eitaa logo
جبهه روایت قدس
171 دنبال‌کننده
166 عکس
36 ویدیو
0 فایل
جنگ جنگ روایت‌هاست، و در جبهه‌ی روایت قدس است که جنگ حقیقی شناخته می‌شود. این جبهه فراتر از جنگ و به وسعت تاریخ اثرگذار است. برای ارسال مطالب ارزشمندتان و ارتباط با ادمین کانال به آیدی زیر👇 مراجعه نمایید: @ghabehasht
مشاهده در ایتا
دانلود
📌جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۱ آمریکا و به تبع آن رژیم تار عنکبوتی صهیونیستی، خودشان را در رسانه‌ها می‌سازند، همانطور که هلوکاست بیشترین شواهدش سینمایی است. لذا از این مطلب نباید غافل بود که روایت رسانه‌ها در فضای مجازی در شکل طبیعی خود اهداف آن‌ها را پیش خواهد برد. انبوهی از تصاویر و ویدئوهای دلخراش از غزه به راحتی دست به دست می‌شود و قلب همه را به درد می‌آورد، اما این درد چه تاثیری در بیننده ایجاد می‌کند؟ «غزه دارد زیر چکمه‌های آهنی و قدرتمند! رژیم صهیونیستی له می‌شود و جنگ باید متوقف شود» این همان گزاره‌ای است که آمریکا و اسرائیل سعی دارند در افکار عمومی نهادینه کنند. رسانه‌های عمومی با انتشار انبوه تصاویر ضد جنگ از غزه از یک طرف، و رسانه‌های جهانی طرفدار رژیم منحوس با مانورهای تبلیغاتی روی تسلیحات نظامی و طرح ها و شعارهای آمریکایی‌ها نتیجه‌ای جز بیرون کردن فلسطینی‌ها از سرزمینشان را در سر ندارند. جنگ، جنگ روایت‌هاست و هر روایتی که در این دوسوی ضدجنگ یا هالیوودی بیفتد ناخواسته اهداف آمریکایی صهیونیستی را دنبال می‌کند. انقلاب اسلامی در رویداد شکل‌گیری اش و در دفاع هشت ساله ادبیاتی متفاوت را بنا نهاد که دفاع مقدس نامیده شد. این ادبیات امکان دفاع و جنگیدن به نحوی دیگر پیش روی رزمندگان قرار داد و جهان این ادبیات، به روشنی در مستندهای روایت فتح متبلور شد. جنگیدن ذیل سایه همین ادبیات بود که حزب الله را ایمان و قوت داد و مبارزه با داعش را ممکن کرد، یمنی‌ها را مقاومت بخشید و ادبیات دفاع از حرم را مستشاری کرد. نباید از تاثیر این روایت در نحوه جنگیدن فلسطینیان غافل بود. جنگ، جنگ روایت‌هاست و جهان دفاع مقدس ادبیات خاص خود را دارد و برای امروز فلسطینیان از آب و غذا حیاتی‌تر است. اگر این ادبیات نباشد همه کشته‌ها و مجروحان، از دست رفته تلقی خواهند شد، نه شهید راه حق. سختی‌ها باید برای رسیدن به زندگی مطلوب از بین بروند و دیگر جنگیدن و ماندن معنایی ندارد، اطلاع‌رسانی ها از غزه همه با هدف تاثیر در نهادهای بین‌المللی است و نه در جهت اتحاد و قیام مسلمانان. ادبیات رسانه‌ای چنان غالب می‌شود که وقتی یک فلسطینی دوربین در دست گرفته از پیش تاثیرش را پذیرفته است، به عنوان مثال در چنین فضایی چه موقع کسی دوربین دست می‌گیرد و مشغول فیلمبرداری می‌شود؟ وقتی حماسه‌ای از صبر می‌بیند یا وقتی فاجعه‌ای هولناک تر از قبل به چشمش می‌آید؟ انبوه روایت‌های رسانه‌ای ضد جنگ به جای آن‌که روایت مظلومیت باشد، سلاح دیگری است که در جنگ روایت‌ها امید به فتح را ناامید می‌کند و صلح خواهی و آتش‌بس را پیش روی فلسطینیان می‌گذارد و این درد ناامیدی از درد فقدان عزیزان بسیار غمبارتر است. به همین جهت است که روایت فتح از آب و غذا برای فلسطینیان حیاتی‌تر است. روایت غیر از اطلاع‌رسانی است. روایت بیش از آن‌که رساندن خبر باشد برپایی جهانی از مناسبات را در خود دارد. ما اگر فعلا نتوانیم زخم مجروحان را درمان کنیم ولی ایجاد بستری از روایت فتح و جهان دفاع مقدس می‌تواند درد مجروحیت و فقدان را حتی شیرین کند. جمله معروف شهید آوینی به یادمان می‌آید: زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر، گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است اما ریختن آن درپای محبوب شیرین‌تر... @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
📌 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۲ رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی است. جعلی یعنی «اعتباری» و ما اگر که در فلسفه بحث از این می‌کنیم که اعتبار و حقیقت چیست و نسبت این دو باهم چیست؛ با توجه به این نکته است که بشر جدید اساسا اعتبارساز است و زندگی و فرهنگ اعتباری است. به قول هایدگر عصر جدید که عصر تصویر جهان است؛ عصر ساختن و اعتبار کردن و شکل دادن به جهان بر اساس اعتباریات است. خوب سوال این‌جاست این اعتبار آیا می‌تواند نسبتی با حقیقت داشته باشد یا نه؟ پاسخ ساده است:«بله فقط نسبتش با حقیقت شدت و ضعف دارد». یعنی یک اعتباری هست که مثل شعر شعرای اسلامی مانند وحی نازل می‌شود. یک اعتباری، حاج قاسم است که در نسبتش با منطقه همچین مناسباتی پیدا می‌شود و حقیقت در آن ظهور پیدا می‌کند که جریان پیدا می‌کند و حتی با شهادتش هم جریان‌ساز می‌شود. یک اعتباری هم، اعتبار ترامپیست، طرح خاورمیانه بزرگ است و موجودیت اسرائیل. انگار زمانی برای فلسفه اعتباریات فرا رسیده که بتوانیم با فلسفه اسلامی گفت‌وگوی دیگری داشته باشیم. همانطور که علامه و شهید مطهری به گفت‌وگو و مواجهه با فلسفه‌های چپ ایدئولوژیک آن زمان که مادی‌انگار بودند می‌پردازند و حقیقت‌جویی را در گفت‌وگو با آن نگاه‌ها دنبال می‌کنند و حتی بحث‌های آن‌ها آن‌قدر سخیف است که از آن‌ها جلو می‌زنند و نیازی به این همه بحث نمی‌بینند ولی از سر حقیقت‌جویی ماجرا را دنبال می‌کنند. به نظر می‌رسد که در تقابل با نگاه ایدئولوژیک و به شدت ابزاری و سیطره‌خواه و تسلط‌طلب و در یک کلام هالیوودی اسرائیل می‌توانیم از جهان، روایت دیگری داشته باشیم و بفهمیم که آن روایت زمانش گذشته است و روایت جدیدی قرار است حاکم بشود که همین الان هم محقق شده و این را می‌شود دید که: «اسرائیل یک روایت، و فقط یک روایت است». یعنی یک ظهور است از جهانی که در غرب جدید شروع شد و ظهور سیاسی آن آمریکاست. اسرائیل که یک غده سرطانی است تنها یک فیلم هالیوودی از این تاریخ است که باید بنیادش را فهمید. با تفکر در این بنیاد، به این فهم می‌رسیم که اسرائیل چون خودش یک فیلم یا روایت است؛ مهمترین سلاح مقابله با آن هم روایت است و اینجاست که اصلاً «جنگ، جنگ روایت‌هاست». @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
جبهه روایت قدس
🔺️بخشی از جلسه چهارم روایت قدس 🔸روایت پدیده‌ای اعتباری 🗓 ٣ آبان ماه @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
📌جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۳ نسبت روایت با پدیده‌ها و ماهیت اشیا چیست؟ می‌توانیم با یک نگاهی بگوییم که روایت یک پدیده اعتباری است. مک‌کی می‌گوید واقعیت‌هایی در خارج هستند و حقیقت دیدگاه ما نسبت به واقعیت‌هاست. اگر به این شکل سوبژکتیو نگاه کنیم روایت یک امر شاعرانه پوچ می‌شود که هیچ نسبتی با نفس الامر حقیقت ندارد. شهید آوینی در روایت‌ فتح مدام با این نگاه مقابله می‌کند. می‌گوید من این بچه‌ها (رزمنده‌ها) را می‌شناسم. یعنی آن‌چه که تصویر دارد نشان می‌دهد ظاهر قضیه است و اصل قضیه چیز دیگریست و آوینی با کلامش از باطن امر پرده‌برداری می‌کند. نه این‌که حرف‌های شاعرانه و توصیف شخصی خودش را بگوید بلکه می‌رود به سمت باطن این آدم‌ها و اتفاقی که دارد آن‌جا می‌افتد. برای خیلی‌ها توصیف روایت فتح اینطور است که شهید آوینی یک آدم نابغه و نخبه‌ای است که به شدت کلام شاعرانه‌ای دارد و این کلام شاعرانه آمده است روی تصاویر و این‌ها را شاعرانه کرده است. توجه نمی‌شود که این روایت دارد از ظاهر می‌رود جلوتر و اجازه می‌دهد که ما حس دیگری داشته باشیم و این‌جاست که آن روایت چیزی می‌شود عظیم‌تر از خود آن وقایع. دیگر پوچ نیست، توصیف شاعرانه‌ای در قالب یک متن نیست بلکه وجود شناوری است که هنوز در دل تاریخ با ما حرف می‌زند؛ هنوز زنده است و حتی زنده‌کننده آدم‌هایی است که به جبهه می‌روند. اصلاً روایت فتح می‌بینند که عزمشان برای رفتن استوارتر می‌شود و می‌روند. این رفتن به سمت حقیقت را به قول شهید آوینی پدیده‌‌ای ایجاد می‌کند به نام آیینگی. جلوگیری می‌کند از این‌که ته دره بیفتیم. آینه خیلی مهم است؛ حتی مهم‌تر از خود ‌جاده است. یعنی اگر جاده نباشد آدم دور می‌زند و برمی‌گردد اما اگر آینه نباشد آدم‌های زیادی را به هلاکت می‌اندازد. اهمیت این آینه خیلی بیشتر از جاده است برای حرکت آدم‌ها. این اهمیت روایت است که امری اعتباری به نظر می‌رسد در مقابل آن واقعیت‌ها. واقعیت‌ها در نگاه محسوس معمولا بیشتر به چشم ما می‌آیند. مثلا طرف می‌گوید من اینجا نشسته‌ام چه می‌کنم؟! باید بروم غزه بجنگم دیگر! یا مثلاً انتقاد می‌شود از اینکه یک عده فقط شعار می‌دهند و می‌روند. این قبول؛ اگر شعار به مثابه فعلی باشد که در جز انجام می‌شود و در گفتمان زندگی روزمره صرفاً دارد آتش درون ما را می‌خواباند؛ این «ضد روایت» است. ولی این را بدانیم که روایت ذاتاً خیلی مهم‌تر از حضور در جبهه است. جور دیگر بگوییم: «برجستگی انقلاب اسلامی به چیست؟ برجستگی اسلام به چیست؟ به سلاح است یا تبیینی که سلاح‌ها را می‌اندازد؟ اصلاً دین ما دین چیست انقلاب ما انقلاب چیست؟» انقلاب ما انقلاب بلندگوهاست تا انقلاب سلاح‌ها و یوزی‌ها. صبر و تبیین چیزی است که ما از شهید صیاد یاد گرفته‌ایم و این‌جاست که کار شهید آوینی خیلی اثرگذارتر از یک لشکر می‌شود. حتی این جبهه از یک جنگ فراتر می‌رود و به وسعت یک تاریخ، تاثیرگذار است. در جبهه روایت قدس جنگ حقیقی شناخته می‌شود. @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
📌جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۴ کمی به این پرسش فکر کنیم:«اسرائیل چیست؟» اسرائیل ظهور دید آمریکایی است در جهان. اما:«دید آمریکایی چیست؟» دید آمریکایی فیلم وسترن است. وجود اسرائیل روایت است؛ یک فیلم وسترن است. نه اینکه «مثل» فیلم وسترن؛ بلکه خود فیلم وسترن است. روایتی از جهان باعث می‌شود که فیلم وسترن ساخته شود. اسرائیل یک فیلم وسترن آمریکایی است با این تفاوت که ابهت فیلم وسترن آمریکایی در تکامل زبان سینما و در گفت‌وگو با مردم کم‌کم ریخته می‌شود. از «جویندگان» می‌رسد به «چه کسی لیبرتی والانس را کشت»؛ و بعد می‌رسد به «رقصنده با گرگ‌ها» و ابهت وسترن ریخته می‌شود. اما چرا؟ چون «زبان» است و زبان، در تعامل با مردم شکل می‌گیرد. اما حماقت سیاستمداران چیزی نیست که در زبان شکل بگیرد، یک طرفه و ایدئولوژیک ادامه پیدا می‌کند و کار به جایی می‌رسد که این رژیم با تاریخ همراه نمی‌شود، مثل فیلم‌های دهه ۳۰ و ۴۰ وسترن می‌ماند و به همین دلیل هم نابودشدنی است، چون متعلق به این تاریخ نیست و این تاریخ این سرطان را می‌بلعد انشاالله. می‌بینید چقدر روایت، قضیه را عوض می‌کند؟ اسرائیل یک فیلم هالیوودیست که زمانش دیگر گذشته است. این روایت؛ روایت منحط شده است، این روایت تمام‌شده است.
رهبر حکیم انقلاب می‌فرمایند "اسرائیل ۲۵ سال آینده را نمی‌بیند" از چنین دیدی می‌آید.
این دیگر متعلق به الان نیست. گذشت آن زمان که بشود همینطور بچه کشت و بگویی همین است که هست. «این کار را باید کرد، می‌کنم و آتش‌بس را هم نمی‌پذیرم!» زمان این قلدربازی‌ها گذشته؛ آنقدر گذشته که دیگر همه علیه‌اش صحبت می‌کنند. @jebhe_revayate_Quds🇵🇸
جبهه روایت قدس
🔺️بخشی از جلسه چهارم روایت قدس 🔸روایت‌فتح، زبان جنگ ما 🗓 ٣ آبان ماه @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
📌 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۵ «حضور» به این معناست که در لحظه حرف‌هایی می‌زنیم که شاید حتی مال خودمان هم نیست.
این‌جاست که زبان به سخن می‌آید از «درد» و این‌جاست که روایت فتح دیدن دارد.
یعنی ما در گفت‌وگو با روایت فتح، امروز به حرف می‌آییم و این جایگاه مهم روایت فتح به عنوان زبان سینماست. جایگاه روایت فتح جایگاه یک فیلم نیست که حالا این را ببینیم در کنارش هم یک چیز دیگر از قدس ببینیم. روایت فتح زبان جنگ امروز ماست و امروز از هر روز دیگری مستندهای روایت فتح گویاتر است. امروز کسی نیست که این مستندها را ببیند و در گوشش چیزی زمزمه نشود و احساس نکند که کاری باید بکند. این‌ها فرع بر آن حضور است. یعنی حضوری در مستندها هست که وقتی ما جلوی آن قرار می‌گیریم انگار می‌رویم آنجا و دوباره اینجا حاضر می‌شویم. اینجاست که روایت فتح اساس مسیر جبهه روایت قدس است. @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
جبهه روایت قدس
#روایت_قدس 🔸️تفاوت سحر و معجزه، تفاوت اسرائیل و حماس و دیدن این تفاوت در مواجه با تکنیک 🗓۱۴ آبان م
📌جنگ، جنگ روایت هاست./ ۶ نسبت گام‌هایی که شهید آوینی در سینما گذاشته است به کار امثال دیزنی، مثل نسبت حماس است به اسرائیل؛ مثل معجزه است نسبت به سحر؛ مثل موسی است نسبت به ساحران. جای فکر دارد که این تفاوت در چیست؟ اسرائیل چه می‌کند؟ حماس چه می‌کند؟ بر خلاف اسرائیل که برنامه‌ای صد ساله دارد از الآن تا آینده و خیلی به ابزارهایش، به گنبد آهنین و... می نازد؛ طوفان‌الاقصی اتفاق می‌افتد در حالی‌که حتی نزدیک‌ترین همراهان حماس هم از آن خبر ندارند. اسرائیل ابزارهایش را مقدس می‌داند و نگاهش بشدت فنی است. مثل ساحران که تمام تلاششان را می‌کنند که ابزارهایشان را به خدمت بگیرند و مخاطبشان را فریب بدهند. برخلاف موسی که خدا به او می‌گوید عصایت را بینداز. موسی دنبال آتش می‌گردد، یک دفعه می‌بیند که به رسالت رسید. خدا به او می‌گوید عصایت را بیانداز، دستت را زیر لباست ببر، دربیاور ببین چه می‌شود. و موسی یک‌دفعه می‌بیند که صاحب تکنیک است. عصای حضرت موسی، تکنیک حضرت موسی است. تکنیک به معنای راهی که اجازه پیامبری به او می‌دهد. توانمندش می‌کند برای اینکه با فرعون مقابله کند.درقابل فرعون برای مقابله با موسی برنامه‌ریزی می کند. موسی امیدش به خداست. منتظر است که خدا اتفاقی رقم بزند. ادبیات سحر و معجزه اساسا دونوع ادبیات متفاوت است. با انقلاب اسلامی و پس از آن، وارد نوع جدیدی از مواجهه با پدیده‌ها شدیم که مثل نسبت عصای موسی با سحر ساحران است. در جهانی که همه چیزش بر اساس سحر ساحران بود، روال معکوسی پیش‌گرفته شد و نسبت شهید آوینی با سینما چنین چیزی است. مثل نسبت روایت فتح با فیلم‌هایی که تمام فنون را برای تسخیر مخاطب به خدمت می‌گیرند. شهید آوینی رها، کار خودش را می‌کند. ادعای تسلط هم ندارد. جست‌وجو می‌کند و نتیجه را منتقل می‌کند. «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک».
رزمنده‌ای است که می‌آید سراغ سینمای مستند. ممکن است این قضیه برای ما از غزه شروع شود، که می‌شود.
فرض کنید می‌خواهیم برای فلسطین کاری انجام دهیم، می‌آییم سمت ابزارها، یک دفعه می‌بینیم این ابزار برایمان جذاب است، یک دفعه می بینیم ابزار را یاد گرفتیم، یک دفعه می بینیم کاری با آن کردیم! زمان، زمان این تحول است! ادبیات اسرائیلی که فکر تمام نظام‌های انیمیشن و فیلم‌سازی مبتنی بر آن نگاه است؛ مبتنی بر برنامه‌ریزی و ابزارهای خوب و تخصص است. زبانی که حماس دارد در آن زندگی می‌کند و اجازه جنگیدن پیدا می‌کند، چیزی است که از انقلاب آمده است. باید ببینیم می‌توانیم همانجوری که حماس موشک می‌سازد فیلم و انیمیشن بسازیم؟ روال‌های مرسوم را کنار بزنیم، و از راهی پیش برویم که تکیه‌اش بر باور و جست و جو از طریق ابزار است. همان کاری که شهید آوینی می کند: تلاش برای شناخت اتفاقی که در دفاع مقدس رخ می‌دهد؛ از دریچه تکنیک. روش آوینی اشراقی است. دقیقا مثل حضرت موسی. یعنی من نمی‌نشینم طراحی کنم، تمرین کنم، بعد کاری را انجام بدهم. عصا را می‌اندازم، یک دفعه خودش می‌شود. برای مثال، جبران می کنم همین‌گونه بود. فیلمنامه درباره عملیات بدر بود. حین گشتن دنبال عوامل کار، به هر کسی بر می خوردیم، یک شهید در عملیات بدر داشت. این‌جاست که احساس می‌کنی شهدا شما را کشیده‌اند و گذاشته‌اند اینجا. ما نبودیم که این کار را می‌کردیم، دیگری ما را کشید. در این نگاه به نتیجه رسیدن برایمان مهم نیست. «جنگ ما جنگ این روایت است». روایت فتح، روایتی است که در آن ابزار مرده و وسیله انتقال پیام نیستند و این معنایی مقدس در ذهن ما نیست. روی زمین می بینیم که شد! می‌بینیم که تلاشمان در حدی نبود که نتیجه‌اش این طور بشود، ولی شد. با روایت قدس باید به این تفاوت‌ها فکر کرد. این پدیده است که اجازه می دهد عصای موسی بشود اژدها! @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸