در وزارت امورخارجه عثمانی استخدام شده بود.
وی همچنین در استانبول برای ازدواج با «هانریت» دختر اراکل بیک ارمنی، در کلیسای (ایا استفانوس)، دین اسلام را ترک کرد و به کیش ارامنه پیوست! ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#معمای_خوئینی_ها (3)
صندوقچه اسرار سفارت
💢یکی از حوادث #پر_ابهام دهه اول انقلاب، حادثه تسخیر #لانه_جاسوسی است. امام در جریان حمله اول چریک های فدایی خلق به سفارت آمریکا در 25 بهمن 57، به مخالفت با آن پرداخت اما حمله دوم به سفارت در 13 آبان 58 بدون اطلاع امام صورت گرفت.
💢بعد از اینکه پیشنهاد تسخیر سفارت در انجمن اسلامی دانشجویان، اجماع عمومی پیدا نمیکند، گروه طرفدار تسخیر سفارت تصمیم میگیرند، به تنهایی این کار را انجام دهند؛ لذا نزد استاد تفسیر سابق خود، #موسوی_خوئینی_ها میروند. او نیز بدون در میان گذاشتن این موضوع با امام پیشنهاد دانشجویان را میپذیرد.
💢پس از تسخیر سفارت، امام از دانشجویان میخواهد که تمام اسناد، بی کم وکاست افشا شود؛ اما در عمل چنین کاری از دانشجویان پیرو خط امام صورت نمیگیرد. آن چه در عدم افشای اسناد قطعی است، نقش کلیدی موسوی خوئینی ها است بطوریکه اسناد تا به تائید او نمیرسید، افشا نمیشد.
💢همچنین بسیاری از اسناد محرمانه از لانه خارج شد تا اینکه برخی از آنها سالها بعد در منزل شخصی یکی از دانشجویان اصلی #پیرو_خط_امام و نزدیکترین افراد به موسویخوئینیها کشف شد.
💢یکی از مسئولانی که وظیفه جمعآوری اسناد لانه جاسوسی را بر عهده داشت، روایت میکند که «روزی موسویخوئینیها آمد پیش ما و گفت: آیا سندی از ارتباط آیت الله بهشتی با #آمریکا وجود دارد یا نه؟»
💢اهمیت این واقعه زمانی معلوم می شود که بدانیم شهید بهشتی با مشی موسویخوئینیها به شدت #مخالف بود و انحرافات او را گوشزد میکرد.
ادامه دارد...
#سید_امیر_حسینی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۱۱
🔰 ادامه میرزا ملکم خان ناظم الدوله...
میرزا ملکمخان همچنین در ترکیه با میرزا حسینخان سپهسالار ( مشیرالدّوله) وزیر مختار ایران در استانبول رابطه رفاقت پیدا کرد و میرزا حسین خان وی را به سمت مستشار سفارت برگزید و چندی بعد او را به سمت سرکنسول ایران به مصر فرستاد تا از فحاشی علیه ایران دست بردارد.
او در مصر از اسماعیل پاشا ده هزار تومان پول گرفت و به همین دلیل احضار شد. ملکم طی نامه ای تهدید کرد که اگر به سمت وزیر مختار ایران به لندن فرستاده نشود، اسرار دولتی را به عثمانی خواهد فروخت. پس از چندی میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) به مقام صدر اعظمی رسید. وی میرزا ملکم را به تهران فرا خواند و مشاور مخصوص خود گردانید.
♦️ملکم پس از مدتی به سمت وزیر مختاری لندن برگزیده شد تا مقدمات اولین سفر ناصرالدین شاه را به انگلیس فراهم نماید.
میرزا حسینخان سپهسالار که از شاگردان ملکم در فراموشخانه بود، با مشورت ملکم که درآن زمان در سفارت ایران در انگلیس به سر میبرد، به انعقاد قرارداد اسفبار «رویتر» پرداخت. ملکم در این قرارداد نقش یک واسطه و دلال را بازی می کرد .
مطابق مفاد این قرارداد (۱۲۵۰ هـ.ش/۱۲۹۰ هـ.ق) امتیاز بهرهبرداری انحصاری از معادن نفت، زغال سنگ، آهن، مس و سرب و همچنین مراتع، جنگلها، زمینهای حاصلخیز، گمرکات جنوب، حقّ کشیدن خطوط مخابرات، راه آهن، مترو برای تهران، تأسیس شعبههای پست و بانک و نیز معافیت مأموران انگلیسی از پرداخت گمرک و مالیات، در برابر یک وام ۲۵ ساله که با سود پنج درصد به طور اقساط پرداخت میشد، به مدّت هفتاد سال به «بارون جولیوس دو رویتر» ـ تاجر یهودی انگلیسی ـ واگذار شد. از این قرارداد، معادن طلا و فیروزه و جواهرات استثنا شد، علاوه بر آن جهت انعقاد این قرارداد، مبلغ دویست هزار لیره؛ یعنی پنجاه هزار لیره به سپهسالار، پنجاه هزار لیره به مشیرالدّوله (وزیر خارجه که برادر سپهسالار است) و بقیه به ملکمخان که سفیر ایران در لندن و بانی قرارداد بود، بهصورت رشوه پرداخت میشد.
🔹این قرارداد که بین یک فرد با یک دولت منعقد شد، تا آن زمان، در بین قراردادهایی که بین دولتها منعقد شده است، بیسابقه بود؛ به همین دلیل، مجلس انگلیس، ابتدا در صحّت آن تردید کرد. در واقع این قرارداد به معنای واگذاری کامل خاک ایران به انگلیس بود. خبر این قرارداد، علاوه بر آنکه دشمنی و حسادت دولتهای رقیب را برانگیخت، مخالفت فراگیر و گستردهای را در بین نیروهای مذهبی به رهبری «ملاعلی کنی» در تهران به همراه داشت؛ چندان که ناصرالدّین شاه تا زمان لغو این قرارداد، از حضور در محافل عمومی سر باز میزد و نیز میرزا حسینخان از تأمین جان خود در تهران به هراس افتاد.
🔸او همچنین در دوران سفارت خود در انگلیس، در سومین سفرناصرالدین شاه و در زمان صدارت میرزا علی اصغر امین السلطان(اتابک اعظم)، امتیاز «لاتاری» (چیزی شبیه بلیط بختآزمایی) را از دولت ایران خرید و چون به دلیل غیر مشروع بودن، مورد مخالفت و اعتراض علمای دینی قرار گرفت، این امتیاز لغو شد، وی قبل از آنکه خبر لغو آن بهطور رسمی در لندن پخش شود، این امتیاز را به یک انگلیسی به مبلغ چهل هزار لیره فروخت.
با پخش خبر لغو امتیاز، خریدار از ملکمخان بهعنوان کلاهبردار در دادگاه شکایت کرد و این مسئله رسوایی بزرگی برای او و سفارت ایران بهوجود آورد که در نهایت، به عزل وی از سفارت و لغو تمام القاب و سمتهای او از طرف شاه انجامید. پس از عزل، میرزا ملکم بهعنوان یک چهره انقلابی در مخالفت با استبداد ناصرالدّین شاه، به انتشار نشریه «قانون» پرداخت و درآن به شدت به صدراعظم و دربار حمله می نمود، چاپ این نشریه از دیدگاه او به رمز عقبافتادگی ایران اشاره داشت پس از کشته شدن ناصرالدین شاه ، برای سفارت ایران در رم انتخاب شده و بدین ترتیب به انتشار روزنامه قانون و حمله به دربار و صدراعظم پایان داد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#معمای_خوئینی_ها (4)
🔥 ارتباط شوم بنی صدر و خوئینی ها
💢 یکی از ابهامات مرتبط با تسخیر لانه جاسوسی، در ماجرای تأیید صلاحیت #بنی_صدر خودنمایی میکند.
💢 اسناد مربوط به بنیصدر از اولین اسنادی بود که کشف شد؛ زیرا این اسناد در گاو صندوق سفارت بود و یا بنا به نقلی بر اثر سهلانگاری کارمندان سفارت، روی میز باقی مانده بود و کاملاً سالم به دست دانشجویان افتاد.
💢اندکی بعد از این ماجرا، موسویخوئینیها بهعنوان نماینده امام در بررسی صلاحیت کاندیداها معرفی شد.
💢 او از میان 106 نامزدی که وزارت کشور لیست آنها را برای بررسی صلاحیت به امام داده بود، صلاحیت حدود 100 نفر را رد کرد. بنیصدر نیز که برای اولین دوره ریاست جمهوری ثبتنام کرده بود، بیهیچ واکنشی از سوی #خوئینی_ها تأیید صلاحیت شد!
💢 در خاطرات دانشجویان حاضر در لانه جاسوسی به ارتباط بنی صدر با غربی ها اشاره شده و آمده: خوئینیها اجازه نداد تا این مدارک را در اختیار #امام_خمینی قرار دهیم!
💢 در دوره اول انتخابات، رقابت بین بنیصدر و کاندیدای حزب جمهوری اسلامی با مدیریت #شهید_بهشتی بود. در آن شرایط عده زیادی از اطرافیان بنیصدر بودند که از شدت حسادت و کینه نسبت به شهید بهشتی، سراغ او رفته بودند.
💢 درواقع انتشار اسناد خیانت بنیصدر، به نفع جریان مقابل یعنی شهید بهشتی بود که خوئینیها رابطه خوبی با آنها نداشت.
💢 سؤال اینجاست که چرا بنیصدر به استناد همان مدارکی که وجود داشت، توسط خوئینی ها #رد_صلاحیت نشد؟ چه رابطه ای بین این دو خائن وجود داشت؟
✍🏻#سید_امیر_حسینی
#آنتی_سکولار
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۱۲
🔰 ادامه میرزا ملکم خان ناظم الدوله...
کمی بعد از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی شاه، وی در سال ۱۹۰۸ م درحالیکه ده سال بود که سفارت ایران را در ایتالیا نمایندگی میکرد، در سوئیس از دنیا رفت و بنا به وصیتش، جسدش سوزانده شد.
ملکم از مجموع ۷۵ سال عمر خود ، غیر از ده سال خرد سالی، فقط یازده سال را در ایران سپری کرد و باقی عمر خویش را در خارج از ایران به سر برد.
♦️بازهم درباره میرزا ملکمخان
میرزا ملکمخان اوّلین ایرانیای بود که در ایران به تأسیس لژ پرداخت و اندیشههای ماسونی را در سطحی گسترده تبلیغ کرد؛ بهگونهای که او را پدر منوّرالفکری در ایران لقب دادهاند.
درباره سیر زندگی سیاسی میرزا ملکمخان به اختصار سخن گفتیم، اکنون درباره آراء، افکار و خصوصیات اخلاقی او سخن خواهیم گفت.
میرزا ملکمخان خود را اینگونه معرفی میکند:
«من ارمنیزاده مسیحی هستم، ولی در میان مسلمین پرورش یافتهام و وجهه نظرم اسلامی است. جوان بودم که به فساد مملکتم پیبردم و انحطاط مادی آن را شناختم، پس شعله اصلاحطلبی در من فروزان گشت.
🔹در اروپا که بودم، سیاستهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی مغرب را مطالعه کردم، با اصول مذاهب گوناگون دنیای نصرانی و همچنین با تشکیلات جمعیتهای سرّی فراماسونری آشنا گردیدم، طرحی ریختم که عقل سیاست مغرب را با خرد دیانت شرق به هم آمیزم، چنین دانستم که تغییر ایران بهصورت اروپا کوششی بیفایده است. از اینرو فکر ترقّی مادّی را در لفّافه دین عرضه داشتم تا هموطنانم آن معانی را نیک دریابند. دوستان و مردم معتبری را دعوت کردم، در محفل خصوصی از لزوم پیرایشگری اسلام سخن راندم و به شرافت معنوی و جوهر ذاتی آدمی توسّل جستم».
🔸میرزا ملکمخان درباره آشنایی خود با انجمنهای ماسونی و اهداف ریاکارانهاش مینویسد:
«به اروپا رفتم، در آنجا با مبادی و اصول دین و اجتماع و سیاست ... از راه تحصیل آشنا شدم و کیفیت و ترتیب و تنظیم انجمنهای مخفی و سرّی و تشکیل محافل فراماسونی را آموختم، سپس در میان فلسفه سیاسی اروپا و حکمت دینی آسیا سازش دادم و دریافتم که سعی و تلاش برای انتظام امور ایران به شیوه ممالک اروپایی کاری بیهوده خواهد بود و از این جهت، نقشه عملی خویش را در لفافه دین (که با روحیات مردم ایران، سازگارتر بود) پوشیدم».
♦️محمود کتیرایی به نقل از خان ملک ساسانی و قزوینی درباره اخلاقیات و صفات شخصیتی ملکمخان چنین مینگارد:
«ملکم، آدمی بوده است شارلاتان، بیایمان، بیوطن، طمّاع، جاهطلب، پولپرست، بیعار و ننگ، حقّهباز و هوچی، بامبولزن، متقلّب، طرّار و کلاهبردار».
یکی از مورّخان منوّرالفکران معاصر، درباره پولپرستی ملکم مینویسد:
«در زمینه پولپرستی ملکم، دو لکّه سیاه بزرگ در زندگی او وجود دارد: امتیاز رویتر و امتیاز لاتاری و در این دو مسئله، دوست و دشمن همرأیند ...».
ملکم، جدا از پولپرستی، بسیار شهرتطلب، خودخواه و مقامپرست نیز بوده است. ادامه دارد
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#معمای_خوئینی_ها (5)
⛔️ پشت نقاب نفاق
مخالفت موسوی خوئینی ها با رهبری آیت الله خامنه ای
♨️ موسوی خوئینیها شخصی است که همواره در مواقع حساس به مخالفت با رهبری معظم انقلاب برخاسته است.
⚡️ او در جلسه تعیین رهبری در سال 68، هنگام قیام اعضاء برای رأی گیری در مورد رهبری آیت الله خامنهای، با کشیدن عبای آیت الله #باریک_بین (امام جمعه قزوین) سعی در انصراف او از رأی مثبت به رهبری ایشان داشت.
♨️ #صفار_هرندی در مرداد 1389 در این رابطه میگوید:
«همه افرد حاضر در آن جلسه خاطراتي دارند که مايل به بيان آن نيستند اما يکي از آنها بيان ميکند: موقع دادن رأي، وقتي خواستم قيام کنم، ديدم عبايم کشيده ميشود. ابتدا فکر کردم به صندلي گير کرده اما برگشتم ديدم پشت سری من عبايم را گرفته و ميگويد بلند نشو، کسی که به رای خود قانع نشده و ميخواهد ديگران را همراه خود کند، همان کسي است که در سال گذشته (88) در جريان #اغتشاشات ميگويد خيابانها را شلوغ کنيد تا از اين رهبری #باج گرفته و بر سر حکومت چانه زنی کنيم»
♨️ «آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی» نیز جریانی از این جلسه نقل می کند که جالب توجه است:
«آقای آل اسحاق برای من نقل کردند که روزی که آقا (آیت الله خامنه ای) انتخاب شدند، آقای خوئینی ها که از جلسه بیرون آمدند، گفتند: «بهترین شخص بود که انتخاب شد و مناسب تر از ایشان کسی را نداریم، فقط نگران این هستیم که مملکت به #آمریکا گرایش پیدا کند!»
🔥این رفتار نفاق آمیز از مرد خاکستری اصلاحات نشان میدهد که او همواره به دنبال #فتنه انگیزی بوده است.
ادامه دارد...
#سید_امیر_حسینی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۱۳
🔰 ادامه میرزا ملکم خان ناظم الدوله...
میرزا ملکمخان در زمره اصیلترین ایدئولوگهای منوّرالفکری و اصلیترین چهره لیبرالیسم عهد مشروطه است. آرای ملکم، تقلید نعل به نعل از آرای «آگوست کنت»، جامعهشناس پوزیتویست فرانسوی قرن ۱۹ و «جان استوارت میل»، سیاستمدار و اقتصاددان انگلیسی اواخر قرن ۱۹ است.
♦️یکی از مورّخان منوّرالفکر در اینباره میگوید:
ملکم در مجموع از سه مکتب تغذیه می نمود:
۱. اندیویدوآلیسم فرانسوی و خودگرایی وابسته به آن (آثار روسو ، ولتر ، منتسکیو و دالامبر)
۲. فلسفه تحققی «اگوست کنت»
3. لیبرالیسم انگلیس ، بهخصوص لیبرالیسم اقتصادی «جان استوارت میل»
و جای پای هر سه مکتب در آثار او هویداست. آثاری مثل «مجلس تنظیمات»، «پولیتیک ایران چیست»، «ندای عدالت»، «مذهب دیوانیان»، «مداخل و مخارج»، «دفتر قانون»، «اصول ترقّی» و چند رساله دیگر ریشه در این سه مکتب داشت.
🔹وی اصالت انسان را به جای اصالت خدا نشاند و دین را از دریچه علم غربی و عقل وابسته، نیازمند «پالایش» دید. غربباوری او بهگونهای بود که بیچون وچرا، غرب را تبلیغ و فرهنگ ملّت ایران را تحقیر میکرد. وی بر این باور بود که همانگونه که تلگراف را میتوان از فرنگ آورد و بدون زحمت در تهران نصب کرد، میتوان اصول نظم ایشان را اخذ کرد و بدون معطّلی در ایران برقرار ساخت.
وی این دیدگاه را بدون توجّه به تفاوت اساسی میان مسائل تکنولوژیکی و مسائل فرهنگی ـ اجتماعی مطرح میساخت. ملکم مدنیّت غربی را مختوم تاریخ و از شرایط تکامل و سعادت جامعه میدانست و نسبت به آن تسلیم محض بود.
🔸دینگریزی و علمزدگی، یکی دیگر از باورهای ملکم است. وی بر این اعتقاد بود که مقصود اصلی دین، اخلاق است و اعتقادات و عبادات، فرع بر اخلاقند. عبادات و اعتقاد به مبدأ و معاد، محرّک پیدایش اخلاق حسنه و نافی سیّئات است.
حال اگر وسیلهای پیدا شود که بدون فرض این موجود ماوراءالطبیعی، صاحب اخلاق حسنه بشویم، آنوقت اعتقادات و عبادات که عامل حسن اخلاق است، ساقط خواهد گردید.
البته میرزا ملکمخان با احتیاط در این مقام قدم مینهاد و گاهی همچون پدرش، میرزا یعقوب، طرح اصلاحات در اسلام را مطرح میکرد، ولی با صراحت بیشتری علیه روحانیت و علمای اسلام مخالفت میورزید. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#معمای_خوئینی_ها (6)
⛔️ دست های پشت پرده فتنه ⛔️
🔰محمد موسوی خوئینی ها در سال 1370، روزنامه «سلام» را تاسیس کرد. این روزنامه پس از مدتی به محفل مطبوعاتی جمعی از نیروهای فکری استحاله شده و زاوریه دار با انقلاب تبدیل شد.
1️⃣ مباحث مروبط به #مشروعیت_نظام ، تز #کاهش_اختیارات_ولایت_فقیه و نظریه ساده انگارانه ای که میگفت آمریکا دیگر دشمن نظام نیست برای اولین بار در این روزنامه مطرح شد.
2️⃣ در وقایع سال 78، روزنامه سلام با توجه به افشاشدن #قتل_های_زنجیره_ای و منتسب شدن کل قتل ها به سعید امامی، دست به انتشار یک سند #جعلی از وزارت اطلاعات زد: «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» این تیترِ دروغ منجر به تعطیلی روزنامه سلام شد.
3️⃣گروگان گرفتن یکی از افراد نیروی انتظامی در جریان اعتراض دانشجویان به تعطیلی روزنامه سلام، باعث تحریک و ورود پلیس به داخل #کوی_دانشگاه شد. تیتر دروغ روزنامه سلام، سرآغازی برای کلید خوردن #فتنه کوی دانشگاه بود. روزنامه ای که مدیرمسئولش شخصی جز موسوی خوئینی ها نبود.
4️⃣ بعد از جعل سند وزارت اطلاعات توسط روزنامه سلام، دادگاه ویژه روحانیت این روزنامه را محکوم دانست و موسوی خوئینی ها به دلیل #افترا و انتشار اطلاعات نادرست #مجرم شناخته شد و به سه سال زندان و شلاق محکوم گردید. ولی حکم وی به تعلیق درآمد و به جای آن، وی به پرداخت جریمه نقدی 23 میلیون ریالی تن داد.
💥 اگر زندگی خوئینی ها به صورت دقیق مورد توجه قرار گیرد، معلوم خواهدشد که هرجا سخن از #فتنه است، پای موسوی خوئینی ها در میان است!
✍🏻#سید_امیر_حسینی
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۱۴
🔰 ادامه میرزا ملکم خان...
ملکم خان علی رغم داشتن سابقه های مذهبی سنتی و تظاهرات اسلام خواهانه ، اصولا نمی توانست به ادیان ، به چشم یک آیین و ایدئولوژی که راهنمای عمل باشد ، نگاه کند . ملکم اعتقاد داشت که غرب از جهات مادی و فنی پیشرفت بسیار داشته و تفوق خرد کننده ای بر شرق و از جمله ایران دارد . او در این جا دست به یک تعمیم می زند و آن پذیرش برتری غرب در زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، مقررات و روابط زندگانی نسبت به شرق است .
ملکم معتقد است که نه تنها رفتار های اجتماعی ملل شرق بلکه تعالیم و اعتقادات آن ها هم در این داوری از موقعیت مطلوبی برخوردار نیست. به عبارتی دیگر ، او دست آوردهای بشری انسان در مغرب زمین را از جهات فنی و روابط اجتماعی ، بر نمونه های (عینی وحی) خاصه در چهره ی دین و مذهب در شرق ، برتر می داند .
♦️ملکم با وجود این اعتقاد و باور ، حاضر گردید امتیازاتی به علماء و روحانیون داده و اسلام را همانند (اصول نظم فرهنگ) معرفی نماید تا بتواند آن باور را در جامعه نشر دهد.
نکته ی شایان توجه این که ملکم به طور فرضی و از زبان (فضول) می گوید که مردم ایران مایل نیستند دین خود را از دست داده و به سلک فرنگیان و کفار در آیند و مجتهدین اجازه ی این کار را نمی دهند .
ملکم به دنبال این ایراد ، از زبان وزیر به پاسخگویی پرداخته و ناگزیر می شود که روحانیون و مجتهدین را بهترین درک کنندگان (نظم یوروپ) معرفی نماید وعدم مغایرت میان (اصول نظم فرنگ) با ( شریعت اسلام ) را اعلام دارد.
🔹در زمینه ی مشروطه نیز همین ترفند کثیف از سوی ملکم خان و سایر همپالکی های او اجرا گردید :
ملکم خان از پشتیبانان یکدنده ی آوردن ارزش های غربی به ایران و از هوا خواهان سرمایه گذاری کشورهای استعمارگر اروپا در این کشور بود. وی راه حل دشواری های ایران را بیش از هر چیز، در آوردن رژیمی می دانست که بر پایه ی قانون استقرار داشته باشد. ملکم خان مانند دوستش آخوند زاده، آگاه بود که تئوری مشروطه غربی با مبانی اسلام از جنبه های گوناگون، به ویژه مرتبه ای که مذمت در یک نظام مشروطه غربی می تواند داشته باشد، تفاوت دارد؛ ولی ... این مطلب را هرگز به شیوه ی آشکاری بیان نکرد و در نتیجه ناچار شده است مطالب ضد و نقیض بگوید.
🔸ملکم گرچه به دلیل پایان عمرش نتوانست نقش مستقیمی در مشروطیت داشته باشد، ولی در زمینهسازی فکری و آمادهسازی فضای فرهنگی و سیاسی این جریان تاثیر جدی داشت.
برخورد ملکم با مساله ی مشروطیت مانند برخورد مستشارالدوله بود. هر دو می خواستند اسلام را با مشروطه گری گونه ی غربی در ظاهر آشتی دهند .
این حرکت ملکم خان را محققین به عنوان یک (رنسانس اسلامی) یا (پروتستانتیزم) دانسته اند که او برای نفوذ در جامعه و پیشبرد افکار غرب گرایانه اش ، به آن توسل جسته است.
از نظر وی اسلام تنها یک مذهب نبوده بلکه سیستم کامل یک سازمان اجتماعی می باشد که همگام کردن آن با تمدن، از ریشه کن کردن آن آسان تر است. طرح وی شامل یک رنسانس اسلامی شبیه به رنسانس مسیحیت بود که اصلاحات لوتر را باخود به همراه آورده بود.
وی به منظور اجرای نقشه ی خود ، خویشتن را به صورت مدافع دینی که از قرآن ناشی می شود در آورد! ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi