eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و دوم 🔰 ادامه بحث... «اگوست کنت» در سده نوزدهم با توجّه به نقش فعّال ذهن، به این نکته پی‌برد که قانون علمی، برخلاف آنچه که بیکن می‌پنداشت، زیرمجموعه‌ای از داده‌های حسّی نیست؛ بلکه آمیزه‌ای از دریافت حسّی و بافته‌های ذهنی است؛ بنابراین، قوانین علمی، داستان‌های ذهنی هستند که آدمی پس از مشاهده موارد خاص به آنها شکل می‌دهد. به عقیده او قوانین ثابت ‌شده دانشمندان در حکم اصول جزمی هستند، این قوانین را باید یک‌ بار برای همیشه پذیرفت و نباید دائماً اعتبار آنها را مورد تردید قرارداد. حس‌گرایان بعدی، تحلیل‌های اگوست کنت را نیز فاقد دقّت لازم یافتند؛ زیرا او علی‌ رغم اهمیتی که به فرضیه‌ها و تئوری‌های ذهنی در تکوین علم می‌داد، گمان می‌کرد قوانینی که از طریق مشاهده، فرضیه و آزمون، به ‌صورت قانون درمی‌آیند، انسان را به شناخت حقیقی احکام کلّی طبیعت، جامعه و تاریخ رهنمون می‌شوند. ♦️حس‌گرایان و پوزیتیویست‌ های سده بعد، به این نکته نیز پی ‌بردند که تجربه پیروز یک فرضیه، به هر مقدار که تکرار شود، موجب اثبات قطعی آن فرضیه نخواهد شد. به این ترتیب «شک و تردید» در اثبات‌ پذیری تئوری‌های علمی، مسئله یقین را از دایره دانش علمی بشر خارج ساخت. از آن پس، گفتگوهای پراکنده‌ای که دانشمندان حس‌گرا از جمله «کارل ریموند پوپر»، «آلفرد جی آیر» و... در تعریف و تبیین معرفت علمی انجام دادند، هیچیک نتوانست حقیقت را به صحنه علم بازگرداند، به همین دلیل، «دانش» اعتبار جهان‌شناختی خود را از دست داد و در قالب بازی با صور خیال مختلف و با توجیهاتی پراگماتیستی و کاربردی، به‌صورت انبوهی از اطلاعات آماری درمی‌آمد که نقش ابزار را جهت پیش‌ بینی و پیشگیری حوادث طبیعی ایفا می‌کند. 🔸بدین ترتیب، حس‌گرایی در نهایت، با محرومیت از حقیقت و یقین، و سقوط در «سفسطه و شکّاکیت» آشکار یا نهان، به‌صورت ابزار قدرت درمی‌آمد و این به‌ معنای تحقّق و تمامیت شعاری است که بیکن در آغاز این حرکت در تعریف علم بیان کرده بود. بیکن در نقد کسانی که با روش‌های عقلی درپی شناخت حقیقت هستی بودند، گفته بود: «دانایی، توانایی است.»؛ یعنی میزان و شاخص اصلی علم و ملاک صحّت و سقم قضایای علمی، چیزی جز قدرت نیست و اینک از میان فرضیه‌ها و تئوری‌هایی که حاصل بازی و یا پرداخت ذهن آدمی است، آن دسته ارزش و اعتبار علمی پیدا می‌کنند که در قدرت طبیعی یا در تأمین خواسته‌های او مفید و مؤثّر باشند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
8.mp3
7.36M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت هشتم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دهم 🔰 فراماسونری در لبنان در سال ۱۸۶۹ لژ‌ لبنان توسط فرانسوی ها (لژ‌لبنان) در بیروت ایجاد شد. این لژ پیرو شرق اعظم فرانسه بود. در سال ۱۸۹۱ شاهین مکاریوس از لژ اعظم مصر اجازه گرفت که گروهی از فراماسونرهای بیروت،‌ لژی به نام لژ فنیقیه در بیروت ایجاد کنند،‌ اما سلطان عبدالحمید،‌ امپراطور عثمانی، دستور تعطیلی لژ فنیقیه را صادر کرد. دکتر علی وردی استاد جامعه شناسی دانشگاه بغداد می نویسد: «سلطان عبدالحمید ظاهرا از این لژ به سبب پیوندش با لژ اعظم مصر بیمناک بود،‌گویی به واسطه این لژ، از نفوذ بریتانیا واهمه داشت. البته او اشتباه نکرده بود، زیرا همین لژ با همکاری کمیته اتحاد شرقی برای سرنگونی وی تلاش کرد». ♦️در اوایل قرن بیستم سه لژ در لبنان فعالیت داشتند و هر سه لژ به لژ اعظم وطنی مصر وابسته بودند. این لژ ها عبارت بودند از: لژ «الرشید»‌ که ریاست آن را دکتر فواد غصن استاد دانشگاه آمریکایی بیروت به عهده داشت، لژ «بیروت» به ریاست «سعد الدین خالد» یکی از منشیان مجلس نمایندگان و لژ «اتحاد» که ریاست آن را محمد درویش یکی از افسران ژاندارمری لبنان به عهده داشت. 🔸در سال ۱۹۶۵ ادیب فرزلی نایب رئیس مجلس نمایندگان لبنان،‌ تعدادی از سران فراماسونری جهان را به لبنان دعوت کرد وآنان به همراه او با رشید کرامی نخست وزیر لبنان دیدار کردند. خبرگزاری فرانسه در ۱۹ ژانویه ۱۹۷۲ گزارش داد که صائب سلام نخست وزیر لبنان،‌ دستور لغو کلیه اقدامات مربوط به ممنوعیت فراماسونری را صادر کرده است. در این دستورآمده بود که «‌شورای درجه سی و سوم لبنانی های محترم و کمیته عالی درجات بالای فراماسونری لبنان، ‌از هم اکنون اجازه دارند طبق ماده ششم قانون سازمانها به فعالیت بپردازند».ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و سوم 🔰 ادامه بحث... به هرحال در عصر جدید، پژوهش علمی جایگزین تفسیر جهان از طریق روش های غیر علمی شده است. از همین جا یکی از محورهای مهم در این مقوله، تعارض دین و علم است. علم گرایان معتقدند که معرفت تجربی، بر معارف دینی تقدم دارد و تجربه، مرجع شناخت انسانی است. همه ی معارف باید خود را با این معیار شناخت تطبیق دهند. هر آنچه قابل تجربه حسی باشد، مقبول است؛ وگرنه ارزش علمی ندارد و باید آن را کنار گذاشت. ♦️آری، کوشش بیکن و پیروان علم گرای او، به برکناری دین از صحنه اجتماعی انجامید و به بهانه اینکه آموزه های دینی، امور خرافی و ماورایی اند و در ترازوی تجربه حسی قابل سنجش نیستند، علم و دین را در برابر هم قرار دادند و ارمغان این تقابل، کمبود معنویت بوده و هست. جالب اینکه علم گرایان خود متوجه این کمبود شدند و برای جبران آن، به برخی از رشته های علمی نظیر علوم اجتماعی پناه آوردند و رسالت این علوم را پرکردن فضای خالی معنوی دانستند، هرچند در این راه نیز طرفی نبستند. به هرحال یکی از پیامدهای علم گرایی، تقابل علم و دین در غرب بوده است. از پیامدهای منفی دیگر علم گرایی، تکه تکه شدن معرفت بشری، از هم گسیختگی و عدم انسجام علوم است؛ به گونه ای که نقطه وحدتی در آن یافت نمی شود؛ امری که در سایه حاکمیت علمی دین در علوم می توان از آن بهره مند بود. 🔸نتیجه مهم : اگر با حاکمیت عقل‌گرایی، سنّت‌های دینی که مبتنی بر معرفت الهی و شهودی انبیا و اولیای الهی بودند، مورد انکار قرار می‌گرفتند، یا در چارچوب تفکّر عقلی به‌صورت ایدئولوژی‌های بشری بازسازی می‌شدند، با رشد حس‌گرایی ابعاد عقلانی انسان و جهان، مورد انکار قرار می‌گیرد و تمام گزاره‌هایی که در مقام دلالت و حکایت از حقایق فوق طبیعی و متافیزیکی می‌باشند، از لحاظ علمی و نیز جهان‌شناختی مهمل و بی‌معنا خوانده می‌شوند. گزاره‌های علمی نیز که در دایره هستی‌های محسوس به‌صورت آزمون‌پذیر ساخته می‌شوند، راهی به‌سوی حقیقت نمی‌برند و در وادی شک و تردید به بازی و ملاعبه روزگار می‌گذرانند؛ « بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُون‏ » . از میان دو نهضت فکری «عقل‌گرایی» و «حس‌گرایی» دوره رنسانس در غرب، آنچه در نهایت مقام برتر را در حوزه‌های علمی غرب در دوره رنسانس و مدرنیسم حائز گردید، نهضت حس‌گرایی بود. 🔹عقل‌گرایی و حس‌گرایی محض موجب گردید تا واقعیات و حقایق دینی و الهی به‌تدریج فراموش شده و ارزش‌های مادی و طبیعی جلوه‌گر گردد. با ظهور و بروز هر دو جریان عقل گرایی و حس گرایی در طول زمان و از دل هر دو جریان، مکاتب و جریان های مختلفی شکل گرفت که تمام شئون فردی و اجتماعی مردم مغرب زمین را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد که در مباحث پیش رو به معرفی و آشنایی اجمالی با برخی از این مکاتب خواهیم پرداخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
9.mp3
7.32M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت نهم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت یازدهم 🔰 فراماسونری در اسرائیل(فلسطین اشغالی)‌ در سال ۱۸۷۳ نخستین لژ فراماسونری در فلسطین به نام لژ ‌اساسی پادشاهی سلیمان به شماره ۲۹۳ بنیاد نهاده شد. با آغاز قرن بیستم شبکه ی لژهای فراماسونری در بیشتر شهرها و شهرکهای فلسطین وجود داشت که از آن جمله لژ «پاکس» در بیت المقدس لژ «هیکل سلیمان» ‌در یافا و لژهای «اتحاد یهودیان» و «سینا» در غزه قابل ذکرند. این لژها که از طریق لژ اعظم مصر با انگلستان در ارتباط بودند،‌ توانستند از طریق بالفور وزیر خارجه انگلیس، استقلال حرکت یهود را در سال ۱۹۱۷ اعلام کنند و نام کشور فلسطین را به اسرائیل تبدیل نمایند. ♦️در دهه ۱۹۳۰ بیش از هفده لژ پیرو لژ اعظم مصر در اسرائیل وجود داشت که از آن میان عمر بیطار رئیس انجمن مسیحی- اسلامی مصر ریاست لژ‌ یافا و فهمی حسینی شهردار غزه ریاست لژ غزه را بر عهده داشتند. همچنین دوازده لژ وجود داشت که اکثریت اعضای آنها را یهودیان تشکیل می دادند. این لژ‌ها در سال ۱۹۳۳ تشکیل یک لژ‌ بزرگ اسرائیلی را به ریاست کروتسکی وکیل دعاوی یهودی در تل آویو اعلام کردند. 🔸در شامگاه ۹ ژانویه ۱۹۳۳ مراسمی برای گشایش لژ اعظم اسرائیل برگزار شد. در پایان این مراسم،‌ رئیس هیات لژهای فراماسونری مصر به خبرنگار روزنامه المنظم در اسرائیل گفت که لژ اسرائیل کاملا مستقل است و لژ اعظم مصر،‌ استقلال آن را کاملا به رسمیت می شناسد. خبرنگار از وی پرسید آیا همه ی لژ های ایجاد شده یا آن ها که ایجاد خواهند شد، باید پیرو لژ بزرگ اسرائیل باشند، پاسخ داد که «قانون فراماسونری این امر را ایجاب می کند و بر آن دلالت دارد». ‌ جالب است که اسرائیلی ها از این سخنان را «تفاهم اعراب با یهود» می دانند! و این موضوعی است که عربها از هنگام تشکیل اسرائیل تا کنون بر نفی آن اصرار داشته اند. 🔹پس از فاجعه ۱۹۴۸ در فلسطین و پیوستن کرانه باختری رود اردن به کشور اردن، لژهای موجود در شهرهای فلسطینی به هم ضمیمه شده، ‌همچون گذشته به کار خود ادامه دادند. این لژها یک لژ فراماسونری در شهر امان پایتخت اردن تشکیل دادندکه پیرو لژ اسکاتلند بود. در اینجا مطلبی از مجله خواندنیها شماره ۴ سال ۱۳۴۶ در باره فعالیت فراماسونرها در اسرائیل آوریم: منوچهر ساچمه چی خبرنگار مطبوعات ایران در اسرائیل در نامه ای به ذبیح الله منصوری می نویسد:‌ "فعالیت فراماسونر ها در اسرائیل از آنچه در مقالات جنابعالی آمده است علنی تر است. آنها در هریک از شهرهای بزرگ یک لژ دارند و هرچند ماه یک بار،‌ جلسات علنی تشکیل می دهند که در آنها فراماسونر ها با همسرانشان وعده ای مهمان دعوت دارند. البته در این جلسات ذکری از مسائل مربوط به فراماسون ها نیست و بیشتر به یک جلسه معمولی شباهت دارد. ‌فراماسون ها در اسرائیل دارای چند رستوران هستند که تا ساعت ۶ بعد از ظهر همگان آزادند که از آنها استفاده کنند،‌ ولی از آن ساعت به بعد به صورت باشگاه فراماسون ها در می آیند. اخیرا فراماسون های اسرائیل مرکز مجلل و وسیعی در اورشلیم ساخته اند که قرار است به زودی افتتاح شود" ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
🔰 با نقشه های بیل گیتس صهیونیست برای کنترل جهان آشنا شوید 🅾 بیل گیتس و همسرش، تراشه ضدبارداری تولید کردند. با نصب تراشه کامپیوتری ساخت شرکت MicroCHIPS در بدن زنان، به زودی قادر خواهند بود به صورت از راه دور باروری را در افراد مورد نظر کنترل کنند. 🔹دستگاههای ضد بارداری چیز جدیدی نیست اما فناوری که توسط پدر بیوتروریسم جهان بیل گیتس و همسرش ملیندا با کمک آزمایشگاه‌های دانشگاه ام آی تی دنبال می شود با فناوری های موجود متفاوت است. 🔸نسل کنونی دستگاه‌های آزاد کننده پروژسترون نیاز به تعویض هر سه سال یک‌بار دارد و برای بچه دار شدن حتما باید این دستگاه را از بدن بیرون آورد و جدا ساخت. 🔹اما آنچه بنیاد کیتس و کمپانی شیطانی MicroCHIPS در ماساچوست امریکا به دنبال آن است، نسل بعدی دستگاه‌هایی است که بتوان با قابلیت استفاده و کنترل از راه دور عملیات باروری افراد مورد نظر را کنترل کرد. 🔸تراشه نسل بعدی بدین صورت است که از طریق وایرلس می توان مدیریت باروری را انجام داد و هر 16 سال یکبار (در مقایسه با سه سال یکبار برای دستگاه‌های موجود) هم آن را تعویض کرد. 🔹دستگاه MicroCHIPS روی بیمارانی که پوکی استخوان دارند با نصب برنامه ارسال دارو به صورت هوشمند از طریق تراشه آزمایش شده است. 🔸 بنیاد گیتس قصد دارد این فناوری را در کشورهای مسلمان به اجرا گذاشته و تصفیه قومیتی و نژادی به اسم تنظیم خانواده را تحقق عینی بخشد. 🔹تراشه یک ونیم سانتیمتری MicroCHIPS مخازن لوونورژسترول (هورمون های جنسی زنانه) برای پیشگیری از بارداری را در خود نگه می دارد که می تواند به صورت وایرلس و از راه دور فعال و غیر فعال شود. 🔸تراشه مذکور با کنترل ریموت آن توسط کاربرانی با کنترل از راه دور می باشد. این تراشه کامپیوتری، تست های مذکور را با موفقیت پشت سر گذاشته و تاییدیه سازمان غذا و داروی امریکا را اخذ کرده است. 🔹بیل گیتس برای نابودی حداقل دو میلیارد نفر از جمعیت جهان ماموریت دارد که با پوشش بنیاد خیریه، واکسیناسیون، تنظیم خانواده و فعالیت های بیولوژیکی نقشه های شیطانی فراماسونرهای جهان را اجرایی می‌کند. 🚨پیشنهاد خطرناک بیل گیتس🚨 سال ها هست که در جهان مدرن اسب ها را با نصب چیپ الکترونیکی در زیر پوست شناسایی و کنترل می‌کنند. 🔸 بیل گیتس پدر بیوتروریسم جهان اعلام کرده آماده هستند تا در بدن انسان ها چیپ الکترونیکی نصب کنند و به این وسیله بیماران کرونایی شناسایی و کنترل شوند،با این طرح ملت های جهان به شکل رباط های بی اختیار،در مسائل مختلف شناسایی و کنترل می‌شوند. ♦️نقشه یهود، کنترل جهان است و در کرونا هراسی از فرصت ترس مردم سوء استفاده ی حداکثری صورت می‌پذیرد تا ملت ها برده ی تام اربابان مستکبر جهان باشند. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و چهارم 🔰اومانیسم (انسان‌مداری) انسان‌گرایی (هومانیسم، اومانیسم یا اُمانیسم)، (Humanism)، از ریشه لاتینی هومو، جهان‌بینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسان‌ها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد. اومانیسم به معنای انسان یا مذهب انسانی گرفته شده است و به معنای اخص به نهضتی اطلاق می شود که از قرن چهاردهم میلادی با طغیان علیه سلوک و سلطه اولیای کلیسا برداشتهای نوینی از انسان را مطرح کرد. ♦️منظور از «اومانیسم» آن موج فکری بود که برای احیای آثار ادبی کلاسیک یونان و روم باستان در دوران «رنسانس» در ایتالیا رواج داشت و اینگونه متفکران به اومانیست‌ها معروف شدند. اومانیسم، موج گرایش به متون ادبی قُدما یا «انسانیات»، در مقابل متون دینی مسیحی (الهیات) بود. 🔸معادل اصطلاح اومانیسم در فارسی واژه‌های انسان‌گرایی، انسان‌مداری، مکتب اصالت انسان و انسان دوستی است. اومانیسم، در معنای رایج آن، نگرش یا فلسفه‌ای است که رشد و شکوفایی انسان را اصل میداند. به بیان دیگر، اومانیسم، شیوه فکری و حالتی روحی است که شخصیت انسان و شکوفایی کامل وی را بر همه چیز مقدّم می‌شمارد و در واقع، این معنای از اومانیسم است که از مبانی و زیر‌ساخت های دنیای جدید به شمار می‌آید و در بسیاری از فلسفه‌ها، افکار و مکاتب پس از رنسانس تا به امروز وجود داشته، هرچند که ظهور و بروز آن در برخی از مکاتب فلسفی و سیاسی، نظیر پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم بیشتر بوده است. 🔹این شیوه اندیشه که «انسان» را محور میداند از رنسانس به این سو، منشأ تحولات فراوانی در زندگی مردم جهان غرب شد، به طوری که «انسان گرایی» را باید از مهم‌ترین شالوده‌های تفکّر جدید غرب و اندیشه «مدرنیسم» به شمار آورد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دوازدهم 🔰 ادامه بحث... از اواخر قرن هجدهم با نفوذ صهیونیست ها در لژهای فراماسونری یک پیوند عمیق و علقه استراتژیک و ایدئولژیک میان صهیونیسم و فراماسونری به وجود آمد. صهیونیست ها در واقع یک تشکل سیاسی بودند که اگرچه از دل یهود پدید آمده بودند، اما در واقع اعتقادی به آرمان های دینی یهود نداشته و فقط به آرمان های سیاسی یهود که همان تشکیل حکومت جهانی و ایجاد یک پایگاه نیرومند برای تسلط بر جهان بود را قبول داشته و به عنوان یک اصل دنبال می کردند. ♦️صهیونیست ها به آنچه که ریشه در ماوراء الطبیعه داشت کاملا بی اعتقاد بودند. از طرفی آنها تنها محدود به جامعه یهود نبوده و به تعبیر دیگری همه یهودیان، صهیونیست نبوده و همه صهیونیست ها نیز یهودی نمی باشند. بلکه در میان مذاهب دیگر از جمله در میان مسیحیان و مسلمانان نیز صهیونیست داریم. کسانی که کاملا سیاست ها، اهداف و افکار صهیونیست را دنبال نموده و تنها شناسنامه مسیحی و مسلمان دارند. 🔸به دلیل آسیب هایی که فراماسون ها از برخوردهای کلیسا دیده بودند و از دین، خدا و معنویت گریزان شده بودند، صهیونیست ها به راحتی توانستند در تشکیلات ماسونی نفوذ کرده و با ایسم های فراوان و متنوعی که با کارکردهای جامعه شناسی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی و حقوقی که با هدف دین زدایی خلق کرده بودند، توانستند پایگاه قدرتمندی در تشکیلات فراماسونری ایجاد نمایند. 🔹از همان زمان، فراماسونری بازوی قدرتمند صهیونیسم در عرصه بین الملل گردید و در تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورها تاثیر و نقش تعیین کننده داشتند. به عنوان مثال می توان به نقش کلیدی آنها در سقوط دولت تزاری در روسیه و انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ شوروی و یا به راه انداختن دوجنگ جهانی بزرگ و خانمانسوز که طی آن میلیون ها نفر کشته شدند، اشاره داشت. که در مباحث آینده در این خصوص توضیحات بیشتری خواهیم داد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
🔴 متن کامل نامه تاریخی«۱/۶» خطاب به آقای منتظری بسم الله الرحمن الرحیم 🔰 جناب آقای منتظری با دلی پر خون وقلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً برنظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. ♦️شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. 🔹در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. 🔸شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید: ♦️۱ - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. 🔹۲ - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 🔸۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. ♦️۴- نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. 🔹والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. 🔸والله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم.والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. ♦️سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. 🔹من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. 🔸از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام. یکشنبه ۶ / ۱ / ۶۸ روح‌الله الموسوی الخمینی 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و پنجم 🔰 ادامه بحث اومانیسم پیشینه اومانیسم، از لحاظ تاریخی به فرهنگ یونان باستان باز می‌گردد. در یونان باستان، خدایان صفات و سجایای انسانی و حتّی صورت انسانی داشتند و موضوع شعر از حماسه‌های هومری تا واپسین دوره فرهنگ یونانی، انسان و سرنوشت انسان بود. همچنین اندام انسانی مهم‌ترین مسأله هنر مجسمه-سازی و نقاشی به حساب می‌آمد و توجّه به انسان در آن دوره به نهایت خود رسید! ♦️در فلسفه یونان و روم قدیم انسان از عالی ترین ارزش حیاتی برخوردار بود، فضیلت و سعادت انسان به عنوان بالاترین هدف حیات تلقی می شد. دو نکته حائز اهمیت در فلسفه کلاسیک قبل از میلاد وجود داشت. اول آنکه غایت اندیشی و آخرت گرایی، ویژگی و هدف انسان کلاسیک نبود. دوم آنکه عدالت و فضیلت معنایی خاص و مطابق با شان و منزلت افراد داشت. 🔸در قرون وسطا موضوع تعریف انسان و هدف خلقت او به گونه ای دیگر تفسیر شد. انسان اشرف مخلوقات و به عنوان بالاترین هدف خلقت تلقی شد که هدف از خلقت او سعادت اخروی معرفی شد. متکلمان مسیحی بر همین اساس انسان را نیازمند هدایتگری شریعت آخرت محور می دانستند و او هرچه دقیق تر وظایف و تکالیف مشخص شده را رعایت می کرد، بیشتر به سعادت اخروی می رسید. اکثر افراد گناهکارانی بودند که مرتبا مرتکب اشتباه و گناه می شدند و بر همین اساس نیازمند عفو و بخشش کلیسا برای کسب رضایت خداوند و سعادت بودند. 🔹با زوال استقلال یونان، فرهنگ یونانی به صورت رنگباخته به روم منتقل شد، امّا با ظهور و گسترش مسیحیت در روم و دیگر نقاط اروپا وضع به طور کلی دگرگون شد. در این دوران، انسان-شناسی مسیحی بر انسان شناسی برگرفته از فرهنگ یونانی غالب آمد. ولی در قرن چهاردهم به یکباره در ایتالیا گرایش آشکار به فرهنگ باستان که نخست، ناآگاهانه و اندکی بعد، آگاهانه بود، به طور انفجارآمیز پدیدار شد و پس از آن به سراسر مغرب زمین گسترش یافت. این جنبش به «رنسانس» (نوزایی) موسوم شد و اومانیسم تولّدی دوباره یافت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سیزدهم 🔰ویژگی های ایدئولوژی فراماسونری ♦️لیبرالیسم: ترجمه لغوی رایج لیبرالیسم «آزادی خواهی» است که البته بیشتر ازادی فردی انسانها را مدنظر دارد ولی در عرف فراماسونری، لیبرالیسم به معنای میانه روی و محافظه کاری است. و علت اتخاذ این رویه از جانب فراماسونرها این بود که آنها می خواستند همه جبهه ها را با خود همراه داشته باشند و ضمنا کمتر آسیب ببینند و سرانجام در پایان هر طوفان عمومی دوباره بر جای بمانند. 🔸رفرمیسم: رفرمیسم یا اعتقاد به اصلاحات گام به گام؛ در عرف فراماسونری به عنوان تنها روش معقول و واقع بینانه و متخصصانه وعلمی قلمداد می شود و همیشه در برابر رادیکالیسم قرار می گیرد. 🔹تساهل و تسامح: از مشخصه های مهم تفکر فراماسونری تساهل و تسامح است. طبق این نظر انسان باید در اعتقاداتش، آسان گیر و اهل مسامحه باشد و از تعصب دوری گزیند. 🔸کوسموپولی تیسم: کوسموپولی تیسم یعنی جهان وطنی. از نظر فراماسونرها همه دولت های جهان باید زیر پرچم آبی رنگ فراماسونرها جمع شوند و سرانجام یک حکومت جهانی واحد به وجود آورند. 🔹دئسیم: دئیسم یا لامذهبی، ظاهرا اعتقاد به خداوند منهای باور داشتن به پیغمبران و کتب آسمانی است. 🔸تحلیل سه پایه ای: یکی دیگر از مشخصات خط فراماسونری تحلیل سه پایه ای است. آنها برای عدد سه اهمیت بسیار قائلند و سعی می کنند که حتما در بررسی هر مساله ای آن را به سه جنبه تقسیم کنند. مثلا می گویند انسان از سه جنبه برخوردار است: توانایی، زیبایی و فرزانگی و یا شعارشان چنین است: 🔹آزادی، برابری و برادری برابری: در عرف فراماسونری همه انسانها در انتخاب شغل، مسکن، مذهب، لباس و تابعیت آزادند و مجموعه این امتیازات را حقوق طبیعی افراد می دانند. برادری: اصل دیگر فراماسونری برادری است. از نطر آنها همه انسانها صرفنظر از همه ویژگی های اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برادرند. پشتیبانی از اعلامیه حقوق بشر: تمام فراماسونرها و اعضای سازمان های وابسته به آنها مانند پیشاهنگی جهان، باشگاه جهانی لاینز و کلوپ روتاری موظف هستند که از اعلامیه جهانی حقوق بشر پشتیبانی کنند. 🔸ژودائیسم(یهودی گری): همه فراماسونرها وظیفه دارند که برای حضرت موسی(ع) و حضرت داود(ع) احترام قائل شوند. 🔹صهیونیسم: صهیونیسم ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای فراماسونری جهان است، لذا صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یکی گردیده و از آن به منزله بازرسی سیاسی و فرهنگی استفاده می شود. 🔸نهان روشی: شیوه دیگری که فراماسونرها از یهود گرفته اند، نهان روشی است. یعنی برای پیشبرد مقاصد یهود هیچگاه موضع صریح نمی گیرند و آشکارا عمل نمی کنند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
🔰 ؟ بیش از دو دهه پیش پای آقای امجد به عنوان استاد اخلاق به یکی از نهادها باز شد. پس از مدتی با توصیه و درخواست ایشان، آقازاده نامبارکشون در بخش فرهنگی مشغول فعالیت شد. جوان طلبه ای فاقد عقبه علمی لایق و پشتوانه فکری عمیق. ♦️کم کم این آقازاده را توهم ایدئولوگ و استراتژیست بودن برداشت(توهمی که در روزگار ما برای خیلی ها پیش آمده و نتایج آن، تطهیر عناصر فاسد سیاسی نظیر ابراهیم یزدی، انکار حجاب اجباری، شکستن قبح عبور از ارزشها و... بوده) 🔹آقازاده امجد کم کم در جلسات تفسیر دوشنبه های پدرش که در دفتر او در خیابان سمیه تهران برگزار می شد در حضور پدر سخنرانی که چه عرض کنم، سخن پراکنی می کرد و در کمال تعجب و علیرغم درخواست دلسوزانه دوستان، مورد حمایت و تایید مطلق پدر واقع می شد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه روضه هفتگی آقای امجدِ که مورد علاقه و ارادت جوانان انقلابی بود، تبدیل شد به پاتوق اراذل و اوباش سیاسی یا به تعبیر آیت الله جوادی آملی، دیوث سیاسی که در آینده ای نزدیک به سران فتنه ۸۸ تبدیل شدند. 🔸در سال قبل از فتنه ۸۸ که رفت و آمدهای محمد هاشمی، سید محمدخاتمی، تاجزاده ، عبدالله نوری و ... به منزل و روضه آقای امجد زیاد شده بود، بنده به مدت یکسال روزهای یکشنبه از اذان صبح تا پاسی از شب کاملا ملازم آقای امجد بودم . آقای امجد به من می گفت: بنده و آیت الله ممدوحی و آیت الله معصومی ذرات سرگردان بودیم که آیت الله خوشوقت دستمان را گرفت و پیش روی مرحوم علامه طباطبایی گذاشت و طلبه مان کرد. ♦️در همان دوره حساس ملازمت، یک روز آقای امجد به بنده گفتند: برویم خدمت آیت الله خوشوقت. رفتیم مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در خیابان شریعتی ... آیت الله خوشوقت به آقای امجد فرمودند: آقای امجد این روضه تان را مراقبت کنید تا هر کس و ناکسی به آن وارد نشود! آقای امجد گفت: آقا نمیتونم که دم در روضه بایستم و به این بگم بیا و به اون بگم نیا آقای خوشوقت فرمودند: پس این روضه را تعطیل کن! آقای امجد گفت: من نمیتونم روضه امام حسین را تعطیل کنم! آیت الله خوشوقت فرمودند: پس چوبش را خواهی خورد... 🔹و من شاهد بودم که آقای امجد عارف انقلابی و... چگونه در حلقه فتنه گرانی که فرزندش برای او گردآورده بود فرورفت و تمام تلاش دلسوزان بی نتیجه ماند. در آخر او در فتنه ۸۸ چند ویدئو حاوی بیانیه های مکتوب_ دیکته شده_ علیه نظام خواند. فرزند متخلفش احضار شد و سپس به مالزی رفت. پدر هم دنبال او به مالزی رفت همان سال من برای سخنرانی ماه مبارک رمضان به مالزی رفتم و محفل سبزیها را در آپارتمان آقای امجد دیدم... 🔸به هرحال دو چیز مایه سقوط آقای امجد شد: ۱. آقازاده ناخلف: مولا علی علیه السلام در حکمت ۴۵۳ نهج البلاغه درباره عامل سقوط زبیر_که یار و پسرعمه امیرالمومنین علیه السلام بود_ می فرماید: زبیر دائما مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شومش عبدالله بزرگ شد. ۲. همنشینی با فاسدان از اصحاب زر و تزویر ♦️علامه امینی در جلد ۸ الغدیر نقل می کند که سیاست عثمان در دوران خلافتش آلوده کردن زبیر و امثال او به بذل و بخشش از بیت المال و مال حرام بود تا جایی که پنجاه و نه میلیون و هشتصد هزار درهم به زبیر بخشید در حالی که به ابوسفیان فقط دویست هزار و به هر یک از دامادهای خود، یکصدهزار درهم بخشید. 🔹آقای امجد_که علیرغم تمام جفاهایش به نظام اسلامی_ هرگز حتی برای ساعتی حتی احضار نشد _پس از بازگشت از مالزی مورد لطف محمد هاشمی رفسنجانی قرارگرفت و دو باب منزل ویلایی در محله کوثر شهرک مهدیه قم دریافت کرد و.... 🔸اکنون اگر خبر تولید و پخش ویدئوی اخیر در فرانسه، صحت داشته باشد،احتمال می دهم که ایشان تقاضای پناهندگی کرده و در تور سازمان منافقین افتاده و ناچار شده مطالبی علیه نظام بگوید تا برای خود و پسرش پناهندگی بگیرد. خدا کند که این احتمال منتفی باشد‌. 🆔 @Jarianshenasi
🔴 نایاک 🔵 انجمن آمریکایی های ایرانی تبار در آمریکا با کمک وزارت امور خارجه آمریکا برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۱ تاسیس و به نایاک اسم گذاری شد. رئیسش کی بود؟ 👈 آقای تریتا پارسی 🔹جز حامی های جنبش سبز ۸۸ 🔸شاگرد فرانسیس فوکویاما 🔹همکار جاسوس حرفه ای سیامک نمازی 🔸مسبب اصلی تحریم های همه جانبه آمریکا علیه ایران ♦️ حالا این آقا کاندید مشاور امنیت ملی دولت بایدن در امور خاورمیانه است ❎ حتما بعد از رفتن ترامپ اتفاقای خوبی برای ایران می افته ✍🏼 حجت الاسلام سید محمد عجمی 🆔 @Jarianshenasi
10.mp3
7.39M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت دهم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و ششم 🔰 اومانیسم در دوره رنسانس نهضت روشنگری ماهیت و تعریف انسان را مجددا باز تعریف نمود تا انسان باستان را که حضرت مسیح برای نجات او به زمین آمده بود، کشف کنند و ارزش هایش را مجددا احیا نمایند. انسان جدید اگرچه جزئی از جامعه و نظم طبیعی بود ولی هدف او در همین دنیا محدود می شد. غایت اندیشی و آخرت گرایی او کنار گذاشته و تکالیف از پیش تعیین شده برای او بی اعتبار شد. محرک های انسان، آخرت، سعادت و رضایت خداوند نبود بلکه خواست ها و امیال او بودند که به عنوان کمال مطلوب به جای اصول مذهبی و الهیات استوار شد. پیش فرض های الهی این تعریف، خلاصه کردن زندگی انسان در دنیا، زمینی کردن دین و تحقق بهشت موعود در جهان کنونی بود. در لایه دوم انسان جدید، معنویات، ارزش ها و اعتقادات او شخصی، فردی و آزاد تلقی می شد که به طبع و سلیقه خودش بستگی داشت. ♦️در مسلک اومانیسم، انسان جای خداوند می‌نشیند. اومانیسم محور اصلی را بر ارزش های انسانی قرار می دهد و به بشری کردن امور سخت پایبند است و احکام انسانی را به جای احکام الهی قرار می دهد. و با نفی عبودیت و انکار غیب، به تشکیل اجتماعی می اندیشد که خدای آن انسان است. روشنفکران به‌تدریج در این راستا کوشیدند که انسان از حالت تبعیّت، فرمانبرداری، عبودیت و به‌ طور کلّی از هرگونه حدّ و قیدی که از بیرون به او تحمیل می‌شود، درآمده، موجودی مستقل، آزاد و محور همه حقوق‌ها و برنامه‌ها فرض شود. اینک انسان، این قربانی معبدها و دربارها، با یک انقلاب به‌دست روشن ‌اندیشان، بر تخت اصالت نشسته، کعبه آمال و اندیشه‌ها می‌گردد. 🔸انسان عصر جدید، یک انسان تجربی و مادّی بود با نیازهای محسوس و عینی و مشکلات گوناگون زندگی. بر این اساس، هدفِ قانون و حاکمیت هم چیزی جز تأمین منافع و رفع نیازها و حلّ مشکلات زندگی دنیوی او نیست. بهشت انسان این عصر هم در دنیای دیگر و آسمان‌ها نبوده؛ بلکه در همین دنیا در دسترس زندگی دنیوی اوست. دانش، اخلاق، قانون و دولت، متعهّد و مسئولند که در تدارک همین بهشت نقد بکوشند و بس. اومانیسم، همان تفرعن و فرعونیت نفس است. آن‌گونه که حتی فرعون نیز از آن پرهیز داشت؛ زیرا فرعون آن‌گاه که از حاکمیت نفس خود بر قوم خویش سخن می‌گفت، آن را در نقاب ربوبیت و الوهیت که از صفات آسمانی و الهی است، مخفی و مستور می‌داشت، درحالی‌که انسان غربی پس از گمان بر مرگِ خدایان که نیچه به صراحت از آن خبر می‌داد، نفسانیت خود را بی‌پرده ستایش می‌کند. 🔹اومانیسم با گریز ازدیانت، به دنیایی روی آورد که به همه ی اصول و باورهای پیشین شک کرد و پس از آن با قرار دادن عقل به منزله ی «مبانی هستی» و اعلام اینکه حقیقت انسان خود اوست، آغازگر عصر روشنفکری شد. در اومانیسم انسان تعیین کننده ی ارزش ها، خوب ها، بدها، بایدها و نبایدهاست. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت چهاردهم 🔰سازمانهای وابسته به فراماسونری ♦️کلوپ روتاری: نخستین باشگاه روتاری در سال ۱۹۰۵ میلادی توسط یک حقوق دان به نام پل هریس در شیکاگو به وجود آمد. پل هریس به همراه سه تن از بازرگانان شیکاگو به نام های سیلوسترایل، پیرام شوری و گوستاو لوپر، اولین جلسه رسمی روتاری را در روز ۲۳ فوریه سال ۱۹۰۵ میلادی تشکیل دادند و موجودیت تشکیلاتی به نام «کلوپ روتاری» را اعلام داشتند. 🔸روتاری بنا به تعریف موسسان آن به مفهوم چرخ های دوار یک کارخانه به هم پیوسته است که با چزخش هر دنده چرخ دنده دیگر نیز به حرکت در می آید و در نتیجه کل سیستم متحرک می شود. با این تعبیر کلوپ روتاری بین المللی به دنبال ایجاد یک نظام به هم پیوسته و متشکل جهانی است که با اراده و حرکت دندانه های کلوپ مادر تمام این سیستم جهانی در جهت منافع غرب به حرکت درآید. اعضای کلوپ روتاری در هر جامعه، از فعالان و نیروهای موثر و کیفی آن جامعه انتخاب می شوند و ماموریت اصلی آنها ایجاد حلقه ی اتصال با قدرت های غربی از طریق نظام بین المللی با کمک رجال سیاسی و کلان سرمایه داران می باشد. 🔹شرایط عضویت در کلوپ روتاری جان مینو یکی از استادان برجسته علوم سیاسی در کتاب خود در مورد تعداد اعضای روتاری متذکر می شود: «ما نباید سازمان های روتاری را که در سال ۱۹۰۵ تشکیل شده اند و در پی تاسیس یک حکومت جهانی هستند، فراموش کنیم. تعداد اعضای این گروه بیش از ۴۵۰ هزار نفر است که در متجاوز از صد کشور پراکنده هستند.» چگونگی عضویت و ورود به باشگاه های روتاری مانند عضویت در لژهای فراماسونری، مستلزم انتخاب فرد از سوی تشکیلات می باشد و برای هیچکس مقدور نیست که به میل و رغبت خود به عضویت این تشکیلات درآید و یا برای عضو شدن در کلوپ های روتاری تقاضانامه ارسال دارد. بر اساس اساسنامه «روتاری بین الملل» تمام کلوپ ها موظفند اعضای خود را از میان ثروتمندان، افسران عالی رتبه، مقامات دانشگاهی و مقامات اداری انتخاب کنند، بنابراین کارمندان ساده ی دولت و کارگران از عضویت در کلوپ و حتی در جلسات سخنرانی آن محرومند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و هفتم 🔰 ادامه بحث... اومانیسم یک نظام فکری منسجم است که دعاوی وجودشناختی، معرفت‏ شناختی، تربیتی، زیبایی‏ شناختی، اخلاقی و سیاسی خاصِ خود را مطرح می‏کند. متفکران و نویسندگان بعدی رنسانس نیز واژه "humanista" را به‏ کار برده و از آن معنایی موسع‏تر را اراده می‏ کردند. به تدریج، متفکران شاخص این دوران به کمک ذهن برای کشف و دریافت حقایق، ارج بسیاری نهادند؛ میکل‏آنژ، اِراسموس، لئوناردو، میکل سروانتس و بسیاری دیگر طالب جست و جو از «حقیقت نامقیّد» بودند و بر توان فردی انسان‏ها برای دریافت حقایق تأکید فراوان داشتند. ♦️متفکران و روشن‏فکرانِ عصر روشن‏گری (قرن‏های ۱۷ و ۱۸) تفکّر اومانیستی را ادامه و گسترش دادند. اومانیسم که تا این زمان جنبه‏ ای ادبی داشت، به تدریج در این عصر معنایی به خود گرفت که با معنای امروزین آن بسیار نزدیک است. اومانیسم در این زمان به اصحاب ادب، علم و فلسفه اشاره داشت که فکر می‏ کردند دغدغه اصلی انسان نه کشف خواست خدا، بلکه شکل دادن به زندگی و جامعه براساسِ عقل است. مسیحیتْ دینی فشارآور و محدودیت‏ زا بود، پس آنان که در جست‏جوی بنیانی استوار بودند، مسیحیت را از میان حذف کرده به روم و یونان باستان علاقه‏ ای مفرط نشان دادند. 🔸نهضت بازگشت به یونان و رم باستان جزو شاخصه‏ های اومانیست‏ها شد. آثار کلاسیک احیا شد و مورد مطالعه قرار گرفت، به‏ ویژه برای سقراط که همّش مطالعه انسان بود، حرمتی فراوان قائل شدند. یونانیان و رومیانِ باستان مشرک بودند و طبیعت را میان خدایان تقسیم کردند، برای هریک حوزه‏ ای درنظر می‏ گرفتند. از نظر اومانیست‏ها این نوع معتقدات کهن جذابیتی نداشت، بلکه یونانیان و رومیان از آن رو برای اومانیست‏ها جذاب بودند که «اجازه نمی‏ دادند خدایان در عرصه فکر و اندیشه بشر دخالت کرده و مانع بالیدن یک سیستم اخلاقی شوند.» این دو عرصه را یونانیان برای خود محفوظ نگاه داشته بودند. این بود که تفکّر و اندیشه برای آنان حدّی نمی‏ شناخت، از این رو، در حوزه‏ های ریاضیات، فیزیک، معماری، سیاست و اخلاق دست‏آوردهای بزرگی داشتند. این بود که اومانیسم بر آزادی اندیشه و فکر، تأکید می‏ کرد، تا جایی که برخی اومانیسم را معادل پژوهش آزاد می‏ دانند. 🔹در قرن نوزدهم مطالعه آثار یونان و لاتین سکولاریزه شد. ماتیو آرنولد (۱۸۲۲ـ۱۸۸۸) ارزش‏های اومانیستیِ حاصل از ادبیات کهن را به جای مسیحیت نشاند؛ لودویک فویرباخ (۱۷۰۴ـ۱۷۸۲) نیز واژه اومانیسم را برای سکولاریزه کردن مسیحیت به کار بست و به دنبال انتقادات وی کارل مارکس (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳) آنچه را او اومانیسم مسیحی خوانده می‏ شد، از ریشه درآورد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
11.mp3
7.33M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت یازدهم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت پانزدهم 🔰 ادامه بحث... در هر کلوپ روتاری و به هنگام انتخاب عضو، کمیته مخصوص عضو جدید را در خصوص مسائلی که درپی می آید تحت نظز و مراقبت کامل قرار می دهد: الف) میزان نقش متقاضی و چگونگی نفوذ و تاثیرش در ادارات و سازمان های محلی ب) میزان حرف شنوی و بررسی روحیه فرمانبرداری و میزان تمایل او نسبت به قبول اصول و قوانین روتاری و اجرای ماموریت هایی که کلوپ محلی یا روتاری بین المللی به وی محول می سازد. ♦️تاکید روتاری بر نفوذ در ادارات، میزان حرف شنوی، روحیه فرمانبرداری، پذیرش قوانین روتاری و بالاخره ماموریت های محوله، برای رسیدن به این نتیجه است که عضو جدید در راستای دستورات روتاری مرکز باید پیرو اصل تساهل و تسامح لژهای فراماسونری باشد. در آئین نامه ی کلوپ های روتاری آمده است که هزینه های کلوپ ها و تشکیلات بین المللی روتاری از محل حق عضویت اعضاء تامین می شود و سازمان جهانی روتاری از هیچ سازمان یا دولت خاصی کمک نمی پذیرد. 🔸اعضاء در کلوپ های روتاری به گروه های متفاوتی تقسیم می شوند و هر یک از اعضاء با توجه به این تقسیم بندی در جریان برنامه ها و فعالیت های کلوپ قرار می گیرند. کلوپ های روتاری تابع نظم و انضباط خاصی هستند و کلیه ی اعضای آنها بدون استثناء مکلف به رعایت این نظم و تشریفات و شرکت در جلسات می باشند و در صورتی که هر عضو، کوچکترین تخلفی از مفاد آئین نامه ی انضباطی کلوپ داشته باشد فورا و بدون هیچ گونه چشم پوشی اخراج خواهد شد. 🔹در لژهای فراماسونری زنان از حق عضویت محرومند و تنها به عنوان زینت المجالس می توانند در میهمانی های خاص(وایت پارتی)، (میمهانی سفید) شرکت کنند. در کلوپ های روتاری نیز همین وضعیت حاکم بود. و تا سال ۱۹۸۵ تنها مردان حق عضویت در این کلوپ ها را داشتند، اما از این سال به بعد بر اساس حکم دیوان عالی آمریکا عضویت زنان نیز در این کلوپ ها مجاز شناخته شد. پس از صدور این حکم، کنوانسیون بین المللی روتاری تشکیل شد و مساله ی عضویت زنان در کلوپ های روتاری را تصویب کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و هشتم 🔰 ادامه بحث... ♦️گونه‏ های اومانیسم بدین‏ ترتیب، اصطلاح اومانیسم کم‏ کم در عرصه‏ های مختلف علمی، دینی، فرهنگی و غیره به‏ کار رفت تا جایی که این کلمه امروزه همواره با قیودی همراه است و کمتر به تنهایی به‏ کار می‏ رود. برخی از این قیود، ناظر به مراحل تاریخی ظهور و تطوّر اومانیسم‏ اند، مثل اومانیسمِ رنسانس، اومانیسمِ عصر روشن‏گری و اومانیسمِ مدرن. به لحاظ تاریخی، اومانیسم هرچه جلوتر آمده در برابر دین موضعی تندتر و ستیزه‏ جویانه‏ تر اتخاذ کرده است. 🔹مقایسه مانیفستِ اول اومانیست‏ها که در سال ۱۹۳۳ نوشته شده با مانیفستِ دوم که چهل سال بعد به سال ۱۹۷۳ تنظیم شده، به خوبی نشان‏ دهنده این مسئله است. برخی از قیود، ناظر به وجه یا وجوهی از تفکّر اومانیستی است و آن را برجسته می‏ کند. اومانیسم علمی اشاره به تکیه و تأکید تفکّر غالب اومانیستی بر متد علمی دارد. اومانیسم ادبی، علاقه و دل‏بستگی اومانیست‏ها را به علوم انسانی، مثل زبان، ادبیات، فلسفه و تاریخ نشان می‏ دهد. اومانیسم فرهنگی، اشاره به این دارد که معرفت تنها از طریق روش عقلانی حاصل می‏ شود و ریشه در یونان و روم قدیم دارد. اومانیسم فلسفی نظر به فلسفه‏ ای دارد که بر حوایج و نیازهای انسان متمرکز است. گاهی هم اومانیسم با نام فرد یا مکتبی خاص همراه است، مثل اومانیسم مارکسیستی، پراگماتیستی، اگزیستانسیالیستی و هایدگری. 🔸اومانیسم پراگماتیستی ریشه در فلسفه متفکران پراگماتیست آمریکا، مثل چارلز پیرس، جان دیوئی، ویلیام جیمز و شیلر دارد. آنان چیزی به نام ذات و ماهیت انسانی را نمی‏ پذیرند، عقل انسانی را ارج می‏ نهند، اما آزادی و اختیار او را برنمی‏ تابند و می‏ گویند: شخص، آن چیزی است که در عملِ خود ظاهر می‏ شود. اومانیسم اگزیستانسیالیستی که بر عقل و توان آن کمتر تأکید می‏ کند، بیشترین تأکیدش بر اختیار و آزادی انسان است؛ در اومانیسم مارکسیستی، فرد بیشتر ساخته و پرداخته ارتباطات اجتماعی و شرایط خاص تاریخی است. مارکسیست‏ها منکر ماهیتِ مستقل انسان هستند و بیشتر بر روابط اجتماعی وی اصرار دارند. هم‏چنین به جای اختیارِ انسان به نوعی جبر تاریخی تأکید دارند. امانیسم هایدگری، بیشتر به انسان از منظری وجودی می‏ نگرد. هایدگر معتقد است که اومانیسمِ عصر روشن‏گری راه خطا پیموده و در تبیین ماهیت انسان بر طبیعت عقلانی وی تأکید گذارده و نتوانسته دریابد که تنها منشأ ماهیت انسان در وجود و ارتباط اصیل انسان با وجود نهفته است.  وجه مشترک همه این گرایش‏های اومانیستی تکیه بر انسان و شأن و منزلت او در هستی و تأکید بر توان‏مندی‏ ها و قابلیت‏های وی در فهم طبیعت و کوشش برای سامان‏ دادن زندگی است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت شانزدهم 🔰 ادامه بحث... در اجلاس ۱۹۷۸ که در شهر شیکاگو آمریکا برگزار شد، سازمان جهانی روتاری تصمیم گرفت که به طور رسمی به فراماسونری متصل شود. در آمریکا فراماسونرها نفوذ فراوانی دارند. در یکی از جراید آمریکا مقاله ای درباره ی یک شرکت مهم تجاری بین المللی نوشته و طی آن اشاره کرده است که این شرکت به طور غیر مستقیم جزو عوامل فراماسونری جهان است. شرکت مذکور «روتاری» نام دارد و مدیر آن یک میلیونر آمریکایی به نام «هربرت جی تایلور» است. ♦️اخیرا شصت و یکمین سال تاسیس این شرکت در شیکاگو جشن گرفته شد و ۸۵۰۹ نفر در پایان آن یک جلسه ی مخفیانه ی چند ساعته داشتند. کمپانی روتاری دارای ۴۰۲ هزار نفر عضو رسمی است که در سراسر جهان پراکنده اند. از طرف بسیاری از مشاهیر جهان که می گویند عضو فراماسونری هستند و نتوانستند در مراسم جشن شرکت کنند، برای تایلور رئیس کمپانی کارت تبریک فرستاده شد که از میان آنها نام اشخاص زیر فاش شده است: چیان کای چک رئیس جمهور چین ملی، آیزنهاور رئیس جمهور سابق آمریکا، پادشاه سوئد و شیخ الازهر. منظور اصلی از انعقاد این جشن، تبادل افکار و اخذ تعلیمات برای پیشرفت کارها بود. 🔸تشکیلات مذکور برای اولین بار در سال ۱۹۲۳ علنی شد و تا آن سال کسی نمی دانست چنین تشکیلاتی در آمریکا وجود دارد. در آن سال «سیکلر لوئیس» یکی از روزنامه نگاران آمریکایی پی به تشکیلات مخفی فراماسونرها برد و مقاله ای نوشت و بعد از آن اعضای روتاری فعالیت های عادی خود را ظاهر و آشکار ساختند. این روزنامه نگار نوشت: برنارد شاو نویسنده ی انگلیسی جزو روتارین ها بود و او باعث شد که بسیاری از صاحبان صنایع انگلیس که فابل اعتماد بودند وارد تشکیلات روتاری شوند. 🔹اکنون روتارین ها بودجه هنگفتی در اختیار دارند و برای نشر عقایدی که می توانند ظاهر سازند و جنبه کلی دارد، پول های گزاف خرج می کنند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
12.mp3
7.37M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت دوازدهم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی ونهم 🔰 ادامه بحث... اما در یک دسته‏ بندی فراگیرتر، اومانیسم یا دینی است یا سکولار، که در این مقاله توجه ما معطوف به این دو نوع امانیسم خواهد بود. این تقسیم‏ بندی ناظر به باورهای مابعدالطبیعی اومانیست‏هاست که شاخص‏ ترین آن، اعتقاد به خداوند، روح و جاودانگی است. اومانیسم سکولار، به این امور بی اعتقاد است و اومانیسم دینی یا اومانیسم مسیحی، اومانیسمی است که با قبول شأن و مقام والای انسان، باور خویش را به این معتقدات مابعدالطبیعی حفظ کرده است. از اومانیست‏های مسیحی که بگذریم تقریبا تمامی اومانیست‏ها سکولار هستند. ♦️«اومانیسم سکولار یک جهان‏ بینی است؛ یعنی مجموعه‏ ای از باورهاست که شخص به کمک آن جهان را تفسیر می‏ کند. البته برخی اصرار دارند که حتی اومانیسم سکولار را یک دین بنامند. آنان به‏ ویژه به این جمله که در مانیفست آنها آمده، اشاره می‏ کنند که اومانیسم یک دیدگاه فلسفی، دینی و اخلاقی است، اما غرض عمده این افراد، به‏ ویژه در آمریکا این است که به استناد قانون، اومانیست‏ها را از تدریس و ترویج دیدگاه‏هایشان در نظام آموزش محروم کنند، چرا که مطابق قانون اساسی آمریکا، تدریس دین در نظام آموزشی دولتی ممنوع است. اما اومانیست‏های سکولار حاضر به قبول این عنوان نیستند؛ یکی به دلیل از دست دادن این موقعیت و دیگری به دلیل بار منفی که به نظر آنان دین در طول تاریخ داشته است. 🔹پول کورتز که جزو امضاکنندگانِ مانیفست دوم و ناشر انتشارات پرومته است و برای ترویج اومانیسم سکولار مجله‏ ای به نام مجله پژوهش آزاد را منتشر می‏ کند، می‏ نویسد: «نمی‏ توان به معنای درست کلمه، هیچ کسی را که هنوز به خداوند به عنوان خالق و منشأ جهان اعتقاد دارد، اومانیسم نامید.» به طور خلاصه، می‏ توان گفت که اومانیسم سکولار به لحاظ فلسفی طبیعت‏ گراست.  کارل‏سگان می‏ گوید: «کل آنچه بوده، هست و خواهد بود، کیهان است.» و سلاّر می‏ گوید: «اومانیسم طبیعت‏گراست» به لحاظ الهیاتی، اومانیسم سکولار تفکّری الحادی است که معتقد است دین و خدایان، ساخته انسانند. 🔸به لحاظ اخلاقی هم اومانیسم نوعی نسبت اخلاقی را می‏ پذیرد. دیوید نوبل اومانیسم را در ده عرصه به تفصیل بررسی می‏ کند: کلام، فلسفه، اخلاق، زیست‏ شناسی، روان‏شناسی، جامعه‏ شناسی، حقوق، سیاست، اقتصاد و تاریخ. اومانیست‏های سکولار بر سر مواردی، توافق دارند، هرچند میزان تأکید و نحوه تفسیر برخی موارد، آنان را از یکدیگر متمایز می‏ کند. این موارد به طور فشرده حاصل آن چیزی است که در مانیفست اوّل و دوم آنها آمده است. به این معنا می‏ توان این نوع اومانیسم را با سکولاریسم یکی دانست، جز این‏که واژه اومانیسم اشاره به تأکید بر شأن انسان دارد و واژه سکولاریسم اشاره به طرد و نفی دین و مابعدالطبیعه از عرصه فکر و جامعه می‏ کند. 🆔 @Jarianshenasi  
13.mp3
7.3M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت سیزدهم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c