eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
845 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۴ 🔰 ادامه میرزا ملکم خان... ملکم خان علی رغم داشتن سابقه های مذهبی سنتی و تظاهرات اسلام خواهانه ، اصولا نمی توانست به ادیان ، به چشم یک آیین و ایدئولوژی که راهنمای عمل باشد ، نگاه کند . ملکم اعتقاد داشت که غرب از جهات مادی و فنی پیشرفت بسیار داشته و تفوق خرد کننده ای بر شرق و از جمله ایران دارد . او در این جا دست به یک تعمیم می زند و آن پذیرش برتری غرب در زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، مقررات و روابط زندگانی نسبت به شرق است . ملکم معتقد است که نه تنها رفتار های اجتماعی ملل شرق بلکه تعالیم و اعتقادات آن ها هم در این داوری از موقعیت مطلوبی برخوردار نیست. به عبارتی دیگر ، او دست آوردهای بشری انسان در مغرب زمین را از جهات فنی و روابط اجتماعی ، بر نمونه های (عینی وحی) خاصه در چهره ی دین و مذهب در شرق ، برتر می داند . ♦️ملکم با وجود این اعتقاد و باور ، حاضر گردید امتیازاتی به علماء و روحانیون داده و اسلام را همانند (اصول نظم فرهنگ) معرفی نماید تا بتواند آن باور را در جامعه نشر دهد. نکته ی شایان توجه این که ملکم به طور فرضی و از زبان (فضول) می گوید که مردم ایران مایل نیستند دین خود را از دست داده و به سلک فرنگیان و کفار در آیند و مجتهدین اجازه ی این کار را نمی دهند . ملکم به دنبال این ایراد ، از زبان وزیر به پاسخگویی پرداخته و ناگزیر می شود که روحانیون و مجتهدین را بهترین درک کنندگان (نظم یوروپ) معرفی نماید وعدم مغایرت میان (اصول نظم فرنگ) با ( شریعت اسلام ) را اعلام دارد. 🔹در زمینه ی مشروطه نیز همین ترفند کثیف از سوی ملکم خان و سایر همپالکی های او اجرا گردید : ملکم خان از پشتیبانان یکدنده ی آوردن ارزش های غربی به ایران و از هوا خواهان سرمایه گذاری کشورهای استعمارگر اروپا در این کشور بود. وی راه حل دشواری های ایران را بیش از هر چیز، در آوردن رژیمی می دانست که بر پایه ی قانون استقرار داشته باشد. ملکم خان مانند دوستش آخوند زاده، آگاه بود که تئوری مشروطه غربی با مبانی اسلام از جنبه های گوناگون، به ویژه مرتبه ای که مذمت در یک نظام مشروطه غربی می تواند داشته باشد، تفاوت دارد؛ ولی ... این مطلب را هرگز به شیوه ی آشکاری بیان نکرد و در نتیجه ناچار شده است مطالب ضد و نقیض بگوید. 🔸ملکم گرچه به‌ دلیل پایان عمرش نتوانست نقش مستقیمی در مشروطیت داشته باشد، ولی در زمینه‌سازی فکری و آماده‌سازی فضای فرهنگی و سیاسی این جریان تاثیر جدی داشت. برخورد ملکم با مساله ی مشروطیت مانند برخورد مستشارالدوله بود. هر دو می خواستند اسلام را با مشروطه گری گونه ی غربی در ظاهر آشتی دهند . این حرکت ملکم خان را محققین به عنوان یک (رنسانس اسلامی) یا (پروتستانتیزم) دانسته اند که او برای نفوذ در جامعه و پیشبرد افکار غرب گرایانه اش ، به آن توسل جسته است. از نظر وی اسلام تنها یک مذهب نبوده بلکه سیستم کامل یک سازمان اجتماعی می باشد که همگام کردن آن با تمدن، از ریشه کن کردن آن آسان تر است. طرح وی شامل یک رنسانس اسلامی شبیه به رنسانس مسیحیت بود که اصلاحات لوتر را باخود به همراه آورده بود. وی به منظور اجرای نقشه ی خود ، خویشتن را به صورت مدافع دینی که از قرآن ناشی می شود در آورد! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(15) 🔹 شیخ علی تهرانی، مبارز دیروز.! (1) 🔴 از روحانیون سقوط کرده از قطار انقلاب، شیخ علی مرادخانی ارنگه معروف به «شیخ علی تهرانی» است. 🔴 او پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال ۱۳۴۰ از طرف امام خمینی (ره) جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرم‌آباد شد. 🔴 با سیده‌بدری حسینی خامنه‌ای، دختر مرحوم حاج سیدجواد خامنه‌ای و خواهر ناتنی آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای ازدواج کرد. 🔴 وی از استادان برجسته حوزه علمیه مشهد شمرده می‌شد و یکی از مریدان سرسخت به حساب می‌آمد. 🔴 در دهه ۴۰ و ۵۰ علی تهرانی به همراه شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد، سیدعلی خامنه‌ای، واعظ طبسی، محمدرضا محامی و برخی مبارزان دیگر، مبارزات ضد طاغوتی مشهد را رهبری می‌کرد. 🔴 در پی تبعید امام خمینی به عراق، علی تهرانی چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود ادامه داد. 🔴 در روز ۵ آبان ماه سال ۱۳۵۷ که تظاهرات بسیار بزرگی در مشهد برگزار شد، نماز جماعت به امامت شیخ علی تهرانی اقامه شد. 🔴 بار دیگر در روز ۸ آبان تظاهرات بزرگی ترتیب داده شد و تظاهر کنندگان در محوطه باشگاه دانشگاه فردوسی اجتماع کردند. در این اجتماع سیدعلی خامنه‌ای و شیخ علی تهرانی سخنرانی کردند. 🔴 همچنین در اجتماع بزرگی که در ۱۶ آبان ۵۷ در استادیوم سعدآباد مشهد برگزار شد، تهرانی سخنرانی کرد و در آن مردم را به همبستگی و اتحاد بیشتر برای رسیدن به هدف آزادی و حکومت اسلامی دعوت کرد. ادامه دارد... @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۵ 🔰 ادامه میرزا ملکم خان... ملکم خان برای رسیدن به مقصود خود ، چندکار عمده را انجام داد : ۱- ایجاد محفل شبه فراماسونی به نام فراموشخانه در ایران که بعد ها به صورت مجمع و جامع آدمیت به کار خود ادامه داد. از طریق این محافل، افراد را با اصول فرهنگ و تربیت غربی (اومانیسم) آشنا و کنار گذاردن مرز بندی های فکری و اعتقادی را تحت عنوان (جهان وطنی) و پذیرش هر اعتقادی در کنار هم، عملا ترویج می کرد . ۲- گشودن پای شرکت ها و کارکنان خارجی به ایران که قطعا با ترویج و نشر مبانی فکری غربی و لایه های سطحی تقلید از رفتار های اجتماعی و فرهنگی آنان همراه می شد. ۳- اقدام به تغییر نگاه دولتمردان به ساختار اداری کشور و تقلید از غرب، که با رساله ی (کتابچه ی غیبی) یا (دفتر تنظیمات) شروع کرد. این دفتر خطاب به مشیرالدوله (میرزا جعفر خان) که ریاست دارالشورای دولتی را به عهده داشت نوشته شده است. در این کتابچه هم ملکم خان اصول کشورداری را مانند اصول تلگراف دانسته و اولیای امور را از هرنوع ابداع در تنظیم روابط اجتماعی بر حذر داشته و راه را در اخذ کامل (اصول نظم) از فرنگ دانسته است ! ۴- حمایت و دفاع از فرقه شبه اسلامی وساخته دست استعمارگران، به طوری که وی از سوی بابی ها، بارها مورد تایید قرار گرفت. ♦️آخوندزاده، ملکم را (روح القدس) می خواند. میرزا آقاخان اشاره می کند که: در میان بعضی از حظرات بابی ها این صحبت به میان آمده است که یکی از علائم ظهور امام زمان نزول عیسی مسیح از آسمان ها و تبلیغ او برای یک دین واقعی می باشد. آنها اعتقاد کامل دارند که ملکم خان همان عیسی مسیح است که به ارواح مرده جان می دهد ! وشیخ الرییس (ابوالحسن میرزا) از شاهزادگان قاجار که ارتباط با عناصر منحرف از دین بابی ها را داشته است، او را (حضرت اشرف آدم ) می نامد ! و همه این تعابیر و ارتباط از آن جهت است که بین اندیشه و عمل ملکم خان با کارکرد بابی ها و بهایی ها، همسویی و هماهنگی وجود دارد و آن از میان برداشتن اسلام نبوی و علوی از جامعه ایرانی است . 🔹ملکم‌ بر تغییر خطّ اسلام اصرار داشت و فراموش‌خانه و مجمع آدمیت را در ایران بنیان گذاشت. فکر لیبرال و تساهل و تسامح دینی، از اصول تعالیم آدمیت بود. ملکم نیز در فراموش‌خانه آیین انسان‌گرایی «اگوست کنت»، جامعه‌شناس فرانسوی را مطرح می‌ساخت. کتابچه غیبی ملکم‌خان در انجمن‌های تشکیل‌شده به مثابه قرآن تلقّی می‌شد. وی عقاید باب را با عقاید عیسی یکسان معرفی می‌کرد. فرقه بابیت ازلی نیز او را به‌عنوان رجعت عیسی می‌دانستند. ملکم گرچه به‌ دلیل پایان عمرش نقش مستقیمی در مشروطیت نداشت، ولی در زمینه‌سازی فکری و آماده‌سازی فضای فرهنگی و سیاسی مؤثّر بوده است. 🔸ملکم در روزنامه خود (قانون) به تبعیّت از نظام حقوقی و سیاسی لیبرالیستی و جایگزینی قانون وضع‌شده توسط بشر به جای شریعت و قوانین آسمانی دعوت می‌کند. در «کتابچه غیبی» به ترویج نوعی نظام پارلمانتاریستی اروپایی می‌پردازد و به‌عنوان مثال، از دولت اتریش نام می‌برد. در رساله «شیخ و وزیر» اخذ تمدّن غربی را حیاتی‌ترین وسیله برای تغییر اوضاع ایران می‌داند و با حرارت تمام، دعوت به اخذ تمام‌ عیار تمدّن غربی می‌کند. او می‌نویسد: «حرف من این است که قدرت دُوَل فرنگ، حاصل تدابیر مخصوص آنهاست. اگر باید صاحب آن قسم قدرت بشویم، پس به‌ناچار باید اصول تدابیر آنها را جمیعاً قبول نماییم». ملکم‌خان به تقلید از «اگوست کنت» که در اواخر عمر خود به تأسیس «دین انسانیت» (آیین پرستش انسان) پرداخته و خود، پیامبر آن گردیده بود، به تأسیس آیین شبه دین باطلی بر مبنای اومانیسم می‌پردازد. میرزا محمّدعلی‌خان علاءالسّلطنه در نامه‌ای به امین‌السّلطان در تاریخ ۲۲ جمادی‌الاوّل ۱۳۰۹ می‌نویسد: «ملکم به انتشار قرآن تازه‌ای که مطابق «اساس تمدّن اروپا» و شریعت اسلام و عبارت از هفت آیه است، پرداخته است». 🆔 @Jarianshenasi
🔴 مهمان ویژه صدام (2) 💢 شیخ علی تهرانی به محض ورود به عراق، تقاضای کرد که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار، وی به عنوان سخنگوی رژیم عراق تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولان نظام را شروع کرد. 💢 یک سال بعد از فرار علی تهرانی، همسرش نیز محل سکونت خود را به مقصد ترکیه ترک کرد و از آنجا به عراق رفت. 💢 در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ ، ،‌ همسر علی تهرانی در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد حضور یافت و گفت : «به همراه سه دختر و دو پسرش برای پیوستن به پدرشان از میان جبهه ایران عراق فرار کرده و به عراق آمده است و فاقد پاسپورت هستند». 💢 در عراق، مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد به سر می‌برد؛ در آنجا برای سال‌های طولانی در رادیو فارسی زبان بغداد مشغول به تبلیغات ضد جمهوری اسلامی بود. 💢 رژیم صدام از سخنان شیخ علی تهرانی علیه امام خمینی (ره) و جمهوری اسلامی، برای شکنجه روحی اسرای ایرانی در بند استفاده می‌کرد. 💢 از دیگر اقدامات علی تهرانی در عراق، حضور در برخی مساجد شهرهای مختلف عراق و سخنرانی علیه جمهوری اسلامی بود. 💢 همچنین علی تهرانی بدنبال حضور در مجلس درس آقای بود که با مخالفت آقای خویی مواجه شد. اگرچه پس از مدتی توانست در درس ایشان حاضر شود اما هر جا که می‌نشست، تا شعاع چند قدمی، شاگردان آقای خویی از او فاصله می‌گرفتند». ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۶ 🔰 میرزا یوسف‌خان مستشارالدّوله میرزا یوسف خان، پسرحاجی میرزا کاظم مهاد مهینی، تاجر تبریزی است. مستشارالدّوله یکی دیگر از شخصیت‌های سیاسی، اجتماعی روشنفکری در دوران قاجار است که در سال ۱۲۴۰ ق در تبریز به دنیا آمد و در سن ۷۳ سالگی در سال ۱۳۱۳ ق در گذشت. نخستین آشنایی میرزا یوسف‌خان با مبانی سیاسی و فکری غرب به زمانی برمی‌گردد که در سمت منشی کنسول‌گری انگلیس در تبریز خدمت می‌کرد. وی بعد از چندی استعفا داده و به خدمت وزارت امورخارجه درآمد. در سال ۱۲۷۰ هجری قمری(۱۸۵۳ م) به فرمان ناصرالدین شاه به سمت کارپردازی (قنسولی) حاجی ترخان روسیه مامور شد و هشت سال در آنجا به سربرد. ♦️در سال ۱۲۷۹ هجری قمری به سمت شارژدافر (کاردار) ایران در پترزبورگ تعیین شد و در سال ۱۲۸۰ هجری قمری ژنرال کنسول ایران در تفلیس گردید و چهار سال در این شهر اقامت داشت. تفلیس در این هنگام محل اقامت اغلب روشنفکران ایرانی و غرب زدگان روسی بود. در این مدت بود که میرزا یوسف خان با میرزا فتحعلی آخوند زاده آشنا و دوست گردید و تحت تاثیر افکار او قرار گرفت. مأموریت وی در تفلیس که در آن زمان، مرکزی برای تجمع آزادی خواهان غرب‌گرا بود، تأثیر پذیری وی از اندیشه غرب را افزایش داد و شاکله شخصیت او را بر مدار آموزه‌های غربی محکم‌تر نمود. 🔹در اواخر سال ۱۲۸۳ هجری قمری به کارداری سفارت ایران در پاریس منصوب و از طریق استانبول ترکیه عازم فرانسه شد. درمدّت اقامت وی درپاریس، چهار مرتبه به لندن رفت. در این ماموریت است که اولا با میرزا ملکم خان دوستی و مجالست پیدا کرد و با او سر و سری برقرار نمود و ثانیا به عضویت در لژ فراماسونری «کلمانت امیتیه» درآمد و افکار و اندیشه‌های لیبرالیستی او راسخ‌تر شد. وی در سال ۱۲۸۶ رساله ای بنام «کتابچه بنفش» درباره تاسیس راه آهن سرتاسری در ایران نوشت و به شاه داد. میرزا یوسف خان در سال ۱۲۸۷ هجری قمری در هنگامی که در پاریس کاردار سفارت بود، افکار سیاسی خود را در رساله «یک کلمه» نوشت. 🔸میرزا یوسف در سال ۱۲۸۷ هجری قمری به تهران بازگشت. در سال ۱۲۹۰ هجری قمری کارگزار خراسان گردید. پس از یک سال به تهران احضار شد و در سال ۱۲۹۹ هجری قمری وقتی میرزا یحیی خان مشیرالدوله قزوینی به وزارت عدلیه رسید او را به معاونت مستشاری خود منصوب و لقب مستشارالدوله را به نام وی صادر کرد. با انتشار انتقاداتی علیه دستگاه دولت در روزنامه اختر چاپ اسلامبول و همچنین ارتباطی که میرزا یوسف با فراموشخانه ملکم داشت، مورد اتهام قرار گرفت و از خدمت دولت عزل شد و به امر ناصرالدین شاه به زندان افتاد و پس از پنج ماه به شفاعت بعضی از دوستان از حبس خارج شده و خانه نشین شد، بعد از چندی به عنوان کارگزار آذربایجان راهی آن دیارگشت. وی در سال ۱۳۰۹ هجری قمری مجددا دستگیر و به قزوین تبعید شد. و بالاخره در سال ۱۳۱۳ در سن ۷۳ سالگی درگذشت و بنا به وصیتش، در محوطه شرقی قبرستان معروف به قبر آقا در جنوب تهران دفن گردید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
❇️ پایان کار شیخ علی تهرانی (3) ♨️ شیخ علی تهرانی در نهایت پس از یک دهه تبلیغ علیه جمهوری اسلامی، برای بازگشت به کشور ابراز تمایل کرد. او در سال ۱۳۷۴ خود را در یکی از پاسگاه‌های مرزی تسلیم نمود و بلافاصله به تهران منتقل شد. ♨️ دادگاه ویژه روحانیت وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی و تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را اعلام کرد. ♨️ اما با توجه به اینکه او شخصا خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود، با تخفیف، او را به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد. شیخ علی تهرانی از کارهای گذشته خود اظهار ندامت کرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست. ♨️ او در دادگاه با تاکید بر صحت مواضعش اعتراف کرد: «والله العلی العظیم موحدتر از آقای (ره) در جهان هنوز نیامده است». ♨️ که در زندان هم بند شیخ علی تهرانی بود در مورد او می‌گوید: 💢 «…ایشان گله­‌ای از این محکومیت نداشت چرا که ایشان می‌گفت: من در دادگاه به استناد آیاتی (از جمله آیات ۶۰ و ۶۱ سوره احزاب) گفتم من سه بار محکوم به اعدامم و دفاع هم نکردم و با پذیرفتن اتهام و قبول سه بار اعدام دادگاه پایان یافت». ♨️ سرانجام پس از گذشت بیش از 10 سال زندان، در سال 1384 مشمول عفو و آزاد شد. او در حال حاضر، در تهران در کنار همسر و فرزندانش زندگی می‌کند. https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۷ 🔰شخصیت و افکار میرزا یوسف خان (مستشار الدوله) شخصیت سیاسی و اجتماعی میرزا یوسف خان و افکار او تحت تاثیر مستقیم دو مولفه شکل گرفت. اولین عامل فریفتگی وی به پیشرفت ها و ظواهر کشورهای غربی است و عامل دوم، حشر و نشر و دوستی با روشنفکران غرب زده و دین ستیز می باشد که به بررسی هریک از این دو عامل و تاثیرش در افکار میرزا یوسف خان می پردازیم. ♦️ردیابی شخصیت میرزا یوسف خان در لیبرالیسم غربی در ردیابی فرهنگ سیاسی او باید گفت که نخستین آشنایی او با علم سیاست مغرب زمین در زمانی بود که به سمت منشی کنسولگری انگلیس در تبریز خدمت می کرد و در همان جا بود که با کتاب های لیبرالیستهای انگلیسی آشنا شد. ماموریت میرزا یوسف خان در تفلیس، که در آن زمان مرکزی برای تجمع آزادیخواهان غرب گرا بود، تاثیر پذیری وی را از اندیشه غربی شدت بخشید و شاکله شخصیت او را بر مدار آموزه های غربی محکم تر نمود. 🔹مقام سیاسی مستشارالدوله به عنوان ژنرال کنسول در تفلیس(۱۲۸۰-۱۲۸۳) که مرکز نهضت ترجمه فرهنگ جدید غرب و محل تجمع و ظهور صور مختلف اندیشه های نیهلیستی انقلاب مسیحی و آنارشیستی روسیه محسوب می شد، به همراه سیر و سفر در مسکو و سن پترزبوگ فرصت بیشتری به او داد تا آموزش های تجربی لیبرالیسم انگلیسی مطرح در کنسولگری را با مظاهر تمدن جدید در روسیه بیامیزد و مبانی نظری خود را تکوین بخشد. «بعدها، چندین سال اقامت در پترزبوگ و تفلیس یعنی مراکز آزادی خواهان روس، تحول بزرگی در افکارش به وجود آورد. در روسیه با افکار سوسیالیستهای فرانسه مثل «شارل نویسی» و «پرودون» و «سن سیمون» آشنا شد». 🔸بیشترین تغذیه ی سیاسی او از مکتب اصالت فرد فرانسوی و خردگرایی وابسته به آن بود. ملاقات های مکرر او با ملکم خان و مطالعه کتب متفکران انقلابی فرانسه مثل روسو و ولتر و منتسکیو و کتاب های دیگر و قوانین اساسی«مجلس موسسان» و کنوانسیون انقلابی فرانسه و اعلامیه حقوق بشر در ساخت اندیشه او تاثیر بسزایی گذارد و ثمره ی آنها کتاب «یک کلمه» اوست. بنابراین، کتاب «یک کلمه» که لب اندیشه و شخصیت فکری و سیاسی مستشارالدوله محسوب می شود، محصول فریفتگی وی از فرهنگ و ترقیات غربی است. دلدادگی میرزا یوسف خان به ترقیات و انتظامات و آزادی غرب و در یک کلمه« لیبرالیسم غربی» در جملات وی کاملا نمایان است. شالوده فکری که در روسیه و تفلیس در او شکل گرفته بود، در فرانسه و مسافرت هایش به انگلیس، قوام یافت و از او یک شخصیت به تمام معنا فرنگی و باب فرهنگ غرب ساخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
♨️ سید رضا صدر و آغاز ماجرا(1) ⛔️ از علمای پیاده شده از قطار انقلاب، آیت الله بود. وی برادر بزرگتر و فرزند آیت‌ الله‌ العظمی سیدصدرالدین صدر از مراجع ثلاث قم بود. ⛔️ سیدرضا صدر در درس فلسفه و عرفان شاگرد حضرت امام خمینی«ره» و در فقه و اصول شاگرد آیات عظام سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سید محمد محقق بود. ⛔️ وی در تیرماه ۱۳۴۶ شمسی راهی تهران شد و پس از حدود ده سال اقامت در این شهر، در اوایل سال ۱۳۵۷ مجدداً به قم بازگشت و پس از آن تا آخر عمر در این شهر به تدریس و تبلیغ مشغول بود. ⛔️ از جمله شاگردان او را می توان به آیات و حجج اسلام: حسین شب زنده دار، امام موسی صدر، سید ، علی اکبر ، علی دوانی، سید باقر خسروشاهی، محمدجواد و... اشاره کرد. ⛔️ تکاپوها و دغدغه های سیاسی سیدرضا صدر و همچنین روحیه ضد قدرت و ضد ظلم او نسبت به رژیم شاهنشاهی از او چهره‌‌ای مبارز ترسیم کرد. ⛔️ مبارزی که ساواک از او با تعابیری چون «روحانی افراطی»، «روحانی مخالف سلطنت و شاه» یاد می‌کند و لاجرم برای مقابله با فعالیت‌هایش دستور تبعیدش را صادر می‌کند، هرچند که این دستور پس از صدور، به اجرا در نیامد. ⛔️ اگرچه سیدرضا صدر قبل از انقلاب این گونه به مخالفت با رژیم پهلوی می پرداخت اما در ادامه راه و پس از پیروزی انقلاب، تبدیل به یکی از مخالفین جمهوری اسلامی شد. ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۸ 🔰شکل گیری شخصیت میرزا یوسف خان در حشر و نشر با مجذوبان فرهنگ غرب از عوامل مهم دیگری که در شخصیت مستشار الدوله تاثیر زیادی داشت، حشرونشر او با روشنفکرانی بود که همچون خود او، مجذوب و مرعوب فرهنگ و تفکر غربی و ترقیات آن سامان شده بودند. میرزا ملکم خان، میرزا حسین خان سپهسالار و آخوند زاده از جمله این دوستان محسوب می شوند. مجالست سری و علنی و مکاتبات یوسف خان با میرزا ملکم و آخوندزاده و سپهسالار، علیرغم برخی اختلافها، در شکل گیری افکار او تاثیر زیادی داشت. از جمله آن که وی نیز همچون ملکم خان، به تلفیق و انطباق مبانی تفکر غربی با اصول اسلام، برای ایجاد پذیرش در مردم، معتقد شد و در نگارش کتاب «یک کلمه» آن را مدنظر قرار داده و در جای جای آن با ذکر آیات و روایات تلاش می کند که اسلام را موافق با آنچه در غرب گذشته است، نشان بدهد. حتی در نگاشتن «یک کلمه» که اقتباس از قانون اساسی فرانسه است، تحت تاثیر نظرات ملکم خان قرار گرفته است. ♦️کتاب«یک کلمه»، ملاک اندیشه های میرزا یوسف خان کتاب «یک کلمه» مشهورترین اثر میرزا یوسف خان، ملاک و میزان خوبی برای ارزیابی اندیشه های اوست. این رساله، حاصل مطالعه در فکر و اندیشه و فرهنگ غرب بود که آن را در سال ۱۲۷۸ هجری قمری در پاریس نوشت و مقصود او از یک کلمه «قانون» است. بعضی هم آنرا تراوش در ضمیر او دانسته اند. نویسنده روزی در خواب هاتفی غیبی را می بیند. از او رمز موفقیت کشور های مغرب زمین (اروپا) را سوال می کند. هاتف غیبی در جواب وی، تمام پیشرفت های غرب را در یک کلمه می داند که آن یک کلمه قانون نام دارد. نویسنده سپس شرح می دهد که پس از بیدار شدن نزد یکی از دوستان خود که از تاریخ اسلام آگاهی کامل داشته می رود و از او چاره می جوید و پس از آن دست به تالیف این رساله می زند. 🔹بنابراین در می یابیم که مستشارالدوله، در این کتاب تلاش می کند تا با «قانون» که به نظر او رمز تمام ترقیات غرب است و «اسلام» که اعتقاد و ایمان مردم است، پیوند برقرار سازد. او نیز همچون ملکم خان دریافته بود که بدون بهره گیری از اسلام و بیان افکار و اندیشه های غربی در لفافه ای از اسلام، نمی تواند آن ها را مورد قبول و توجه مردم قرار دهد. منبع اصلی یوسف خان در تالیف این رساله، همان قوانین اساسی فرانسه مصوب ۱۷۹۱ و بیانیه حقوق بشر مصوب ۱۷۸۹ است. مستشارالدوله در پایان هرفصل تعدادی از آیات و روایات اسلامی را می آورد و آنها را با این قوانین مطابقت می دهد و نتیجه می گیرد که قانون اساسی فرانسه، کاملا مطابق با قوانین شریعت اسلامی است! 🔸به خاطر همین مطلب، ابتدا بر کتاب خود نام «روح الاسلام» نهاده بود که البته اقتباس از نام «روح القوانین» منتسکیو، متفکر غربی است! خود او در نامه ای که به فتحعلی آخوندزاده این باره نوشته است، می گوید: در این کتاب به جمیع اسباب ترقی و سیویلیزاسیون (تمدن) از قرآن مجید و احادیث صحیح، آیات و براهین پیدا کرده ام که دیگر نگویند فلان چیز مخالف آئین اسلام یا آئین اسلام مانع ترقی و سیویلیزاسیون است. آخوندزاده، در نامه های خود به مستشارالدوله، مغایرت قوانین غرب را با قوانین اسلام گوشزد می کند. البته او در این نامه ها، قوانین فرانسه را برتر از قوانین اسلام معرفی می کند و این طور القاء می نماید که قوانین اسلامی غیر مترقی و خشن است! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
✡️ مخالف اسلامیت نظام(2) ♨️ سیدرضا صدر، محمدرضا پهلوی شاه وقت ایران را فاسد و ضد اسلام و نظامش را دیکتاتوری می‌دانست اما با روش مبارزه انقلابی، مخالف بود. از نظر او روش‌های انقلابی زودگذر بود و باید روش‌های دراز مدت و موثر را دنبال کرد. ♨️ معتقد بود که اگر جامعه اصلاح شود خواه ناخواه حکومتی مانند حکومت شاه از داخلش بیرون نمی‌آید در این صورت اگر حکومت هم فاسد بشود بلافاصله جامعه کنارش می‌گذارد. ♨️ سید رضا، بعد از ورود به ایران در مدرسه علوی به دیدار استادش رفت، اما در همان دیدار با عنوان جمهوری اسلامی مخالف کرد. ♨️ او که از ابتدا مخالف استقرار بود، نظر انتقادی خود را قبل از همه پرسی جمهوری اسلامی، با حضرت امام درمیان گذاشت. ♨️ با استقرار جمهوری اسلامی، سیدرضا صدر به یکی از منتقدین و مخالفین سرسخت جمهوری اسلامی تبدیل شد. کما اینکه بعد از اثبات نقش در کودتای و کودتای (ترور حضرت امام)، بازهم سید رضا دست از حمایت شریعتمداری، برنداشت. ♨️ سید رضا بعد از حصر آقای شریعتمداری برای او تلاش فراوان کرد اما به نتیجه نرسید. شریعتمداری وصیت کرده بود که سید رضا صدر، بر جنازه او نماز بخواند. ♨️ اما به دلیل بوجود آمدن غائله و آشوب هنگام تشییع شریعتمداری، وزارت اطلاعات مانع نماز خواندن سید رضا صدر بر جنازه شریعتمداری شده و سید رضا به مدت 24 ساعت، بازداشت می شود. ادامه دارد... ✍ https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۱۹ 🔰 ادامه بحث کتاب "یک کلمه" ... روشی که میرزا یوسف خان مستشارالدوله در تدوین این رساله به کار برده و ملکم نیز همان روش را داشته است، امری نیست که از اندیشه آن دو تراوش نموده باشد؛ بلکه این روش، راهی است که فراماسونری در پیش پای اعضاء خود می گذارده است. «فراماسونری» مجمعی است سری که در آن اعضاء می بایست فارغ از مرزبندی های دینی و مسلکی، باهم پیوند داشته باشند! فراموشخانه که به تقلید از فراماسونری و با حال و هوا و مقتضیات آن زمان ایران تاسیس شد، همین مرام را سرلوحه ی رفتار خود قرار داد. علاوه بر آن، ترویج آداب و رسوم غربی و تجدید ساختار سیاسی و اقتصادی بر طبق نمونه های اروپایی نیز از اهداف تاسیس فراموشخانه در ایران بود. ♦️میرزایوسف خان علی رغم تلاشی که برای تطبیق قانون برگرفته از قانون اساسی فرانسه با اسلام به عمل می آورد، لیکن آشنایی او با مبانی و تفکر اسلامی اندک است در حالی که وانمود می نماید که از معارف اسلامی اطلاع و آگاهی کافی دارد و این امر، نقطه ضعف بارز و شاخص تمامی روشنفکرانی است که یا از اسلام به کلی بریده و قطع نموده اند مثل آخوندزاده و یا تلاش کرده اند که اسلام را بر یافته های غربی منطبق نمایند. در هر حال این عمل، قطعا نوعی خدعه و نیرنگ محسوب شده و در عین حال حکایت از جهالت عمیقی در روشنفکران نسبت به درک واقعیت ها اعم از واقعیت های جامعه غرب و اندیشه های آنان و واقعیت های جامعه خویش می نماید. 🔹عضویت در شبکه ی فراماسونری میرزا یوسف خان در پاریس وارد لژ فراماسونری «کلمنت امیتیه» منتسب به گروه گرانداوریان شد. تاریخ صحیح عضویت او در این لژ ماسونی مشخص نیست، لیکن ذیل فرمان نشان روزکروا که از سوی استادان لژ به او اعطاء شده است تاریخ ۲۹ نوامبر سال ۱۸۶۹ ثبت شده است. میرزا یوسف خان که در آن ایام شارژ دافر ایران در پاریس بوده در روز ۲۹ نوامبر ۱۸۶۹ یکی از درجات عالیه فراماسونری را از معتمدین و استادان لژ مذکور گرفته است. در زیر فرمان نشان او «معماران اعظم» لژ می نویسند: «ما معتمدین لژ کلمانت امیتیه گواهی می کنیم که عنوان حاضر به وسیله ما به برادر میرزا یوسف خان، پس از آن که در حضور ما مراتب را امضاء کرد تسلیم شده است». این نشان که به او داده شده دارای مزایایی بوده است. زیرا در متن فرمان نوشته شده «میرزا یوسف خان می توانند از همه حقوق ناشی از این عنوان و نشان استفاده کنند و به تمام برادران ماسونی توصیه می کنیم که او را بپذیرند و همچنین به همه ماسونهای داخلی و خارجی که دارای نشان رسمی و حقیقی هستند، متقابلا توصیه می کنیم که اقدامات لازم را معمول دارند». 🔸در هر حال عضویت وی و تاثیر پذیریش از شبکه جهانی فراماسونری قطعی است. ارتباط وی با ملکم و فراموشخانه و سبک و سیاق نوشته ها و سیاستی که در آنها دنبال می کرد، همگی حکایت از وفاداری وی به مرام ماسونی و حرکت در جهت منافع این جمعیت استکباری است. فراماسونری گذشته از تبلیغ «جهان وطنی» و جاسوس پروری و جذب اطلاعات و وابسته نمودن نخبگان کشورها، مرزهای عقیدتی و سیاسی مابین اعضاء را بر می داشت و استکبار جهانی، شدیدا به تحقق این فرآیند سلطه نیازمند بود. روشنفکران وابسته ای چون یوسف خان، با تمسک به اسلام و بیان اندیشه ها و فرهنگ غرب در لفافه دین، بزرگترین ضربه را به مرزبندی بین خودیها و غیرخودیها و بیشترین فایده را در این جهت به غربیها رساندند. 🆔 @Jarianshenasi
(3) ♨️ در زندان نفس ♨️ سید رضا صدر پس از بازداشت، جزوه مفصلی به نام«در زندان ولایت فقیه» می نویسد و آن را به صورت گسترده در قم و تهران پخش می کند. ♨️ او در این جزوه، شرح ماوقع را بیان کرده و به تخریب نظام جمهوری اسلامی پرداخت. ❇️ حجت الاسلام وزیر وقت اطلاعات در مورد این اتفاق در خاطرات خود می نویسد: ♨️ «…دستورالعملی مبنی بر ممانعت از نمازخواندن آقای صدر از سوی هیچ مقامی صادر نشده…در پی انتشار جزوه آقای صدر با عنوان «در زندان ولایت فقیه»، در تاریخ ۱۴ مهر۱۳۶۶ از اداره اطلاعات قم خواسته شد که درباره مسائلی که در آن جزوه نسبت به برخورد اداره اطلاعات با ایشان در آن نامه آمده است توضیح دهد. ♨️ مدیرکل اطلاعات قم در تاریخ ۹ آبان ۱۳۶۶ طی نامه ای خطاب به اینجانب ضمن رد بسیاری از ادعاهای آقای صدر ضمن اشاره به فضای امنیتی آن شب و آمدن آقای صدر با داماد آقای و تعداد زیادی از طرفداران ایشان به بهشت معصومه نوشت: ♨️ «جمعیت آنچنان فشرده بود که برادران با بی سیم گفتند جای حرکت در محوطه نیست و اگر آقای به درون می رفت، تمام جمعیت را با خود می برد و کنترل اوضاع دیگر ممکن نبود». ♨️ ایشان در ادامه می گوید:« لذا چون نزدیک صبح نیز بود، تشخیص دادم که وی نباید نماز بخواند و اوضاع به میل و خواسته آنان پیش نرود. بخصوص که در آن شب هیچ دلیلی به ما ارائه ندادند که وصیت شده آقای صدر نماز بخواند و اگر مسلم می شد که وصیت شده، قطعا تصمیم به صورت دیگری بود». ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۰ 🔰 میرزا حسین‌خان سپهسالارقزوینی (مشیرالدوله) میرزا حسین‌خان قزوینی ملقب به «مشیرالدّوله» و «سپهسالار اعظم» که بیشتر با لقب سپهسالار معروف شده است، یکی دیگر از روشنفکران لیبرال است که در سال ۱۲۴۳ ق به دنیا آمد. وی فرزند ارشد میرزا نبی خان و نوه ی آقا عابد قزوینی دلاک مخصوص علی نقی میرزا رکن الدوله فرزند فتحعلی شاه قاجار، حاکم قزوین بوده است. پدرش میرزا نبی خان در دوران سلطنت محمدشاه قاجار امیر دیوان عدلیه و حکومت فارس و اصفهان بوده است. میرزا حسین خان، مدتی نزد میرزا جعفر خان مشیرالدوله علوم جدید را فرگرفته است. ♦️وی پس از حلقه درس میرزا جعفرخان به همراه برادر کوچکترش یحیی خان عازم فرانسه شد تا در علوم جدید به تحصیل بپردازد. مدت اقامتش در فرانسه زیاد طول نکشید، به ایران مراجعت نمود تا کفالت کارهای پدر را برعهده بگیرد. به گزارش ناظم الاسلام کرمانی «میرزا حسین خان پس از تحصیل علوم متداوله به مدرسه دارالفنون داخل شده و زبان فرانسه و علوم ریاضیه را فراگرفت؛ و در سنه ۱۲۵۵ با سمت منشی گری به میرزا باقر ملک الکتاب سپرده شد. و بعد از چند سال به استخدام وزارت خارجه درآمد». وی در سال ۱۲۶۷ ه ق در زمان صدارت امیرکبیر، از برای حل و فصل امور بازرگانان ایرانی به عنوان کارپرداز ایران به بمبئی فرستاده شد. مدت ماموریتش سه سال طول کشید. در این زمان آقا خان محلاتی، باجناق میرزا حسین خان سپهسالار، رییس فرقه ی اسماعیلیه شاخه ی آقا خانی، که پس از سال ها جنگ و شورش در شرق کشور با قوای دولتی، از کشور خارج شده بود با مساعدت انگلیس در بمبئی مشغول توطئه چینی علیه ایران بود. میان سپهسالار و آقاخان محلاتی روابط دوستی و همکاری برقرار بود. و به همین جهت برای بازگشت آقاخان به ایران پا در میانی کرد. آقاخان محلاتی به اسم مسابقه و شرط بندی یکصد و پنجاه هزار روپیه به میرزا حسین خان بخشیده است. سپهسالار همچنین در ماموریت هندوستان، در ورود تریاک به ایران دست داشت. 🔹وی در سال ۱۲۷۰ ه ق به ایران بازگشت و سپس سه سال مامور کنسولگری ایران در تفلیس شد. این ایام مصادف با جنگ روس و عثمانی بود. میرزاحسین خان از بازار سیاه غلات در مناطق جنگزده استفاده کرد و با وارد کردن گندم ارزان، قریب صدهزار تومان سود برد. او همچنین در این ماموریت با فتحعلی آخوند زاده که در دیوان حکومت روس در قفقاز سمت مترجمی داشت و از منورالفکران هتاک نسبت به دین و معتقد به عوض کردن خط ایرانی بود، آشنا و مانوس شد. در سال ۱۲۷۵ ه.ق منصب وزیر مختاری ایران در عثمانی را بدست آورد. سفارتش در عثمانی ۱۲ سال طول کشید. در این مدت با شخصیت های تجدد طلب و فرنگی مآب عثمانی که فراماسون نیز بودند، مانند عالی پاشا، منیف پاشا و مدهت پاشا ارتباط و دوستی پیدا کرد. 🔸در همین ماموریت بود که با ملکم خان نیز آشنا شد. میرزا ملکم خان پس از تعطیلی فراموشخانه به دستور ناصرالدین شاه، به همراه پدرش میرزا یعقوب ارمنی، به آسیای میانه گریخت و با اجازه ی سفیر عثمانی وارد عراق شد. به دنبال اعتراض ایران، وارد اسلامبول شد و در آنجا میان او و میرزا حسین خان دوستی برقرار گشت. میرزا حسین خان بعد از استفسار از تهران برای او شغلی دست و پا کرد و پس از آنکه در تهران به عنوان صدراعظم منصوب شد، وی را از عثمانی خواسته، مقام مشاورت عالی صدارت را به او داد. و سپس به سمت وزیر مختاری به لندن فرستاد. وی همچنین در مدت اقامت در عثمانی با رضاقلی خان سواد کوهی معروف به حاجی میرزا صفا که افکار صوفیانه داشته و بر اساس برخی اسناد عضو فراماسونری بوده است، مرتبط شده و حالت مرید و مرادی بین آنان برقرار شد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(33) ✡️ قدیس سازی از مرجع کودتاچی ⛔️ سید رضا صدر در جزوه «در زندان ولایت فقیه» آن چنان به تعریف از (مرجع ساواکی و حامی ترور امام) می پردازد که خواننده را شگفت زده می کند. وی می نویسد: ⛔️ «سالها بود كه حضرتش را نديده بودم. او (شریعتمداری) در خانه ‏اش زندانى شده بود و كسى حق ملاقات با وى نداشت و اگر از كوچه ‏اش می گذشت ديوارهايش سر مى شكست. او در زمان خود پناه بى پناهان بود و اميد اميدواران، چه بسيار زندانى را از زندان نجات داد، چه تيره بختانى را سعيد ساخت». ⛔️ سید رضادر ادامه می آورد: «بسترى شدن او در بيمارستان براى پزشكان سرافرازى وبراى پرستاران دلخوشى بود. همگى آرزوی بهبودى او را داشتند، ولى كدام آرزومندى به آرزوی خود رسيد؟ ارادتمندان مى‌رفتند در پشت ديوار بيمارستان و يا در كنار آسانسور مى نشستند شايد لحظه ‏اى او را ببينند». ⛔️ رضاصدر با طعنه به انقلاب و امام، در وصف شریعتمداری می نویسد: «او سازنده بود و آينده نگر و سازندگان در اجتماع هاى عقب افتاده در زمان حيات خيرى نمى بينند، و اين جهان از پاداش آنها ناتوان است و موفقيت از آنِ ويرانگران است». ⛔️ همچنین سید رضا، در مورد خبر فوت شریعتمداری با اغراق و بزرگ نمائی، این گونه می آورد: «شام پنجشنبه ۲۳ رجب [۱۴ فروردین ۱۳۶۵] بود، می خواستم براى نماز شام و خفتن وضو بسازم كه خبر آوردند آن مرد بزرگ اين جهان را بدرود كرده. چه مرگ مقدسى! در شب جمعه! در ماه رجب! پس از بيمارى دردناك! پس از زندانى طولانى! آن هم در ولايت غربت! و در حال غربت!» ادامه دارد... @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۱ 🔰 ادامه میرزا حسین خان سپهسالار... یکی دیگر از دوستان نزدیک میرزا حسین خان در اسلامبول «لرد لایارد» مامور بلند پایه ی انگلیس در شرق بود که در آن زمان سفیر کبیر انگلیس در امپراطوری عثمانی بود. لایارد سالهای زیادی در ایران و در میان قبایل بختیاری زندگی کرده بود. ایرانشناس و شرق شناس زبردستی بود و سیاستهای انگلستان را در شرق هدایت می کرد. سپهسالار برای پیشبرد ماموریتش در اسلامبول به وی متوسل می شده است. این دوستی آن قدر بود که لرد لایارد در ایام نقاهت بیماریش را، در سفارت ایران گذراند و سپهسالار شخصا از او پرستاری می کرد! ♦️سپهسالار در زمان سفارتش در عثمانی اجازه مکاتبه ی مستقیم با شاه را داشت و نامه های زیادی را از تحولات جدید عثمانی و غرب برای شاه و وزارت خارجه نوشت و آن ها را به قبول و اجرای این تحولات در ایران تشویق می کرد. وی همچنین برخی کتب اروپایی را برای ترجمه به ایران فرستاد و بعضی کتب ترجمه شده را به منظور استفاده ناصرالدین شاه به دربار ارسال کرد. در سال ۱۲۸۲ ه ق از سوی شاه به لقب «مشیرالدوله» ملقب گردید. در سال ۱۲۸۵ ه.ق از مقام وزیر مختاری به مقام «سفارت کبرا» ارتقا مقام یافت و از آن پس «سفیر کبیر» خوانده می شد. 🔹در مدت اقامت در اسلامبول به عضویت در تشکیلات فراماسونری در آمد و در خدمت اهداف و فرهنگ استعماری آن درآمد. حمایت همه جانبه ی او از میرزا ملکم خان در این رابطه معنا پیدا می کند. در سال ۱۲۸۷ ه.ق برابر ۱۸۷۰ میلادی ، ناصرالدین شاه میل سفر به عراق و زیارت عتبات عالیات را داشت. میرزاحسین خان اجازه این سفر را از دولت عثمانی گرفت و در ضمن آن سفر، در خدمت به شاه سنگ تمام گذاشت و شاه را با تشریفات زایدالوصفی که از سوی عثمانی ترتیب یافته بود به همراه مدحت پاشا والی بغداد در تمام سفر همراهی کرد. در آنجا بود که به پاس خدماتش، توسط شاه به یک ثوب جبه شمسه دار و یک حلقه انگشتر الماس مفتخر شد و طی حکمی از سوی شاه در ۲۹ رمضان ۱۲۸۷ ه.ق به منصب سه وزارت عدلیه به علاوه ی وزارت معارف و موقوفات کل ممالک ایران گماشته شد. 🔸مدتی از وزارت میرزا حسین خان در تهران نگذشته بود که از سوی شاه به لقب «سپهسالار اعظم» و در ۱۳ رجب ۱۲۸۸ ه.ق به سمت فرمانده کل قشون ایران منصوب گردید. درهمین سال (آخر شعبان ۱۲۸۸) ناصرالدین شاه با تمجید از میرزا حسین خان او را به صدر اعظمی دولت ایران برگزید. میرزا حسین خان در ظرف مدت ۱۱ ماه با سرعت زیاد متوالیا سمتهای وزرات، فرماندهی قشون و صدر اعظمی را به دست آورد. این ترقی برای هیچ کدام از مقامات حکومتی ایران نه در عهد قاجار و نه دیگر عهود، علی الظاهر روی نداده است! این موضوع تعجب محققان و آگاهان را به خود جلب کرده است که چگونه در فاصله ای چنین اندک میرزا حسین خان سپهسالار بر کرسی صدارت تکیه زد و سرداری کل قشون را بدست آورد. به هر ترتیب راز ترقی پله های قدرت توسط میرزا حسین خان سپهسالار یکی از مقوله های نادر دوران اخیر حکومتهای ایران، بویژه عهد قاجار است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(34) ♦️ تشبیه عجیب سیدرضا صدر 💢 سید رضا صدر در جزوه «در زندان ولایت فقیه» در مورد عدم تحویل جنازه به خانواده‌اش، با مقایسه انقلاب اسلامی با حکومت امیه و ، می‌نویسد: ♨️ «اگر جنازه را به بازماندگان در آن تاريكى شب تحويل می دادند چه می شد؟ جنازه شهيد ما مرحوم سيد محمدباقر صدر را پس از اعدام به بستگان تحويل داد. حضرت صادق(علیه السلام) بر جنازه عمويش زيد [بن علی بن الحسین] كه بر سر دار بود نماز خواند و بنى اميه از نمازش جلوگيرى نكردند. 💢 در ادامه با تشبیه شریعتمداری به حضرت امام کاظم(ع) می نویسد: 💢 «روز ديگر شد. روز شنبه [۱۶ فروردین ۱۳۶۵]، روز شهادت حضرت موسى كاظم (علیه السلام) عجب تصادفى! آيا ميان اين كاظم و آن كاظم رابطه‏ اى برقرار بود؟ آيا حياتشان به يكديگر شباهت داشت؟ آيا مماتشان همانند بود؟» 💢 «حضرت كاظم را خليفه وقت [مهدی و هارون الرشید عباسی] بنام اسلام دستگير كرد و سال ها به زندان انداخت و سرانجام شهید كرد. حضرتش ششمين نواده پيامبر اسلام و هفتمين وصى آن حضرت و پيشواى بزرگ انسان ها بود. پاكيزه‏ ترين فرد زمان و دانشورترين مرد روزگار بود» 💢 «آقاى شريعتمدارى هم نامش كاظم بود، از سلاله پيامبر اسلام، شايد حكومت وقت وجودش را براى اسلام زيان‌بخش می‌ديد كه سالها وى را زندانى كرد و سرانجام چنان‌كه می‌دانند به خاكش سپرد و از اقامه مجالس ترحيم و عزا براى او جلوگيرى شد». ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۲ 🔰 ادامه میرزا حسین خان سپهسالار... سپهسالار در ابتدای صدارت خود، میرزا ملکم خان ارمنی تبار را به ایران فراخواند و به عنوان مشاور عالی خود منصوب کرد و شروع به نوشتن قانون لایحه تشکیل دربار اعظم نمود. شورای دولت را از شش وزیر به نه وزارتخانه زیر نظر صدراعظم ارتقاء داد. قرارداد پرآوازه رویتر را با یک یهودی تبعه انگلیس منعقد ساخت و پس از آن نخستین سفر شاه را به سوی دیار فرنگ تدارک دید. ♦️دهه هشتاد که در اواخر آن سپهسالار صدارت یافت مصادف با قحطی های پی در پی در ایران بود. از آن میان، قحطی سال ۱۲۸۸ ه.ق موجی از مرگ و میرهای دسته جمعی را بدنبال داشت، تا جائیکه جمعیت ایران را به نصف تقلیل داد. در این دوران سپهسالار دارائی خزانه بی رونق کشور را در کیسه ریخت و صرف عیاشیهای شاه و درباریان در طی سفر پنج ماهه به دول اروپائی نمود. این موضوع اذهان توده ها را به سپهسالار بدبین کرد. همچنین امتیازنامه رویتر که برای مدت هفتاد سال تمام منابع ثروت ایران را در اختیار اجنبی گذاشت، هواخواهان استقلال و عزت کشور را به واکنش واداشت. هنگام بازگشت شاه از سفر فرنگ در پی فشار عناصر داخلی_ مخصوصا علماء _ میرزا حسین خان دربندر انزلی از صدارت خلع گردید و به حکومت گیلان منصوب شد. شاه به تنهایی راهی تهران شد و تدریجا اوضاع را آرام و سپس سپهسالار را به تهران طلبیده و امتیازات اولش را بتدریج به او باز گرداند. مورخان، در عزل میرزا حسین خان، تسلیم بودن بی قید و شرط او در قبال سیاستهای انگلیس و فشارهای ابرقدرت رقیب آن، یعنی روسیه را نیز دخیل دانسته اند. 🔹در سال ۱۲۹۰ ه.ق پس از سه ماه فترت به عنوان وزیر خارجه در سلک وزرای مختار در آمد. یک ماه بعد بار دیگر شاه مقام سرداری کل قشون ایران و لقب «سپهسالار اعظم» را به وی تفویض کرد. شاه در سال بعد به جای هیات مجتمعه، امورات کشور را میان میرزا حسین خان و مستوفی الممالک تقسیم کرد. اولی مسئول امور لشکری و دومی مسئول امور کشوری گردید. بدین سان دوباره سپهسالار همچون گذشته به قله اقتدار بازگشت؛ اما زخم انزلی را تا آخر در دل داشت. در سال ۱۲۹۵ میرزا حسین خان با زمینه چینی لازم برای دومین بار رضایت ناصرالدین شاه را برای سفر به اروپا به دست آورد. در این سفر که قریب پنج ماه به طول انجامید، همچون سفرگذشته، میرزا حسین خان شخص اول بود. 🔸پس از بازگشت از این سفر، ناصرالدین شاه به واسطه خدمات بی شائبه سپهسالار، دو قطعه طغرای مکلل به الماس برای نصب روی شانه ها( این اولین سردوشی نظامیان در ایران است) به وی بخشید. در همین سال باز هم بر دامنه اختیارات سپهسالار افزوده شد و امور سرحدی استانهای مرزنشین و مهم کشور، علاوه بر امور لشکری و وزارت خارجه به وی سپرده شد. از رهگذر این اختیارات کامل و یکه تازی در سیاست خارجی و امور لشکری و کشوری در طول یک دهه، میرزا حسین خان سپهسالار بنیان گذار آداب و رسومی شد که پایه گذاری سبک و روش اروپائی و غربی در ایران قلمداد می شود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(35) ↙️ کینه شتری از ولایت فقیه 🔴 سید رضا صدر در مورد بازداشت خود، در جزوه «در زندان ولایت فقیه» سربازان گمنام امام زمان را ساواک می‌نامد و می‌نویسد: 🔴 «پيكان به ميدان جلو ايستگاه راه آهن رسيد، جایی كه ساواك آريامهرى در آنجا قرار داشت، و اكنون جايگاه ولايت فقيه مى باشد. چه زمين مقدسى!» 🔴 در ادامه با تشبیه خود به حضرت (ع) و پیش کشیدن موضوع زندانی شدن آن حضرت، بیان می‌دارد: 🔴 «سپس به خواندن سوره مباركه إسراء پرداختم. وقتى اين سوره را از بر داشتم ولى در آن روز از رو خواندم و به حضرت امام موسى كاظم (ع) تقديم داشته از آن وجود مقدس كمك خواستم» 🔴 «چون آن حضرت نيز مزه زندان را چشيده بود و نام من در فهرستى قرار داشت كه نام حضرت سرلوحه آن بود و بنام اسلام حضرتش را زندانى كرده بودند؛ آن حضرت زندانى خلافت بود، من زندانى ولايت فقيه» 🔴 «آن روز بيست و پنجمين روز ماه رجب و روز شهادت آن حضرت بود، رابطه‌‏اى طبيعى نيز ميان من و حضرتش برقرار بود، چون سيد موسوى هستم و نسب من به آن حضرت مى‌رسد» 🔴 سیدرضا صدر در ادامه، به صورت ضمنی حکومت جمهوری اسلامی را بدتر از حکومت می داند. او در جواب سوال بازرس که پرسیده بود: "يعنى شما مى‌گوئيد حكومت امروز مانند حكومت شاه است؟" می‌نویسد: «گفتم: تفاوتى كه ميان حكومت امروز و حكومت شاه موجود است، آن است كه هر چه امروز مي‌شود بنام اسلام است، ولى آنچه در زمان شاه مي‌شد بنام اسلام نبود!» ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۳ 🔰 ادامه میرزا حسین خان سپهسالار... بی جهت نیست که نویسنده معاصر وی «ناظم الاسلام کرمانی» می نویسد: «سبک الا فرنگی را در ایران او موسس بود.» مع الاسف این سبک فرنگی که وی درصدد پیاده کردنش در ایران بود، تمام ارکان و زوایای بخشهای جامعه را شامل شد و در وارد کردن آن هم اعتقادی به گزینش و در آمیختن با فرهنگ ارزشی خودی نداشت. اخلاص و ارادت خارق العاده سپهسالار به انگلیس تا جایی است که شگفتی ماموران آن دوران استعماری را نیز برانگیخته بود؛ این در حالی است که سیاست اعلام شده انگلیس تضعیف هرچه بیشتر ایران به خاطر حفظ منافعش در مستعمره هندوستان بود. ♦️وقایع این دهه نشان می دهد علی رغم کرنش بی حد وحصر سپهسالار به غرب، انگلیس هیچ گاه دست از ایذاء و آزار ملت ایران و تاراج ثروتهای او و قربانی کردن کشور به پای هندوستان برنداشت. در زمان صدارت سپهسالار بود که به واسطه حکمیت انگلیس بخشهایی از سیستان و بلوچستان از ایران جدا شد و حقوق مسلم ایران در شمال خراسان و ماوراء خزر را روسیه تصاحب کرد. شیوخ خلیج فارس در این وقت به تحریک انگلیس دم از استقلال زدند که دامنه آن تا امروز نیز گریبانگیر کشورمان است. 🔹در زمان قدرتمندی سپهسالار پیشرفتی در مدارس علمی حتی در مقایسه با کشورهای همسایه نیز به وجود نیامد. نشر مطبوعات به نهایت انحطاط رسید، تا جائیکه از چهار نشریه ای که خودش بنا نهاد، در طول ده سال کمتر از سی شماره بیرون آمد. علیرغم ادعای ترقی و پیشرفت خواهی، راه آهن و صنایع مهمی وارد کشور نشد. از احداث بانک و گرفتن اعتبار خارجی که در ممالک همسایه ایران رواج یافته بود، در این دوره خبری نیست. از اقدامات سپهسالار در اواخر حیاتش ساختن امارت مدرسه و مسجد سپهسالار در تهران است. 🔸میرزا حسین خان پس از یک دهه اقتدار در سال ۱۲۹۷ از جمیع مقامات عزل شد. علت عزل وی را صرفنظر کردن از حقوق مسلم ایران در ماوراء خزر و کوک تپه و آخال و واگذاری آنها به روسیه ثمر دانسته اند. برنامه عزل او در سفر شاه به نور و کجور ریخته شد و در بازگشت، دستخط برکناری سپهسالار را صادر کرد و از او خواست اسم سفر فرنگ را نیاورد. میرزا حسین خان با حکم شاه حاکم قزوین گردید و پس از اندک زمانی که قضیه شورش شیخ عبیدالله در آذربایجان صادر شد؛ شاه او را به پیشکاری آذربایجان به کمک ولیعهد «مظفرالدین میرزا» فرستاد. شورش که پایان یافت به تهران مراجعت کرد. پس از چندی به تولیت آستان قدس رضوی و حکومت خراسان و سیستان منصوب گردید. وی در شعبان ۱۲۹۸ عازم مشهد شد. در مشهد دستور داد برایش مقبره بسازند و نهایتا در شب بیست و یکم ذیحجه ۱۲۹۸ هجری قمری از دنیا رفت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(36) ✡️ طرفدار لائیسیته ⛔️ در ادامه جزوه «در زندان ولایت فقیه» رسماً مخالفت خود را با نظام جمهوری اسلامی اعلام می دارد. وی مینویسد: «[بازرس] سپس پرسيد: “شما در اين چند ساله در هيچ يك از مجالس ما شركت نكرديد، نه در مجالس ختم شهيدان و نه در مجالس جشن، نه در نماز جمعه. انگيزه شما در شركت نكردن چه بود؟” [گفتم:] چون من با جمهورى اسلامى مخالف بودم، وشركت من در اين مجالس تأیيد از آن بود. لذا شركت نكردم» ⛔️ او بیان می دارد که قبلا نیز این مخالفت را با امام در میان گذاشته است: «باور كنيد كه مخالفت خود را با جمهورى اسلامى پيش از رفراندم با آقاى خمينى در ميان نهادم و گفتم: حاج آقا، من با جمهورى اسلامى مخالفم. پرسيد: مخالفى؟ گفتم: آرى. پرسيد: چرا؟ گفتم: حكومت‏هاى جهان هر شكلى كه دارند، ديكتاتورى سياه يا سرخ، دموكراسى، تك حزبى ويا چند حزبى، نمي توانند همه افراد ملت را راضى نگه دارند، و فاقد چنين قدرتى هستند» ⛔️ «جمهورى اسلامى به هر شكلى كه در آينده حكومت كند ناراضي بسيار خواهد داشت و اينان از اسلام ناراضى خواهند شد پس جمهورى اسلامى به زیان اسلام است» «پرسيد: پس چه كنيم؟ گفتم: جمهورىِ تنها اعلام كنيد. وقتى جمهورىِ تنها اعلام شد، قوانين را اسلامى كنيد، آن وقت ناراضى‌هاى حكومت ميگويند جمهورى اسلامى نكردند چنين شد، اگر جمهورى اسلامى ميكردند چنين نميشد». ⛔️ «تاريخ نشان داده كه حكومت‌هائى كه بنام مذهب پايه‌‏گذارى شده به‌ سود مذهب نبوده است و بغض مذهب را در دلها ايجاد كرده، تنها حكومتى كه به سود مذهب است است! @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۴ 🔰 شکل گیری تفکر و شخصیت میرزا حسین خان سپهسالار... وی در طول دوران مسئولیتهایش همه گونه اختیارات را داشت و شروع به اصلاحات مورد نظر غرب در ایران نمود. او اعتقاد داشت که روحانیت فقط به امور شرعی و مساجد باید برسد و در سایر امور از قضا و سیاست و حکومت نبایستی دخالت داشته باشد! وی در دوران صدارتش از ورود روحانیان به عرصه ی سیاست جلوگیری می کرد و می گفت : مداخله در امور دولت را به ایشان (روحانیون) تجویز نمی کردم .....کارهایی که به امور معاش و زندگی تعلق دارد باید از کارهایی که به امور معاد و آخرت متعلق است انفکاک یافته و برای امروز دنیوی به زبان فارسی فقره به فقره قانون ها نوشته شود. ♦️در خصوص دلیل مخالفت علماء با میرزا حسین خان نوشته اند: روحانیون آن عصر هم به دلیل بی اعتنایی میرزاحسین خان به اعتقادات مذهبی و هم به دلیل اعطای امتیازات سیاسی به خارجیان و بردن شاه به فرنگ و آوردن خارجیان به ایران با او به مخالفت برخاستند که معروف ترین آن ها حاج ملاعلی کنی بود . میرزا حسین خان بعد از برکناری از صدارت تلاش کرد تا رابطه ی نزدیکی با علماء برقرار کند، اما حاج ملا علی کنی حاضر به ملاقات با وی نشد. امین الدوله در خاطرات سیاسی خود می نویسد: از نظر اعتقادات مذهبی و رابطه ی با روحانیون، مشیرالدوله (سپهسالار) چندان پایبندی به مذهب نداشت. به دین و مذهب و اصول مسلم شریعت اسلامی توجهی مبذول نمی نمود و بیشتر معتقد به افسون و دعا بود. در زمان صدارت وی دراویش صاحب نفس و رمال و اعدادیون بازاری گرم داشتند. 🔹البته میدان دادن صدراعظم به دراویش و رمالها و اعدادیون، بیشتر به جهت سست نمودن اعتقادات دینی مردم و مشغول کردن آنان به خرافات بود که قطعا عقل و اندیشه را تعطیل و حوزه نفوذ روحانیون را تهدید می کرد. میرزا حسین خان در زمانی که در عثمانی به عنوان سفیر ایران حضور داشت – که مصادف بود با پایان جنگ های کریمه به نفع غربی ها و عقد قرارداد (وینه) و اجبار امپراتوری عثمانی به اجرای اصلاحات مورد نظر دول پیروز غربی در سرزمین های تحت حکومتش گردیده بود – گزارشگر لحظه به لحظه تحولات غربگرایانه ی عثمانی به دربار ایران بود و شاه را تشویق می کرد که به همان نوع اصلاحات دست بزند ! 🔸مشیرالدوله، گزارشگر تحولات عثمانی که می خواست دولت را به اصلاحات برانگیزاند، پیشرفت های همسایه ی رقیب را به رخ بزرگان ایران می کشید شاید منفعل گردند و عبرت آموزند. نامه های میرزا حسین خان به شاه و دربار ایران، حجم بزرگی از اسناد آن دوران را تشکیل می دهد که درتمامی آنها تفکرغربی و اندیشه ی جدایی دین از سیاست موج می زند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(37) ♨️ من ضد انقلابم ⛔️ در جزوه «در زندان ولایت فقیه» و در ادامه توهین‌های و جسارت‌های خود به نظام اسلامی و امام خمینی می‌نویسد: ⛔️ «سپس [بازجو] پرسيد: “شركت فعال شما با ضد انقلاب چه منشأى دارد؟” [گفتم:] مقصود از ضد انقلاب چيست؟ اگر مقصود مجاهدين خلق يا فدائيان خلق ونظاير آنها است كه من خود با آنها مخالف هستم. آثار من، كتاب هاى من، سخنراني هاى من گواه است» ⛔️ «اگر مقصود گروهى هستند كه خود را ولايتى مي نامند، پس مقصود شما از انقلاب چيست كه ولايتى ها با آن ضد هستند؟ ... انقلاب شما چه حقيقتى است كه شما دوستان على وآل على را ضدّ آن مي ناميد؟» ⛔️ صدر در ادامه با ضد انقلاب نامیدن خود و زیر سوال بردن قضات روحانی دادگاه‌های شرع، بر اساس شنیده‌های بدون سند خود، اتهامات بی پایه و اساسی را به نظام جمهوری اسلامی وارد می‌کند: ⛔️ «و اگر مقصود ناراضى بودن از حكومت وانتقاد بر آن است، من خود ضد انقلاب هستم و انتقاد مي كنم و انتقاد من از كلاهي هاى اين حكومت نيست، چون تخصصى در اقتصاد و سياست ندارم؛ بلكه انتقاد من از دستار به سرها می‌باشد، با آخوندهاى كميته‏‌چى و قضات دادگاه‌هاى شرع می‌باشد كه حكم اعدام و مصادره اموال و زندان كردن اشخاص را صادر كرده و می‌كنند» ⛔️ البته پاره‏‌اى از كلاهی‌ها بى‌تقصير نيستند، چون شنيده‏‌ام هر كس مقلد آقاى خمينى نباشد استخدامش نمى‌كنند، و اگر كارمند دولت باشد اخراجش می‌كنند. اين رفتارها با اسلام محمدى سازگار نيست. ادامه دارد... https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۵ 🔰 شکل گیری تفکر و شخصیت میرزا حسین خان سپهسالار... او نامه ی سرگشاده مصطفی پاشا شاهزاده مصری در انتقاد از اصول حکومت عثمانی و وجوب نظام جدید غربی به سلطان عبدالعزیز را پیوست نامه خود می کند و درشرح آن می نویسد: مصطفی پاشا در کاغذ خود چاره ی کار را منحصر به تشکیل مجلس پارلمنت و جمعیت مبعوثان ملت تصور نموده است .... بعد از آن که ترجمه ی این عریضه به اطلاع عامه ی اهالی داخله و خارجه در اسلامبول رسید، اذهان و افکار عمومی زیاده ازحد تغییر نموده و همه ی مردم افکار مصطفی پاشا را تصدیق نمودند و در هر محفلی از این مذاکرات می شود. ♦️میرزا حسین خان، اصلاحات غربی اجباری در عثمانی را که به انزوای دین از جامعه و ترویج لایه ی غربزدگی و قشر سطحی تفکر و تمدن غربی در این کشور گردید را عامل نجات و فلاح این کشور معرفی می کند! او اظهار می کند: این اوقات دول فرنگستان به اصرار و ابرام، دولت عثمانی را مجبور خواهند نمود که اصلاحات عدیده در امورات دولت مجرا دارند. اگرچه در ابتدای امر این اصلاح و اجبار دول خارجه، به نظرها تلخ و ناگوار می آید و لکن بالاخره موجب نجات وفلاح وترقی خواهد گردید .... چون خود اینها (حکومت عثمانی) به میل خود، چنانچه شاید و باید اصلاح عمده به قسمی که در اروپا متداول است معمول نمی دارند .... مقصود این است که اصرار دول فرنگستان دراصلاحات عثمانی موجب خیر این دولت و ملت خواهد گردید. 🔹رالینسون سیاستمدار انگلیسی در کتاب انگلیس و روس در خاور می نویسد: با معرفی و اصرار دولت انگلیس میرزا حسین خان به صدارت ایران رسید. محمود محمود می نویسد: مدت ایران مداری میرزا حسین خان قریب به ده سال طول کشید. در این مدت صمیمانه و از روی عقیده و ایمان موافق با سیاست انگلیس بود، هر تقاضایی دولت انگلیس داشت با خلوص نیت آن را قبول می کرد و انجام می داد. لرد کرزن معروف که بیش از هر سیاستمدار انگلستان دشمن ایران و ایرانی بود، راجع به دوران زمامداری میرزا حسین خان 🔸سپهسالار می گوید: شوق و شعف برای دوستی با انگلیس، صمیمیت و وفاداری نسبت به دولت انگلیس هیچ وقت به این درجه در ایران بالا نرفته بود که در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار بالا گرفت. در این دوره ی انگلیس، دوستی دولت ایران به اعلاء درجه رسید. حکمیت دولت انگلیس در موضوع بلوچستان که خود انگلیس محرک ادعای خان کلات بود در این دوره انجام شد. حکمیت دولت انگلیس در موضوع ادعای شیر علیخان به سیستان که محرک اصلی خود دولت انگلیس بود در این دوره عملی شد و حق بزرگی از ایران سلب گردید. دادن امتیاز به بارون جولیوس رویتر، که تمام منابع ثروتی ایران را یک کاسه در طبق اخلاص نهاد، تسلیم به یکی از اتباع دولت انگلیس شد در این دوره بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
(38) ♨️ آخر خطّ صدر "سیدرضا صدر، نمک نشناس و متوهم" 🔴 سیدرضا صدر در پایان جزوه «در زندان ولایت فقیه» با وقاحت هرچه تمام‌تر، انقلاب اسلامی را موجب تنفر ملت‌های مسیحی اروپا و آفریقا از اسلام می‌داند و می‌نویسد: 🔴 «پيش از پيروزى انقلاب بسيارى از جوان‌های اروپا و آفريقا به اسلام عشق مى ورزيدند چون از مسيحى بودن چيزى نفهميده و از كمونيزم روگردان گشته بودند. آفريقائی‌ها نيز از استعمار مسيحى به تنگ آمده، و گول مبشرّين را نمى خوردند و به سوى اسلام گرايش داشتند، ولى حكومت انقلابى‏هاى ما موجب شد كه از اسلام متنفر شدند»! 🔴 «آقاى بازجو پرسيد: مگر شما مكه نرفتيد و راهپيمائی‌هايى كه به سود جمهورى اسلامى همه ملل در آنها شركت مىكنند نديديد؟ گفتم: درست است. منكر نيستم كه شما در هر كشورى ممكن است اقليتى طرفدار داشته باشيد، اقليتى كه خودتان خلق كرده‌‏ايد»! 🔴 «سخن من از اكثريت است بيا با هم برويم آلمان و انگلستان تا معلوممان شود كه اكثريت ملت آنها چه نظرى به اسلام دارند. شما گمان مىكنيد كه اگر چند نفر را از كشورى دعوت كرديد و آنها به سود شما سخن گفتند و شعارى دادند موفق شده اید؟» 🔴 اگرچه سید_رضا_صدر در جزوه خود اتهامات سنگین و بی پایه و اساسی را به انقلاب اسلامی وارد کرد اما نظام، به احترام مقام شامخ ابوی او که از مراجع ثلاث بود و همچنین برادر کوچکتر ایشان و نیز مقام علمی خود سید رضا صدر، با رأفت اسلامی با وی برخورد کرد. 🔴 سیدرضا در شهر قم به درس و بحث خود مشغول بود تا اینکه در سال 1373 بر اثر ايست قلبی، از دنیا رفت. @antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۱۲۶ 🔰 شکل گیری تفکر و شخصیت میرزا حسین خان سپهسالار... میرزا حسین خان بی اندازه دلباخته ی سیاست انگلیس بوده و آرزوی قلبی او بود که ایران کاملا تحت نفوذ دولت انگلیس قرار بگیرد... محمود محمود می نویسد: در برنامه ای که میرزا حسین خان سپهسالار برای دوره صدارت و زمامداری خود ترتیب داده بود مواد عمده ی آن از این قرار بود: اول : قبول تقسیم ایالت بلوچستان طبق تقسیم سر فردریک گلد اسمید (و جداشدن بخش عظیمی از بلوچستان ایران) دوم : تقسیم سیستان طبق تقسیم و حکمیت سر فردریک گلد اسمید (قسمتی از سیستان ایران به افغانستان فعلی بخشیده شد) سوم : دادن امتیاز بالا بلند به بارون جولیوس رویتر. چهارم : بردن شاه به لندن ♦️اومی نویسد : تکیه گاه میرزا حسین خان خود انگلیسی ها بودند. سر کار آمدن او با نفوذ دولت انگلیس صورت گرفت. آن ها بودند که به یک چنین صدراعظمی احتیاج داشتند. سر هنری رالینسون به طور صریح به این موضوع اشاره می کند. برای مدت قریب به ده سال او را در مقام صدرات نگاه داشتند تا این که رل خود را بازی کرده به آخر برساند. همین که بازی تمام شد دیگر وجود میرزا حسین خان در مقام صدارت لزومی نداشت به سرنوشت میرزا آقاخان نوری باید گرفتار شود. میرزا آقاخان نوری پس از عزل به سلطان آباد عراق رفت، میرزا حسین خان به قزوین، هردو هم زود در گذشتند. 🔹مهدی بامداد می نویسد مشیرالدوله تمام اموال خود را از چندین راه به دست آورد: اول هنگامی که ژنرال کنسول ایران در بمبئی بود از بلیط اسب دوانی به مشارکت آقاخان محلاتی (آقاخان اول) دوم در جنگ بین روس و عثمانی معروف به جنگ کریمه از خرید غلات از آذربایجان و حمل آن به قفقاز و فروختن آن به بهای گران. سوم از استفاده هایی که در هنگام سفارتش در اسلامبول عاید او گردید. چهارم ده سال صدارت و وزارت امور خارجه و وزارت جنگ. 🔸یکی از کسانی که در شکل‌گیری اوّلیه ذهن میرزا حسین‌خان تأثیر به ‌سزایی داشت، میرزا جعفرخان بود که از اولین جوانان ایرانی اعزامی به لندن بود. تحصیلات میرزا حسین خان در فرانسه و وابستگی فکری او با افرادی مانند میرزا صفا سوادکوهی، میرزا ملکم‌خان و دوستی با افرادی مانند آخوندزاده، جلال‌الدّین میرزای قاجار، میرزا یوسف‌خان مستشارالدّوله نیز در گسترش گرایش وی به روشنفکری لیبرال مؤثّر بوده است. همگی این شخصیت‌ها، از اقطاب فراماسونری و مخالف با اسلام و ارزش‌های دینی بودند. این طایفه، ملی‌گرایی را در برابر دین‌گرایی مطرح می‌ساختند. میرزا حسین‌خان سپهسالار به جهت گرایش به فکر و اندیشه غربی تمایل به تغییر آداب و رسوم ملّی و اسلامی داشت. وی پوشیدن کت و شلوار و بستن دستمال به گردن را در ایران رواج داد. خلاصه سخن آنکه می‌توان او را پایه‌گذار نهادهای اجتماعی بر اساس ناسیونالیسم و لیبرالیسم در ایران دانست. او با انتشار چهار روزنامه مریخ، وطن، وقایع عدلیه و اوقاف توانست، محاکم شرع را تضعیف کند و محاکم عرف را توسعه بخشد. میرزا حسین خان سردمدار واگذاری قراردادهای اقتصادی کلان به شرکتها و دولتهای غربی بود که این قراردادها مهمترین سودی که برای منورالفکران داشت بازکردن مرزهای اعتقادی و فکری مردم شیعه به روی افکار و عادات و رسوم غربی بود. از بین بردن فرهنگ ملی و اسلامی در قبال پذیرش فرهنگ غربی، هدف اصلی این مجذوبان غربزده بی هویت بود. 🆔 @Jarianshenasi