﷽؛
#جوانمعصیتکار
👈 در کتاب #همایسعادت داستانی توجه مرا جلب کرد که #نجیبالدین (که از علمای بزرگ زمان خودش بوده است) نقل میفرمود :
{ یک شب در قبرستان بودم . دیدم چهار نفر بطرف قبرستان میآیند و یک جنازهای روی دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض کردم و گفتم این عمل شما به من اینطور میرساند که شما انسانی را کشتهاید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد .
گفتند : ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست . دیدم پیرزنی جلو آمد . من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آوردهای ؟
گفت : چون جوان من معصیتکار بوده خودش چند وصیت کرده ،
#اول
چون من از دنیا رفتم طنابی بگردنم بینداز و مرا از در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریز پا و معصیتکاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن .
#دوم
جنازهام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد کند و معذب شوم .
#سوماینکه
بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد ، درست است که من توبه کردهام و از کردههایم پشیمانم ولی تو این وصیتهای مرا انجام بده .
وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به گردنش بستم و او را کشیدم ناگهان صدائی بلند شد و گفت :
« اَلا اِنَّ اَوْلِیاء اللَّه هُمُ الْفائِزُون »
با بنده گنهکار ما اینطور رفتار نکن ما خود میدانیم با او چه کنیم .
خوشحال شدم (که توبه او پذیرفته شده) و او را بطرف قبرستان آوردم .
من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند . او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیهای را شنیدم که بگوشم رسید
« الا ان اولیاء اللّه هم الفائزون »
از این داستان اینطور نتیجه میگیریم که توبه شخص گنهکار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنهکارش که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد } .
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#جوانمعصیتکار
👈 در کتاب #همایسعادت داستانی توجه مرا جلب کرد که #نجیبالدین (که از علمای بزرگ زمان خودش بوده است) نقل میفرمود :
{ یک شب در قبرستان بودم . دیدم چهار نفر بطرف قبرستان میآیند و یک جنازهای روی دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض کردم و گفتم این عمل شما به من اینطور میرساند که شما انسانی را کشتهاید و نیمه شب قصد دفن آن جنازه را دارید که کسی از راز و اسرارتان سر در نیاورد .
گفتند : ای مرد خیال بد نکن زیرا مادرش با ماست . دیدم پیرزنی جلو آمد . من گفتم ای مادر چرا نیمه شب جوانت را به قبرستان آوردهای ؟
گفت : چون جوان من معصیتکار بوده خودش چند وصیت کرده ،
#اول
چون من از دنیا رفتم طنابی بگردنم بینداز و مرا از در خانه بکش و بگو خدایا این همان بنده گریز پا و معصیتکاری است که بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم به او رحم کن .
#دوم
جنازهام را شبانه دفن کن که کسی بدن مرا نبیند و از جنایات من یاد کند و معذب شوم .
#سوماینکه
بدنم را خودت دفن کن و لحد بگذار که خداوند موهای سفید تو را ببیند و به من عنایتی فرماید و مرا بیامرزد ، درست است که من توبه کردهام و از کردههایم پشیمانم ولی تو این وصیتهای مرا انجام بده .
وقتی که جوانم از دنیا رفت ریسمانی به گردنش بستم و او را کشیدم ناگهان صدائی بلند شد و گفت :
« اَلا اِنَّ اَوْلِیاء اللَّه هُمُ الْفائِزُون »
با بنده گنهکار ما اینطور رفتار نکن ما خود میدانیم با او چه کنیم .
خوشحال شدم (که توبه او پذیرفته شده) و او را بطرف قبرستان آوردم .
من از پیرزن خواهش کردم که دفن پسرش را به من واگذار کند . او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همینکه خواستم لحد را بچینم آیهای را شنیدم که بگوشم رسید
« الا ان اولیاء اللّه هم الفائزون »
از این داستان اینطور نتیجه میگیریم که توبه شخص گنهکار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنهکارش که توبه کرده مورد اهانت قرار گیرد } .
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐