📌طرح یک پرسش اساسی❗️
🔹قبل از طرح مباحث جریان شناسی لازم است به این پرسش پاسخ دهیم که طرح این موضوعات و پرداختن به آن در شرایطی که جامعه کنونی ایران اسلامی با مشکلات و کمبودهای اقتصادی و معیشتی سختی روبروست، چه ضرورتی دارد؟! اکنون که دغدغه و اولویت اول مسئولین و حاکمان نظام اسلامی و مردم، موضوع اقتصاد و معیشت است، چه لزومی دارد وارد چنین مباحثی شویم؟
🔸پر واضح است که جامعه کنونی ایران اسلامی به دلیل فشارهای کمرشکن اقتصادی و معیشتی با مشکلات زیادی رو به رو است. علت عمده بروز این مشکلات، ابتدا سوء مدیریت و نحوه تفکر و مدل اقتصادی مسئولان ناکارآمد نظام است و دیگری تحریم های ظالمانه دشمنان خارجی است. موضوع دیگر این که در حال حاضر خلاء های اعتقادی و نارسایی های فرهنگی نا مطلوبی بر جامعه و نسل جوان امروز حاکم است. این نارسایی ها دو دلیل عمده دارد: دلیل اول تهاجم همه جانبه فرهنگ غرب و پرو پاگاندای دشمنان جمهوری اسلامی است. دلیل دوم نیز، غفلت و کم کاری نهادها و سازمان های متولی فرهنگ در کشور به خصوص آموزش و پرورش، دانشگاه ها، حوزه های علمیه و رسانه ملی است. این گسست فرهنگی و آسیب های جبران ناپذیر، نسل امروز و فردا را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد.
♦️شوربختانه باید گفت امروزه بخش کثیری از جامعه ایران و به خصوص نسل جوان با بحران هویت روبرو شده است. متاسفانه نسل امروز در بسیاری از باورهای خود متزلزل شده و با نسل تربیت یافته دهه چهل، پنجاه و شصت فاصله معنا داری گرفته است. البته در نسل حاضر، جوانان و نوجوانان زیادی وجود دارد که از آرمان های اسلام و انقلاب جانانه دفاع می کنند و تا پای جان به این آرمان ها و ارزش ها وفادارند. نمونه های بارز آن را هر ساله در مراسم اعتکاف و برنامه های معنوی یا در اشتیاق شرکت در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در سوریه و عراق به عیان می توان مشاهده کرد. اما این افراد در مقایسه با تعداد کثیر جوانان جامعه ایران امروز، در اقلیت قرار دارند.
🔹در چنین شرایطی ممکن است نسل حاضر تنها راه برون رفت از این وضعيت بحرانی اقتصادی و فرهنگی را پناه بردن به فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب و مدل اقتصادی و فرهنگی آن تشخیص دهد.
متاسفانه برخی دولتمردان و نظریه پردازان سیاسی داخلی نیز، هم راستا و هم جهت با دشمنان خارجی، تنها نسخه برون رفت از این وضعیت بحران زده را - بدون توجه به تذکرات رهبر فرزانه انقلاب!- آشتی با مدل و الگوی لیبرال دموکراسی غرب دانسته و با همه توان خود وارد میدان شده اند و بر طبل این آشتی می کوبند.
🔸چنانچه خدای ناکرده اکثریت خواص جامعه و کادرهای ولایی و دلسوز انقلاب اسلامی، دستشان در مباحث بنیادین اعتقادی، فرهنگی و سیاسی و همچنین عدم شناخت درست و دقیق از این فرهنگ منحط، خالی بماند، بیم آن می رود آنان نیز در آینده نزدیک در این بحران هویتی رنگ ببازند و در این گرداب هولناک غرق شوند.
♦️در این مواجهه و نبرد نابرابر، همه تلاش و هدف نگارنده آن است تا با طرح مباحث جریان شناسی، کادرهای فرهنگی و فعالان جبهه جنگ نرم را با ریشه ها و بنیان های فرهنگ منحط غرب و رهبران فکری آنان آشنا کند. با این هدف که افسران جنگ نرم پاسخگوی نیاز نسل جوان در دانشگاه ها و مساجد باشند و بتوانند در این دو پایگاه مهم که از مراکز اصلی رشد و تربیت نسل امروز برای کادرهای آینده انقلاب است، ایفای نقش کنند و به تربیت انسان های بصیر و آگاه مبادرت نمایند.
انشاء الله
*با سلام به دوستان عزیز*
🔰 همیشه این سوال را در ذهنم مرور می کردم که فرهنگ غرب با همه ضعف ها و کاستی هایی که دارد، چرا همیشه نسبت به فرهنگ اسلام که بسیار غنی و ریشهدار است، حالت تهاجمی و فعال دارد و کشورهای اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داده است؟! و چرا ما همیشه نسبت به غرب منفعل بوده و حالت تدافعی داریم؟!
✍🏻 پاسخ های متفاوتی به این پرسش می توان داد:
-- همیشه خراب کردن آسان تر از درست کردن است!
-- افعال شیطانی در مقابل افعال رحمانی جاذب تر و انجامش برای نفس مادی بشر، آسان تر است!
-- فرهنگ غرب، پول و ثروت و رسانه های قدرتمند دارد، اندیشکده دارد، هنر و سینما دارد. ابزارهای تبلیغی قوی دارد.
البته همه این پاسخ ها درست است.
اما من نیز به یک پاسخ مهم رسیده ام.
💢 چند سال پیش کتابی به دستم رسید که پاسخ سوالم را در آن به روشنی دریافتم.
کتاب مطالعات اسلامی در غرب نوشته حجت الاسلام دکتر محسن الویری که کار برجسته ای را در این کتاب به انجام رسانده است.
در فرصت کوتاهی با حرص و ولع زیاد کتاب را خوانده و به پایان رساندم. و به پاسخ خود رسیدم.
♻️ پاسخ این است:
غرب و دشمنان اسلام در مطالعه و شناخت شرق و دین مبین اسلام، صدها سال از ما جلوتر هستند و آشنایی خوبی از اسلام و مسلمانان پیدا نموده اند.
شاید باور نکنید که اولین ترجمه قرآن در زمان جنگهای صلیبی بیش از ۸۰۰ سال پیش توسط یک اسقف مسیحی به نام رابرت کایتانی انجام گرفته است. اسقف های مسیحی که سپاهیانشان پشت سرهم در جنگهای صلیبی در مقابل مسلمانان شکست می خوردند، به فراصت افتادند که تنها راه غلبه بر مسلمین، آشنایی دقیق با کتاب مسلمان ها و پیامبرشان و شناخت دقیق فرهنگ آنان و پیدا کردن نقاط ضعف و قوت ایشان است.
آنها ۸۰۰ سال است که خط به خط و کلمه به کلمه اسلام و شرق را با دقت مطالعه کردند و بقیه ماجرا که در ادامه خواهد آمد.
شاید شنیده باشید که مستر همفر تنها یک جاسوس انگلیسی بود که پنجاه سال از عمر خود را در کشورهای مختلف مسلمان، وقف شناخت فرهنگ مسلمین و آداب و رسوم آنها برای خدمت به منافع کشورش بریتانیا نموده بود. سالها از همسر و فرزندانش دور افتاده بود و سختی های زیادی را در این راه متحمل شد.
خب طبیعی است که آنها از این تلاش و پشتکار شان نتیجه می گیرند.
♨️ با خود فکر می کردم که اندیشمندان ما چقدر در نسبت ما با دشمن، از فرهنگ مسیحیت، یهود و صهیونیست، لیبرال دموکراسی غرب و جریان چپ گرای کمونیست و مارکسیست در شرق، اطلاع داشته و آنها را دقیق می شناسند؟ حوزه و دانشگاه ما چقدر تورات و انجیل را خوانده و به آنها مسلط است؟ تا کجا با اومانیسم، لیبرالیسم و مارکسیسم و نقاط ضعف و قوت آن ها آشناست. تا بتواند حالت منفعل خود در مقابل فرهنگ بیگانه را تبدیل به حالت فعال نموده و موضع تهاجمی به خود بگیرد. و آیا ما حاضریم چنین همت و عزم و اراده ای داشته باشیم که پنجاه سال از عمر خود را وقف شناخت از دنیای غرب نماییم؟!
@Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب عنوان اولین سلسله درس های آتی در این کانال خواهد بود. که ضرورت مطالعه و شناخت عمیق فرهنگ غرب را برای ما به اثبات خواهد رساند.
💢 با خواندن این مطالب درمی یابیم که مستشرقین غرب از سالهای دور تا چه حد برای شناخت فرهنگ اسلام و کشورهای اسلامی تلاش و سرمایه گذاری نموده و تا کجا پیش رفته اند؟
انشاالله بحث بسیار بکر و جذابی است که شاید کمتر شنیده شده است.
@Jarianshenasi
باسمه تعالی
مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت اول
🔹تمدنهای شرقی و غربی تفاوتهای بنیادی با یکدیگر دارند. از دیرباز تلاشهایی از سوی غربیها برای شناخت شرق صورت گرفته است. برخی آثار ادبی و تاریخی پدید آمده در یونان و روم را می توان نمونه هایی از مطالعات شرقی به شمار آورد. ظهور اسلام فصلی نو در روابط شرق و غرب گشود.
🔸با وجود به رسمیت شناخته شدن دین مسیحیت از سوی قرآن و برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر(ص) با مسیحیان و دولتهای مسیحی، رومیان بیزانس موضعی خصمانه برضد مسلمانان در پیش گرفتند و تحت تاثیر این موضع، آثاری و لو اندک درباره پیامبر(ص) و قرآن و مسلمانان پدید آوردند.
🔻با این همه، مطالعات اسلامی به مفهوم مصطلح را که از اسپانیا آغاز شد، بدون داشتن اسناد متقن تاریخی نمی توان ادامه مطالعات اسلامی در بیزانس و مطالعات شرقی در روم و یونان به حساب آورد. زیرا وقتی از مطالعات اسلامی در غرب سخن می گوئیم باید توجه داشته باشیم که غرب کلیتی منسجم و واحد نبوده و در نتیجه، تلاشهای اسلام شناختی و شرق شناختی انجام یافته در بخشهای مختلف این سرزمین پهناور که فی الجمله از یونان تا انگلستان را در بر می گیرد نیز الزاما مرتبط با یکدیگر و یا متاثر از هم نبوده است.
🔹قرائن تاریخی گواهی می دهد که درباریان و ساکنان کاتولیک مذهب جنوب اروپا پیش از فتح اندلس به دست مسلمانان در سال ۹۱ قمری/۷۱۰ میلادی آگاهیهای اجمالی از اسلام و مسلمانان داشتند. این آگاهیها احتمالا محدود به شناخت آنها از توان بالای نظامی، اقتدار سیاسی ونظام حکومت عادلانه مسلمانان بوده است.
🔸این قرائن نشان می دهد پیش از پایان یافتن نخستین قرن اسلامی و در اوایل قرن هشتم میلادی، ساکنان نواحی جنوب اروپا تصوری کلی و مثبت از مسلمانان در ذهن داشته اند.
🔻عبور مسلمانان از دریای مدیترانه، ورود آنها به اندلس، نفوذ آنها تا قلب اروپا و برچیدن حکومت گوتها که به فتوحات عظیم و سریع اعراب مسلمان در ایران و روم مانند بود، به آسانی زمینه تشکیل حکومتی مقتدر را فراهم آورد و دوره ای را رقم زد که آن را باید دوره شناساندن اسلام به اقوام نیمه وحشی گوت نامید.
مسلمانان که تا کوهای پیرنه و چندی بعد تا پواتیه در جنوب فرانسه را در اختیار داشتند، توانستند در پرتو اقتدار سیاسی جلوه هایی از سماحت دینی، توجه به حقوق مادی و معنوی طبقات محروم، اهتمام به دانش و هنر و ادب را به گوتهای کاتولیک مذهب بنمایانند. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت دوم
🔹اقتدار سیاسی و جلوه های چشمگیر فرهنگ و تمدن اسلامی، گروهی قابل توجه از مردم را در زمره گروندگان و معتقدان به این دین قرار داد.
ازدواج اعراب با زنان و دختران اسپانیایی نیز در گسترش فرهنگ نو دینی تاثیری بسزا داشت. نو مسلمانان که بیشتر فرزندان این ازدواج ها بودند «مولدان» خوانده می شدند. گروهی دیگر از مردم نیز که بر دین خود (یهودیت وبویژه مسیحیت) باقی ماندند، آنچنان مجذوب فرهنگ اسلامی شده بودند که شاید جز در دین، در تمامی شئون زندگی خود از مسلمانان تقلید می کردند: در آداب معاشرت، نامگذاری، روش لباس پوشیدن، زبان مکالمه روزمره، استفاده از زبان عربی برای خلق آثار علمی و حتی تبلیغ دین مسیحیت و شرح انجیل به زبان عربی. به گونه ای که فریاد برخی از آبای کلیسا به ویژه در قرنهای نهم و دهم از استعراب( یعنی کسی که روش و منش اعراب را الگوی خود قرار داده) جوانان اسپانیایی بلند بود. علاوه بر این، حکام عرب اندلس مدارس و کتابخانه هایی بزرگ را دایر کرده بودند که نه تنها جوانان مسلمان، بلکه یهودی و نصاری نیز در آنها به کسب علم می پرداختند.
🔸به طور طبیعی پس از فتح اسلامی، نهادهای سیاسی سرزمین فتح شده دیگر نمی توانستند به حیات خود ادامه دهند و درباریان و حکام مسیحی که از نبردها جان سالم به در برده بودند نیز یا به نواحی دیگر اروپا گریختند، یا به خدمت مسلمانان درآمدند، یا به عنوان یک شهروند معمولی به زندگی خود ادامه دادند؛ ولی با توجه به اصل آزادی دینی، کلیساها و کشیشها توانستند در چهارچوب مقررات اسلامی درباره اهل ذمه، آزادانه به فعالیتهای خود ادامه دهند. عامه مردم نیز که وضعیت جدید برای آنها بسیار خوشایند بود، برای رهایی از پرداخت جزیه و یا به دلیل علاقه ای که به این دین پیدا کرده بودند، مسلمان می شدند.
🔻بدون تردید کلیسای کاتولیک که تلاشی بسیار و خونین برای گستراندن مذهب خود در سراسر اروپا به خرج داده بود و تنها ۱۲۴ سال پیش از فتح اندلس، توانسته بود گوتها را نیز به پذیرش این مذهب وادارد، اکنون نمی توانست از این وضعیت جدید خشنود باشد. از سوی دیگر ارباب کلیسا درباره این دین و فرهنگ جدید با پرسشهایی نیز روبرو بودند: اعتبار و مشروعیت دین جدید، محتوای آن، آورنده آن و ویژگیهای او و از همه مهمتر کاستیها و نقاط ضعف این دین و راههای ممکن برای ضربه زدن به آن.
با وجود این ملایمت نظام سیاسی امویان نسبت به مسیحیان بدان درجه بود که حتی برخی از آبای کلیسا در دربار امویان، مسئولیتهایی در حد وزارت یا سفارت یافتند؛ ولی برغم روحیه همزیستی از سوی مسلمانان و حکومت اسلامی، روحیه عناد و لجاج و اسلام ستیزی ارباب کلیسا گاه گاه به صور گوناگون رخ می نمود.
♻️ ظاهرا برای این برخوردهای لجوجانه، هیچ توجیه و دلیلی جز نگرانی آبای کلیسا از زایل شدن موقعیت و اقتدار گذشته خود و حسادت به حاکمان و عالمان دینی نمی توان یافت. البته می توان احتمال داد که بی اطلاعی آنان از حقیقت اسلام نیز در این مقابله و موضع گیری موثر بوده است؛ هرچند اگر آنان به واقع در پی آشنایی با چهره راستین اسلام و شناخت و فهم آن بودند، به سادگی برایشان ممکن بود. ولی بنا برآنچه ذکر شد، انگیزه کافی برای این کار نداشتند. از سوی دیگر حکام اموی نیز درد دین و شور گسترش سایه ی آن بر جامعه و اجرای احکام آن را نداشتند. نکته مهمتر آنکه امویان اندلس برغم اهتمام درخور تحسین به عمران و علم و ادب وهنر، به دلیل پیشینه ای که داشتند، اصولا نمی توانستند الگویی مطلوب و واقعی از اسلام عرضه دارند. در چنین فضای سیاسی و فرهنگی و روحی، کلیسای کاتولیک رفته رفته به فکر مطالعه ای سازمان یافته برای شناخت اسلام افتاد.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت سوم:
💥اولین تلاشها برای ترجمه آثار عربی:
قرن یازدهم میلادی
نخستین تلاشها برای ترجمه آثار عربی به لاتین از سوی کشیشان و پیش از جنگهای صلیبی آغاز شد؛ ولی در دوران این جنگها رونق یافت. مرکز اصلی این ترجمه ها ایتالیا، اسپانیا و سیسیل بود و محور اصلی آن نیز آثار علمی، بویژه طب، ریاضیات و نجوم.
این ترجمه ها گرچه عموما به همت روحانیون مسیحی صورت می گرفت، به دلیل ارتباط نداشتن موضوعات علمی محض با مسائل دینی به طور طبیعی از موضع گیری نسبت به اسلام خالی بود.
♻️ دوره جنگهای صلیبی: قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی
نخستین جنگ صلیبی در سال ۱۰۹۶ میلادی بعد از سخنرانی حماسی «پطرس ناسک» که مدعی بود مسلمانان زائران مسیحی قبر مسیح را در فلسطین آزار می دهند، با سیطره مسیحیان بر بیت المقدس آغاز شد. وطی دو قرن و نه جنگ عمده و چندین جنگ کوچکتر، سرانجام در سال ۱۲۹۱ میلادی با اخراج صلیبیان از «عکا» به پایان رسید. سپاهیان جنگهای صلیبی بیشتر از اقوام و ساکنان اروپای مرکزی و غربی بودند که تا پیش از جنگهای صلیبی با اسلام آشنایی نداشتند. در دو قرن دوازدهم و سیزدهم که مقارن با جنگهای صلیبی بود تلاشی وسیع برای شناخت تمدن اسلامی و غالبا از طریق ترجمه آثار اسلامی به زبان لاتینی، به عمل آمد؛ ولی فقط بخشی اندک از آن تحت تاثیر جنگهای صلیبی بود. در عین حال جنگهای صلیبی در آینده مطالعات اسلامی در غرب و چگونگی رویکرد و تلقی دانشمندان غربی نسبت به اسلام تاثیری تعیین کننده داشت.
🔻عموم فعالیتهای انجام شده در این دوره که به ویژه شامل ترجمه متون پزشکی، ستاره شناسی، ریاضی و غیر آن می شد، از زاویه تاثیر تمدن اسلامی در خیزش علمی غرب و پیدایش عصر رنسانس و خروج ظلمت قرون وسطایی، مورد توجه و ارزیابی مورخان و نویسندگانی از غرب و شرق بوده است که موضوع بحث ما نیست. ولی همین فعالیتها را که به هرحال کوششهایی برای شناختن هرچه بیشتر بخشی از تمدن اسلامی بوده است، می توان در زمره فعالیتهای اسلام شناسی نیز مورد توجه قرار داد. در عین حال نباید فراموش کرد که مترجمان آثار علمی اسلامی در این دوره که به آنان لقب «پیشتازان شرق شناسی» داده شده است کسانی هستند که روی آوردن آنان به تمدن اسلامی و علوم رایج در قلمرو حکومتهای اسلامی الزاما به معنای انگیزه و کنجکاوی و مطالعه آنان برای شناخت اسلام نیست. بلکه آنان تحت تاثیر پیشرفت علمی و فرهنگی، یا با حمایت ارباب دین و سیاست، یا کنجکاوی علمی شخصی به شناسایی و ترجمه آثار علمی مسلمانان در زمینه های مختلف پرداختند و جز در مواردی معدود، اعتنای چندانی به محتوای دین نداشتند.
🔹ترجمه آثار علمی مسلمانان در این دوره ۲۰۰ ساله، گاه در قالب تلاشهای فردی و گاه در قالب حرکتهای سازمان یافته گروهی به انجام رسیده است. «نجیب العقیقی» در جلد اول کتاب «المستشرقون» بیش از بیست و پنج تن از مستشرقان صاحب نام این دوره را معرفی کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
«ادلارد اهل باث»، «ریموند اول»، «گیرارد دو گریمونا»، «میخائیل اسکات»، «توماس آکوئینی»، «آلبرت کبیر»، «ریموندو مارتینی»، «راجر بیکن» که تعداد قابل توجهی از این مترجمان و اسلام شناسان نخستین از اهالی اروپای مرکزی و غربی بوده اند، یعنی همان نواحی ای که عملا فرماندهی جنگهای صلیبی را نیز در دست داشتند ولی اسپانیا و سیسیل نسبت به دیگر مراکز حالت محوری داشته است.
وسعت ترجمه در این دوره تا بدان حد بوده که اکثر متون و آثار مهم عربی اسلامی به زبان لاتینی ترجمه شده فراهم آمد. این آثار ترجمه شده را بالغ بر ۳۰۲ جلد کتاب دانسته اند به این صورت که در نیمه اول قرن دوازدهم میلادی ۴۶ جلد و در نیمه دوم آن ۹۴ جلد و در نیمه اول قرن سیزدهم ۴۳ جلد و در نیمه دوم آن ۱۱۹ جلد از عربی به زبانهای اروپایی ترجمه شد. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت چهارم
🔰 تقسیم موضوعی این آثار را چنین دانسته اند:
آثار ترجمه شده در زمینه فلسفه، فیزیک و علوم طبیعی ۹۰ جلد، در زمینه ریاضیات و فلکیات ۷۰ جلد در زمینه پزشکی ۹۰ جلد در زمینه نجوم، کیمیا و علوم غریبه ۴۰ جلد و در زمینه های متفرقه ۱۰ جلد بوده است. تعداد آثار ترجمه شده در این دوره را تا ۱۵۰۰ جلد هم نوشته اند.
اما مهمترین تلاش انجام شده در این دوره برای شناخت دین اسلام ترجمه قرآن است. «رابرت کایتانی» صاحب آوازه در سالهای(۱۱۴۸ - ۱۱۴۱ میلادی) و احتمالا «هرمان دلماطی» (۱۱۷۲ میلادی) در سال (۱۱۴۳ میلادی) ترجمه ای از قرآن را زیر نظر پطرس محترم(۱۱۵۶-۱۰۹۴ میلادی) به انجام رساندند که آکنده از نیش و کنایه و الفاظ مستهجن و تحریفات نسبت به پیامبر(ص) و قرآن و اسلام بود و پطرس محترم خود نیز ضمائمی بدان افزود. این ترجمه نادرست و تحریف شده از قرآن مبنا و سرمشق چند ترجمه دیگر قرآن در قرون بعدی شد واصولا تاثیری تعیین کننده در ذهنیت نادرست اروپائیان نسبت به اسلام داشت.
💠 جالب توجه است که ارباب کلیسای کلونی که این ترجمه در آنجا صورت گرفته بود از ترس اینکه مبادا دیگران تحت تاثیر تعالیم قرآن قرار گیرند، تا ۴۰۰ سال از انتشار این ترجمه خودداری کردند و آن را بصورت مخفی نگاه داشتند تا اینکه در سال ۱۵۴۳ میلادی در بازل و در سال ۱۵۵۰ میلادی، همراه با مقدمه «مارتین لوتر کینگ» به چاپ رسید.
🔻دیگر اثر اسلام شناسی قرن دوازدهم، مجموعه «تولدو» است که آن هم به کوشش و تحت نظر پطرس محترم فراهم آمد. این مجموعه شامل چندین اثر و ترجمه به خوبی نشان دهنده طرز تفکر کلیسا در آن دوران درباره اسلام است.
یکی از اجزاء این مجموعه کتابی است به نام «آیین محمد»، در بر دارنده صد سوال وجواب که گفته می شود چهارنفر یهودی از پیامبر پرسیده اند و شامل بسیاری از افسانه ها و اسرائیلیات است. جزء دیگر این مجموعه کتابی است با نام «نسب محمد» و آن هم آکنده از خرافات و گزافه هاست.
🔸پطرس خود نیز سه اثر علیه اسلام نوشت که جزء همین مجموعه است: نخست جزوه ای با نام «رد و ابطال» دیگری کتابی با نام «خلاصه ای از تعالیم اسلام» و سومی کتابی با عنوان «نقدی بر اسلام».این دو کتاب اخیر ظاهرا ضمائم و افزوده های او بر ترجمه ی قرآن «رابرت کایتانی» است.
🔹وقتی عدم کار آیی جنگهای صلیبی برای سرنگونی مسلمانان روشن شد مسیحیان رفته رفته به این فکر افتادند تا روشهای دیگری را برای مقابله با مسلمانان پیش بگیرند. البته گفته می شود پنجاه سال پس از شروع جنگهای صلیبی وقتی نخستین ترجمه قرآن کریم به انجام رسید پطرس محترم(۱۱۵۶میلادی) گفته بود: «اینک می توان دشمن را شناخت» یا « نقطه آغاز جنگ علیه اسلام همانا قرآن است». در این سخن، تلویحا اعتراف شده است که تنها از برخورد نظامی با مسلمانان طرفی نمی توان بست و باید در کنار آن به برخورد علمی و فرهنگی روی آورد. وی می کوشید دیگر رهبران دینی مسیحی را هم به جنگ نظامی و فکری همزمان برضد مسلمانان ترغیب کند. وی هدف اصلی جنگهای صلیبی را مسیحی کردن مسلمانان می دانست و معتقد بود شمشیر و سلاح حقیقی کلیسا، شمشیر تبلیغات مذهبی به وسیله انجیل و عقاید مسیحی است. ولی این اظهار نظر تاثیری در روند جنگهای صلیبی نداشت، گرچه یک قرن و نیم بعد گردانندگان جنگ به همین نتیجه رسیدند....ادامه دارد..
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت پنجم
🔰 «فردریک کبیر» امپراطور آلمان و فرمانده جنگ ششم صلیبی(۱۲۲۹-۱۲۲۸ میلادی) هیاتی برجسته را مامور ترجمه کتب عربی به لاتینی کرد.
در نیمه قرن سیزدهم همزمان با هفتمین جنگ صلیبی «پاپ اینوسان چهارم» در منشوری که در سال (۱۲۴۸ میلادی) برای رئیس دانشگاه پاریس ارسال کرد، ضرورت فراگیری زبانهای شرقی بخصوص عربی و عبری را مورد تاکید قرار داد. این نوشته نیز از نشانه های تغییر تدریجی رویکرد رهبران دینی مسیحیت نسبت به مسلمانان است.
💥 سی سال پیش از پایان جنگها، «راجر بیکن» در سال (۱۲۶۸میلادی) طی نامه ای به پاپ اعظم اعلام کرده بود که جنگهای صلیبی به روش نظامی سودی در بر ندارد و باید جنگهای صلیبی مسالمت آمیزی را آغاز کرد.
همچنین «قدیس لوئی نهم» پادشاه فرانسه فرمانده هشتمین حمله صلیبی(۱۲۷۰ میلادی) که در شهر منصوره اسیر مسلمانان شد و مبلغ هنگفتی برای رهایی پرداخت، پس از بازگشت به فرانسه به فکر رویارویی و جنگ فکری با مسلمانان افتاد زیرا از به نتیجه رسیدن روشهای نظامی نومید شده بود.
چندسال پس از پایان جنگهای صلیبی نیز «ریموند لول» (۱۲۳۵-۱۳۱۴ میلادی) همین پیشنهاد ترک نبرد نظامی و شروع حمله فکری و فرهنگی را به پاپ عرضه کرد.
طبعا مسیحیان برای جنگ جدید غیر نظامی خود بیش از هرچیز نیازمند شناخت دشمن خود بودند و بدین ترتیب، پایان جنگهای صلیبی آغاز مرحله ای نو در مطالعات اسلامی بود.
🔻 با پایان جنگهای صلیبی در سال (۱۲۹۱ میلادی/۶۸۹ قمری) و ناکامی مسیحیان از وارد آوردن ضربه جدی بر پیکر مسلمانان، لزوم تغییر رویکرد نظامی به رویکرد علمی و فرهنگی روشن تر از گذشته از سوی ارباب کلیسا مطرح شد و همانطور که اشاره شد «ریموند لول» مبلغ و کشیش معروف «جزیره میورکا» در جنوب اسپانیا کتابی به نام کتاب «سقوط» نگاشت و در آن تصریح کرد که جنگهای صلیبی اهمیت خود را از دست داده است و بهترین راه برای بازپس گیری ارض مقدس، تبلیغات صلح آمیز با هدف تغییر آیین تمام مسلمانان و مسیحی کردن آنهاست و فراگیری زبان عربی برای مبلغان ضروری و مقدمه و ابزار این کار است.
وی در ایام فعالیتهای تبلیغی اش به ویژه در سالهای( ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۰ میلادی) نهایت کوشش خود را برای برانگیختن اهتمام کلیسا و پادشاهان به اموزش زبان های شرقی در دانشگاههای اروپایی به کار بست و در این مسیر، دشواری های فراوان و حتی رنج زندان را به جان خرید.
🔹تا اینکه در سال (۱۳۱۱میلادی) یعنی بیست سال پس از آخرین جنگ صلیبی، «مجمع وین» به ریاست «پاپ اکلیمنتس پنجم» تشکیل شد. ریموند نیز در این مجمع شرکت کرد و با مصوبه ی این مجمع آرزوی چندساله ی خود را محقق یافت.
«مجمع وین» فرمان تاسیس کرسیهای آموزش زبانهای عربی، یونانی، عبری و سریانی در دانشگاههای مهم آن روزگار یعنی دانشگاه پاریس، آکسفورد، بولونی، سالامنکا، و دانشگاه موجود در دستگاه پاپ را صادر کرد. صدور این بیانیه را باید آغاز مرحله ای نو در مطالعات اسلامی دانست. زیرا اگرچه پیش از این افرادی به این جمع بندی رسیده بودند که باید روش برخورد خود را با مسلمانان تغییر داد ولی در این مقطع بالاترین مرجع تصمیم گیری کلیسای کاتولیک به طور رسمی این تغییر رویکرد را اعلام می کرد. این تغییر روش به مفهوم کنار گذاشته شدن روحیه کینه توزانه و خصمانه مسیحیان نبود، بلکه به شکلی انگیزه و روحیه حاکم بر جنگهای صلیبی در لباسی نو استمرار می یافت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت ششم
🔰بیداری غرب و خطر ترکان عثمانی
(قرن چهاردهم تا پایان قرن شانزدهم میلادی)
حادثه مهم دیگری که تقریبا همزمان با مجمع وین رخ داد و در دیدگاه اسلام شناسان اروپایی اثری مستقیم داشت، تاسیس امپراطوری عثمانی در سال(۱۲۹۹ میلادی) یعنی تقریبا همزمان با پایان یافتن جنگهای صلیبی بود.
🔻ترکان عثمانی در پی گسترش مرزهای خود بودند و تقریبا تا پایان قرن چهاردهم بر منطقه بالکان-جز بوسنی و آلبانی- سیطره یافتند. فتح قسطنطیه در سال (۱۴۵۳ میلادی) احساس خطر اروپائیان را نسبت به ترکان مسلمان شدت و قطعیت بخشید و کشورهای مجارستان، اتریش، آلمان و فرانسه برضد عثمانیها متحد شدند.
این دو عامل یعنی بیانیه «مجمع وین» از یک سو و احساس خطر از ناحیه امپراتوری عثمانی از سوی دیگر، تعیین کننده خطوط اصلی مطالعات اسلامی و جهت گیری آن در قرنهای چهاردهم تا شانزدهم میلادی است.
🔹همچنین نباید از یاد برد که این سه قرن، عصر رنسانس در اروپا و جان گرفتن علم و ادب وهنر در مغرب زمین است که در نتیجه آن مطالعات اسلامی هم به طور طبیعی از رشدی چشمگیر برخوردار شد. به بیانی دیگر اگر بخواهیم وضعیت مطالعات اسلامی را در سه قرن در یک جمله بیان کنیم، باید بگوئیم که روحیه ی تخاصم کلیسای کاتولیک نسبت به مسلمانان در قالب فعالیتهای علمی و فرهنگی و در ابعادی گسترده تر ادامه یافت. نگاهی به فعالیتهای اسلام شناسان در آن دوره تایید کننده این تحلیل و جمعبندی است.
🔸«خواران اهل منسگوویا» (۱۴۵۸ میلادی) (از شهرهای اسپانیا) ترجمه ای نو از قرآن عرضه کرد و در مقدمه ای که بر آن نوشت بر لزوم مجادله ی علمی با مسلمانان پای فشرد. وی همچنین معتقد بود که باید مجالس بحث و مناظره ای برگزار کرد که در آن، دانشمندان مسیحی و مسلمان به بحث بنشینند و سی مزیت سیاسی و دینی برای این روش را برشمرد. وی باور داشت که این روش به شکست مسلمانان می انجامد.
وی برای پراکندن افکار و پیشنهادهای خود به نامه نگاری با دوستان خود پرداخت و ظاهرا از این روش نتیجه گرفت و تحت تاثیر نامه های او، آثاری انتقادی درباره اسلام پدید آمد. وی همچنین نامه ای به این مضمون به پاپ «اینیاس سیلویوس»، معروف به پیوس دوم نوشت و پاپ نیز شاید تحت تاثیر این نامه، در سال(۱۴۶۰ میلادی) نامه ای خطاب به «سلطان محمد فاتح» نوشت و از او خواست از اسلام دست بشوید و به مسیحیت بگرود وبرای تشویق او به این اقدام ادله ای در رد اسلام و قرآن اقامه کرد.
📌روحیه عناد و لجاج برضد مسلمانان بدون درگیری نظامی، در افکار «مارتین لوترکینگ»
(۱۵۴۶-۱۴۸۲ میلادی) نیز به چشم می خورد. وی موسس مذهب پروتستان و پیشتاز اصلاح طلبی در آیین مسیحیت و مخالف بسیاری از افکار و رفتار کلیسای آن دوران بود، ولی با وجود این مانند دیگر رهبران مسیحی موضعی ناهمساز گرایانه با اسلام و مسلمانان داشت. وی ترجمه قرآن رابرت کایتانی و هرمان دلماطی را که در سال ۱۱۴۳ میلادی زیر نظر پطرس محترم انجام شده، ولی منتشر نشده بود، به همراه ردیه ای بر قرآن به قلم «مونته کروچه» و نیز مقدمه ای به قلم خودش در سال (۱۵۴۳ میلادی) به چاپ رساند و در مقدمه چنین نوشت:
« امکان ندارد مساله اختلاف مسلمان و عیسوی را از راه سیاست و فرهنگ حل کرد و نیز نمی توان مسلمان را مسیحی کرد؛ (اشاره به دیدگاه ریموند لول و پاپ پیوس دوم) زیرا قلب او سخت شده و از تورات و انجیل متنفر است و دلیل و برهان نمی پذیرد و فقط به انچه قرآن می گوید اعتقاد دارد، ولی تا زمانی که عیسویان در گناه خود باقی باشند، جنگ آنان با مسلمانان بیفایده خواهد بود و خدا ایشان را پیروز نخواهد کرد». ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت هفتم
🔰 در قرون وسطی تاسیس نهادها و مراکزی برای مطالعات عربی و اسلامی و تاسیس کرسیهایی بدین منظور در دانشگاهها ادامه یافت. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره داشت:
🔻«دانشگاه فلورانس ایتالیا (۱۳۲۱م)، دانشگاه چارلز پراگ چکسلواکی (۱۳۴۸ م)، دانشگاه هایدلبرگ آلمان (۱۳۸۶ م)، دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند (۱۴۱۱ م)، دانشگاه کاتولیکی لووین بلژیک (۱۴۲۶ م)، دانشگاه بوردو فرانسه (۱۴۴۱ م)، دانشگاه بارسلون اسپانیا(۱۴۵۰ م)، دانشگاه گلاسکو اسکاتلند (۱۴۵۱م)، دانشگاه فرایبورگ سوئیس (۱۴۵۵ م)، دانشگاه های والنسیا و سرقسطه اسپانیا (۱۴۷۴)، دانشگاه مادرید فرانسه (۱۵۰۸ م)، ریمس فرانسه (۱۵۱۹ م)، کالج فرانسه (۱۵۳۰ م)، دانشگاه سانتاگودی کامپوستلا اسپانیا (۱۵۴۴ م)، دانشگاه گریگوریانا (۱۵۵۳ م)، دانشگاه وین اتریش (۱۵۵۳ م)، دانشگاه اوویدو اسپانیا (۱۵۵۷ م)، دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند (۱۵۸۳ م)، مدرسه مارونی رم (۱۵۸۴ م)، کالج ترینیتی دوبلین ایرلند (۱۵۹۲ م)، دانشگاه لیدن هلند (۱۵۹۹ م) ودانشگاه کپنهاک دانمارک از نیمه دوم قرن شانزدهم».
🔹همانگونه که ذکر شد حرکت ترجمه متون و آثار علمی مسلمانان از عربی و لاتین به زبانهای اروپایی در این قرون ادامه یافت و تنها در قرن چهاردهم ۱۱۱ جلد کتاب در زمینه های مختلف از عربی ترجمه شد. به گفته «گوستاولوبون»:
«تمام دانشمندانی که قبل از قرن پانزدهم میلادی به اروپا آمدند، کسانی بودند که علوم آنها منحصر به آن چیزهایی بود که از روی کتابهای عربی یاد گرفته بودند... و تقریبا حدود ۵ ال ۶ قرن، تنها کتب علمی ای که در دانشگاههای اروپا تدریس می شد، کتابهایی بود که از زبان عربی به لاتین ترجمه شده بود».
🔸از نکات قابل توجه در زمینه مطالعات اسلامی در این دوره، استفاده از صنعت تازه اختراع شده ی چاپ برای نشر آثار علمی مسلمانان است. نخستین ترجمه ایتالیایی قرآن در سال (۱۴۶۹ م) درچاپخانه ونیز انجام پذیرفت. و پس از ساختن حروف عربی درسال (۱۵۳۰ م) نخستین متن عربی قرآن و دیگر آثار علمی به چاپ رسید. در سال (۱۵۴۳ م) ترجمه لاتینی قرآن در شهر بازل سوئیس در سه جلد به چاپ رسید.
از دیگر مسائل قابل توجه در این دوره، آغاز انتقال دست نوشته های آثار اسلامی به غرب است.
🔻از دیگر نکات شایسته ی توجه در این دوره تجلی و بروز تدریجی تاثیرپذیری غرب از فکر فلسفی و علمی و هنری و زیبایی شناسی شرق اسلامی است. مانند آنچه در آثار«دانته» به ویژه کمدی الهی به چشم می خورد. این مساله در آغاز قرن پانزدهم و در عصر بیداری ایتالیا جریانی را پدید آورد که آن را «استشراق جذاب» نامیده اند. در پایان قرن شانزدهم، این نوع شرق شناسی یا شرق گرایی، ویژگیهای هنر اسلامی را از عناصر زیبایی شناسی موثر در تطور هنری غرب ساخت و این موضوع، به ویژه در نقاشیهای آن دوره به چشم می خورد.
📌آخرین نکته ای که درباره مطالعات اسلامی در این دوره باید افزود این است که با وجود تداوم روحیه ی دشمنانه ی غرب مسیحی نسبت به مسلمانان، نخستین نوشته های ملایم تر نسبت به اسلام و پیامبر(ص) هرچند بسیار ضعیف و غیر محققانه، در قرن شانزدهم پدید آمد و شاید «گیوم پوستل» نخستین کسی بود که افسانه های شرم آور پیشینیان را درباره زندگی پیامبر(ص) رد کرد. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
🔰عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد...
✍🏼چند سال پیش در اوج جریانات دوم خرداد و قدرت اصلاح طلبان، در یکی از دانشگاه های کشور به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شریعتی مراسم یادبودی برگزار گردید.
🔸سخنران جلسه که از اساتید دگر اندیش مطرح کشور بود، در طول سخنرانی خود که دانشجویان نیز بارها او را با کف و سوت ممتد، همراهی می کردند، سعی وافری نمود تا مرحوم شریعتی را به عنوان مارتین لوتر ایران و موسس پروتستانتیزم اسلامی معرفی کرده و جا بیاندازد.
🔹مارتین لوتر یک کشیش مسیحی بود که با حاکمان کلیسای زمان خود در افتاد و در تقابل با جهل و خرافات اسقف های مسیحی، توانست مذهب پروتستان را تاسیس نموده و بر آنها غلبه نماید.
این استاد دگر اندیش در طول سخنرانی اش همچنین سعی نمود حوزه های علمیه ایران اسلامی و مراجع عظام تقلید و رهبری را با حاکمان کلیسا و مسیحیت تحریف شده ی قرون وسطا تطبیق نموده و مرحوم شریعتی را به عنوان نماد مبارزه با دگماتیسم در مقابل جریان مرجعیت و علمای شیعه معرفی نماید.
🔻همچنان که در آن فضای سنگین جلسه و هیاهو، همهمه و تشویق دانشجویان، به حال جریان ارزشی خودمان غصه و افسوس می خوردم، یاد این جمله ی طلایی رهبر فرزانه ی انقلاب افتادم که فرمود:
جریان روشنفکری در ایران بیمار متولد شد!
💥همین جمله کافی بود تا آنچنان آتشی در دلم شعله ور شود و عزمم را جزم نماید که سال های زيادی را به مطالعه در حوزه ی جریان روشنفکری و روشنفکران در غرب و ایران اختصاص دهم و در این راه با جدیت تلاش نمایم، که حاصل آن در حدود دوجلد کتاب گردید.
شاید اگر آنروز در جلسه این استاد دگر اندیش اصلاح طلب شرکت نکرده بودم، چنین انگیزه و اراده ای برای تحقیق و پژوهش در خصوص این موضوع برایم حاصل نمی گردید. و چه خوب گفته اند :
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد!
📌سلسله مباحث پیش رو با موضوع روشنفکری در غرب و ایران حاصل همین تحقیق و پژوهش است که تقدیم شما بزرگواران خواهد شد.
انشاالله والعاقبه للمتقین.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
📚مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 در قرون وسطی تاسیس نهادها و مراکزی برای مطالعات عربی و اسلامی
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت هشتم
گسترش ارتباط با شرق و عصر روشنگری:
قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی
🔰 در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی با تحولی مهم در شکل و محتوای اسلام شناسی در غرب که تابعی از شرق شناسی است روبرو هستیم. یکی از مهمترین ویژگیهای قرن هفدهم، گسترش چشمگیر روابط اروپا با شرق اسلامی است. مهمترین نمود این گسترش، افزایش چشمگیر سفر اروپائیان به شرق با انگیزه های سیاسی، تجاری، علمی و هنری و به دنبال آن نگارش و چاپ انواع «سفرنامه ها» است.
🔻قابل توجه است که تنها تعداد سفرنامه های چاپ یا تجدید چاپ شده ی مربوط به ایران در قرن هفدهم ۱۰۹ و در قرن هجدهم ۷۴ سفرنامه بوده است. برپایه آمار دیگری تنها در نیمه دوم قرن هفدهم ۵۲ سفرنامه درباره ایران، ۳۴ جلد درباره ترکیه، ۲۸ جلد درباره هندوستان، و ۱۵ سفرنامه درباره ژاپن به چاپ اول یا مکرر رسیده است. براین اساس قرن هفدهم را قرن سفرنامه ها نامیده اند.
این سفرنامه ها اطلاعاتی سودمند درباره اوضاع سرزمینهای اسلامی و نقشی موثر در شکل دادن ذهنیت اروپائیان نسبت به شرق داشتند. برخی از این سفرنامه ها دارای تصاویر ونفاشیهایی شامل منظر شهرها، بناهای هنری، چهره پردازی، مراسم دینی و فرهنگی و مانند آن است. انتشار این سفرنامه ها در اروپا که معمولا حاوی اطلاعاتی نیز درباره منابع و امکانات موجود در شرق بود، اروپائیان را بیش از پیش بر می انگیخت که با شناخت هرچه بیشتر شرق، راههای بهره برداری از این امکانات را جستجو کنند و خود این عامل هم در افزایش سفرها موثر بود. این انگیزه سودجویانه در سفر به شرق موجب شده است برخی نویسندگان این سفرها را ادامه جنگهای صلیبی بخوانند یا این سفرنامه ها را «اولین و بزرگترین سرمایه علم استشراق» بدانند.
🔸تساهل دینی و اسایش رفاه نسبی اروپائیان در شرق، بخصوص در کشورهایی مانند ایران و تساهل دینی نسبت به جهانگردان پروتستان که شاهد رنج و فشارهای زیادی در اروپا بوده اند، سبب می شد چهره ای جذاب و دلنشین از شرق نزد اروپائیان ترسیم شود. البته در این موضوع مساله ضدیت غرب با امپراتوری عثمانی و جانبداری نسبی از ایران را نباید از نظر دور داشت.
🔹با وجود نمودار شدن جلوه های ضعیف دولت عثمانی در قرن هفدهم، سایه ی خطر آنها همچنان خاطر اروپائیان را می آزرد. اوج این احساس خطر به هنگام محاصره وین، در پایتخت اتریش، در سال(۱۳۶۸ م) به دست عثمانیها پدیدار شد و ترکان عثمانی که نماد شرق اسلامی بودند به یک معضل برای غربیها تبدیل شدند و اصطلاح «مساله شرق» که بعدها در اروپا بر سر زبانها افتاد، ریشه در همین موضوع داشت.
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi