📘کتاب:#سه_دقیقه_در_قیامت
✍️نویسنده:گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌹 #داستان واقعی تجربه مرگ
🌀معرفی
این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است.
از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد.
ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است. و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»
قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛
مانند:
۱ـ «… و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حکایت می کند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتی وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگی این دنیا و قیامت است.
شب چراغ(کانال بصیرت؛پاسخ به شبهات وشایعات و...)جهت عضویت👇👇👇
@shabcheragh
#تلنگرانه
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچهی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزهی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعهای دیگر نوشید. باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمیکند و مزه واقعی را نمیدهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد. مورچه در عسل غوطهور شد و لذت میبرد. اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت. در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد...
دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ. پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات مییابد و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود. این هست حکایت دنیا!
#داستان
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🟢#داستان
🔸سفارش یک شهید در مورد حجاب
یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس میگوید:
یادم می ¬آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفت؛ بهطوریکه از بیمارستانهای صحرایی هم مجروحان بسیاری را به بیمارستان ما منتقل می¬ کردند.
اوضاع مجروحان بهشدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکی از مجروحان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ¬هایش پارهپاره شده بود و با اینکه سعی کرده بودند زخم¬هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.
مجروحان را یکییکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر میماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکترِ اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت: «او را به اتاق عمل ببرید و برای جراحی آماده¬اش کنید.»
من آن زمان، چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت¬تر بتوانم مجروح را جابهجا کنم.
همان موقع که داشتم از کنار او رد می¬شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروحی که چند دقیقه¬ای بود به هوش آمده بود، بهسختی گوشه چادرم را گرفت و بریدهبریده و سخت گفت: «من دارم میروم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می¬رویم.»
این را گفت و درحالیکه چادرم در مشتش بود، شهید شد.
از آن به بعد، در بدترین و سخت¬ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.
✍️پایگاه اینترنتی منبرک
#خواندنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92