eitaa logo
♥️شهیدانه♥️
112 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مقام‌معظم‌رهبری: جهادتبیین‌فریضه‌قطعی‌وفوری‌است. مارا‌به‌دیگران‌معرفی‌کنید👇 🌱°https://eitaa.com/Javananeshohadayi🌱 آیدی @shahideh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه‌استادےداشتیم، یه‌حرف‌جالبےمیزد. میگفت: یه‌وقتایۍ‌اتفاق‌میوفته‌ڪه‌سر‌نماز‌ حواست‌نیست! یه‌جورایۍ‌وصل نیستۍ. یهویۍ‌ناخودآگاه‌‌به‌خودت‌میآی‌و‌ ادامه‌ۍ‌نمازت‌رو‌با‌توجه‌‌‌وحضور‌قلب‌میخونۍ. همین‌تلنگࢪےڪه‌یهویۍ‌برات‌پیش‌میآد هم‌ࢪزقـه...:)
🏴دامن آلوده و بار گناه‌آورده‌ام💔 گرچہ آهۍدربساطم نیست،آه‌آورده‌‌ام برامام‌مھربان‌خودپناه‌آورده‌ام...🥺
🚨 ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب روی 🔸 به روایت آقای سادات‌ اعلایی،‌ معلم دبستان علوی تهران: ⭕️ در مدرسه‌ای که آقای میثم خامنه‌ای، فرزند رهبر انقلاب درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمی‌شد لذا آقای خامنه‌ای، رئیس‌‌ جمهور وقت یک که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده می‌شد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند: ✍ «آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌‌ام از این کاغذها که باید دور ریخته می‌شد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای»
پایان فعالیت امشب🍃 التماس دعا🤲🏻 نماز شب ما رو هم فراموش نکنید🙃 خواب مولا رو ببینید😍 یاعلی✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوانی ڪہ وقتـے بہ محرمات الھـے مۍرسد ... چشم مۍپوشد👀 امام زمان بہ او افتخار مۍڪند💚 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻از اسارت دنیا آزاد میشوی،وقتی اسیر نگاه شهدا می‌شوی...! ‌
یڪۍ از مدافعان حرم بہ حاج قاسم گفتہ بود: جنگ سوریہ تموم شد و ما شهید نشدیم ؛ جواب حاج قاسم این بود: "در آینده اۍ نزدیڪ فتنہ هایۍ پیش رو دارید ڪہ ڪل شہدا آرزوۍ حضور بہ جاۍ شما رو داشتہ باشند ، اون روز من نیستم ، اما شما پشت آقا رو خالـے نڪنید!💔 . ¦ ✨ ‌
┄═🌿🌹🌿═┄ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهرم همه دعواها سر توست ما پاکی تو را می خواهیم و آنها برهنگی تو را ما آزادی تو را می خواهیم از بند هوس ها و آنها برده جنسی برای لذت ها و تو خود انتخاب کن بانو. 🕊🌷 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸
اگه مسیرت غلطه تغییر کن ! 🌷 واسه تغییر نکردن هرگز بهونه نیار ! 🔐 نگو دیگه دیره نمیشه ! ⏱ تاریخ تولدت مهم نیست... تاریخ تحولت مهمه...🦋 خط قرمز زندگیت گناه باشه ! ⛔️ حال نداری ثواب کنی گناه نکن مخصوصا گناه زبان و چشم... 👁 نخواه همش کار خوب کنی خیلی وقتا لازمه فقط گناه نکنی... 💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤حمایت مومنان از گشت ارشاد 🌹👏 شما هم دست به کار بشید و تماشاچی نباشید در قالبهای مختلف مثل تماس تشکر تلفنی با ۱۱۰ و ۱۹۷ ، حضور در مقرهای پلیس و تشکر دسته جمعی (تجمع جلوی درب، با هماهنگی قبلی همان یگان پلیس) ، اهدای گل، نصب بنر تشکرمردمی به دیوار بیرونی ادارات‌پلیس، باید پلیس‌امنیت‌اخلاقی را تقویت کنیم. باید تشکر مان از گشت‌ارشاد را فریاد بزنیم و رسانه ای کنیم تا همه ببینند. تا کور شود هرآنکه نتواند دید نکته بسیار مهم که استاد روی آن تاکید ویژه دارند: دشمن وقتی گشت‌ارشاد را میکوبد (پلیس‌امنیت‌اخلاقی) ما 🚫 نباید به تشکرهای کلی از پلیس بسنده کنیم🚫 بلکه دقیقا باید همان بخش‌را تقویت و تشجیع و حمایت کنیم. متاسفانه اکثر مومنان از این‌نکته غافل هستند و به طور کلی ، فقط از کلیت پلیس تقدیر و تشکر می کنند. درحالیکه باید دقیقا تشکر مردم از همان سنگر مورد حمله دشمن (گشت ارشاد یا همان امنیت اخلاقی) را پررنگ کنی تا نتوانند تعطیلش کنند. مقرهای گشت ارشاد و آدرس‌پلیس‌امنیت‌اخلاقی شهرتان را بپرسید و پیدا کنید و دسته جمعی و تک تک بروید برای تشکر و اهدای گل و نصب بنرهای زیبای تقدیر. مثنی و فرادا. پلاکارد: امنیت اخلاقی، حمایتت میکنیم امضاهای درشت با ماژیک پای پارچه‌ها و طومارهای تشکر هر شب در مساجد هم یک روش دیگر است. هر روز یک طومار برای پلیس. با مسئولان شهر مثل امام‌جمعه و فرماندار و سپاه و ستاد امر به معروف و مجلس و حتی نهادهای دیگر مثل شهرداری ها و ادارت حکومتی تماس بگیرید و از آنها بخواهید که گشت‌ارشاد باید تقویت شود و کسی حق ندارد گشت‌ارشاد را تعطیل یا حتی تضعیف کند. نشر دهید، فوری
‌ چشم به راهم تا تو بیایی...
حضرت‌آقامیگن: من‌نمیتونم‌اون‌نوشته های رودستتون‌روبخونم! یکی‌ازاون‌وسط‌دادزد: نوشتیم‌جانم‌فدای رهبر🌱 آقامیگن: خدانکنھ...)♥️
🌺🌱🌺🌱 🌺 🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❗️ ❇️امر به معروف و نهی از منکر ❇️حجاب و عفاف فاطمی ؟ اگـه‌میبینی‌رفیقت‌داره‌‌به‌راه‌ڪج‌میره ‌بایدراهنـماش‌بشی؛به‌عنـوان‌رفیقش‌ مسئولی وگرنه‌روزمحشـرپات‌گـیره😣 اگه‌‌سڪوت‌ڪنی‌وکمکش‌نڪنی.. همیـن‌آدم‌ڪه‌داره‌خطامیـره روزحسـابرسی‌میادجلوتـومیگیره میگه:‌توڪه‌میدونستی‌‌من‌دارم‌اشتباه‌میڪنم چــرا‌بهـم‌گوشزد‌نڪردی؟!🙁 چرادستمـونگرفتی‌؟؟ برای ظهور آقا صلوات کربلا🌼 اللهم عجل الولیک الفرج🎗 ┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄ @kole_bar971122
چادرم یادگار مادرم زهراست ....♥️ 🧡⃟🍂← @kole_bar971122
♥️شهیدانه♥️
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 51 "اتاق عمل" 🔹دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغازِ دوره تحصیل و کار در
🌌 شب 52 "شعله های جنگ" ⭕️ آستینِ لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستنِ دست ها و پوشیدنِ لباس اصلی یکی.... 🔹چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که درِ اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ... حتی پرستارِ اتاق عمل و شخصی که لباس رو تنِ پزشک می کرد، مرد بود⚠️ برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضورِ شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ... 😈 -اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... - اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواستِ خدا این بوده که بیای اینجا ... - اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... - خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... - این موقعیتی رو که پدرِ شهیدت برات مهیّا کرده، سر یه چیزِ بی ارزش از دست نده ... 🔴 شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیرِ فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ... 🔸 - بابا ... من رو کجا فرستادی؟ .. تو ... یه مسلمانِ شهید... دخترِ مسلمانِ محجبه ات رو 😞 🔥 آتشِ جنگِ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... 🔷 چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یا زهرا ... دستم رو بگیر ... از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفنِ بیرونِ اتاق عمل تماس گرفتم ...پرستار از داخل گوشی رو برداشت...📞 از جرّاحِ اصلی عذرخواهی کردم و گفتم شرایط برای ورودِ یک خانم به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ... 🚫 از دیدِ همه، این یه حرکتِ مسخره و احمقانه بود ... ✅ امّا من آدمی نبودم که حتی برای یه هدفِ درست ... از راهِ غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...
🎆 شب 53 "حمله چند جانبه" 💢 ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکلِ ممکن ،دست به دست هم داد تا من رو خورد و لِه کنه...😞 ⭕️ دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیتِ عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتنِ من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ... و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن ...! 🏢 دانشگاه و بیمارستان ... هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکراتِ احمقانه نیست ... و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم ...⛔️ هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ... فایده ای نداشت ... 📆 چند هفته توی این شرایط گیر افتادم ... شرایطِ سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسطِ جهنم رو داشت ...🔥🔥 🔹وقتی برمی گشتم خونه ... تازه جنگِ دیگه ای شروع می شد ... مثل مرده ها روی تخت می افتادم ... حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم ... تمام فشارها و درگیری ها با من واردِ خونه می شد ... 😈 و بدتر از همه شیطان ... کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد ... ✅ در دو جبهه می جنگیدم ... درد و فشارِ عمیقی تمامِ وجودم رو پُر می کرد ... "نبرد بر سرِ ایمانم و حفظِ اون" ... سخت تر و وحشتناک بود ... یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمتِ تمام این سال ها رو ازم می گرفت ... 😥 🌎 دنیا هم با تمامِ جلوه اش ... جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ... ✔️ می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از "ایمانم" دفاع می کردم💪🏼✌️🏼 🕘 حدود ساعت 9 ... باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم ...☎️ 🌹 پشتِ در ایستادم ... چند لحظه چشم هام رو بستم ... بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو ... 🔸 در رو باز کردم و رفتم تو ... 🔷 گوش تا گوش ... کل سالنِ کنفرانس پُر از آدم بود ... جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط ... رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت ...
در انتظار فردا بود برای توبه ، پرونده عمرش امروز بسته شد . اینجا دورهم یاد میگیریم که چطوری بنده خوبی برای خدا باشیم اینجا بدی هارو با خوبی جایگزین میکنیم {صدبار اگر توبه شکستی بازآی} 🥇https://eitaa.com/joinchat/596312266C717d729d8b🥇
شهادت فرمانده یگان امداد مریوان 🔹فرمانده یگان امداد انتظامی مریوان که بر اثر تیراندازی اغتشاش‌گران زخمی شده بود، امروز در بیمارستان به شهادت رسید. 🌍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آخَرین‌توسل‌ِسبزِدُعا؎مـآ آیـٰانِمیرِسَدبہ‌حُضورَٺ‌دُعـٰآ؎مـا..؟! اَلْسَلاْمُ‌‌عَلَیْڪَ‌یْا‌بَقِیَةْ‌اَللّٰھِ‌فْے‌اَࢪْضِھْ✋🏻💚
شهیـد‌ابـراهـیم‌هـادی‌همیشہ‌مۍگفت:بھتره‌ شبـازود‌بخـوابیم‌تـانمازصبح‌رواول‌ وقـت‌و‌سرحـٰال‌بخـونیم ڪسۍڪہ‌نمـازظـھر‌و‌مغرب‌روسروقت‌ بخونہ‌هنرنڪردھ‌چـون‌بیـداربودھ! آدم‌بـاید‌نـمازصبح‌هم‌اول‌وقت‌بخونہ!
- بہ‌حجآب‌ ؛ احترام‌بگذاریدکه‌آرامش‌ وبھترین‌امربہ‌معروف‌است . . 🌱. - -
👩ﺩﺧﺘﺮﻱ ﯾﻚ موبایل ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...📱 ﭘﺪﺭﺵ ﻭﻗﺘﻲ آنرﺍ ﺩﯾﺪ، 👴ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﯾﺪﻱ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻱ چه ﺑﻮﺩ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺴﭗ ﺿﺪ ﺧﺮﺍﺵ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﻚ ﻛﺎﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺮﯾﺪﻡ .😊 👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺴﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻲ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ !😐 👴ﭘﺪﺭ : ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺕ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﺪ؟⁉️🤔 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﭘﺪﺭ ! ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﻮﺩ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﯿﻢ .☺️ 👴ﭘﺪﺭ : ﭼﻮﻥ موبایلت ﺯﺷﺕ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻱ؟⁉️ 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﭼﻮﻥ ﺩﻟﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻡ😌 👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺎﻭﺭ ﻛﻪ براش گذاشتی ﺯﺷﺖ ﺷﺪ؟⁉️🧐 👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﻨﻈﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﻧﺸﺪ ;🤔 ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﺷﺖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ , ﺑﻪ ﺣﻔﺎﻇﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ گوشیم ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻣﻲ ﺍﺭﺯﺩ .😊 👴ﭘﺪﺭ نگاه ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : 🌸ﺩﺧﺘﺮﻡ "! ﺣﺠﺎﺏ " ﯾﻌﻨﻲ ﻫﻤﯿﻦ .... .