❇️آیت الله حائری شیرازی
🔸مسئلۀ «خون»🔸
♦️روزهایی که می گذرد، روزهای استثنایی است. عالَم، #تحولات_بزرگی دارد پیدا می کند.
ما شیرازی ها، [قبرستان] دارالسلاممان سابقۀ هزارساله دارد؛ مربوط به دورۀ عَضُد الدوله و اینها بوده. اما تاکنون یک شهید در آن نداشتیم. در عوض، در زمان خودمان، در قبرستان «دارالرحمه»، بیش از چند هزار #شهید داریم. شهرهای دیگر هم همینطور.
🔹علمای ما احتیاط می کردند از اینکه وارد #خون بشوند. وقتی از یک عالِمی می خواستند تعریف کنند، می گفتند: او کاری کرد که از دماغ کسی، خون هم نیاید. از وقتی که ما با «خون» سر و کار پیدا کردیم، دورۀ جدیدی را داریم تجربه می کنیم. شما خودتان [در فقه]، چقدر احتیاط می کنید در مسئلۀ دِماء و فروج؟! خیلی شدید! ولی امام راحل در این قسمت ها #جسور بود و این نشان می دهد که پشتش به یک جایی گرم بود. من وقتی تاریخ فقهای شیعه را مطالعه می کنم، می بینم در مسئلۀ خون ریزی، احتیاط می کردند، وارد نمی شدند، مسائل را بدون خونریزی سعی می کردند حل کنند.
🔸اما از وقتی که امام آمد، خودِ این خون را به عنوان حلّالِ مشکلات یاد کرد! امام در منشور روحانیت می گوید که هرکه در سیاست دخالت می کرد، عناوین اتهام آمیز را به او می زدند؛ تا اینکه «خون» آمد و مسائل را حل کرد؛ یعنی تفکر مردم با «خون» تغییر پیدا کرد. من فکرم این است که کسی جرأت نمی کند در این راه وارد بشود مگر اینکه #پشتوانه داشته باشد. یعنی آنجا که پای خون در میان است، اتصال مرجعیت به امامت، باید تنگاتنگ باشد. آنهایی که در مسئلۀ خون دخالت نمی کنند، اتصالشان از نوع اتصال علمای سابق است. اینهایی که می خواهند در خون دخالت کنند، باید #اتصال_فوق_العاده ای داشته باشند.
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۴
🔰 فعالیت حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی...
دوره کنترل اطلاعاتی و انحلال: دوره چهارم که سالهای ۱۳۶۲-۱۳۶۱ را در برمیگیرد، بر اثر پیگیری نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، اسرار ارتباط شبکه مخفی نظامی حزب توده با کا.گ.ب (سازمان امنیتی شوروی) کشف میشود و حزب، آماج کنترلها و هشدارهای اطلاعاتی ـ عملیاتی قرار میگیرد. رهبری حزب به شدت به تدارکات دفاعی در ابعاد اطلاعاتی ـ سیاسی و تبلیغاتی میپردازد و میکوشد تا خود را از زیر فشار برهاند. از جمله در نیمه سال ۱۳۶۱ به قطع ارتباط مستقیم با شوروی دست میزند و ارتباط تشکیلات مخفی ـ نظامی را پیچیدهتر و مستورتر میسازد. اما با پیگیری و هوشیاری نهادهای اطلاعاتی، این اقدامات خنثی شده و در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب دستگیر میشوند. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۲/۲/۶ در عملیات «امیرالمومنین علی(ع)» که در شب میلاد مولای متقیان انجام گرفت، سازمانهای علنی و مخفی حزب توده فرو ریخت و در پی آن با اطلاعیه دادستانیکل انقلاب اسلامی انحلال حزب توده اعلام شد.
♦️تلاش حزب توده برای عملیات براندازی
در نیمه دوم سال ۱۳۶۱، اطلاعاتی مبنی بر توطئه گسترده حزب توده برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در اختیار مسئولان نظام قرار گرفت. البته ماهیت حزب توده از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی - و حتی از دوران مبارزات علیه رژیم ستمشاهی - برای سران نظام مشخص شده بود؛ شناختی که از تجربه عمیق بررسی فعالیت کمونیستها در ایران و سایر کشورهای اسلامی سرچشمه میگرفت و نسبت به سایر گروههای چپ نیز تعمیم مییافت. امام خمینی(ره) در سخنان خود بارها هوشیاری نظام از فعالیتهای حزب توده را گوشزد کرده و در برابر تلاشهای جریانهای مارکسیستی و التقاطی که منافقانه از اتحاد با نیروهای مسلمان دم میزدند، ایستادگی میکردند.
🔹در عین حال در فاصله سالهای ۱۳۶۱-۱۳۵۸، شرایط سیاسی - اجتماعی کشور بهگونهای بود که مسئولین در عین ابراز هوشیاری، میکوشیدند فعالیت رسمی حزب توده را تحمل کنند. مهمترین عاملی که سبب فعالیت آزادانه حزب توده در چهار سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد، تاکید حضرت امام(ره) بر اصل آزادی عقیده بود. امام(ره) در آخرین روزهای اقامت خود در پاریس تاکید کرده بودند که «مارکسیستها آزاد خواهند بود خواستههای خود را بیان کنند، اما آزادی توطئه علیه کشور را نخواهند داشت.» عامل دیگر، اعتقاد به بازسازی فکری و فرهنگی نسلی بود که در دوران حاکمیت شاه و آمریکا به فرهنگ غربی آلوده شده بود.
🔸بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی فعالیت آزادانه احزاب و گروههای چپ در ایران را پذیرفت. این جریانات و گروهها اما با سوء استفاده از حسننیت نظام، به توطئه و آشوب روی آوردند و خیلی زود توسط مردم از صحنه سیاسی - اجتماعی کشور حذف شدند. در این میان البته حزب توده ترفند خاصی را در پیش گرفت و تلاش کرد توطئههای خود را زیر پوشش حمایت از نظام انقلابی پنهان کند.
این رویه با وجود بردباری نظام جمهوری اسلامی ادامه یافت؛ اما از آنجاییکه موجودیت این حزب موجب وارد آمدن صدماتی به کیان انقلاب میشد، نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی پرده از چهره توطئهآمیز حزب توده برانداختند و مأموریت دستگیری سران این حزب در دستورکار «واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» قرار گرفت. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
❇️ با سلام به دوستان و همراهان عزیز
✍🏼 به لطف الهی مبحث ناسیونالیسم نیز به پایان رسید و تقریبا اهم مطالب و مباحث نحله ها و مکاتب غرب که توسط فلاسفه و روشنفکران آنان مطرح شده بود، بیان گردید.
♦️از این پس وارد مباحث روشنفکری در ایران که تحت تاثیر این افکار و جریانات در غرب بوده اند، خواهیم شد و سیر روشنفکری در ایران را دنبال خواهیم کرد.
🔹قابل توجه است به موازات این بحث مباحث جریان چپ مارکسیست نیز در کانال در حال انجام است که در مجموع این دو جریان مهم در ایران را برای شما عزیزان توضیح خواهیم داد.
انشاالله
🔴 فعالان جبهه فرهنگی!
❇️ اگر محتوای این کانال برایتان مفید بوده، بمنظور تقویت جبهه انقلاب اسلامی لطفا آدرس کانال را برای چند نفر از دوستانتان ارسال کنید.
باتشکر از همراهی تان 🙏🏻🙏🏻
🆔 @Jarianshenasi
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2435711052C25a8fe6362
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۸
🔰 سیر روشنفکری در ایران
جریان روشنفکری علاوه بر غرب از مباحث مهم جامعه شناسی سیاسی ایران نیز به شمار میآید که بیش از یک قرن و نیم است که بهعنوان متاعی وارداتی از سرزمین مغرب زمین وارد جامعه معاصر ایران شده و جایگزین دو مؤلفه محوری به نام دین و قومیت گشته است.
روشنفکری و منوّرالفکری نه تنها کالای غربی در برابر دین به شمار رفت؛ بلکه عنصر قومیت را نیز تحت الشّعاع قرار داد و توانست این دو رقیب را تا حدّ زیادی به حاشیه اجتماعی براند. البته توجّه به این نکته مهم ضرورت دارد که تاریخ زمینه سازی روشنفکری غربی از دل فرآیند مدرن سازی در اواخر قرون وسطی و انقلابات صنعتی و علمی آغاز میشود.
♦️درحالیکه تاریخ روشنفکر جهان سومی و روشنفکر ایرانی از زمان برخورد و مواجهه این کشورها با تمدّن غربی شروع میشود، آنها نه از دل تجربههای مدرن؛ بلکه از طریق شنیدن تجربههای مدرن از دوردست با مدرنیته آشنا شدند؛ بنابراین، روشنفکر ایرانی محصول کاملی از غرب نیست؛ بلکه محصول دادوستد سنّت با مدرنیته غربی است. او، نه غربی است و نه سنّتی؛ بلکه آمیزهای از آن دو است. این تفاوت بزرگ در تولید، موجب دگرگونی در کارکردها و وظایف روشنفکر ایرانی است.
🔹جلال آل احمد چنین میگوید:
«روشنفکر، در اصل ترجمهای است از منوّرالفکر که در دوره مشروطیت باب شد. در همان زمان که فرزندان اشرافیت از فرنگ برگشته، قانون اساسی بلژیک را داشتند به قانون اساسی ایران ترجمه میکردند، در همان زمان که مردم کوچه و بازار برای نامیدن چنین آدمهایی به تقلید از روحانیت، فکلی، مستفرنگ، متجدّد و تجدّدخواه بکار میبردند، در همان زمان آن حضرات خود را منوّرالفکر نامیدند. کلمه منوّرالفکر که از دوره مشروطیت باب شده بود، پس از شهریور ۱۳۲۰ رسماً توسط فرهنگستان ایران تبدیل به واژه روشنفکر گردید».
🔸یکی از مفاهیمی که در بحث روشنفکری مطرح میشود، مفهوم الیناسیون است که در معنای خودباختگی بکار میرود و بهصورتهای مختلف تجلّی و تحقّق مییابد. این ازخودبیگانگی در جریان روشنفکری سکولار وجود دارد. در این بیماری، انسان روشنفکر، قدرت تشخیص و انتخاب ندارد و مطیع و مقلّد فرهنگ غرب است.
مفهوم دیگری که در بحث روشنفکری باید به آن توجّه شود، مفهوم اسیمیله (Assimiles) یا شبه روشنفکری است که در واقع بهمعنای شبه اروپاییشدن و شبه غربیشدن و شبه غربزدگیشدن است و از لوازمش، نفی تفکّرات اعتقادی، بومی، دینی و سنّتی است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۵
🔰 عملیات فروپاشی نهایی
در ساعت ۴:۳۰ بامداد روز ۱۳۶۱/۱۱/۱۷، نخستین مرحله عملیات مقدماتی فروپاشی حزب توده با دستگیری نورالدین کیانوری دبیر اول کمیته مرکزی حزب و همسرش مریم فرمانفرماییان فیروز، عضو هیأت سیاسی کمیته مرکزی حزب آغاز شد. در نخستین ساعات بامداد همان روز بخش مهمی از مراکز پنهانی حزب توده به تصرف نیروهای سپاه درآمد و حدود چهل نفر از چهرههای برجسته حزب توده و عناصر کلیدی کمیته مرکزی و کادرهای درجه اول این حزب دستگیر شدند.
♦️بلافاصله تخلیه اطلاعاتی این عناصر با طبقهبندی حفاظتی بالا دستورکار بعدی مقابله با حزب توده بود. با این اقدام، تلاشهای احتمالی عوامل نفوذی شوروی و حزب توده و عناصر ضد انقلاب راست در سایر ارگانها برای دستیابی به اطلاعات بهدستآمده - که جزییات آن بعدها کشف شد - ناکام ماند. در فاصله کمتر از دو ماه، اطلاعات کلیدی فراوانی پیرامون عملیات پنهانی حزب توده بهدست آمد و سازمانهای مخفی و نظامی، شبکههای نفوذی و جاسوسی و همچنین طرحهای براندازی این حزب کشف شدند. ابعاد اطلاعات کشفشده بهحدی بود که کادر رهبری حزب توده تصور آن را نمیکرد و طرحی را برای جبران و جایگزینی آن پیشبینی نکرده بود.
🔹دومین مرحله عملیات با نام «عملیات حضرت امیرالمومنین(ع)» بر مبنای اطلاعات کشفشده در مرحله نخست، در شب میلاد امام علی (ع) در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد. در گام نخست، فرجالله میزانی مسئول تشکیلات کل، انوشیروان ابراهیمی مسئول فرقه دموکرات آذربایجان، محمدمهدی پرتوی مسئول سازمان های مخفی و نظامی، رحمان هاتفی مسئول وقت سازمان ایالتی تهران چهار عضو رهبری حزب توده که جلسه هیات دبیران را تشکیل میدادند، پس از دستگیری حجری، در ضربه اول دستگیر شدند.
🔸در این عملیات، حدود ۱۷۰ نفر از کادرهای حزبی، اعضای سازمانهای مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و همچنین بیش از ۵۰۰ نفر در شهرستانها دستگیر شدند. در این عملیات همچنین حدود ۸۰ واحد خانه مخفی حزب، سه محل جاسازیشده اسلحه، شامل ۲۰۰ قبضه انواع سلاح کمری، تفنگ ژـ۳، کلاشنیکف، آرپی.جی۷، تیربار و مقادیر زیادی فشنگ و نارنجک، صدها دستگاه اتومبیل و موتورسیکلت، انواع وسایل چاپ و تکثیر و آرشیوهای محرمانه حزبی و قریب به نه میلیون تومان وجه نقد به دست آمد.
♦️حزب توده دارای قریب به ده هزار عضو و هوادارانی بود که اکثریت آنها در سازمانهای رسمی حزب سازماندهی شده بودند و مستقیماً در جریان توطئهها و اقدمات پنهانی حزب قرار نداشتند. از همینرو، تمام تلاشها بر بازگردادن این عناصر با تکیه بر اطلاعرسانی و افشای توطئههای خیانتبار حزب توده بود. گام نخست در افشای ماهیت حزب، مصاحبه رادیو تلویزیونی تعدادی از برجستهترین سران حزب و اعتراف صریح آنان به مشارکت در تخلفات قانونی و توطئههای پنهانی و جاسوسی بود. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۸۹
🔰 سیر روشنفکری در ایران
سؤال مهم این است که روشنفکر چه ویژگیهایی دارد که فیلسوف، فقیه، فیزیکدان و ریاضیدان برجسته را روشنفکر نمیگویند، گرچه، همه آنها اهل فکر و دانشمند باشند؟ و چرا روشنفکران درباره چیستی و چرایی روشنفکری یکسان سخن نگفتهاند؟
جلال آل احمد از معایب و خیانتهای روشنفکری و کج رویها و ناملایمات و غربزدگی آنها سخن گفته و شریعتی با رویکرد مثبت به مزایای روشنفکری نگریسته است.
البته شریعتی به معایب روشنفکری اشاره میکند و میگوید: «در موقعی که مشروطیت عملی شد، قوانین بلژیک را ترجمه کرده و به جای سنّتهای استبدادی و بومی ایران بکار بردند، درحالیکه مردم ایران به آن حدّ تکامل و خودآگاهی نرسیده بودند، بدون خودآگاهی مردم، هر راهحلی در حوزههای عملی و زوایای کتابخانهها و گوشه کافههای روشنفکری محبوس خواهد ماند».
♦️پس شریعتی، عدم توجّه روشنفکری عصر مشروطیت نسبت به سنّت و خواست و نیازهای مردم و فاصلهگرفتن از مردم و طبقه عام جامعه را یکی از معایب روشنفکری معرفی میکند که زاییده بیماری خودبزرگبینی و بیاعتنایی به دیگران و عدم روحیه نقدپذیری، عدم تأمل در آراء و نظریههای خود است، امّا به خیانتهای روشنفکران نمیاندیشد.
آل احمد «فرنگیمآبی، بیدینی یا تظاهر به آن یا سهلانگاری به دین، درسخواندگی، بیگانهبودن نسبت به محیط بومی و سنّتی، جهانبینی علمی داشتن و دموکراسی و آزاداندیشی» را از مؤلفههای روشنفکری معرفی میکند.
جلال آل احمد، فعالیت روزانه و همراه با تفکّر و ابتکار برای حلّ مشکلات اجتماعی با هدف توسعه علم و فرهنگ و هنر و ارزشهای برتر را گوهر روشنفکری معرفی میکند.
🔹شاید هم بتوان به طور نسبی، تندروی، شور و هیجان همراه با احساسات و مخالفت با تحجّر، خرافات و افسانهسرایی، فعالیت بیشتر در نهادهای مطبوعاتی و دانشگاهی و گسترش فعالیت در عرصه سیاست، تاریخ، اقتصاد، جامعهشناسی و ضرورت مبارزه با استبداد و تأکید بر آزادیهای فردی و اجتماعی و ضرورت ایجاد تحوّل در جامعه و تحرّک مردم را از ویژگیهای روشنفکری تلقّی کرد؛ زیرا روشنفکری، دغدغه عقبماندگی و انحطاط و عدم پیشرفت را در سر میپروراند و تحجّر و استبداد را دو عامل اصلی آن دغدغهها و آسیبها میشمارد.
🔸ـ ولی آیا واقعاً روشنفکری، همیشه همراه با الحاد است؟
ـ آیا روشنفکری با اصلاحطلبی و احیاگری ملازم است؟
ـ نسبت روشنفکری با مفهوم تساهل و تسامح چیست؟
ـ چه رابطهای میان روشنفکر و مفسّر دین وجود دارد؟
ـ رابطه روشنفکری با سنّتستیزی یا التقاط چیست؟ ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۶
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
♦️چگونگی شکلگیری سازمان
بعد از اینکه تعداد زیادی از افراد حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستگیر شدند، تعدادی نیز کشته و عدهای به خارج از کشور فرار کرده و تعدادی هم با رژیم شاهنشاهی همآوا شدند، گروهی از جوانان ماجراجو که در حزب توده فعالیت میکردند، و از حزب توده و جبهه ملی نا امید شده بودند، گروهی را تحت عنوان گروه رزم آوران توده تشکیل دادند. افرادی نظیر عباس سورکی، عبدالحسین مدرسی، ناصر آقایان، بیژن جزنی، حسین نعمتی، مهدی شیری و. . . که در جلسات خود عملکرد گذشته حزب توده و شوروی را نقادی میکردند.
🔹در ابتداء با ذهنیت و سوابقی که بعضی از آنها در جبهه ملی و فعالیتهای دانشگاهی داشتند، در جلسات جبهه ملی، حزب ملیت و گروه ارانی شرکت وسیعی در تشکیل گروه ضد استعماری داشتند که به دلیل داشتن نظرات تند و مشی مسلحانه از همان گروهها و افراد رانده شدند و از سال ۱۳۴۴ در بین خود اقدام به تهیه اسلحه و آموزش نظامی کردند.
این گروه که میتوان آنان را پایهگذار و کادر اصلی "سازمان چریکهای فدایی خلق" نامید، بدون اینکه هیچ گونه عملیاتی داشته باشند در سال ۱۳۴۷ دستگیر شدند.
آنها در زندان، به کار تشکیلاتی خود ادامه دادند و تشکل خود را حفظ نمودند. این سازمان تا اسفند ۱۳۴۹ اسمی نداشت و در اواخر فروردین ۱۳۵۰ از ادغام دو گروه چپ گرا که سابقه فعالیت آنها از اواسط دهه ۱۳۴۰ شروع شده بود، تشکیل گردید که ایدئولوژی رسمی آنان، مارکسیسم- لنینیسم، و معتقد به مبارزه مسلحانه بودند.
این دو گروه عبارت بودند از گروهی که بیژن جزنی، عباس سورکی، غفور حسنپور، علیاکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی و حمید اشرف از مؤسسان آن بودند (گروه یک) و گروه دیگری که مسعود احمدزاده هروی و امیر پرویز پویان از پایهگذارانش بودند (گروه دو).
🔸گروه یک که به گروه جزنی شهرت یافت عمدتاً از افرادی تشکیل شده بود که در دهه ۳۰ و ۴۰ به مبارزه روی آورده بودند و در مبارزات سیاسی جبهه دوم ملی شرکت فعالی داشتند.
بیژن جزنی در نوروز ۱۳۴۲، با چندتن از فعالان جنبش دانشجویی مانند حسن ضیاء ظریفی و عباس سورکی گروهی را تشکیل داد که بعدها به «گروه جزنی - ظریفی» (گروه یک) معروف شد. در روز ۲۳ دی ۱۳۴۶ به مناسبت شب هفت غلامرضا تختی گردهمایی باشکوهی بر سر مزارش برپا شد. جزنی یکی از برگزارکنندگان اصلی این مراسم بود.
یک ماه پس از مرگ تختی در بعد از ظهر روز ۱۷ بهمن ۴۶، بیژن جزنی و عباس سورکی بازداشت و بهزندان قزل قلعه برده شدند. در روز ۱۸ بهمن ۴۶، ساواک شمار دیگری از اعضای گروه جزنی را دستگیر کرد، از جمله، سعید (مشعوف) کلانتری (دائی بیژن)، محمد چوپانزاده، حسن ضیاءظریفی، عزیز سرمدی، احمد جلیل افشار، ضرار زاهدیان، سیروس شهرزاد. دادگاه گروه جزنی بهریاست تیمسار ضیاء فرسیو، در بهمن ۱۳۴۷، حدود یک سال پس از دستگیری آنها، برگزار شد.
♦️گروه جزنی پس از دستگیریهای سال ۱۳۴۶ از هم نپاشید و شماری از اعضای آن از دستبرد ساواک درامان ماندند و چندی بعد، گروه را تجدید سازمان کردند. بازماندگان گروه عبارت بودند از: علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسنپور، رحمتالله پیرونذیری، اسکندر صادقینژاد و حمید اشرف.
اعضای ادامهدهنده گروه جزنی در بیرون از زندان، در سال ۱۳۴۹ بهآمادگی برای عملیات مسلحانه دست یافتند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۰
🔰 سیر روشنفکری در ایران
به تعبیر آیتالله خامنهای، بهنظر میرسد که روشنفکری از اوّل بیمار به دنیا آمد و در ایران بیمار ظهور کرد. امّا شاید بتوان آنرا مداوا کرد و تفسیر صحیحی از آن ارائه داد.
روشنفکری در غرب بهصورت کلیساستیزی یا الحاد پدیدار گشت و کشورهای اسلامی نیز با نفی دینداری به سراغ تجدّد رفتند. حتی میتوان روشنفکری را نوعی بدیلسازی برای روحانیت تلقّی کرد. به همین دلیل، جریان روشنفکری با نشر مطبوعات و روزنامهها، روحانیت و رهبران دینی را واپسگرا و مخالفان اصلاحات و مدّعیان خرافه معرفی میکردند.
♦️برخی از نویسندگان معاصر، روشنفکری را فراتر رفتن از چارچوبهای سنّتی و رفتن بهسوی تحقّق ارزشهای جدید و ساختن دستگاه جدید برای تبیین وجوه مختلف زندگی و انتقاد از وضع موجود سیاسی و اجتماعی و بهکارگیری روش تعقّل و تفکّر در امور سیاست و فرهنگ و جامعه دانستهاند. با این وجود نمیتوان گفت که الحاد و بیدینی، لازمه غیر قابل انفکاک روشنفکری است و هر دو دسته دینداران و ملحدان در این جریان روشنفکری حضور دارند.
امّا روشنفکران دیندار و بیدین برخلاف جریان حاکم بر تفکّر و اندیشه جامعه حرکت میکنند و همچنین نمیتوان گفت که همیشه روشنفکران، اصلاحات را به ارمغان میآورند، البته آنها معمولاً درصدد اصلاح و تغییرند و لذا با عالمانی مانند ابنسینا و پاستور تفاوت دارند و تفاوت میان ابنسینا و سیّدجمال در همین نکته است.
🔹البته نباید از عنصر تساهل و تسامح در جریان روشنفکری سکولار غربگرا غفلت کرد. به همین دلیل، نمیتوان هر روشنفکری را مفسّر و عالم دینی دانست، امّا عالمان دین با توجّه به آگاهی از روشمندی و ضابطهمندی تفسیر میتوانند علاوه بر مفسّر دین، روشنفکر نیز باشند. و لذا روشنفکرانی که از هرمنوتیک متون مقدّس اسلام آگاهی ندارند، به تفکّر التقاطی گرفتار میشوند و با دغدغه نیازهای متغیّر جامعه و انسان، عنصر زمان و مکان را در ارزشها و باورهای دینی، بدون ضابطه دخالت میدهند.
🔸همه روشنفکران علاوه بر اینکه هیچگاه از وضع موجود جامعه خویش راضی نبودند، در واقع دو دغدغه اساسی داشتند:
ـ دغدغه اوّلشان این بود که یک نوع انحطاط و عقبماندگی و نابسامانی فرهنگی و اجتماعی در جامعه احساس میکردند. این دغدغه را هم شهید مطهری، هم شریعتی، هم بازرگان، هم میرزا ملکمخان و هم آخوندزاده داشتند.
ـ دومین دغدغهشان، دغدغه ارتباط دینداری یا سنّت با تجدّد بود، تجدّد بهمعنای نوآوری یا مدرنیته. ما چگونه مطالب نو و جدیدی را که وارد جامعه میشود با دینداری آشتی بدهیم؟ اصلاً میتوان اینها را آشتی داد؟ اگر تعارض دارند، تعارض آنها، قابل حل است یا خیر؟ دینرا کنار بزنیم یا نوآوری را؟ پس وجه مشترک همه روشنفکران این بود که وضع موجود مناسب نیست و باید تغییرش داد.
امّا راه حل گرایشهای روشنفکری متفاوت بود.
روشنفکران سکولار میگفتند: «راه درمان این است که دین را محدود یا حذف کرده و به حاشیه برانیم و در بست سراغ غرب یا شرق برویم.» کسیکه به اصالت غرب اعتقاد داشته، سکولار غربگرا و کسی که به اصالت شرق اعتقاد داشت، سکولار شرقگرا بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۷
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
ادامه چگونگی شکلگیری سازمان...
گروه دو نیز که به گروه احمدزاده شناخته شده بود در مقایسه، تجربه مبارزه عملی کمتری داشت و شناخت عینی از حزب توده نداشتند. برخی از اعضای این گروه سابقه فعالیت در جبهه ملی در سالهای چهل را با خود داشتند، ولی تجربهٔ انقلاب کوبا و مبارزهٔ چریکی در آمریکای لاتین، جایگاه ویژهای را در این گروه به خود اختصاص داده بود.
♦️تفاوت دیدگاههای جزنی و احمدزاده
گروه جزنی و گروه احمدزاده در فاصله ماههای شهریور تا دی ۱۳۴۹ بر سر انتخاب «استراتژی و تاکتیک مبارزه مسلحانه» مباحثات طولانی داشتند. جزوه «آنچه یک انقلابی باید بداند» که در آخر تابستان ۱۳۴۹ به نام علیاکبر صفایی فراهانی درآمده بود، کلیترین برداشتهای دیدگاه اول (=دیدگاه جزنی) را بهدست میداد. جزوههای «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» (بهار ۱۳۴۹)، بهقلم امیرپرویز پویان و «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» (آخر تابستان ۱۳۴۹)، نوشته مسعود احمدزاده، دیدگاه دوم را مطرح مینمود.
هر دو گروه در پژوهشها و بررسیهای خود به این نتیجه رسیده بودند که جامعه ایران پس از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی تبدیل به جامعهای سرمایهداری شدهاست؛ بهواسطه دیکتاتوری است که تودههای زیر ستم از حرکت واماندهاند؛ و بر پیشاهنگ است که با برافروختن آتش مبارزه مسلحانه و از خود گذشتن و جانبازی، تودهها را از حالت خمودی و خموشی درآورد و «انرژی ذخیره تودهها را بهانفجار بکشاند»...
🔹گروه جزنی معتقد به کار در شهر و روستا بودند. به باور آنها، «چون هدف از اولین اقدامات مسلحانه، تغییر فضای سیاسی جامعه و بهطورکلی تبلیغ مسلحانهاست، عملیات مسلحانه در روستا و شهر میتوانند یکدیگر را کامل کنند و گذشته از آن، وجود سلولهای مسلح در کوه و شهر، بهمثابه یک عامل حمایتکننده تاکتیکی، میتواند مورد استفاده قرارگیرد… جنبش روستایی میتواند کادرهایی را که در شهر امکان ادامه مبارزه ندارند، به خود جلب کنند و با اجرای عملیات مسلحانه، قوای دشمن را در مناطق وسیعی بهخود مشغول دارد و این مناطق را بهطور وسیعی «سیاسی» کند. همچنین، جنبش چریکی شهری با برهم زدن نظم شهرها، میتواند قسمتی از قوای دشمن را تجزیه کرده و سیستم عصبی دشمن را نیز مورد آسیب قرار دهد...»
گروه جزنی (گروه جنگل) برای آغاز مبارزه مسلحانه جنگل گیلان را برگزیده بود، اما، گروه احمدزاده جنگ چریکی شهری را ترجیح میداد.
🔸گروه احمدزاده متکی بر تجارب و تئوری انقلاب برزیل، پیشنهاد سازماندهی جنگ چریکی شهری را میداد و معتقد بود که جنبش باید اول، در شهر دور بگیرد و سپس، کار در روستا، متکی به مبارزه دور گرفته در شهر، آغاز گردد و در این مرحله مبارزه، بهطور عمده از شهر به روستا منتقل گردد.
به هر حال، تماس دو گروه در سراسر پاییز ۴۹ به بحثهای تئوریک گذشت…
در دیماه ۴۹، دو گروه بر سر تنظیم برنامه مبارزات آینده به توافق رسیدند و از جمله، بر این توافق شد که گروه احمدزاده-پویان چند تن از اعضایش را برای اعزام به جنگل آماده کند. از این گروه احمد فرهودی در بهمن ۴۹ به جنگل اعزام شد و به دسته چریکی جنگل به فرماندهی علیاکبر صفایی فراهانی پیوست. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۱
🔰 گونهشناسی روشنفکری ایرانی
گونهشناسی نخست: تاریخ دقیقی برای ورود این کالای فرهنگی به ایران در اختیار نیست تا بتوانیم گونهشناسی متقنی ارایه دهیم، لیکن شاید بتوان شکست نظامی ایران از روس و اعزام دانشجویان به فرنگ در زمان عباسمیرزا و نوشتن سفرنامهها و سیاحتنامهها پس از بازگشت به وطن و تأسیس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ قمری و آموزش دروس غیر اسلامی در آنجا و نهضت ترجمه آثار خارجی به ایرانی را زمان ظهور این پدیده به ایران دانست. با توجّه به این مقطع تاریخی، در یک گونهشناسی روشنفکری، میتوان تمام روشنفکران و جریانهای روشنفکری در ایران را به سه دسته تقسیم کرد:
۱. روشنفکران آتئیست؛
۲. روشنفکران سکولار؛
۳. روشنفکران دیندار.
♦️روشنفکران آتئیست کسانی بودند که اعتقادی به دین نداشتند.
روشنفکران سکولار به حضور دین در فعالیتهای اجتماعی اعتقاد نداشتند و اینها نیز به دو دسته کلّی تقسیم میشدند:
روشنفکران سکولار غربگرا و روشنفکران سکولار شرقگرا که ابتدا این گروه به دلیل حضور فعّال کمونیستها و نفوذ زیاد تودهایها در ایران بیشتر مورد توجّه بود.
پیدایش روشنفکری باعث شد تا جریان غرب گرایی و غربزدگی پدید آید و گونهشناسی دیگری آشکار گردد. گروهی مانند: آخونداف و ملکمخان با احساس درماندگی و بیلیاقتی به تقلید فرومایه از غرب مبتلا شدند و گروه دیگری، جریان بازگشت به خویشتن و بازگشت به اسلام را در برابر موج غربزدگی بهوجود آوردند.
🔹این جریان، رشد فزایندهای یافت و در درون خود به دو گرایش تقسیم گردید:
الف) جریان تفکیک جنبههای مثبت غرب از جنبههای منفی آن
متفکّران این جریان بر این باور بودند که تنها باید در تکنولوژی و علم و دستاوردهای مثبت تمدّن غرب با آگاهی، نه کورکورانه از غرب تبعیّت کرد، امّا با نظام ارزشی و ایدئولوژی غربی، قاطعانه باید مبارزه نمود؛ زیرا اسلام با افکار جدید سازگاری دارد و ناآگاهی از اسلام راستین و جلوگیری استعمار از ترقی کشورها، باعث عقبافتادگی مسلمانان و کشورهای آنها شده است.
مرحوم سیّدجمالالدین اسدآبادی (۱۸۷۹ م) پایهگذار این تفکّر بود. او با شعار زدودن اسلام از خرافه و لزوم آشنایی مسلمانان با پیشرفتهای علمی و فنی جدید و مبارزه با استبداد و استعمار به تبیین و تحقّق این جریان پرداخت و بزرگانی مانند: میرزا کوچکخان، شیخ فضلالله نوری، مدرس، جلال آل احمد، شهید مطهری و شریعتی، این رویکرد را ادامه دادند. امام خمینی (ره) نیز در فرمایشاتشان از این رویکرد حمایت میکردند. البته در گستره راه حل و نوع برخورد، تفاوتهای فراوانی به چشم میخورد.
🔸ب) جریان مبارزه کلّی با غرب
این جریان با دو رویکرد سنّتی و متجدّد در جامعه رواج یافت. سنّتیها بر این باور بودند که راه حلّ نجات ایران تنها با تکیهزدن به رهیافتهای سنّتی، ممکن است و هرگونه الگوگیری از راه و رسم زندگی فرنگیان، نهتنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه بر مشکلات میافزاید.
رساله «شیخ و شوخ»، نمادی از غربگرایی و سنّتگرایی است که به طنز درآمده است.
متجدّدین دینی هم مانند: احمد فردید (۱۲۹۱ ـ ۱۳۷۳)، سیّدحسین نصر (۱۳۱۲ـ ...) و رضا داوری (۱۳۱۲ ـ ...) با وجود تفاوتهایی که دارند، به این جریان گرایش داشتند؛
♦️فردید، با طیکردن مقدّماتی به این نتیجه میرسد که غرب را بهعنوان یک هستیشناسی و یک شیوه زندگی باید ترک گفت.
سیّدحسین نصر با انتقاد شدید از تجدّدگرایی، به ویژگی بارز عصر جدید حمله میکند و آنرا طغیان انسان علیه خدا و جدایی عقل از نور معرفی مینماید.
رضا داوری نیز غرب را یک کلیت و مجموعهای واحد و یک نحوه تفکّر و عمل تاریخی معرفی میکند، بهگونهای که علم و تکنولوژی با باور و ارزش توأم است.
به نظر وی، تکنولوژی نهتنها مردم را ارباب خود نساخته؛ بلکه آنان را فرمانبردار خود کرده است؛ یعنی وسیله آزادی به ابزار اسارت تبدیل شده است. غرب از دیدگاه داوری، مجموعهای یکپارچه است که نمیتوان چیزهایی را به دلخواه از آن برگزید. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۳۸
🔰 سازمان چریکهای فدایی خلق
شکست ابتدایی در جنگل
در سال ۱۳۴۹ش که بحث جنگهای چریکی روستایی و شهری میان اعضای این دو تشکیلات به میان آمده بود، متعاقب آن جستجو برای یافتن محلی مناسب برای عملیات های چریکی آغاز شد.
آنها در قالب دستجات مختلف در پوشش گردش و سفر علمی به دهات و جنگلها و شهرستانها سفر کرده که در نهایت جنگل های شمال کشور را انتخاب و اولین گروه خود را به آنجا فرستادند تا ضمن تحقیقات بیشتر و ساختن استحکامات، در آنجا تمرین کنند و بتوانند آغازگر جنگهای چریکی روستایی و شهری باشند، اما این گروه خیلی زود به دام افتاد، زیرا زمان بسیار بدی را برای این کار انتخاب کرده بودند.
♦️زمستان سال ۱۳۴۹ برف و باران و خلوتی محیط و غیر بومی بودن افراد، زود جلب نظر کرد و از طرفی ارتباط گروه با ده شهر جهت تامین وسایل و مایحتاج به سختی انجام میگرفت و پوشش تبلیغی مناسبی نیز در محیط وجود نداشت، لذا عدهای از مردم محلی احتمال میدادند که اینها سارق باشند و بالاخره مسئله کمونیست بودن آنها با درنظر گرفتن روحیه مذهبی مردم آن مناطق و خاطرات تلخ خیانت ها و اعمال کمونیستها در نهضت جنگل، این گروه را با شکست مواجه ساخت.
🔹دستگیری و اعدام اعضای گروه
با لو رفتن و دستگیر شدن یکی از اعضای گروه که رابط بین گروه و حزب توده بود، چریکها برای نجات او به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند، ولی مامورین پاسگاه، رابط را قبلاً به شهر فرستاده بودند، آنها پاسگاه را خلع سلاح کرده و بالاجبار به داخل جنگل گریختند. در پاسخ به این عملیات رژیم پهلوی با شدت عمل هر چه تمامتر جنگل را محاصره کرد و با بمبهای آتشزا، نقاط مشکوک را از درختان خلوت کرد و از راه زمین و هوا نیروهای ورزیده خود را اعزام داشت که ضمن چند برخورد مختصر، کلیه افراد گروه را دستگیر و اعدام و یا محکوم به زندانهای مختلف کرد.
🔸گروه جنگل مجموعاً ۲۲ نفربودند که
۱۷ نفر دستگیر شدند و از این ۱۷ نفر ۱۳ نفر: علی اکبر صفایی فراهانی، غفور حسنپور، هادی بندهخدا، احمدفرهودی، هوشنگ نیری، اسکندر رحیمی، جلیل انفرادی، عباس دانش، محمدهادی فاضلی، اسماعیل معینی، شعاعالدین مشیدی، ناصر سیفدلیل صفایی و محمدعلی محدث قندچی در تاریخ ۲۶ اسفند ۴۹ تیرباران شدند.
ودر بازجوئیها، شبکه شهری آنان نیز شناسائی شد و خصوصاً رهبران و افراد موثر گروه از قبیل حمید اشرف، زیبرم مفتاحی، پویان صفائی فراهانی و ... لو رفتند و رژیم ضمن چاپ عکسهای آنها برای دستگیر کننده هریک، صد هزار تومان جایزه تعیین کرد.
♦️این دو گروه در نهایت ، پس از واقعه سیاهکل و اعدام ۱۳ نفر از اعضایش در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹، بهطور کامل بههم پیوستند و به عنوان:
«چریکهای فدایی خلق ایران»
و مدت کوتاهی بعد با عنوان:
«سازمان چریکهای فدایی خلق ایران»
(سچفخا) اعلام موجودیت کردند.
ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi