#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب (۱)
🔶 در این پرونده مسائل مختلفی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در اولین بخش از پرونده #انتخابات_۱۴٠٠، به نقش سیاستهای اقتصادی روحانیونِ رئیس جمهور (#هاشمی_رفسنجانی، #محمد_خاتمی و #حسن_روحانی) و دولتهای آنان که دارای اندیشه لیبرال سرمایه داری بودند، پرداخته میشود.
🔶 در قسمت اول، سیاستهای اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی مورد بررسی قرار میگیرد.
♨️ پس از جنگی هشت ساله و انقلابی که تار و پود همه چیز را درنوردیده بود، اهتمام هاشمی رفسنجانی و دولتش به ساخت و عمران زیرساختها از ساخت سد، راه و جاده، نیروگاه و توسعه فرودگاهها گرفته تا راهاندازی کارخانههای صنعتی بازمانده از تولید، سبب شد از سوی عدهای «سردار سازندگی» نامیده شود.
♨️ اما این همه ماجرا نبود، با هاشمی رفسنجانی، اقتصاد ایران تغییری عمیق و معنادار را تجربه کرد.
♨️ مهمترین پیامد روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی را در سال ۱۳۶۸، تغییر اقتصاد ایران از اقتصاد مکتبی و ایدئولوژیک به اقتصاد لیبرالی در جهان بود.
♨️ منطق اقتصادی آنگونه که در کشورهای غربی وجود دارد، برای نخستین بار در دوره هاشمی رفسنجانی به میان محافل جمهوری اسلامی آمد.
♨️ هاشمی رفسنجانی و اطرافیان او از اندیشههای اقتصادی ارائه شده از سوی #صندوق_بینالمللی_پول و #بانک_جهانی تغذیه میکردند. به روایت بانک جهانی دولت هاشمی در دومین سال دوره اول (١٣٦٩) رشد تولید ناخالص داخلی را به حدود ١٤ درصد رساند ولی این رشد ثباتی نداشت و در سالهای بعد حتی منفی هم شد.
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۲۷
🔰 ملا عبدالرحیم طالبزاده تبریزی
طالبزاده معروف به طالبوف (طالب اُف) در سال ۱۲۱۳ ش در کوی سرخاب تبریز به دنیا آمد. او در تبریز، بیروت، شیراز و تفلیس که کانون تجدّد و آزادیخواهی بودند، تحصیل کرد. طالبوف به دلیل شهرتی که در آذربایجان داشت، در اوّلین دوره مجلس شورای ملّی در سال ۱۳۲۴ ق، به نمایندگی از تبریز انتخاب شد. وی بیست و چهار سال آخر عمر خود را به نوشتن پرداخت و تألیفاتی مانند: نخبه سپهری، اسلامبول سال ۱۳۱۰ ق، سیاست طالبی، الضیاحات در خصوص آزادی را منتشر کرد. طالبوف در اواخر سال ۱۲۸۹ یا اوایل ۱۲۹۰ ش در تمرخان داغستان از دنیا رفت.
♦️طالبوف، فردی به ظاهر مسلمان و دیندار بود، ولی به نقد پارهای از احکام و اندیشههای دینی میپرداخت و آنها را خرافه و افسانه مینامید. وی از فضای سیاسی، اجتماعی روشنفکری آن روزگار متأثر شد و شعار علم و آزادی را در دو نظام لیبرالیسم و سوسیالیسم مطرح میساخت. البته بیشترین تغذیه وی از لیبرالیسم انگلیسی و مکتب اصالت فرد فرانسوی بوده است. زبان علمی او و تکیهاش بر علم، بهشدّت متأثر از عقاید ولتر و دیدرو و سایر اصحاب دایرةالمعارف است. وی اعتقاد داشت که اندیشههای دینی باید بر مبنای علوم تجربی و دانشزمان، مورد دخل و تصرّف قرار گیرند و برخی مفاهیم و معانی دینی کنار گذاشته شوند.
او مدّعی دخل و تصرّف در احکام شرعی و مفاهیم دینی بر مبنای عقل و فهم جزیی بشری بود و دلیل اینکار را نیز «همرنگکردن دین با زمان»، به عبارت امروزی عصریکردن دین میدانست. در واقع او سلف همه پروتستانتیسم های اسلامی و جریانات التقاطی است که به انحاء و اشکال مختلف، خواهان تفسیر اومانیستی مفاهیم دینی بر مبنای ایدئولوژیهای دنیوی بوده و هستند.
وی در نوشتههایش از افرادی مانند ژان ژاک روسو، ارنست رنان، ولتر، بنتام و دیگر فلاسفه لیبرال وابسته به بورژوازی اروپا نام میبرد.
🔹طالبوف بر این باور است که سبب و علّت اصلی ترقّی ملل مغربزمین، دوچیز است: یکی اینکه آفتاب علم و صنعت از مغرب طالع شده و دیگری قانون ایشان است که ملّت برای مصالح امورخود وضع میکنند و حکومت اجرا مینماید.
به نظر طالبوف، قانون به دوگونه مادی و معنوی است. قوانین معنوی را پیامبران به وسیله وحی میآورند و قوانین مادی مانند قانون مدنی و سیاسی به وسیله خردمندان و دانشمندان کشور ساخته میشوند و حقوق و منافع مردم را در نظر میگیرند.
تعریف طالبوف از آزادی نیز تعریف لیبرالیستی است و تحت تأثیر اعلامیه حقوق بشر و قانون کنواسیون فرانسه بود.
🔸ویژگی دیگر طالبوف، شاهدوستی و همراهی او با امتیازدهی شاهان به بیگانگان میباشد. وی همچنین همانند سایر روشنفکران غرب زده، خط فارسی را منشأ و مبدأ بیسوادی ملّت ایران و عقبماندگی آنها از قافله تمدّن غرب میداند و وجود کلمات عربی را سبب اصلی دشوار بودن خطّ فارسی قلمداد میکند.
وی از آغازگران نوعی پروتستانیسم اسلامی بود و به صراحت در کتاب مسالکالمحسنین مینویسد: «احکام شرعی ما برای هزار سال قبل خوب و بجا درست گردید، ولی در عصر ما باید سی هزار نکته جدید بر آن بیفزاییم و آن را از پایه دگرگون سازیم».
طالبوف بر این اساس، مخالفت شدیدی با روحانیت میورزید و حتی به حکمای اسلامی مانند میرداماد ناسزا میگفت و از فرهنگ فلسفه اسلام، اظهار تنفّر مینمود.
طالبوف بهشدّت غربگرا، لیبرال مسلک و معتقد به جدایی دین از سیاست و امور اجتماعی و مبلغ ایران باستان بود.
وی بهدلیل همین گرایشهای التقاطی و تحریفگریها بود که توسط شیخ فضلالله نوری تکفیر گردید.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۲)
↙️ تحول فکری هاشمی در روزگار سازندگی
⛔️ یکی از اهداف برنامه پنج ساله توسعه در دوران #هاشمی_رفسنجانی تکنرخی شدن تورم بود. اما رقم تورم در سال سوم دوره دوم هاشمی رفسنجانی (١٣٧٤) به ٤٩.٤ درصد رسید که بالاترین رقم ثبت شده در تاریخ ایران است.
⛔️ برخی معتقدند که دولت هاشمی به جای حرکت آهسته و پیوسته، سعی داشت راه صدساله را یک شبه طی کند، حتی جلوتر از برنامه توسعه و با سرعتی که ساختار اقتصادی ایران آمادگیاش را نداشت.
⛔️ در مورد تغییر دیدگاه اقتصادی هاشمی، #احمد_توکلی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی معتقد است که هاشمی رفسنجانی تا پیش از سال ۱۳۶۵، عمدتا با سوگیریهای میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، که به عنوان سیاستمداری با دیدگاههای چپ اقتصادی شناخته میشد هم عقیده و هم نظر بود.
⛔️ توکلی تاکید میکند از آنجا که هاشمی رفسنجانی، فردی «واقع بین» بود، وقتی دید دولتی کردن به دلیل ایجاد رانت و فساد، با عدالت در تضاد و تناقض است، تفکرات خود را اصلاح کرد. به گفته او، شکست مارکسیسم، فروپاشی شوروی و برچیده شدن دیوار برلین نیز در تغییرات فکری هاشمی رفسنجانی موثر بود.
⛔️ #کاظم_انبارلویی نیز با تاکید بر اینکه هاشمی رفسنجانی از دیدگاههای اقتصادی دولت میرحسین موسوی حمایت میکرد، از تغییر ناگهانی مواضع اقتصادی او سخن به میان میآورد. انبارلویی این تغییرات را به سفر هاشمی به عنوان رئیس مجلس به آسیای شرقی و دیدار از کشورهای چین و به ویژه ژاپن، نسبت میدهد.
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۲۸
🔰 میرزا آقاخان کرمانی
میرزاعبدالحسین خان، مشهور به «میرزا آقاخان کرمانى» ظاهرا در سال ۱۲۷۰ ق در خانوادهاى سرشناس و صاحب نام و اهل علم و عرفان در قصبه «مشیز» از بلوک «بردسیر» کرمان متولد شد. پدرش از ملّاکان بود و به سلسله متصوّفه «اهل حق» تعلّق داشت. جدّه پدرىاش، دختر قاضى تهمتن از بزرگان دین زردشتى بود که به اسلام درآمده بود. جدّ مادرى میرزا آقاخان، میرزا محمدتقى معروف به «مظفرشاه کرمانى» ابتدا جزء فقها بود، ولى بعد به «تصوف» گرایید و از پیروان مشتاقعلى شاه گردید.
چنانکه پیداست، آثار و رگههاى انحراف دینى در گرایشهاى صوفیانه اجداد میرزا آقاخان کاملاً مشهودند؛ او پرورش یافته خانواده اى است که مبتلا به افراط و تندروى در امور دینى بودند.
♦️میرزا آقاخان تحصیلات اصلى خود را در کرمان گذراند و در زمینه ادبیات فارسى، عربى، تاریخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حدیث، ریاضیات و منطق، حکمت و عرفان و طبّ سنّتى آموزشهایى دیده بود. استادان وى در حکمت و طبیعیات حاجى آقا صادق، از شاگردان حاج ملّاهادى سبزوارى بود و استادش در عرفان و تاریخ فلسفه و حکمتِ ملاّصدرا و حکمتِ شیخ احمد احسائى، حاجى سیدجواد شیرازى معروف به «کربلایى» بوده است.
تحصیلات و آشنایى آقاخان با علوم دینى به مراتب بیش از اقران روشنفکر زمانش بود؛ زیرا هیچیک از منوّرالفکرانى که پیشتر به آنها اشاره شد، به اندازه او تحصیلات مدرسى دینى نداشته و اساسا برخى از آنها از معارف ابتدایى اسلام و قرآن بی بهره بودند. ولى تحصیلات علوم دینى موجب نجات او نگردید. شاید یکى از علل آن همان رگههاى افراط و تفریطى بود که از اجدادش به او به ارث رسیده بود و عامل مهم دیگر برخى از استادان وى بوده اند؛ زیرا طبق توصیفى که میرزا آقاخان از استاد اعتقادات خود مىکند، او از هویّت دینى ثابتى برخوردار نبود و به نوعى مصالحه و مسامحه در تعامل با ادیان و فرق دیگر قایل بود و به جاى آنکه قایل به اسلام فقاهتى باشد، با همه ادیان و هرگونه اعتقادى کنار می آمد. به گونه اى که میرزا آقاخان او را چنین وصف می کند: «از بس در حق ابناى بشر یکسان خیرخواهى مىکرد، هیچکس نمىدانست از کدامین ملت است... ارباب دهریه و طبیعى و زندقه و الحاد و قائلین به اباحه و اشتراک را داناترین مردم و صاحب حس نورانى مىدانست... سخنان هر فرقهاى را از عالم شیخى گرفته تا صوفى نعمت اللهى و مبلّغ بابى مىشنید و نسبت به اصحاب همه ادیان صمیمى بود.»
طبق توصیف میرزا آقاخان از استادش، معلوم مىشود وى هیچ اصل ثابت و لایتغیّرى در دین نداشته و به نوعى لاقیدى عقیدتى مبتلا شده بود، تا جایى که بهایىها او را فردى «منافق و مزدور و دهرى مذهب شمرده و معتقد بودند پایش به هیچ جا بند نیست.»
🔹میرزا علاوه بر علوم دینى با زبانهاى فرانسوى و اندکى هم انگلیسى آشنایى داشت و همین امر دریچه تماس او را با فرهنگ و تمدّن غرب گشود.
میرزا آقاخان تا حدود سى سالگى در کرمان زندگى کرد و مشغول تحصیل و تدریس و تألیف بود. در سن ۲۵ سالگى به تقلید از گلستان سعدى، نگارش کتاب رضوان را آغاز کرد.
پس از مرگ پدر، تقریبا به سال ۱۳۰۱ ق به اصفهان رفت و در آنجا جایگاه علمى رفیعى پیدا کرد و مورد عنایت ظلّ السلطان، حاکم سفّاک قاجار، قرارگرفت و یکى از مقامات دیوانى به وى واگذار شد، ولى در اثر اختلاف با ظلّ السلطان به سال ۱۳۰۳ ق رهسپار تهران گردید. در تهران از دست حکمران کرمان شکایت کرد. متعاقبا حاکم کرمان نیز از دولت خواست او را دستگیر کنند. ریشه اختلاف آنها با یکدیگر در مورد مسائل دیوانى بود؛ چون میرزا آقاخان در زمان اقامتش در کرمان با حاکم کرمان همکارى دیوانى داشت. سرانجام، امینالسلطان با دستگیرى میرزا آقاخان موافقت نکرد و او پس از مدتى در همان سال ۱۳۰۳ ق به اسلامبول رفت.
🔸پس از یکى دو ماه اقامت در اسلامبول، براى ملاقات با یحیى صبح ازل، رئیس فرقه أزلیه، به قبرس رفت و با دختر صبح ازل ازدواج کرد. و سپس از آنجا به شام رفت و پس از مدتى به اسلامبول بازگشت و تا سال ۱۳۱۳ ق در آنجا زندگى کرد.
از دوستان بسیار صمیمى و دیرینه میرزا آقاخان چهره منحرفى به نام شیخ احمد روحى بود که شاید همین امر عامل دیگرى در انحراف او به شمار مىآید. میرزا آقاخان نزد پدر شیخ احمد، آخوند ملاّجعفر، درس خوانده بود، به علاوه شیخ احمد از همدرسان او در کرمان به شمار مىآمد؛ چنانکه پس از خروج میرزا آقاخان از کرمان، شیخ احمد هم از کرمان خارج شد و همراه میرزا آقاخان به تهران و اسلامبول و سرانجام، قبرس رفت و در قبرس باهم با دو دختر یحیى صبح ازل ازدواج کردند. آن دو از یک مرام و مسلک پیروى مىکردند و سرانجام، در تبریز در کنار هم به قتل رسیدند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۳)
♨️ به حاشیه رفتن عدالت اجتماعی در دولت هاشمی
🔶 پس از بیان مقدمهای در مورد سیاستهای کلی اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی در دو یادداشت گذشته، به تفصیل به بررسی سیاستهای اقتصادی- لیبرالی او و دولتش پرداخته میشود.
⛔️ پس از انتخاب #هاشمی_رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ دولت او اولويت خود را اجراي برنامه #توسعه به منظـور بازسازي كشور و پيشبرد توسعه اقتصادي با تاكيد بر اولويت دادن رشد اقتصادي ذكر كرد.
⛔️ دولت جديد، به منظور اجرایی كردن قانون برنامه توسعه، برنامه جديدی در سازمان برنامه و بودجه به نام «برنامه تعديل اقتصادي» تدوين كرد كه در بسياری از موارد برنامه پنج ساله مصوب مجلس تحت الشعاع جهت گيریهای اين برنامه جديد و غير مصوب (برنامه تعديل اقتصادی) قرار گرفت.
⛔️ در«برنامه تعديل اقتصادی» حركت به سوی رشد و رونق اقتصادی از طريق #آزاد_سازي_اقتصادي، محور اصلی بود و در اين راستا بر استراتژی خصوصیسازی شركتهای دولتی و سياست آزادسازی ارز و از طرفی تسهيل صادرات و واردات تاكيد داشت.
⛔️ هدف اصلی اين برنامه آن بود كه با سرمايه گذاری دولت در زمينه بازسازی خسارتهای جنگ تحميلی و بهرهبرداری حداكثری از ظرفيتهای موجود، روندهای منفی اقتصادی حاكم را به نفع ايجاد رشد اقتصادی در كشور تغيير دهد و بستر تداوم رشد در آينده را فراهم كند.
⛔️ بر اين اساس در سالهای ۶۸ تا ۷۶ دولت بر اساس دال مركزی سازندگی و توسعه اقتصادی تنها به رشد اقتصادی و بازسازی خرابیها میانديشيد و میتوان گفت در اين دوران #عدالت_اجتماعی به حاشیه رفت!
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب وایران
✍🏼 قسمت ۱۲۹
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
راهکارهاى دین زدایى
الف. ارائه دین شناسى تاریخى (ترویج دین طبیعى): میرزا آقاخان مانند ملکم خان و آخوندزاده نه تنها تشیّع، بلکه اساسا هیچ دین و آئینى را قبول نداشت. او معتقد بود ادیان الهى ساخته و پرداخته ذهن بشر هستند؛ انسانهاى گذشته در اثر جهل و نادانى از فرایند شکل گیرى تحولّات و رخدادهاى هستى دچار وحشت و اضطراب مىشدند. از اینرو، براى فرو نشاندن بیم خویش، موجودى نامرئى را به عنوان عامل پیدایش حوادث ترسناک و وحشتزا در نظر مىگرفتند و به درگاه او خشوع و تضرّع مىکردند تا خشم او را فرو بنشانند و خشنودىاش را جلب کنند. وى مىنویسد: "... ریشه معتقدات دینى ترس و بیم بود نسبت به مظاهر طبیعى و ندانستن چگونگى آنها. این خود طبیعى است که جهل و نادانى در طبیعت مولّد و مؤسس و مؤید و مقوّى ترس و هراس است و آدمى به هرچه نادانتر است، ترسش از آن بیشتر... خوف انسانى از مظاهر وحشتزاى طبیعى، نخست تصور دیو را در ذهن او به وجود آورد و هر سختى و بدبختى را اثر بی مهرى آن می دانست. پس به نیایش و پرستش دیو پرداخت و در برابر آن عجز و لایه مىکرد. همینجا بود که براى جلب محبت و استرحام دیوان، عصور عبادت پیدا شد. معتکف شدن در مُغارهها و نخوردن غذا و ننوشیدن آب از جمله عبادات شد."
♦️وى با این مقدمات، زمینه انکار هر موجود ماورایى و قدرت غیبى را فراهم آورده، ریشه عبادات و نماز و روزه را در ذهن خواننده مىخشکاند. سپس به سراغ اعتقاد به ملائکه و فرشتگان مىرود، مىگوید: «همین که پندار آدمى ترقّى کرد، درصدد دفع هرچه موحش برآمد و تصور اعتقاد به پرى و فرشته به وجود آمده، انسان به پریان روى آورد و برانداختن دشمنان خود، یعنى دیوان، را از آنان خواست. در این مرحله، ترس از دیوان کاسته شد و پرستش پریان و فرشتگان جارى گشت و در ذهن آدمى بیم و امید هر دو وجود داشت. براى خشنودى خاطر پریان، محفل جشن و سرور فراهم نمود.»
🔹سپس براى صحّت نظریه خود به اساطیر و پندارهاى آیینهاى موهوم یونان و مصر و ایران و هند باستان تمسّک جست و سرانجام، آن را بر کتب آسمانى تطبیق کرد. وى مىنویسد: «سبقت دیوان را بر پریان و فرشتگان از اینجا مىدانیم که در میتولوژى یونان و آیین مصریان و ایرانیان و هندوان، همه جا آمده است که در یک عصر، کره زمین در زیر پنجه و قهر دیوان بود و همین معنى در کتابهاى دینى آسمانى منعکس است و شیطان را معلم ملائکه مىدانند. سرانجام، آدمى به کمک و قوّت فرشتگان بیخ و بن دیوان را از زمین برکند. افسانه تهمورث دیوبند و دیگر داستانهاى همسان آن حکایت از همین تصور ذهنى مىکند.»
🔸روشنفکرانى همچون میرزا آقاخان، به پیروى از روشنفکران عصر نوزایى اروپا، دینى را قبول داشتند که آموزههاى آن با عقل و حس قابل درک باشد، و از آنرو که از منظر آنها امورى همچون ملائکه و فرشتگان و شیطان از راه عقل و حس قابل اثبات نبودند، سعى مىکردند با تبیین تاریخى شکل گیرى اعتقادات دینى، آن را به موهومات و بافتههاى جاهلانه ذهن انسانهاى بدوى و متحجّر مبدّل نمایند، تا از این رهگذر، ایمان مردم نسبت به دین سست گردد و زمینه براى نیل به جامعه مدنى، یعنى جامعه مترقّى و متمدّن، فراهم آید. از منظر آنها، نخستین شرط ترّقى و تعالى اروپا، گریز از مسیحیت بوده است؛ از اینرو، براى رشد ایران نیز ابتدا باید بنیان تعهدات مذهبى را سست کرد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۴)
🔴 وامدار سازمانهای غربی
💢 هاشمی رفسنجانی برای موفقیت در بازسازی اقتصاد ایران، سیاست تنش زدائی در عرصه بینالملل و اصلاح اقتصادی در عرصه داخل را اتخاذ کرد.
💢 در شرایط پس از جنگ، دولت سعی کرد تا سیاستهای اقتصادی خود را با سیاستهای اقتصادی دنیا هماهنگ نماید چرا که شرایط را برای تلفیق اقتصاد ایران در نظام جهانی مناسب میدید.
💢 بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، اجرای فرمولهای اقتصادی دیکته شده خود را از شرایط پرداخت وام و سرمایهگذاری در ایران، اعلام کرد.
💢 دولت هاشمی نیز، در راستای فرمولهای دیکته شده بانک جهانی و صندوق بینالملل پول، سیاستهای خصوصیسازی، شناورکردن قیمت ارز، تشویق صادرات غیر نفتی، تشویق سرمایهگذاری خارجی و بهرهگیری از شوکهای اقتصادی نظیر برداشتن کنترل از روی قیمتها و کاهش سریع یارانهها و... را در جهت تلفیق هرچه بیشتر اقتصاد کشور در جامعه جهانی، اعمال کرد.
💢 این در حالی است که رهبر انقلاب بارها مخالفت خود را با استقراض از سازمانه های پولی بین المللی و اجرای سیاست های لیبرالی آنان در داخل کشور اعلام کردند:
✅ «در طول سالهای گذشته، در دولت های مختلف، چندبار می خواستند از بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول، وام بگیرند، بنده نگذاشتم؛ ... اینکه ما از بیگانه طلب بکنیم و متعهّدِ در مقابل بیگانه بشویم، این خطای بزرگی است؛ باید اقتصاد درونزا باشد».
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکران در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۰
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
وى براى وهمى جلوه دادن اعتقاد به خداوند، ابتدا اعتقاد به ربّ النوع هاى ساخته و پرداخته بشر را مطرح نمود؛ پس از بیان چگونگى شکل گیرى پرستش ربّالنوعها، همه ادیان، حتى دعوت پیامبران را دعوتى موهوم خواند و پیامبران را مخترعان دین و انسانهاى دین آور معرفى کرد! «خلاصه اینکه همه پرستشهاى مردم راجع مىگردید به «پرستش اوهام و افکار» و هیچکدام از آن معتقدات به صورت ارادى و اختیارى حاصل نگردیدند، بلکه به طور لایشعر ظهور یافت. چون آن اوهام پرستى مخرّب هستى و زندگانى و معاش آدمى شد، پیغمبران برخاستند و ادیان تازه اى آوردند و آن دین آوران را، که فطرتهاى تابناک بودند، باید «لسان دعوت طبیعت» خواند. این داعیان طبیعت در میان هر قوم ظهور یافتند و بر حسب اقتضاى آن عصر، و احوال آن ملت سخن گفتند.»
♦️استفاده از تعابیرى همچون «لسان دعوت طبیعت» یا «داعیان طبیعت» کاملاً مبیّن این حقیقت است که آقاخان پیامبران را تنها روشنفکرانى می دانست که طبیعت عصر و زمان خود را درک نمودند و اعتقاداتى موافق با طبع انسان عصر خویش ارائه نمودند؛ اعتقاداتى که هیچگونه اصل و ریشه واقعى و ماورایى ندارند تا صحّت و سقم آنها با توجه به واقعیتهاى غیبى ارزیابى گردند. از منظر میرزا آقاخان، ادیان الهى ساخته و پرداخته انسانهاى روشن ضمیرى است که با مقتضاى زمان همخوانى دارد.
وى در اینباره مىنویسد: «حکمت تمام ادیان، قانون خلقت و ایجابات طبیعت است که در هر عصر و هر قوم، آنچه از براى اصلاح احوال ایشان لازم است، به عرصه ابداع و اختراع مىآورد.»
🔹پیامبر خواندن برخى از صاحبان علم و ادب همچون مولوى و حافظ توسط برخى از روشنفکران امروز، در حقیقت همان طرح میرزا آقاخان براى ساختگى جلوه دادن ادیان و طبیعى و بشرى انگاشتن اعتقادات دینى است که به صورت وارونه بیان مىشود؛ یعنى میرزا آقاخان پیامبران را به مخترعانِ دین و روشنفکرانِ مولّد اندیشه تشبیه مىکرد، ولى امروزه برخى از روشنفکران صاحبان آثار فرهنگى بزرگ را به پیامبر تشبیه مىکنند که نتیجه هر دو قداست زدایى از پیامبران و انکار وحى و دین آسمانى، و زوالپذیر شمردن تعالیم انبیاست. چرا که وقتى پذیرفتیم نبى در حقیقت یک انسان روشن ضمیر است که نیاز انسان عصر خویش را درک کرده، به مقتضاى نیاز او به او خوراک فکرى و اعتقادى می دهد، بالطبع باید بپذیریم در صورت تغییر شرایط و گذر زمان دوشادوش تبدّل ادبیات و فرهنگ، اعتقادات دینى نیز باید تغییر کند؛ باید روشنفکر دیگرى به عنوان پیامبر ظهور نماید، آموزه هاى پیام آور پیشین را نسخ کرده، و دین جدیدى تدوین نماید.
🔸از اینرو، روشنفکران دین گریز همواره با روایاتى که دال بر تغییرناپذیر بودن و ثبات احکام اسلام می باشد مخالفت می کرده اند؛ از جمله یکى از منوّرالفکران صدر مشروطه در مقالهاى که در روزنامه اختر به چاپ رسید، چنین مىنویسد: «تا چند از «حلال محمد صلى الله علیه و آله حلال الى یوم القیامه و حرام محمد حرام الى یوم القیامه» بحث و تحقیق کنید؟ بلى، حلال آن سرور حلال و حرامش حرام، ولى در آن عهد و عصر بود که اختر اقبال دینش از برج سعادت و اوج استقامت رخ می نمود و نیز قوّت و شوکت آئینش پرتوافکن به تمامى جهان بود. و اما در چنین عصر و زمان، که مشاهد و محسوس هر دانا و نادان است که آیین اسلام را نجم غرور و اقبال دم به دم رو به انحطاط و زوال است، وضع روزگار اقتضا ندارد که دیگر پیروى چنین آیین بىرونق و رواجى کنند؛ چرا که به حکم تجربت پیران آزموده کار، پیروان چنین عادت و آیین را انجامِ روزگار به هزاران رنج و محنت و ذلّ و مهانت خواهد کشید.»
♦️این جملات کاملاً نشان مىدهند که از منظر این گروه از منوّرالفکران، تعالیم اسلام مانند آداب و رسوم فردى و اجتماعى محصول یک قرارداد و پذیرش اجتماعى هستند و هیچگونه واقعیتى ماوراى محتواى قرارداد ندارند که بتوان صحّت و سقم و حقّانیت آنها را با محک واقعى ارزیابى نمود. از اینرو، همانگونه که آداب و رسوم اخلاقى در اقوام و ازمان متحوّل مىشوند، برخى به احترام مهمان از جا برخاسته، برخى دیگر کلاه از سر مىگیرند، ادیان هم به مرور زمان و یا در مکانهاى گوناگون تغییر مىیابند؛ مثلاً، حجاب و قصاص در یک زمان و یا در میان یک قوم مطلوب و در زمان و مکان دیگر نامطلوب خواهند بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۵)
🔴 هاشمی و اجرای سیاست تعدیل اقتصادی
❇️ سیاست تعدیل اقتصادی از سوی دو نهاد اصلی اقتصادی غرب یعنی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه دیکته میشود.
❇️ شرط این دو بازوی اقتصادی غرب برای دادن وام اقتصادی به کشورها، اجرای تمام و کمال بندهای این سیاست است.
❇️ این سیاست، یک نسخه عمومی و همگانی بود که بدون توجه به نوع اقتصاد کشورها به آنها پیشنهاد و تحمیل میشد. این نسخه برای همه کشورها یکسان بود.
❇️ نکته جالب آنکه تفاوتهای ساختاری ملتها از جمله نوع فرهنگ، اعتقادات مذهبی، نوع سیستم سیاسی، آمادگی نظام اقتصادی کشور مورد نظر، میزان اعتماد مردم به دولت برای اجرای این برنامه، همگی نادیده گرفته میشد و کوچکترین عدول از بندهای سیاست تعدیل با واکنش شدید صندوق پول و بانک جهانی مواجه میشد.
❇️ سیاست تعدیل اقتصادی دارای مؤلفههای تندی همانند سیاستهای شوک درمانی برای افزایش و واقعی کردن قیمت حاملهای انرژی، کاهش یکباره ارزش پول ملی در لوای حمایت از صادرات، خروج یکباره دولت از اقتصاد، خصوصیسازی گسترده و واگذاری بسیاری از نهادهای دولتی در پوشش کاهش هزینه دولت و اصطلاحاً چابکسازی دولت است.
❇️ دولت اول #هاشمی تمام و کمال این اقدامات را در کشور به اجرا در آورد و زمینهساز شورشهای مهمی در دولت دوم خود شد.
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۱
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
از منظر این دست روشنفکران، اگر رشد اقتصادى و توسعه مدنى کشور نیاز به ترویج صنعت توریسم همراه با گسترش بىحجابى و یا استقراض از دول استعمارگر و یا بانکدارى همراه با ربا و برقرارى روابط دوستانه با مستکبران عالم داشته باشد، الزاما باید آن را پذیرفت؛ چرا که در فلسفه حیات، ارزشى متعالىتر از نیل به تمدن و ترقّى مادى وجود ندارد. بنابراین، چشمپوشى از تنعمّات دنیوى به سبب پاسدارى از ارزشهاى دینى، امرى پوچ و بیهوده است.
♦️ب. ستایش از دیانت و مدنیت ایران باستان:
از دیگر شیوههاى آقاخان براى مبارزه با اسلام، تعریف و تمجید از اوضاع اجتماعى و پادشاهان ایران باستان و بازگرداندن همه مشکلات و نابسامانی هاى کشور به ورود اسلام و مسلمانان فاتح به ایران است.
وى در سخنانش از کوروش و داریوش و هخامنشیان و ساسانیان حمایت کرده، عصر ساسانى را عصر اقتدار و رشد دولت و ملت معرفى مىکند و قوانین ادارى و اجتماعى و علم و صنعت ساسانى را مىستاید، حتى دین ساسانیان را دینى موافق با پیشرفت و تمدن مىشمارد. وی مىگوید: «با تأسیس دولت ساسانى، تاریخ ایران روشنى مخصوصى یافت و قدرت ملت و حکومت و کیش، همه خادم و رهسپر مقصد واحد طبیعى ترقّى گردیدند. آیین مملکتدارى و قوانین مدنى وسعت یافت... دانش و فن و صنایع و هنر پیشرفت شایان کرد، فلاحت و تجارت رونق خاص گرفت و کشور آبادانى یافت و نیز مردم ایران در آداب مدنیّت و اخلاق ستوده و فضیلت و بزرگوارى ممتاز بودند. همچنین در عالم دیانت، «قانون زند» استوارترین آیینهاى ازمنه سابقه بود و مدارس بر «پروگره و نظام و ترقّى» قرار داشت.»
🔹وى در کنار این همه تمجید ناروا از ایران باستان، وقتى به ایران اسلامى مىرسد، صرفا به خاطر کینهاى که از اسلام دارد و آن را سدّ راه گسترش فرهنگ مبتذل غرب در ایران مىبیند، چنین مىگوید: هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران را که دست مىزنیم، ریشه او کاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است!
میرزا آقاخان، میرزا فتحعلى آخوندزاده و برخى روشنفکران امروز در حالى فکر مرتجعانه احیاى ایران باستان را دنبال مىکنند که غالب مورّخان ایران باستان از آن دوران به زشتى و تاریکى یاد کرده اند و اساسا یکى از علل موفقیت فاتحان مسلمان بر آنها را نارضایتى مردم از اوضاع سیاسى اجتماعى جامعه شان دانستهاند. آنها در حالى دین و موبدان عصر ساسانى را عامل ترقّى و تعالى معرفى می کنند که مورّخان آنها را عامل رکود و فساد شمردهاند.
سعید نفیسى در اینباره مىنویسد: «در تمام این دوره، پادشاهان همه دست نشانده موبد موبدان بودند و هر یک از ایشان که فرمانبردار نبود، دچار مخالفت موبدان مىشد و او را بدنام مىکردند؛ چنانکه یزدگرد دوم، که با «ترسایان» بدرفتارى نکرد و به دستور موبدان به کشتار ایشان تن در نداد، او را «بزهکار» و «بزهگر» نامیدند و همین کلمه است که تازیان «اثیم» ترجمه کردند و وى پس از هشت سال پادشاهى، ناچار شد مانند پدران خود با ترسایان ایران بدرفتارى کند.»
🔸کریستین سن روحانیت ساسانى را به تعصّب و تمامیت خواهى متصّف نموده، مىگوید: «روحانیون زردشتى بسیار متعصّب بودند و هیچ دیانتى را در داخل کشور تجویز نمی کردند، لیکن این تعصّب بیشتر مبتنى بر علل سیاسى بود. دین زردشت دیانت تبلیغى نبود و رؤساى آن داعیه نجات و رستگارى کلیه ابناى بشر را نداشتند. اما در داخل کشور مدعى تسلط تام و مطلق بودند.»
و یا نفیسى مىنویسد: «از کریتر، موبد موبدان زمان شاپور اول، که پس از او نیز مدتى بر سر کار بوده، سه کتیبه... باقى است و جزئیات اقداماتى را که به «زور شمشیر» براى انتشار دین زردشت در نواحى مختلف به کار برده است، بیان می کند.»
این در حالى است که فاتحان مسلمان هرگز ایرانیان را ملزم به پذیرش دین اسلام نکردند؛ بلکه آنها را در پذیرش اسلام و پرداختن جزیه در صورت باقى ماندن بر ادیان خویش مخیّر مىکردند. آنها نه تنها پیروان سایر ادیان را نمی کشتند، بلکه آنان را در پذیرش دین آزاد مىگذاردند. ولى روشنفکران خودباخته غربى ادیان و روحانیان باستانى را بر اسلام اصیل و علماى اسلامى ترجیح مىدهند؛ چرا که آنها اهل معامله و مصالحه بودند و در برابر دنیا، از باورهاى خود دست مىکشیدند. ولى روحانیت شیعه و مکتب تشیّع اهل مصالحه با دنیاگرایان و غربزدگان و مستکبران نیست.ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۶)
💢 هاشمی و سوء استفاده از تریبون نماز جمعه
🔶 سال ۱۳۶۹ را میتوان سال ورود و اجرای سیاست تعدیل در اقتصاد ایران دانست. این در حالی بودکه در سال ۱۳۶۸ و همزمان با استقرار دولت اول هاشمی رفسنجانی، برنامه اول پنج ساله توسعه تدوین شد و همه قوا از جمله دولت موظف بودند این برنامه را که نوعی سند بالادستی نظام محسوب میشد اجرا کنند.
🔶 اما با ورود کارشناسان صندوق بین المللی پول و دیدار با تکنوکراتهایی همانند محمدحسین عادلی، نوربخش، روغنی زنجانی، مسعود نیلی، محمدعلی نجفی و... برنامه پنج ساله رسماً کنار گذاشته شد و بسته تعدیل ساختاری جایگزین آن شد.
🔶 قبل از اجرای رسمی برنامه تعدیل و با توجه به پیش بینی تبعات سنگین اجرای آن، نیاز بود که برای خاموش کردن و مرعوب نمودن منتقدین احتمالی این برنامه، نظام را حامی این سیاست معرفی کنند.
🔶 به همین دلیل هاشمی رفسنجانی که بنا به عادت دیرین خود برای شکستن تابوها از تریبون نماز جمعه استفاده میکرد این بار نیز از همین طریق زنگ آغاز این سیاست را به صدا در آورد.
🔶 او از همین تریبون با خطبه معروف به دانشگاه آزاد، توانست طرح ایجاد یک دانشگاه پولی! را خواسته نظام معرفی کند و به همین روش نیز با تاکید بر نیاز شدید کشور به سرمایهگذاری خارجی و بیان محسنات رابطه با نهادهای اقتصادی چون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و البته انتقاد از انزواگرایی، مسیر اجرای تعدیل را هموار کند.
ادامه دارد...
✍#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۲
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
ج. تمجید از حقوق زن در ایران باستان:
میرزا آقاخان با مقایسه وضع زنان در ایران باستان و ایران اسلامى، تلاش مىکند احکام زن در اسلام را ناعادلانه و موجب محجوریت و محدودیت آنان جلوه دهد و از این رهگذر، آنها را وادار به گریز از شریعت کند. وى براى دفاع از حقوق زن بر دو نکته حجاب و تعدد زوجات در اسلام انگشت نهاده وضعیت زن در ایران پیش از اسلام را مىستاید و معتقد است: زنان در ایران باستان از آزادى بیشترى برخوردار بودند و در تمامى صحنهها غیر از حاکمیت و فرماندهى مانند مردان حضور داشتند. مىگوید: «از آن بدتر حجاب بی مروّت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریک زندگانى بودند، باهم مراوده داشتند و در سفر و حضر با هم سوار مىشدند و به جز در امر حکومت و فرماندهى، از حقوق دیگر بهرهمند بودند. حال هزار سال است زنان ایران... در زیر پرده حجاب... مستور و در خانهها محجور و مهجور گشتهاند.»
♦️سپس به قانون تعدّد زوجات مىتازد و آن را با روابط نامشروع زن و مرد مقایسه نموده، عامل سست شدن پیوند زناشویى مىشمارد، مىگوید: «قانون تعدّد زوجات، لذت زن و شوهرى را به نفاق و کینه ورزى مبدّل ساخته و مایه فقر و پریشانى خانوادهها گردیده است و همان فقر و بیچارگى فحشا را ترویج کرده و امراض مسرى و مهلک را نشر داده و مردمى را به روز سیاه نشانده است.»
حسّاسیت میرزا آقاخان بر روى حجاب امرى طبیعى است؛ زیرا حجاب نقش مؤثرى در عفّت دینى جامعه داشته، راه نفوذ ابتذال غربى را مسدود می کند. از اینرو، افرادى همچون میرزا آقاخان، که در پى ترویج فرهنگ غرب در ایران بوده اند، از آن ناراحت هستند. ولى انتقاد او از تعدّد زوجات چیزى جز یک بهانه جویى غیر طبیعى نیست؛ چرا که تعدد زوجات در عصر ساسانى به گونه تبعیض آمیز و زشتى جریان داشت وحقوق زن به شدت در آن عصر تضییع مىشد. ولى میرزا آقاخان این فرازهاى تاریخ ایران باستان را نادیده گرفته است.
🔹کریستین سن اوضاع اجتماعى و حقوق زن در عصر ساسانى را بر اساس احکام و قوانین زند و اوستا چنین توصیف مىکند: «اصل تعدّد زوجات اساس تشکیل خانواده به شمار مىرفت. در عمل، عده زنانى که مرد مىتوانست داشته باشد، به نسبت استطاعت او بود»؛ یعنى حد و مرز خاصى نداشت، در حالى که در اسلام هر مرد نمی تواند بیش از چهار زن دائم بگیرد.
نکته جالب توجه اینکه آنها بین زنان از روز نخست تبعیض قایل شده، از میان زنان یکى را به عنوان «سوگلى» یا «پادشاه زن» یا «زن ممتاز» و از او پایینتر را «زن خدمتکار» مىنامیدند. در حالیکه یکى از شروط اولیه و مهم اسلام براى تعدد زوجات، برخورد عادلانه و یکسان میان آنان است.
🔸در نظام اجتماعى و خانوادگى ساسانى، زن سوگلى و زنان خدمتکار از حقوق متفاوتى برخوردار بودند؛ براى نمونه، شوهر مکلّف بود مادام العمر زن ممتاز و سوگلى را نگهدارى کرده، نان او را تأمین کند، ولى نسبت به سایر زنان چنین تکلیفى براى او درج نشده است.
و یا زنانى که عنوان «چاکرزن» داشتند، فقط فرزندان ذکورشان در خانواده پدرى نگهدارى مىشدند، و این نشان مىداد که آنها بر خلاف آنچه میرزا آقاخان مبلّغ آن است، مانند دوران جاهلیت عرب، پسران را بر دختران ترجیح مىدادند و دختران را در خانه نمىپذیرفتند.
آنان مرزهاى تعدّد زوجات را گسترش داده، با محارم خویش نیز ازدواج مىکردند.
کریستین سن مىگوید: «در میان آنها ازدواج با اقارب به هیچ وجه زنا محسوب نمی شده، بلکه عمل ثوابى بوده که از لحاظ دینى اجرى عظیم داشته است.»اینها نشان می دهند ازدواج با محارم کاملاً مورد تأیید ادیان و روحانیانشان بوده و عرف و شرع ایران باستان، آن را تأیید مىکرده است.
برخى معتقدند: احتمالاً قول هیون تسیانگ چینى در اوایل قرن هفتم میلادى (اوایل ظهور اسلام) که می گوید ازدواج ایرانیان عصر او بسیار آشفته است، ناظر به همین رسم باشد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۷)
✡️ نورچشم هاشمی، مرد کلیدی تعدیل سازی
♨️ در دولت #هاشمی_رفسنجانی، حضور تندروترین اشخاص و اتخاذ افراطیترین سیاستهای تعدیلی در اقتصاد کشور مشاهده میشود.
♨️ همچنین، مخربترین برنامههای اقتصادی که آثار آن هنوز هم در سطح جامعه مشاهده میشود، در همین دولت اجرایی شد که علاوه بر آثار مستقیم اقتصادی چون تورم دو رقمی، بیکاری گسترده، استقراض بی سابقه،آثار غیر مستقیمی چون اباحه گری در فرهنگ، ترویج اشرافی گری، افزایش جرم و جنایت؛ رواج دلالی و سوداگری هم گریبان جامعه را گرفت.
♨️ مرحوم #محسن_نوربخش را میتوان مغز اقتصادی کابینههای هاشمی دانست. نوربخش که دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه کالیفرنیا گرفته بود، به شدن معتقد به آموزههای اقتصادی غرب بود.
♨️ وی در دولت اول هاشمی وزیر امور اقتصادی و در دولت دوم نیز رئیس کل بانک مرکزی بود و نقش فراوانی در اجرایی کردن بند بند سیاستهای تعدیل داشت.
♨️ اعتقاد و علاقه شخص هاشمی رفسنجانی به مرحوم نوربخش تا اندازهای بود که پس از آنکه مجلس پنجم با توجه به سابقه اقتصادی نوربخش به وی برای وزارت امور اقتصادی دولت پنجم رأی نداد، به فاصله فقط چند دقیقه به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور و سپس رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شد.
♨️ نوربخش بعدها اعتراف کرد که دولت سازندگی هیچ برنامه و تئوری اقتصادی مشخصی غیر از برنامه تعدیل نداشت و به برنامههای دیکته شده صندوق بینالمللی پول، به مثابه راه نجات اقتصاد مینگریستند!
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۳
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
در عصر ساسانى، شوهر بر اموال زن ولایت داشت و زن بدون اجازه شوهرش حق نداشت در اموال خویش تصرف کند... هرگاه شوهرى به زن خود می گفت: از این لحظه تو آزاد و صاحب اختیار خودت هستى، زن بدین وسیله از شوهر خود طرد نمىشد، ولى اجازه مىیافت به عنوان «زن خدمتکار» (چاکر زن) شوهر دیگرى اختیار کند... فرزندانى که در ازدواج جدید در حیات شوهر اولش مىزایید، از آن شوهر اولش بود؛ یعنى زن تحت تبعیّت شوهر اول باقى مىماند.
شوهر حق داشت در صورت احتیاج بدون رضایت همسر خویش یگانه زن خود را یا یکى از زنانش را (حتى زن ممتاز خود را) به مرد دیگرى، بسپارد (عاریه بدهد) تا این مرد از خدمات آن زن استفاده کند. در این صورت، شوهر دوم حق دخل و تصرف در اموال زن را نداشت و فرزندانى که در این ازدواج متولد مىشدند، متعلّق به خانواده شوهر اول بودند و مانند فرزندان او محسوب مىشدند.
♦️همانگونه که ملاحظه مىکنید در نظام اجتماعى و حقوق مدنى ساسانیان، زنان بسان یک کالا و ابزار تولید، بردهوار مورد اجحاف قرار مىگرفتند و با کمترین بها، بیشترین استفاده از آنها صورت مىگرفت، حتى حقّ دخل و تصرف در اموال خویش را نداشتند. اما روشنفکران دین گریز صدر مشروطه به دلیل شیفتگى در برابر غرب و عشق به رسیدن به تمدّن مادى اروپا، از همه این ظلمها و بی عدالتىهاى ایران باستان چشم پوشى کرده، براى از بین بردن اعتقادات اسلامى ملت، آنها را دعوت به بازگشت به نظام اعتقادى جاهلى ساسانى مىکردند؛ تا از رهگذر ترویج ایرانیگرى و زنده کردن تعصبّات ملّىگرایانه، تعهّدات دینى مردم را سست کنند و به خیال خود، بستر نوزایى را در ایران فراهم نمایند.
🔹از اینرو، میرزا آقاخان از مسلمانان فاتح ایران سخت بدگویى کرده، هرگونه نسبت ناروا را نثار آنان می کند و می گوید: «یک مشت تازى لخت و برهنه، وحشى و گرسنه... بر کاروان هستى تو تاختند. دانشوران جهان معتقدند که ایران قافله تمدنى بود که ناگاه گرفتار ایلغار تازیان گردید و سرمایه و کالایشان را ربودند. و ریشه ایرانی گرى و بیخ درخت بزرگوارى و کیانیگرى را از خاک ایران برکندند و بر باد دادند.»
از نظر آقاخان کرمانى، فتح ایران به دست مسلمانان عرب نه تنها هیچ خیر و صلاحى براى ایران به بار نیاورد، بلکه عامل رکود، جمود و فقر فرهنگى و اقتصادى شد و ایران و ایرانى را از اوج عزّت به حضیض ذلّت کشانید، گرچه از توضیحات گذشته تا حدّى برخى چشمههاى وضع اسفبار ایرانیان در عهد باستان روشن گردید، ولى براى پى بردن به نادرستى این دیدگاه مىتوان به کتاب ارزشمند و محققانه شهید مطهرى در مورد خدمات متقابل اسلام و ایران مراجعه کرد. اما مدعاى او در اینکه دانشوران جهان با وى همرأى مىباشند، دست کم بر اساس آنچه در آثار دانشمندان و محققان منصف معاصر مشاهده مىشود، کاملاً خلاف واقع مىباشد.
🔸براى نمونه، دکتر معین در کتاب مزدیسنا و ادب پارسى، ورود اسلام به ایران را موجب غناى زبان فارسى و پیدایش آثار گرانبهایى همچون بوستان و گلستان سعدى، و دیوان حافظ و نگاشتههاى ادبى ناصر خسرو و سایران مىداند و معتقد است: بسیارى از علوم و معارف ناشناخته، که دسترسى ایرانیان به آنها بسیار دشوار بود، پس از ورود اسلام به ایران، از طریق برگردان ترجمههاى عربى آنها به زبان فارسى در دسترس ایرانىها قرار گرفتند.
وى مىگوید: «اسلام... آیینى نو، داراى محاسن و اصول و قوانین منظّم آورده و انتشار اسلام در ایران روح تازه و ایمان قوی تر دمید که دو مایه مطلوب نیز بر اثر آن به این دیار آمد: یکى زبان بسیار غنى و پرمایه و وسیع یعنى عربى...، دیگرى علوم و معارف و تمدن بسیار عالى.»
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۸)
⛔️ عادلی،جاده صاف کن تعدیل
💢 دکتر #محمد_حسین_عادلی که تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاههای آمریکا گذرانده است از موسسان و بنیانگذاران حزب کارگزاران سازندگی است که به همراه افرادی چون جهانگیری، ترکان،کرباسچی و زنگنه نقش موثری در کمیته اقتصادی حزب کارگزاران بر عهده داشت.
💢 نفوذ عادلی در دستگاه کارگزارن سازندگی تا حدی بود که توانست در ۳۶ سالگی به ریاست کل بانک مرکزی برسد.
💢 دوران حضور عادلی در رأس بانک مرکزی، دورانی بود که، بانک مرکزی دولت، میلیاردها دلار از کشورهای غربی و نهادهای پولی استقراض کرد و با تزریق آن به اقتصاد کشور، تورم ۵۰ درصدی ایجاد شد،که البته علاوه بر تورم، قسمت عمده ای از بدهی دولتهای هفتم تا یازدهم مربوط به همین دوره است.
💢 عادلی به عنوان جاده صاف کن برای عقد توافق با طرفهای عمدتاً غربی، شناخته میشود، به نحوی که در دولت #خاتمی نیز مسئول پروژه گازی و نفتی ایران با تحادیه اروپا بود و بسیاری از قراردادهای غیر شفاف در زمینه انرژی در همین زمان بسته شد.
💢 نقش اصلی عادلی در سیاست #تعدیل_اقتصادی، تأمین مالی اجرای این طرح با تمام ابزارهای بانک مرکزی از جمله چاپ پول؛ استقراض از کشورهای خارجی ،جلب سرمایه گذاران خارجی و... بود.
💢 عادلی اعتقاد دارد که تنها دلیل عدم موفقیت کامل سیاستهای تعدیل، عدم ایستادگی کامل هاشمی رفسنجانی در برابر فشارها! بوده است .
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
https://eitaa.com/antisecular_ir
✅ حمایت آیت الله #وحید_خراسانی از #ولایت_فقیه و #جمهوری_اسلامی
♦️مرور یک نامه تاریخی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
🔹اشاره:
تصویر پیوست٬ گزیده ای از نامه مفصل آیت الله وحید خراسانی است که در شهریور ۵۸ و در کوران بحث های مربوط به تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی٬ نگارش یافته است.
🔸ایشان در این متن بر ایده #حکومت_اسلامی توسط #ولی_فقیه در مقابل ایده حکومت مردم بر مردم٬ تاکید می ورزد.
در بخشی از این سند چنین آمده است:
🔹مبنای حکومت بر اساس قانون کتاب و سنت است و از نظر اجرا٬ «من بیده الامر» بر طبق مقبوله و غیر آن از ادله #ولایت_فقیه.
🔸ولایت فقیه علت محدثه و مبقیه #جمهوری_اسلامی است.
🔹قیام #مشروطه به رهبری #رجال_دین٬ به عنوان #اسلام_نسبی و #عدل_اضافی و این قیام[انقلاب اسلامی]٬ به عنوان اسلام مطلق و عدل حقیقی بود....
♦️ پی نوشت
در چهار دهه گذشته برخی خناس ها و خصوصا #سکولارهای_حوزوی تلاش کردند برای سنگر گرفتن در پشت برخی بزرگان دین٬ روایتی غیرانقلابی و العیاذ بالله سکولار از آنان به دست دهند.
🔹حال آنکه به شهادت اسناد تاریخی٬ اغلب بزرگان تشیع در طول تاریخ٬ حکومت اسلامی را به عنوان یک آرمان همیشگی در نظر داشته و به قدر وسع برای تحقق آن٬ به مبارزه سخت و نرم با طواغیت اقدام نموده اند.
گرچه تلقی های تئوریک و میزان اقدام سیاسی و مبارزاتی به اقتضای شرایط٬ متفاوت بوده است.
🔸بازخوانی این قبیل اسناد تاریخی٬ سکولارهای عرفی و سکولارهای مقدس را به طور همزمان دچار بحران گفتمانی خواهد کرد.
@rozaneebefarda
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۴
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی..
بدین روى، او عالمان نامدار ایران اسلامى مانند: ابن سینا، فارابى، بیرونى، محمّدبن زکّریاى رازى و هزاران دانشمند دیگر ایرانى را مولود مبارک ورود اسلام به ایران و پیروزى مسلمانان عرب بر دولت ساسانى مىداند.
دکتر عبدالحسین زرین کوب نیز معتقد است: تشویق اسلام به کسب دانش و ترویج آن نقش فراوانى در توسعه علمى و صنعتى ملل مسلمان داشته است. ایشان بر این باور است که اسلام موجب گردید روح تعصّب قومى ایرانی گرى جاى خود را به فرهنگ مشترک اسلامى بدهد و از این رهگذر، بین دول مسلمان ارتباط تنگاتنگى ایجاد گردد که این موجب خروج ایران و سایر ملل اسلامى از انزوا شد.
♦️وى مىگوید: «در ایران هم، اظهار علاقه خسرو انوشیروان به معرفت و فکر، یک دولت مستعجل بود، و باز تعصّباتى که برزویه طبیب در مقدّمه کلیله و دمنه به آن اشارت دارد، هر نوع احیاى معرفت را در این سرزمین غیر ممکن کرد. در چنین دنیایى، که اسیر تعصّبات دینى و قومى بود. اسلام نفحه تازهاى دمید؛ چنانکه با ایجاد دارالاسلام ـ که مرکز واقعى آن قرآن بود، نه شام و نه عراق ـ تعصّبات قومى و نژادى را با یک نوع جهان وطنى چاره کرد. در مقابلِ تعصّبات دینى نصارا و مجوس، تسامح و تعاهد با اهل کتاب را توصیه کرد و علاقه به علم و حیات را، ثمره این درخت شگرف، که نه شرقى بود و نه غربى.»
🔹از آنچه گذشت، به راحتى مىتوان دریافت میرزا آقاخان و شارحان گفتههاى او، همچون فریدون آدمیت و سایر روشنفکران باستانی گراى ایران، بیش از آنکه در پى یک تحقیق و تفحّص و اظهارنظر منصفانه بین ایران باستانى و ایران اسلامى باشند، درصدد نفى اسلام از این مرز و بوم بودهاند. آنها در معادلات خویش، به این نتیجه رسیدهاند که براى غربى کردن ایران، ابتدا باید اسلام را از این مرز و بوم برداشت؛ چرا که قدرت برانگیزانندگى و استعمارستیزى اسلام هرگز نخواهد گذارد کفّار غرب به آسانى بر این مرز و بوم سلطه یابند. از اینرو، براى زدودن ایمان مذهبى ملت ایران تلاش مىکردند با ادبیات تحریک کننده و اهانت آمیز، ایرانیگرى را ترویج و اسلامگرایى را تضعیف نمایند. از اینرو، سعى مىکردند ایران باستان را مدینهاى فاضله و فتوحات اسلامى را آغاز پایان عمران و آبادانى و نیکبختى ایرانى توصیف کنند.
🔸د. نقد عزادارى بر سیدالشهداء علیهالسلام : چنانکه در قسمت نخست گذشت، میرزا فتحعلى آخوندزاده با لطایف الحیل گوناگون تلاش مىکرد سنّت عزادارى را از فرهنگ ایرانى بزداید؛ چرا که عزادارى بر سیدالشهداء علیهالسلام نقش زیادى در تجدید حیات اسلام در کشور داشته، پیوند عاطفى و ایمانى ملّت مسلمان ایران را با پیشواى شهیدان حسین بن على علیهالسلام به عنوان مظهر ظلم ستیزى و احیاگر امر به معروف و نهى از منکر، تقویت مىکند.
میرزا آقاخان نیز همین ترفند را در پیش گرفت، در آثار خویش از سنّت عزادارى ایرانیان سخت انتقاد کرده، آن را مایه افسردگى و از بین رفتن شور و نشاط مردم مىشمرد و فلسفه آن را زیر سؤال مىبرد؛ مىگفت: «آیین عزادارى و ماتمگرى روح شادى و کامرانى را از میان این ملت برانداخته، روزشان را چون شب تار ساخته است. ایرانیان، که با حبیب بن مظاهر هیچ قرابت و خویشى ندارند، روز سوگوارى هزار سال پیش را برپا مىکنند و بر مظلومان آن زمان مىگریند.»
آرى، براى منوّرالفکرانى همچون میرزا آقاخان، که دین را ساخته و پرداخته بشر و رهبران دینى را روشنفکران دینآور مىدانند و به هیچ حقیقتى ماوراى این عالم مادى باور ندارند، عزادارى هیچ سودى جز افسردگى روحى و از دست رفتن فرصت کامجویى نخواهد داشت. از اینرو، آن را تنها در مورد بستگان نزدیک خود، آن هم در حد بسیار محدود تجویز مىکنند؛ چرا که از منظر آنان، انسان پس از مرگ به خاک مبدل شده، هیچگاه برنمىخیزد تا ثوابى ازمجالس سوگوارى به او برسد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۵
🔰 ادامه میرزا آقا خان کرمانی...
او معتقد است که با وجود علوم و فنون و اختراعات بشری، انسان نیازی به وحی و احکام تکلیفیه ندارد! و جامعه می تواند به اجماع عقول خود، خیر و شر خود را تمییز دهد و وجود حکما و اهل علم ، جامعه را از وجود انبیاء کفایت می کند. او نیز مانند همپالکی های خود نتوانست حوزه و دایره ی علم و عقل را با حوزه ی وحی و اعتقادات، تمییز دهد و در مواجهه با پوسته ی فرهنگ غربی یکباره خود را از باورها و مفاخر و هویت ملی و دینی اش خلع می کند و تسلیم لایه روئی پیشرفت های فنی آنان می شود.
♦️به قول یکی از محققین معاصر:
می توان گفت که میرزای منورالفکر کرمانی که بر اثر نسیم اومانیستی غرب از خود بی خود و مدهوش شده بود، اشیاء و امور را جز در افق غرب نمی دید و از اینجا عالم اسلام را بی رحمانه و بیگانه وار مورد انتقاد قرار می دهد.
از کسانی که در شکل گیری فرهنگ الحادی و مشروطیت منهای مشروعیت ، ایرانیت منهای اسلامیت در دهه های اخیر تاثیر عمده و بسزایی داشته ، میرزا آقاخان کرمانی است .
🔹او اولین کسی است که به همه ی مقدسات ملت می تازد و ته مانده ی قوام و مایه ی ملت در زمان بی لیاقت ترین حکومت های تاریخ ایران را از روی عناد می کوبد. امثال کسروی و شریعت سنگلجی از شاگردان مکتب اویند.
از آنجایی که خانواده او، که گرایشهای زرتشتی و تصوّف اهل حق داشتند، وی با تأثیرپذیری از خانواده و اساتید خود مانند حاج سیّدجواد شیرازی که در انتقال اندیشههای شیخ احمد احسایی مؤثّر بود و نیز سفرهای خارج از کشور، به اندیشههای سیاسی و اعتقادی خاصّی گرایش پیدا کرد.
میرزا آقاخان کرمانی درسال ۱۳۱۴ ق به دستور محمد علی میرزا، شبانه در باغ اعتضادیه تبریز کشته شد .
🔸چکیده نظریات او به شرح زیر است:
۱. رویآوردن به تعقّل اروپایی و تمدّن غرب و گسستن از وحی، غیب و ماوراءالطبیعة؛
۲. احساس بینیازی از انبیا با وجود حکما و اهل علم؛
۳. جانشینی علم به جای اعتقاد؛
۴. توانایی انسان در وضع احکام تکلیفی و بینیازی از وحی؛
۵. دین، زاییده ترس، و واجبالوجود، امری توهّمی است؛
۶. مخالفت با اسلام و احکام آن بهویژه حجاب؛
۷. مخالفت با عزاداری سیدالشهداء؛
۸. هتّاکی نسبت به علمای اسلام؛
۹. ناسیونالیسم و ملّیگرایی ایرانی.
وی برای تحقّق این باورهای انحرافی با جامع آدمیّت ارتباط یافت و همکاری وسیعی با روزنامه اختر برقرار کرد.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۶
🔰میرزا آقاخان نوری (میرزا نصرالله خان اعتماد السلطنه)
او فرزند میرزا اسدالله خان نوری لشکر نویس باشی بود و در سن ۲۰ سالگی پس از فوت پدرش ابتدا لشکر نویس و بعد لشکر نویس باشی شد. چون چرب زبان ، پررو ، حاضر جواب ، با استعداد ، باهوش ، موقع شناس و پشت هم انداز بود و از هیچ چیزی باک نداشت به تدریج در دربار فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار ترقی کرد . در سال ۱۲۵۱ ه . ق که لشکر نویس باشی گری با اهمیت تلقی شد به نام وزارت لشکر تغییر یافت و این شغل برای او بسیار پر دخل بود به طوری که بعد از صدارت هم وزارت لشکر را رها نکرد و همیشه آن را تحت نظر داشت .
چون باطنا به این شغل بسنده نمی کرد و روز به روز بر جاه طلبی او افزوده می شد، در سن ۴۰ سالگی با حاج میرزا آقاسی صدر اعظم در افتاد و صدر اعظم با کسب اجازه از شاه او را با برادرش میرزا فضل الله به کاشان تبعید کرد . تا سال ۱۲۶۴ ه. ق که حاج میرزا آقاسی صدراعظم بود، میرزا آقاخان هم در تبعید به سر می برد.
♦️پس از فوت محمد شاه، بی اجازه به تهران آمد و به سفارت انگلیس سر سپرد و خود را به دستگاه مادر شاه بست. پس از صدر اعظمی امیرکبیر، برای جلوگیری از فساد او که با سفارت انگلیس رابطه داشت و با مهدعلیا مادر شاه نیز روابط سری داشت، به او لقب «اعتمادالدوله» دادند و دوباره به شغل وزیر لشکری بازگشت.
اما مهدی بامداد عقیده دارد که او پس از صدارت امیرکبیر، به سفارت انگلیس در قلهک پناهنده شد و امیرکبیر وساطت سفارت را برای عدم بازگشتش به کاشان نپذیرفت و اصرار در بازگشت او داشت تا این که وزیر مختار انگلستان، میرزا آقاخان را یک تبعه ی انگلیس دانست که ورقه ی تابعیت دارد و از آن تاریخ به بعد میرزا آقاخان به عنوان یک تبعه ی انگلیس تلقی شد و قرار شد در خانه ی خود اقامت کند و با کسی مراوده و ملاقات نداشته باشد.
🔹بالاخره با تحریکات بیگانگان و دسته بندی های میرزا آقاخان نوری و حمایت مهدعلیا از او، میرزا تقی خان امیرکبیر از صدارت عزل و به کاشان تبعید شد.
مهدیقلی خان هدایت (مخبر السلطنه) می نویسد :
پس از عزل، خلعت امارت لشکر به امیر مرحمت شد نپذیرفت(از حزم دور بود و به غرور نزدیک) این بود که میرزا آقاخان اعدام امیر را شرط قبول صدارت کرد و بیشتر وزراء و امراء (زالوهای مملکت) موافقت کردند. اعتمادالسلطنه می نویسد:
مامور دولتی به کاشان فرستاد و او را معدوم کردند( شنبه ۱۸ جمادی الاول ۱۲۶۸ ه ق ) و سه سال و دو ماه و سه روز به اقتدار گذراندند. هم او می نویسد : اعتمادالسلطنه در صدرالتواریخ می نویسد که میرزا آقاخان برای قبول صدارت دو عهد از شاه گرفت یکی اعدام میرزا تقی خان و یکی امنیت جانی در موقع عزل برای خودش.
🔸از جمله اقدامات میرزا آقاخان نوری پس از صدارت، گرفتن مناصب والقاب مختلف برای فرزندان و منصوبان خود بود. میرزا فضل الله، برادرش وزارت کل نظام را گرفت و فرزندش میرزا کاظم خان مستوفی کل کشور شد و هر روز بر اختیارات و قدرت او افزوده می شد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۷
🔰 ادامه میرزا آقاخان نوری (اعتماد السلطنه)
مورخان اعتقاد دارند که او باتبانی قبلی با انگلستان یعنی حامی و ارباب خود، جنگ بین ایران و انگلستان را به راه انداخت. به این شکل که بدون مطالعه و زمینه سازی و آمادگی کافی به هرات حمله برد، هرات را تصرف کرد ( اوایل سال ۱۲۷۳ ه ق – ۱۸۵۶ م ) اما انگلستان به تلافی، به ایران اعلام جنگ داد و بنادر و جزایر ایران مانند: خارک، بوشهر، خرمشهر و غیره را بدون هیچ مقاومت جدی تصرف کرد.
میرزا آقاخان خود را وحشت زده و دستپاچه نشان داد و عزم انگلیس برای اشغال سرتاسر خاک ایران را به شاه رسانید. لذا فرخ خان کاشی (امین الملک) که صندوق دار شاه بود را برای مصالحه با انگلیس به پاریس فرستادند.
سرانجام با وساطت و میانجیگری ناپلئون سوم، معاهده ننگین پاریس همچون ترکمانچای بین ایران و انگلیس منعقد شد. امین الملک ابتدا در استانبول، وزیر مختار انگلیس را ملاقات کرد و شرایط او را شنید اما این شرایط مورد قبول دولت ایران قرار نگرفت. فرخ خان به پاریس رفت و معاهده صلح با از دست دادن همیشگی هرات (افغانستان) امضاء شد.
♦️پس از امضای این معاهده سیاست انگلیس در ایران تغییر کرد و به صورت صلح آمیز، صرف تحصیل امتیازات مختلف و نیز نفوذ در ارکان تصمیم گیری کشور و ارتباط مخفی با سردمداران جریان غرب گرا گردید.
آقاخان با همان عجله که معاهده ی پاریس را با انگلیسی ها منعقد کرد با همان سرعت دستور تخلیه ی هرات از قشون ایران را داد و حسام السلطنه حاکم خراسان را وادار کرد که حکومت هرات را به سلطان احمد خان معروف به سلطان جان ، برادر بزرگ امیر دوست محمد خان واگذار کند و با یک عده مهاجر هراتی که تماما شیعه بودند به مشهد مراجعت کند و حتی حسام السلطنه را هم از حکومت خراسان عزل کرد. در نتیجه افتضاح در مرو به وسیله ی حمزه میرزا حشمت الدوله پیش آمد که قشون ایران از ترکمن های آخال و مرو شکست خورد، به خراسان بازگشتند .
🔹پس از شهرت معامله ی میرزا آقاخان نوری با انگلیس در قضیه ی هرات، شاه او را از مناصب خود در بیستم محرم ۱۲۷۵ ه ق عزل کرد .
مهدی بامداد می نویسد :
میرزا آقاخان نوری از وزراء و صدر اعظم هایی است که در خیانت به مملکت خود کمتر دیده شده با این که اغلب صدر اعظم ها و وزراء دوره ی قاجاریه و مشروطه بنا بر کمک و سفارش خارجی ها بر روی کار آمده اند و کسی که به حال مملکت مفید باشد( به استثنای یکی دو نفر) در بین آنان نبوده است. و به نظر من خائن تر از تمام آنان در دوره ی قاجاریه و مشروطیت، یکی میرزا آقاخان نوری و دیگری وثوق الدوله (عاقد قرار داد معروف ۱۹۱۹ میلادی می باشد) است که باید به آنان سلطان الخائنین و رئیس الخائنین لقب داد.
🔸و نیز نوشته اند در دوره ی میرزا آقا خان، سیاست داخلی و خارجی ایران به نفع انگلیس چرخش سیاسی داشت و هرات از ایران جدا شد. سیاست موازنه ی مثبت و حتی بدتر از آن سیاست انگلوفیل که در حقیقت انحطاط ایران در دوره ی قاجار را باعث شد، در سطح گسترده در زمان میرزا آقاخان نوری مطرح شد.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۸
🔰 محمّدعلی فروغی
وی یکی از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار ایران در اواخر عهد قاجار، پهلوی اول و دوم است که در ۱۲۹۴ ق/۱۲۵۴ش در تهران زاده شد و پس از فوت پدرش محمدحسین خان (۱۳۲۶ق) لقب ذکاءالملک به محمد علی تفویض شد.
اجداد پدری وی از یهودیان تاجر بغداد بودند که چندین قرن قبل، پس از سکونت در اصفهان مسلمان شدند. در عهد ناصری محمدحسین خان از اصفهان به تهران آمده، در دستگاه دولتی قاجار در زمره محققان و شعرای ناصری و مظفری خدمت نمود. و مدتی نیز ریاست دارالترجمه را بر عهده داشت.
فروغی با وجود تمام مناصب مهم سیاسی که به دست آورد تا پایان عمر روابط نزدیک خود را با خانوادهاش حفظ نمود؛ به طوری که پس از فوت پدر سرپرستی برادر و سه خواهرش را بر عهده گرفت. وی در سال ۱۳۲۱ ش در سنّ ۶۷ سالگی درگذشت.
همسر فروغی که خواهرزاده نظامالسلطنه (رضاقلی) بود نیز در سن سی سالگی بر اثر سل درگذشت و فروغی که بعد از آن بیست سال زیست، هرگز ازدواج نکرد.
♦️تحصیلات
فروغی تحصیلات آغازین خود را در ادبیات فارسی و عربی نزد پدر و شخصی به نام مولانا فراگرفت.
با ورود به دارالفنون از ۱۳۰۹ق و فراگیری زبان خارجی و سایر رشتههای آکادمیک تحصیلات تکمیلی را آغاز کرد.
وی ابتدا رشته طب را برگزید؛ اما به دلیل کمبود امکانات پزشکی و عدم تناسب آن با ذوقش این رشته را رها کرده به فلسفه و عرفان (نزد اساتیدی چون ابوالحسن جلوه و میرزا طاهر تنکابنی در مدارس معروف تهران،ادبیات و فراگیری زبانهای فرانسه و انگلیسی روی آورد و توانست آثار زیادی از خود بر جای گذارد.
فروغی همچنین شاگرد کمالالملک در زمینه نقاشی (که آثاری نیز از او برجای مانده) بود و در مقابل به وی فرانسه درس میداد.
🔹فروغی در دوره قاجار
فروغی کار خود را از چهارده، پانزده سالگی در دارالترجمه و نشریه تربیت که پدرش آن را در ۱۳۱۴ق تاسیس کرده بود به عنوان سردبیر، نویسنده و مترجم مقالات فلسفی، تاریخی، اقتصاد و... آغاز کرد.
همچنین در مدارس مختلف همچون: علمیه، ادب، مظفریه و مدرسه علوم سیاسی در ۱۳۱۷ ق که بعدها به دانشکده حقوق تبدیل شد، ابتدا به عنوان مترجم برخی کتب درسی و سپس به عنوان معلم فعالیت کرد.
با فوت پدرش محمدحسین خان که پس از مدتی معلمی ریاست مدرسه سیاسی را بر عهده داشت، این سمت بر عهده محمدعلی گذاشته شد و تا زمان مشروطیت این شغل را ادامه داد.
🔸با صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس اول وی به ریاست دبیرخانه مجلس انتخاب شده، انجام امور اداری و مالی مجلس، تاسیس کتابخانه، تنظیم و تحریر نظامنامه داخلی مجلس با استفاده از نظامنامه کشورهای اروپایی را بر عهده داشت و این در حالی است که فعالیتهای وی در مدرسه سیاسی و نشریه تربیت همچنان ادامه داشت.
وی در دور دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم تهران به مجلس راه یافت و چند ماهی به عنوان رئیس و سپس نیابت رئیس فعالیت نمود
و در عین حال معلمی احمدشاه قاجار و در کنار آن امور دربار را نیز که ناصرالملک نایبالسلطنه احمدشاه عملا به عهده او گذاشته بود، اداره میکرد.
فروغی در دوران فترت مجلس دوم و سوم در ۱۲۹۰ش در کابینه صمصامالسلطنه ابتدا وزیر مالیه، سپس وزیر عدلیه شد و در کابینه بعدی به ریاست مشیرالدوله وزیر عدلیه بود.
او دور سوم نیز به مجلس راه یافت؛ اما با انتصاب وی به ریاست دیوان عالی کشور از مجلس استعفا داد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۹
🔰 ادامه محمدعلی فروغی...
پس از جنگ جهانی اول در ۱۲۹۸ش فروغی همراه با مشاورالممالک به منظور طرح دعوای حقوقی و مالی ایران از خسارات جنگ جهانی اول برای شرکت در کنفرانس صلح ورسای راهی پاریس گشت، که به آنان اجازه شرکت در کنفرانس داده نشد.
مصادف بودن قرارداد ۱۹۱۹ م بین ایران و انگلیس که طی آن عملاً ایران را تحتالحمایه انگلستان قرار میداد، در این امر تاثیرگذار بود.
فروغی بعد از کودتای ۱۲۹۹ ش به تهران بازگشت و سال ۱۳۰۱ش در کابینه مستوفی ـ که فروغی در جدال مستوفی و مدرس نقش اساسی داشت ـ وزارت خارجه را برعهده گرفت. در چهار کابینه رضاخان سردار سپه (از ۱۳۰۲ش تا ۹ آبان ۱۳۰۴ش) دو بار وزیر خارجه و دو بار وزیر مالیه بود.
♦️فروغی در دوره رضاشاه
با انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان پهلوی توسط مجلس مؤسسان در آذر ۱۳۰۴ش فروغی به عنوان اولین نخست وزیر سلطنت رضاشاه پهلوی (به مدت شش ماه) معرفی شد.
حتی برخی منابع رفتن فروغی به پاریس جهت ثبت نام دو فرزندش جواد و محسن در دانشکدههای اروپایی را بهانه و انگیزه اصلی از سفر را ملاقات با احمدشاه و اخذ استعفانامه از وی و پرداخت مبلغ هفت میلیون تومان که فروغی این انگیزه را تکذیب مینمود، دانستهاند.
انجام انتخابات مجلس ششم و تاجگذاری شاه قبل از افتتاح مجلس ششم و نطق فروغی در مراسم از اقدامات دوران نخستوزیری اوست.
🔹پس از شش ماه فروغی بر اثر دخالتهای تیمورتاش ـ وزیر دربار ـ از نخستوزیری استعفا داده با موافقت رضاشاه در کابینه مستوفی به صورت اسمی وزیر جنگ گردید (بااین شرط که رضاشاه امور مربوط به جنگ را انجام دهد).
بعد از گذشت یک سال با استعفای مستوفی، فروغی نیز از سمت خود کناره گرفت و به عنوان سفیر کبیر ایران به ترکیه رفت.
محمّدعلی فروغی به جهت مسئولیت سفیرکبیری ایران در ترکیه با کمال آتاتورک آشنا بود و در دوره رئیسالوزرایی توانست مقدمات سفر رضاشاه به ترکیه را فراهم کند تا در سفر چهل روزه به زوایای غربگرایی و زدودن ارزشهای ملّی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شود و سوغات سفر ترکیه مانند تغییر کلاه، کشف حجاب و محدودیت روضهخوانی و مجالس عزاداری را به ایران بیاورد.
🔸وی در همین حین به ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل برگزیده شد و در ۱۳۰۸ ش نیز یک دوره ریاست جامعه ملل را بر عهده داشت.
با بازگشت وی به تهران از ۱۳۰۹ ش تا شهریور ۱۳۱۲ش وی به وزارت جدیدالتاسیس اقتصاد و دو ماه بعد به صورت توامان به وزارت امور خارجه رسید که البته چند ماه بعد وزارت اقتصاد منحل گردید.
مهمترین واقعه حضور وی در کابینه مخبر السلطنه، همکاری فروغی و تقی زاده در لغو امتیاز دارسی و انعقاد قرارداد جدید نفتی ۱۹۳۳ است.
همچنین وی از کسانی است که زمینههای سفر رضاشاه به ترکیه را که زمینهساز اقدامات اسلامزدایانه وی در ایران شد را فراهم آورد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۴۰
🔰 ادامه محمدعلی فروغی...
واقعه گوهرشاد که پیش آمد، فروغی نخست وزیری دولت را برعهده داشت و از کار بر کنار شد.
چرا که خویشاوندی وی با اسدی نایبالتولیه حرم (دختر فروغی عروس اسدی بود) که از سوی دولتمردان عامل اصلی قیام گوهرشاد معرفی شده بود و شفاعت فروغی از وی و در تحلیلی دیگر با توجه به نقشی که وی در شهریور ۱۳۲۰ ش ایفا نمود، از عوامل برکناری وی بود.
وی که ترجیح میداد در اوج اقدامات اسلام زدایانه رضاخانی و نارضایتی مردمی وجهه روشنفکرانه و فاضلانهاش را برای آینده حفظ نماید و در حقیقت برای چنین محبوبیتی به چنان مغضوبیتی احتیاج داشت، از مقام خود کناره گرفت.
♦️پس از شش سال دوری از صحنه ظاهری سیاست در بحبوحه بیسامانی کشور و حمله روس و انگلیس به ایران در ۱۳۲۰ش رضاشاه به منظور ساماندهی امور کشور به سراغ فروغی رفته، مجدداً زمام امور کشور را به وی سپرد.
پس از مذاکره وی با شوروی و انگلیس مقرر شد رضاشاه از سلطنت کناره گیرد؛ از همین رو پس از بررسی سه گزینه پیشنهادی انگلستان در بازگردان حکومت به قاجار، برقراری رژیم جمهوری و ادامه سلطنت در خاندان پهلوی، با اقدامات فروغی رژیم سلطنتی با استعفای رضاشاه و سوگند پهلوی دوم، محمدرضا شاه تداوم یافت.
🔹فروغی در دوره محمدرضاشاه
فروغی که اولین و آخرین نخستوزیر پهلوی اول بود، مجدداً پست نخستوزیری پهلوی دوم را نیز بر عهده گرفت.
وی در این مدت توانست با تثبیت انتخابات دوره سیزدهم که در زمان رضاشاه صورت گرفته بود،
و انعقاد قرارداد سه جانبه با متفقین که بعد از جنگ ایران را ترک کنند، فعالیت سیاسی خود را ادامه دهد.
اما به علت مخالفتهایی که در داخل و خارج به علتهای مختلف از جمله دادن امتیازات به متفقین طی قرارداد و کمک فروغی به خروج رضاشاه از کشور با چشمپوشی از اقدامات جنایتکارانه وی و... سرانجام پس از چهار بار ترمیم کابینه پس از شش ماه از نخستوزیری کناره گرفت.
وی بلافاصله از سوی محمدرضا شاه به وزارت دربار منصوب شد، اما پس از چندی به علت برخی سوءنیتهایی که در دربار نسبت به وی وجود داشت، مقرر گردید به عنوان سمت سفیر کبیر به آمریکا عزیمت کند، اما به علت تعللهایی که در رفتن وی صورت گرفت و با شدت یافتن بیماری و سرانجام درگذشت وی بر اثر سکته در ۵ آذر ۱۳۲۱ش در ۶۷ سالگی این ماموریت ناتمام ماند.
🔸فروغی را میتوان تئوریسین غربزده و فراماسونر رژیم پهلوی دانست که ایران را به مثابه «آستین بیحرکت» میدانست که تا دست انگلیس در آن نباشد، ممکن نیست تکان بخورد. فروغی چه در کسوت تدریس مدرسه علوم سیاسی و مدیریت آن و چه در کسوت سیاست و افتوخیزهای آن، همّت خود را برای جذب استعدادهای علمی و فرهنگی و حمایت بیدریغ مادّی و سیاسی از آنها و تربیت ایشان بر روال تفکّر غربی صرف نمود. ترسیم ایدئولوژی شاهنشاهی و باستانگرایی و زدودن فرهنگ اسلام و احیای ایران باستان و تکمیل تفکّر جدایی دین از سیاست و انزوای روحانیت به دست او بود.
فروغی برای تحقّق این برنامهها به برگزاری جشن هزاره فردوسی و کنگره مستشرقان در تهران، طرح فلسفه سلطنتی با همکاری برادرش ابوالحسن فروغی، انحراف عرفان اسلامی به عرفان صوفیگری و شاهی، تأسیس فرهنگستان زبان با انگیزه حذف واژگان عربی و اسلامی و تدوین ایدئولوژی شاهنشاهی، البته با اهرم مسئولیتهای مهمّی همچون رئیس الوزرایی پهلوی اوّل و دوم پرداخت. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۴۱
🔰 آثار محمدعلی فروغی...
فروغی که از سنین جوانی با مقالات و ترجمههای خود در نشریه تربیت در زمینههای مختلف استعداد خود را به منصه ظهور رساند، با ورود در مدرسه سیاسی کتابهای گوناگونی را از زبانهای خارجی به عنوان کتاب درسی به فارسی ترجمه نمود؛ همچون "ثروت ملل" و "تاریخ ملل مشرق زمین".
بیشترین آثار علمی فروغی در زمان کنارهگیری وی از سیاست در فاصله سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ شمسی پدید آمد که ترجمه سه جلد کتاب "سیر حکمت در اروپا" و "شرح اشارات بوعلی سینا" از جمله آنهاست.
در اواخر عمر نیز تصمیم به نگارش خاطرات خود گرفت که بیش از ۵۰ صفحه تقریر نکرده بود که اجل به وی مهلت نداد ـ بیشتر مطالب آن درباره پدرش و رویه او در تعلیم و تربیت فرزندان و طریقه تالیفات اوست.
اما به هر حال میتوان آثار وی را که بیش از دهها جلد است را شامل کتاب، مقالات، نامهها، خطابهها، مقدمهها، ترجمهها و تصحیحها، در زمینه ادبیات، تاریخ، حقوق، فلسفه، اقتصاد، سیاسی و... دانست.
♦️فروغی و فراماسونری
فراماسونری که در سراسر دنیا به صورت آزاد و در راستای منافع برخی دول بزرگ همچون انگلیس حرکت میکند، از جمله تشکیلاتی است که به طور رسمی فعالیت خود را از زمان قاجار در ایران آغاز نمود. پدر فروغی نیز از متاثرین میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غرب و فراماسونری در ایران بود و فروغی هم از فراماسونهای ایران شد.
وی در ۱۲۸۶ش در ۳۲ سالگی از بنیانگذاران لژ بیداری ایران بود و به مقام استاد اعظم با عنوان خاص چراغدار نائل شد.
او به همراه وثوقالدوله و دبیرالملک برای اولین بار قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراموسونری را به فرمان لژ بیداری ایران از فرانسه به فارسی ترجمه کرد.
🔹فروغی از فراماسونهای مورد حمایت انلگیسیها بود و در مقابل نیز فروغی حامیسرسخت انگلیس بوده، پابرجایی حیات ایران را تنها با مدیریت انگلیس میدانست.
به گفته اشرف پهلوی فروغی از پیشنهادات انگلیسیها به رضاشاه برای پست نخستوزیری بود.
از نظر فردوست، فروغی فردی دانشمند، بااستعداد، پرکار و از نظر ظاهری فردی باوقار بود، لذا به مغز متفکر فراماسونری ایران بدل شد و نام او بر فرهنگ رسمی دوره پهلوی از دبستان تا دانشگاه سایه افکنده بود.
فروغی مدیر و معلم مدرسه علوم سیاسی (دانشکده حقوق) بود که توسط فراماسونهای سرشناس ـ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسن خان ـ بنیان نهاده شد و با جذب طبقه حاکمه، دولتمردان سیاسی ایرانِ آینده را پرورش داد؛ به گونهای که مجتبی مینوی میگوید تمام دوره درس خواندن و نشو نمای ما با تالیفات فروغیها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده بود.
🔸فردوست معتقد است فروغی حلقه واسط نسل کهن فراماسونهای عهد قاجار با نسل بعد بود و روح فراماسونری را از طریق اهرم حکومت و سیاست در کالبد فرهنگ جدید ایران دمید و در دوران خانهنشینی استعدادهای برجسته علمی و فرهنگی را جذب کرد و با کمکهای مادی و سیاسی مورد حمایت قرار داد و بر مشاهیر فرهنگی زمان خود نفوذ معنوی زیادی داشت. ویاندیشهپرداز سلطنت پهلوی بود. رواج باستانگرایی و حتی علاقهاش به شاهنامه فردوسی و صرف وقت بر آن، تا جایی که در راستای سلطنت پهلوی به جعلیاتی در ابیات کشیده شد و ملکالشعرای بهار را به واکنش واداشت و حتی برخیاندیشمندان مسلمان همچون سهرودی را نه به عنوان حکمای اسلامی بلکه به مثابه میراث دانایان ایران باستان معرفی نمود.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
🔰 این آوینی ستیزها...
🔴 تبارشناسی مخالفان فکری و سیاسی شهید آوینی/ به بهانه سالگرد شهادت
🔹شهید سیدمرتضی آوینی از جمله جوانانی بود که در عصر انحطاط فرهنگی پهلوی رشد کرد و با قرار گرفتن در مسیر نسیم الهی انقلاب اسلامی، منقلب شد و با انفاس قدسی امام روحالله، سیر و سلوک کرد و بعد یک عمر خدمت و مجاهدت، دفتر عمرش به خط شهادت امضا شد و از سوی ولی فقیه زمان خود، #سید_شهیدان_اهل_قلم نام گرفت.
🔸تبارشناسی مخالفان فکری و سیاسی شهید آوینی، حاوی نکات مهم و عبرت آموزی است؛ جماعتی بر راوی مجاهد دفاع مقدس، هجوم کردند که سرانجام شان به تئوریزه کردن #سازش_با_شیطان_بزرگ انجامید!
🔹گرچه مرور بی لکنتِ مستندات و جزئیات تهاجم علیه سید مرتضی آوینی، امری است ضروری و البته مغفول، اما مرور اسامی مخالفان او، تا حدود زیادی در تبارشناسی خط آوینی ستیزی، راهگشاست.
🔸از #محمد_هاشمی(رئیس وقت صدا و سیما)، #محمدعلی_زم(رئیس وقت حوزه هنری)، #سیدمحمد_خاتمی(وزیر فرهنگ و ارشاد وقت)، #مسیح_مهاجری(مدیر مسئول و سردبیر وقت روزنامه جمهوری)، #مهدی_نصیری(سردبیر وقت روزنامه کیهان) و #محسن_مخملباف(فیلمساز فراری که از توبه نصوح به [س...] و فلسفه رسید!) میتوان بعنوان مخالفان دوآتشه آوینی نام برد.
🌹آوینی امروز عاقبت به خیر شده و بر خوان کرامت سیدالشهدا علیه السلام میهمان است و این جماعت سردرگم و حیران، در بند سیاست بازی های غلط خویش، به تئوریزه کردن خط سازش و هزینهتراشی برای نظام و رهبری، مشغول اند!
@rozaneebefarda