eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 👈 در کتاب داستانی توجه مرا جلب کرد که (که از علمای بزرگ زمان خودش بوده است) نقل می‌فرمود : { یک شب در قبرستان بودم . دیدم چهار نفر بطرف قبرستان می‌آیند و یک جنازه‌ای روی دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض کردم و گفتم این عمل شما به من اینطور می‌رساند که شما انسانی را کشته‌اید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد . گفتند : ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست . دیدم پیرزنی جلو آمد . من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آورده‌ای ؟ گفت : چون جوان من معصیت‌کار بوده خودش چند وصیت کرده ، چون من از دنیا رفتم طنابی بگردنم بینداز و مرا از در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریز پا و معصیت‌کاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن . جنازه‌ام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد کند و معذب شوم . بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد ، درست است که من توبه کرده‌ام و از کرده‌هایم پشیمانم ولی تو این وصیت‌های مرا انجام بده . وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به گردنش بستم و او را کشیدم ناگهان صدائی بلند شد و گفت : « اَلا اِنَّ اَوْلِیاء اللَّه هُمُ الْفائِزُون » با بنده گنه‌کار ما اینطور رفتار نکن ما خود می‌دانیم با او چه کنیم . خوشحال شدم (که توبه او پذیرفته شده) و او را بطرف قبرستان آوردم . من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند . او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیه‌ای را شنیدم که بگوشم رسید « الا ان اولیاء اللّه هم الفائزون » از این داستان اینطور نتیجه می‌گیریم که توبه شخص گنه‌کار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنهکارش که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد } . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 👈 در کتاب داستانی توجه مرا جلب کرد که (که از علمای بزرگ زمان خودش بوده است) نقل می‌فرمود : { یک شب در قبرستان بودم . دیدم چهار نفر بطرف قبرستان می‌آیند و یک جنازه‌ای روی دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض کردم و گفتم این عمل شما به من اینطور می‌رساند که شما انسانی را کشته‌اید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد . گفتند : ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست . دیدم پیرزنی جلو آمد . من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آورده‌ای ؟ گفت : چون جوان من معصیت‌کار بوده خودش چند وصیت کرده ، چون من از دنیا رفتم طنابی بگردنم بینداز و مرا از در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریز پا و معصیت‌کاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن . جنازه‌ام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد کند و معذب شوم . بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد ، درست است که من توبه کرده‌ام و از کرده‌هایم پشیمانم ولی تو این وصیت‌های مرا انجام بده . وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به گردنش بستم و او را کشیدم ناگهان صدائی بلند شد و گفت : « اَلا اِنَّ اَوْلِیاء اللَّه هُمُ الْفائِزُون » با بنده گنه‌کار ما اینطور رفتار نکن ما خود می‌دانیم با او چه کنیم . خوشحال شدم (که توبه او پذیرفته شده) و او را بطرف قبرستان آوردم . من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند . او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیه‌ای را شنیدم که بگوشم رسید « الا ان اولیاء اللّه هم الفائزون » از این داستان اینطور نتیجه می‌گیریم که توبه شخص گنه‌کار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنهکارش که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد } . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐