هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ در ولادت با سعادت #رسول_خدا "صلى اللّه عليه و آله و سلّم"
#بخش_اول
📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند .
📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده .
📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت :
شعر :
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني
هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ
قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛
" حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ".
پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود .
📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است .
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم .
📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه
(جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا)
و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت :
بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه
و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستارهها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم .
#منتهےالآمال_شیخ_عباس_قمے_جلد_اول_فصل_دوم_صفحه54و55و56و57
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🔷 پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) دارای چه لقبهایی است؟
🔻پیامبر گرامی اسلام(ص) جامع تمام صفات نیک بودند.
🔺به همین دلیل، در قرآن کریم و روایات، القاب و صفات زیادی برای حضرتشان ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
🍃۱. «رَسولُ الله».
🍃۲. «خاتَمَ النَّبِیِّینَ».
🍃۳. «رَؤُفٌ رَحیم».
🍃۴. «مُنذِر».
🍃۵. «نَجم»: از امام صادق(ع) درباره آیه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون »، پرسیده شد و آنحضرت فرمود: «ستاره، رسول خدا(ص) است و علامات ائمه(ع) میباشند».
🍃۶. «امین»؛ یعنی کسی که در امانت خیانت نکرده و مورد اطمینان و اعتماد مردم است.
🍃۷. «بَشیر»(بشارتدهنده)؛ در روایتی میخوانیم وقتی از پیامبر اکرم(ص) علت لقب «بشیر» پرسیده شد، آنحضرت فرمود: «[برای اینکه] کسی که از خدا اطاعت کند، به او بهشت را بشارت میدهم».
🍃۸. «سید المرسلین»؛امام سجاد(ع) در دعایی با ذکر این لقب بر پیامبر(ص) درود میفرستد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِین».
🌷القاب و صفات دیگری نیز برای پیامبر اسلام(ص) ذکر شده است؛[مانند اینکه در روایتی رسول خدا(ص) نامها و القاب خود را اینگونه بیان میفرماید: «محمد»، «احمد»، «ماحى» که خداوند بهوسیله من کفر را محو میفرماید، «حاشر» که پروردگار [در قیامت] مردم را مقابل من جمع خواهد کرد، «عاقب» که پس از من رسول و پیغمبرى نخواهد بود».
🌱أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌱
@Javanmardi_langarudi
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
📝 عَنْ أَبِي عَبْدِاللهِ (علیه السلام) قَالَ :
" كَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا رُئِيَ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاءِ رُئِيَ لَهُ نُورٌ، كَأَنَّهُ شِقَّةُ قَمَر "
📖 امام صادق (علیه السلام) فرمود :
" هنگامى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در شب تاريك رخ مى نمود ، نورى از او ديده مى شد كه گويى ماه پاره است ".
#جوانمردے_لنگرودے
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص)
#بخش_اول
#حوادث_شب_ولادت
📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است :
" یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم "
📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :
" ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !
عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت :
" بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".
" و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ".
" آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".
" و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ".
" و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".
" دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".
" آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ".
" آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت:
الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما
" ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ".
" آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ".
" و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند :
ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟
گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ".
" ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد :
برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟
گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟
پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده .
شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه .
پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ".
📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت :
این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت : آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده ؟ گفتند : نه . گفت : سوگند به تورات که وی بدنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است .
📝 این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه های خود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند : آری دیشب در خانه عبد الله بن عبدالمطلب پسری متولد شده .
📝 این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند ، وی پرسید : آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد از آن ؟ گفتند: پیش از آن ! گفت : آن مولود را به من نشان دهید.
📝 قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند: فرزند خود را بیاور تا این یهودی او را به بیند ، و چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودی عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
📝 یهودی برخاست و گفت : آیا می خندید ؟ باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما می نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریف می کردند.
📝 و در حدیثی که شیخ کلینی شبیه به روایت بالا از مردی از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابی به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد !
📝 قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند، مرد کتابی که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت : خورسند شدید ! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد. ابوسفیان از روی تمسخر گفت: او بمردم شهر خود تسلطمی یابد !
📝 و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادث قبل از بعثت رسول خدا ذکر شده نه مقارن ولادت.
📝 مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخ طبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایت شده (2) و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقل کرده (4) و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کرده اند که گفته است :
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضی از شاعران عرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعار زیر که از شاعری بنام قیروانی نقل شده که می گوید:
" و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل "
#یک_سوال
اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید : آیا نظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟
که ما در پاسخ این سئوال می گوئیم : اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابت شد دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیث و روایت می تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول و اعتبار سند و به اصطلاح «صغرای قضیه »است ، ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمی تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثی محکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد !
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهای بشری گفتار آنهااست؟
و ثانیا می گوئیم: مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟
جائی که مقدس ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه های متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانها بوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده ، و طاغوتهای زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها را به نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند ، دیگر چگونه کتابهای تاریخی معدودی که در زوایای کتابخانه ها با نسخه های خطی منحصر به فرد یا نگشت شماری وجود داشته می تواند مورد اعتماد باشد؟ و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_سوم
باشد که اوضاع و احوال آن زمانها را نوشته و ثبت کرده باشد آیا همه وقایعی که در آن زمانها اتفاق افتاده در تاریخها ثبت و نگارش شده ؟ و آیا وسائل ارتباطی آن چنان بوده که تاریخ نگاران بتوانند از هر اتفاقی که در گوشه و کنار جهان آن روز اتفاق می افتاده مطلع گردند و آن را در تاریخ ثبت کنند ؟ مگر امروزه با تمام این وسائل ارتباطی و مخابراتی و رادیوها و تلویزیونها و ماهواره ها و...چنین کاری انجام شده و چنین ادعائی می توان کرد ؟... مگر وسائل ارتباطی جهان آزادند و مستقلانه و به دور از سیاستها واختناقها و خارج از کانالهای مخصوص و صافی های انحصاری می توانند کوچکترین خبری را منتشر کنند ؟ آن هم خبری که بصورت معجزه آسمانی برای شکست یک قدرت طاغوتی و یک دربار سلطنتی بوقوع پیوسته باشد...؟ مگر معجزاتی امثال «شق القمر» که وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان می باشد و بگفته دکتر سعید بوطی - نویسنده مصری - در کتاب فقه السیرة از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامی است در تاریخهای گذشته نقل شده...؟ و بلکه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شکافته شدن دریا بوسیله عصای موسی و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهای جادوئی ساحران و زنده شدن مردگان به دعای حضرت مسیح وامثال آن جز در کتابهای مقدس و مذهبی در تاریخها و روایات دیگر آمده و ذکری از آنها دیده می شود ؟!...
📝 و حقیقت آن است که تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشته در انحصار طاغوتهای زمان بوده - چنانچه امروزه نیز عموما اینگونه است و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد - وانبیاء الهی نیز پیوسته بر ضد همان طاغوتها قیام می کرده و مبارزه داشتند ، و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و به هر وسیله می خواسته اند آنها را افرادی ماجراجو و بی شخصیت و افسادگر معرفی کنند ، و هرگز اجازه نمی دادند آنها را بعنوان مردانی الهی که قدرت انجام معجزه رادارند معرفی کنند،و بهمین دلیل معجزاتی را که بوسیله ایشان انجام می شده انکار کرده و یا توجیه می نمودند ، و اگر کتابهای آسمانی و روایات مذهبی نبود اثری از این معجزات بجای نمانده و بدست ما نرسیده بود ...
📝 چنانچه اکنون نیز ما در انقلاب اسلامی خود که یک انگیزه مذهبی داشته و ادامه آن را نیز بیاری خدا همان انگیزه مذهبی وعشق شهادت طلبی در راه خدا و دین ، تضمین کرده و بر ضد طاغوتهای شرق و غرب قیام کرده همین شیوه تبلیغی را می بینیم که هر حرکتی به نفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود مانند راهپیمایی میلیونی و غیر میلیونی که در داخل و یا خارج انجام می گیرد اصلا منعکس نمی شود و در رادیوها و وسائل ارتباط جمعی ذکری از آن نمی شود ، اما کوچکترین حرکت ضدانقلاب - مانند اجتماعات اندکی که جمعا به صد نفر نمی رسدبا آب و تاب در همه رسانه های گروهی بعنوان یک حرکت ضد رژیم نه یکبار بلکه چند بار پخش می گردد .
📝 و بهمین دلیل ما می گوئیم انگیزه و نیازی برای تحقیق در تاریخهای گذشته نداریم و اگر هم تتبع کنیم معلوم نیست بجائی برسیم ، مگر اینکه بخواهیم به هر وسیله و هر ترتیبی که شده تاییدی از تاریخ برای این روایات پیدا کنیم اگر چه مجبور شویم برای تطبیق این روایات با تاریخ دست به توجیه و تاویلهای نامربوط بزنیم ، چنانچه نظیر آنرا در داستان اصحاب فیل ذکرکرده و شنیدید و خواندید ، که ما آنعمل را محکوم کرده و دلیل برضعف ایمان و غرب زدگی و تاریخ زدگی و غیره دانستیم ...
#پےنوشت
👈1-یعنی او را به کنار خانه کعبه آورد و برای سلامتی و پناه او از شر شیاطین و دشمنان ، بدنش را بچهار گوشه کعبه مالید .
👈2-صحیح البخاری ج 6 ص 73.
👈3-سوره جن آیه 9.
👈4-مفاتیح الغیب ج 8 ص 241.
👈5-بحار الانوار ج 15 ص 331.
#حضرت_استاد_انصاریان
~~~~~~~~~~~~~~
🌧 حوادث مقارن ولادت پیامبر (صلےالله علیه و آله)
http://erfan.ir/a45924
#حضرت_استاد_انصاریان
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#پیامبراکرم (صلےالله علیه و آلہ) :
" دین و حکومت من به تمام قلمرو حکومت کسرے مےرسد و سرانجام به تمام جهان خواهد رسید ".
#تاریخ_طبرےجلد2صفحہ297
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ درسهایی از زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
👈 پيامبر صلى الله عليه و آله لباسش را خودش مى دوخت ،
👈 كفشش را خودش وصله مى كرد ،
👈 گوسفندش را خود مى دوشيد .
👈 با بردگان غذا مى خورد .
👈 روى زمين مى نشست و سوار بر الاغ مى شد ،
👈 كسى را همرديف خود قرار مى داد ، شرم آن نداشت كه خودش به بازار برود و نيازهاى خانه را خريدارى كرده و حمل كند .
👈 با همه افراد دست مى داد ، و تا طرف ، دستش را رها نمى كرد ، او رها نمى كرد ،
👈 به همگان سلام مى كرد و اگر به چيزى دعوت مى شد ، هر چند به خرماى خشك ، دعوت را رد نمى نمود .
👈 كم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود .
👈 چهره اش گشوده و خندان بود ، اندوهش آميخته مهربان با خشم نبود ، و در تواضعش ذلت نبود ، اشراف در بخشش داشت ،
👈 قلبى مهربان داشت ، و با همه مسلمانان مهربان بود .
👈 هرگز سر سفره اى سير بر نخاست و هرگز دست طمع به چيزى دراز نكرد .
(الميزان ، ج 6، 330.)
📝 امام صادق عليه السلام فرمود :
" رسول الله صلى الله عليه و آله ظرف مخصوص عطر داشتند ، پس از هر وضو بلافاصله آن را به دست گرفته ، خود را معطر و خوشبو مى ساخت ؛ در نتيجه چون از خانه بيرون مى آمد ، بوى عطر در محل عبور آن بزرگوار منتشر مى شد ".
( كافى ، ج 6، ص 515.)
👈 اگر عطر براى آن حضرت تعارف مى آوردند ، خود را به آن معطر مى ساخت و مى فرمود :
" بويش پاكيزه و حمل كردنش آسان است . و بيش از آن مقدارى كه براى خوراك خرج مى كرد ، به عطر پول مى داد ".
( همان )
#منبع يكصد و بيست درس زندگى از سيره حضرت محمد (ص )،حميد رضا كفاش
http://www.erfan.ir/farsi/86673.html
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#حضرت_استاد_انصاریان
" لقب امین را خدا به پیغمبر نداد بلکه بتپرستها دادند ؛ چون مشرکین شغلشان غارتگری بود و از ترس غارت دیگر مشرکان ، امانتشان را پیش پیغمبر میآوردند و سالم پس میگرفتند ".
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🌹 جهان در شب ولادت پیامبر رحمت (ص)
👈 در شب میلاد پیامبر تحولاتی در جهان به وقوع پیوست . در عالم بالا ، بهشت و نهر کوثر را زینت کردند و به مناسبت ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آنجا تغییراتی به وقوع پیوست .
🌹 بهشت در شب میلاد
👈 در شب ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سپس به بهشت گفته شد :
" شاد باش و خود را زینت کن که پیامبر دوستداران تو به دنیا آمد . بهشت از این خبر مسرور شد و تا روز قیامت شاد خواهد ماند ".
🌹 مخلوقات در شب میلاد
👈 در شبی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شد . دنیا به قدری نورانی شده بود که شیاطین ترسیدند و در بین خود گفتند : در زمین اتفاقی عظیم افتاده است .
همچنین در آن شب سنگ ها و خاک ها و درخت ها از شدت نور مسرور شدند و آنچه در آسمان و زمین بود برای پروردگار تسبیح گفت . در آن شب هیچ کوهی نماند مگر آنکه لااله الاالله می گفت و شاخ و برگ و میوه های درختان تا چهل روز از شادی میلاد پیامبر تقدیس پروردگار می گفتند .
🌹 ستارگان در شب میلاد
👈 در شب ولادت پیامبر (صلی اله علیه وآله و سلم) آسمان شهاب باران می شد لذا اهل مکه ترسیدند و گفتند گمان داریم این علامات ظاهر شدن ساعتی است که اهل کتاب از آن خبر می دادند .
👈 عده ای از اهل مکه وحشت زده نزد پیرمرد دانایی رفتند و گفتند : آیا این از علامات قیامت است ؟
👈 او گفت : به ستارگانی نگاه کنید که راهنمای شما در دریا و خشکی هستند اگر آنها حرکت کرده اند بدانید که قیامت رسیده است و اگرحرکت نکردند بدانید که امری عظیم اتفاق می افتد .
👈 همچنین شخصی از بزرگان مکه گفت :
ستارگانی را که علامت فصل های تابستان و زمستان هستند را بنگرید اگر آنها حرکت کردند بدانید که دنیا هلاک می گردد و اگر آن ستارگان ثابت بودند و ستاره های دیگر به حرکت درآمدند بدانید که امر عظیمی در شرف وقوع است .
👈 عده ای نزد کاهن رفتند و از او درباره حرکت ستارگان سوال کردند و او پاسخ داد : خبر جدیدی در بنی هاشم رخ داده است .
👈 و آنان به راستی صاحبان فضیلت از میان آنها کسی متولد می شود که ظالمان را از بین خواهد برد .
🌹 کعبه در شب ولادت
👈 اولین نشانه ای که از ولادت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) در مکه ظاهر شد و بت های که در آن بودند با صورت بر زمین افتادند و صدایی فریاد و ولوله از آنها برخاست . سپس صیحه ای از آسمان شنیده شد که گفت : حق آمد و باطل از میان رفت و باطل نابود شدنی است .
👈 پس از آن هاتفی از کعبه ندا کرد : ای قریشیان ، بشیر و نذیر آمد که عزت ابدی و نفع کثیر همراه وی است و او محمد خاتم پیامبران است .
👈 عبدالمطلب می گوید من در شب ولادت نوه ام محمد ، لحظاتی در کعبه بودم که ناگهان دیدم بت ها از مکان خود سقوط کردند و با صورت بر زمین افتادند . آنگاه صدایی از دیوار کعبه شنیدم که می گفت : مصطفی متولد شد که کفار به دست او هلاک خواهند شد او کعبه را از عبادت بت ها تطهیر خواهد کرد و مردم را به سوی عبارت خدا دعوت می کند .
👈 در همان شب به امر غیبی بت ها از داخل خانه خدا بیرون آورده می شدند و در نزدیکی حجرالاسود با صورت بر زمین می افتادند .
🌹 پایگاه های کفر در شب میلاد
👈 گذشته از بت ها که در شب میلاد پیامبر سرنگون می شدند ، دو پایگاه بزرگ کفر نیز در آن شب نابود شد یکی آتشکده فارس بود که زرتشتیان هزار سال در حفظ آتش آن کوشیده بودند و هرگز خاموش نشده بود این معبد در آن شب ناگهان خاموش شد و همه موبدان و بزرگان مجوس را در حیرت فرو برد .
👈 دیگری دریاچه عظیم ساوه بود که مردم آن را می پرستیدند این دریاچه با آن همه آب در شب ولادت ناگهان خشک شد و پرستندگان آن را متحیر ساخت .
✍ برگرفته ازکتاب بحارالانوارجلد 15
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه }💎🎆
@Javanmardi_langarudi
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#حضرت_استاد_انصاریان
" تمام #مأموریت بیست و سه ساله پیامبر (صلےالله علیه و آله) #معجزه بود که ارواح را از #آلودگےهاےاخلاقے و ظاهر انسان را از #گناهان_کبیره و #صغیره پاک کند ".
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ همسر بهشتی پیامبر (ص) کیست ؟
📝 این زن ، ملکه دربار پادشاهی کفرپیشه است و در اوج برخورداری از مال و جمال دنیوی ، اما فطرتش چنان پاک است و حقیقت پذیر ، که چون ندای حق را میشنود سر تسلیم به آستان خورشید حقیقت فرود آورد و در پرتو ایمانی پولادین و استقامتی مثالزدنی، وارث خانهای در بهشت عدن الهی (بنا بر گزارش قرآن) و مفتخر به همسری رسول خاتم (ص) در بهشت (بنا بر گزارش روایات) گردید .
📝 همسر فرعون ، بنا بر تصریح روایات متعدد، آسیه نام داشت . آسیه از ماده"اسی" است که در لغت به معنی حزن است ، و اگر لفظ آسیه درباره یک بنا و ساختمان به کار رود ، به معنی محکم بودن اساس و پایه آن میباشد . [1] اما در اصطلاح قرآنی نام زنی است که همسر فرعون و دختر مزاحم بوده ، [2]. برخی وی را عمه حضرت موسی نیز دانستهاند . [3].
📝 قرآن در دو آیه، از این بانوی بزرگوار با عنوان "امْرَأَتَ فِرْعَوْن" یاد کرده است . [4]
📝 به نوشته طبری ، آسیه ابتدا همسر قابوس بن مصعب بن معاویه بود . هنگامی که موسی به پیامبری رسید ، قابوس (فرعون زمان کودکی) مُرد و برادرش ولید (فرعون غرق شده در نیل) به جای وی نشست و با آسیه ، همسر برادرش ازدواج کرد . ولی از شعراء/ 26 برمیآید که فرعونِ غرق شده در نیل ، همان فرعونِ زمانِ کودکی موسی است و گفته طبری تضعیف میشود . از سوی دیگر، نامهای نامتناسب با فرهنگ و زبان قبطی، خود میتواند دلیلی بر نادرستی گزارشهای مذکور باشد . [5]
✅ آسیه از منظر قرآن
📝 چنانکه گذشت بنا بر گزارش قرآن ، آسیه همسر فرعون است . همسر شخصیتی منفی در تاریخ که به مرحلهای از سقوط در کفر رسید تا فریاد .
(أنا ربکم الأعلی)
[نازعات/24] ؛
منم خدای برتر شما سرداد ،
ولی حضرت آسیه به خدای متعالی ایمان آورد و به مقام شامخ دست یافت ، خدا او را نجات بخشید و در بهشت اسکان داد و همسر فرعون بودن و زیرسلطه او زندگی کردن تأثیری در ایمان وی نداشت :
(وضرب الله مثلاً للّذین آمنوا امْرَأَةَ فرعون إذ قالت ربّ ابنِ لی عندک بیتاً فی الجنة ونجّنی من فرعون وعمله ونجّنی من القوم الظّالمین)
[تحریم/11]. [6]
آسیه بنا بر روایت قرآن و اهل بیت (ع) دو بار، ناجی موسی (ع) در کودکی بوده است .
وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِ ذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ
همسر فرعون (هنگامی که دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت :
او را نکشید ، نورچشم من و شما است ، شاید برای ما مفید باشد یا او را پسر خود برگزینیم و آنها نمیفهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش میپرورانند) .
(9 / قصص)
📝 به نظر میرسد که فرعون از چهره نوزاد و نشانههای دیگر از جمله گذاردن او در صندوق و رها کردنش در امواج نیل، دریافته بود که این نوزاد از بنی اسرائیل است، ناگهان کابوس قیام یک مرد بنیاسرائیلی و زوال ملک او به دست آن مرد بر روح او سایه افکندو خواهان اجرای قانون جنایتبارش درباره نوزادان بنی اسرائیل در این مورد شد .
📝 اطرافیان متملق و چاپلوس نیز فرعون را در این طرز همسر فرعون که نوزاد پسری نداشت و «آسیه» فکر تشویق کردند و گفتند: دلیل ندارد که قانون درباره این کودک اجرا نشود. اما قلب پاکش که از قماش درباریان فرعون نبود، کانون مهر این نوزاد شده بود، در مقابل همه آنها ایستاد و از آنجا که در این گونه کشمکشهای خانوادگی ، غالباً پیروزی با زنان است ، او در کار خود پیروز شد. و اگر داستان شفای دختر فرعون نیز به آن افزوده شود، دلیل پیروزی آسیه در این درگیری روشنتر خواهد شد. آسیه در فضای ظلمآلود و شکنجهگاه فرعون از خدا خواست که پروردگارا برای من نزد خویش در بهشت خانهای بساز و.... خدای متعالی دعای آسیه را مستجاب کرد و او جایگاه خویش را در بهشت مشاهده کرد، روح از بدنش جدا شد و به شهادت رسید . [7]
📝 آسیه (سلام الله علیها) از خدا دو کرامت طلب کرد :
کرامت معنوی که حضور در نزد خدای متعالی است و کرامت صوری که استقرار در بهشت است . [8]
خواست این بانوی گرامی از خدا که عرضه داشت : (رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة)
و از خدا خانهای را طلب کرد که عندالله و در بهشت باشد برای این بود که ورود به بهشت ، حضور در جوار حضرت ربالعالمین است و در آموزههای دینی آمده است که «الجار ثم الدار»[9] در واقع ، توجه مضاعف خدای متعالی را طلب کرده است . و با تقدیم کلمه «عندک» بر کلمه «بیتاً» تقدّم رعایت همسایه بر رعایت خانه را یادآور شده است . [10].
👇👇👇
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
✅ آسیه در آئینه روایات
📝 در روایات نیز از آسیه به نیکی یاد شده است . پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)، آسیه را در کنار مریم ، خدیجه و فاطمه (علیها السلام) یکی از چهار زن کامل و برتر عالم و نیز از بهترین زنان اهل بهشت شمرده است . پیامبر (صلی الله علیه وآله) به نقل ابوموسی ، آسیه را به همراه مریم و خدیجه و فاطمه (علیها السلام) از زنانی میشمرد که به نهایت مراتب کمال رسیدند . نقل شده که آسیه ، به همراه حوّا، مریم و مادر موسی برای کمک به وضع حمل فاطمه بنت اسد داخل کعبه شد و آسیه ، علی (علیه السلام) را پس از تولّد در پارچهای پیچید. و هنگام تولّد فاطمه (دختر پیامبر) آسیه به همراه سارهز ، مریم و خواهر موسی ، برای کمک به خدیجه نزد وی آمدند . آسیه ، همدم خدیجه در بهشت و از همسران بهشتی پیامبر دانسته شده است . نقل شده که هنگام وفات خدیجه ، پیامبر به وی گفت :
هنگامی که بر هووهای خود، مریم ، کلثوم خواهر موسی و آسیه ، همسرفرعون واردشدی ، سلام مرا برسان . امام حسین (علیه السلام) هنگام دفن امیرمومنان ، آسیه را به همراه فاطمه و حوّا و مریم در حال ندبه بر ایشان مشاهده کرد . از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقل شد که حوا در روز [قیامت، درحالیکه آسیه با او است ، در میان هفتاد هزار حوریه به استقبال فاطمه میآید . [11]
#پےنوشت
👈[1]. فراهیدی، خلیلبناحمد؛ کتاب العین.
👈[2]. طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع.
👈[3]. کاشانی ملافتح الله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1423 ق، چاپ اول، ج 7، ص 119.
👈[4]. قصص/9 و تحریم/11.
👈[5]. محمد خزائلی، اعلام قرآن، ج 1
👈[6]. جوادی آملی، توحید در قرآن ، ص 556
👈[7]. طباطبایی، المیزان، ج 19، ص 362
👈[8]. همان
👈[9]. مجلسی، بحارالانوار، ج 43
👈[10]. جوادی آملی، توحید در قرآن ، ص 555.
👈[11]. محمد بیستونی، تفسیر خانواده، ج 1
http://www.erfan.ir/farsi/79666.html
✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ داستان اصحاب الفیل
#بخش_اول
📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم میآوریم :
"ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین میزیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) .
📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد .
📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد.
📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست .
📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود .
📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند .
📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" میدانستند احساس خطر کردند .
📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند .
📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده میکردند عازم مکه شد .
هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد .
📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمدهام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم !
📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ میکند .
📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند .
📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن میگویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمدهام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !:
" من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع میکند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت).
👇👇👇
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
👆👆👆
#بخش_دوم
📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوههای اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند :
لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک
" خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع میکند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ".
" آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ".
خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع میکند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن".
" و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ".
📝 سپس عبد المطلب به یکی از درههای اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر میشود .
📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم میخورد که به سوی سرزمین ما میآید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد :
یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده :
" ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو .
از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوههای اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار میآورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت میکرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت .
📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزهها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت میکرد هلاک میشد ، و بعضی گفته اند :
سنگریزهها به هر جای بدن آنها میافتاد سوراخ میکرد و از طرف مقابل خارج میشد .
📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال میکردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین میریختند .
📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید .
📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود .
📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند .
📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته .
📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " .
#تفسیرنمونه_سوره_فیل_جلد27صفحه354_360
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
مزدرسالت چیست.mp3
9.08M
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
🌧 قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ :
" بگو به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی درباره خویشاوندان "
#سوره_شوری_آیه23
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#امام_مهدي (عج الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند :
" إنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ "
" خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتي براي جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند ".
#بحارالأنوارجلد53صفحه194
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
#امیرالمؤمنین_علے (علیه آلاف التحیة و الثناء) :
" خداوند ، محمد (صلےالله علیه و آله) را نشانه قیامت ، و مژده دهنده بهشت ، و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد ".
" او با شکمے گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد ، و کاخ هاے مجلّل نساخت ، تا جهان را ترک گفت ، و دعوت پروردگارش را پذیرفت ".
﷽؛
#ضمانت_پزشک
📝 پرسش : اگر پزشک نسخهای برای بیمار بنویسد یا دستوری به او بدهد و بیمار به آن عمل کند ، و در اثر آن کارها، آسیبی به بیمار برسد ، آیا پزشک ضامن است ؟
📖 پاسخ : اگر بر طبق قواعد شناخته شدۀ پزشکی رفتار کرده و این کار با اجازۀ بیمار یا ولیّ او انجام شده باشد ، ضامن نیست مگر آنکه شرط ضمان شده باشد .
#حضرت_آیت_الله_شبیری_زنجانی
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
﷽؛
✅ ملتزم نکردن همسر به امور شرعی
📝 اگر مردى همسرش را به حجاب شرعى ملتزم نکند ، آیا فاسق محسوب مى شود ؟
📖 اگر نهى از منکر را ترک کند فاسق است .
✅ وجوب امر به معروف و نهی از منکر در برابر بدعت ها
📝 آیا در مقابل بدعت ها نیز همه افراد باید امر به معروف و نهی از منکر کنند و یا این کار برای کسانی واجب می باشد که عالم بر تمام مسائل دینی می باشند ؟
📖 هرگاه بدعتى در اسلام واقع شود (مانند منكراتى كه دولتهاى ناصالح به نام اسلام انجام مىدهند) بر همه ، مخصوصاً علماى دين واجب است حق را اظهار و باطل را انكار كنند و اگر سكوت علماى دين موجب هتك مقام علم ، يا سوء ظنّ به علماى اسلام شود، اظهار حق به هر نحوى كه ممكن باشد واجب است ، هرچند بدانند تاثير نمى كند .
✅ سکوتي که سبب تقويت ظالم يا تأييد آن شود
📝 آیا سکوت در جایی که باعث تقویت ظالم یا تأیید او می شود ، جایز است ؟
📖 هرگاه سكوت علماى اسلام يا غير آنها موجب تقويت ظالم يا تأييد او شود ، يا سبب جرأت او بر ساير محرّمات گردد ، واجب است اظهار حق و انكار باطل كنند ، هر چند تأثير فورى نداشته باشد .
✅ وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر تک تک آحاد
📝 با وجود نهادى براى امر به معروف در نظام جمهورى اسلامى ، آیا وظیفه امر به معروف و نهى از منکر از دیگران سلب مى شود ؟ و در صورت تداخل کار آنها با دیگران ، تکلیف چیست ؟
📖 امر به معروف و نهى از منکر یک حکم عام است و همه به مقدار توان خود موظف به آن هستند و وجود چنین نهادى سلب مسؤولیت از دیگران نمى کند و موارد تداخل را با برنامه ریزى باید حل کرد .
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
،، احکام و مسائل شرعی ،،
#ويژگى_عدد_چهل #منابع 📚 کتاب تفسير حكيم ج3 ✍ نوشتہ استاد حسین انصاریان 📝 اهل معرفت ،
﷽؛
#حضرت_استاد_انصاریان
❤️ طبق کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کسی که خود را چهل شبانهروز از همهٔ ناخالصیها خالص کند و ذرهای ناخالصی در دل و روح و اخلاق و عملش نماند و پاک باشد ، منابع حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود ❤️
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
﷽؛
✅ مسح سر بر موی آغشته به روغن
📝 سؤال : آیا #ژل و یا #روغن_مو مانع #مسح_سر در #وضو است ؟
📖 جواب : اگر #جرم و چربی داشته باشد که مانع رسیدن آب به #محل_مسح باشد ، وضو با آن صحیح نیست و باید برطرف نماید و تشخیص آن به عهده مکلف است .
#مقام_عظمےولایت
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
﷽؛
✅ خمس سهام عدالت
#سؤال
1⃣ با توجه به اینکه واگذاری #سهام_عدالت به صورت اقساط (از محل سودِ حاصل از #سهام) ، بوده است آیا این سهام ، متعلق خمس است ؟ بر فرض وجوب ، زمان تعلق چه زمانی است ؟
2⃣ دولت برای برخی از اقشار ضعیف ، قیمت سهام را با تخفیف محاسبه کرده و تفاوت قیمت را از محل منابع خود تأمین کرده است ، آیا به مقداری که دولت تخفیف داده نیز #خمس تعلق می گیرد ؟
3⃣ حکم خمسِ سودهایی که قبل از آزادسازی (پس از سال 95) حاصل شده و به افراد پرداخت شده یا نشده است ، چیست ؟
#جواب
1⃣ پس از آزاد شدن سهام عدالت ، مقداری که قابل فروش است ، در اولین #سال_خمسی ، خمس آن به قیمتی که خریدار دارد ، باید پرداخت شود .
2⃣ در این صورت نصف سهام ، متعلق خمس است و نصف دیگر در حکم #هبه است و خمس ندارد .
در هر دو صورت قبل ، کسانی که برای گذران زندگی نیاز به این سهام و سود حاصل از آن دارند به نحوی که با تخمیس آن ، سود حاصل از مابقی ، کفاف زندگی در حدّ شأن آنها را نمی دهد ، پرداخت خمس اصل سهام ، واجب نیست .
3⃣ سودهای مذکور جزء درآمد سالی است که قابل وصول بوده است ، که اگر در آن سال دریافت نشده و سال خمسی بر آن گذشته است، باید پس از دریافت ، بلافاصله خمس آن پرداخت شود و اگر دریافت شده ، حکم #درآمد_بین_سال را دارد .
#مقام_عظمےولایت
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi