صدر با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیتهای خود را در سه حوزه موازی سازماندهی نمود:👇🏼
۱_انسجام شیعیان لبنان:
یکی از برنامههای صدر حرکت به سوی بازسازی هویت و انسجام طایفه شیعه لبنان بود. صدر در زمستان ۱۳۳۹ش. و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامهای ضربتی جهت تامین نیازهای مالی خانوادههای بیبضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.
وی در فاصله سالهای ۱۳۴۰ش. تا ۱۳۴۸ش. و در چارچوب برنامهای میان مدت، با طی سالانه صد هزار کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، دهها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفهای را راهاندازی نمود، که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بیبضاعت، کاهش درصد بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود.
سید موسی در تابستان ۱۳۴۲ش. و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعی لبنان در انداخت.
۲_تاسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان:
صدر در تابستان ۱۳۴۵ش رسما از حکومت لبنان درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس اعلای شیعیان لبنان در اول خرداد ۱۳۴۸ش تاسیس شد و خود او با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.
۳_پایان دادن به جنگ داخلی
با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال ۱۳۵۴ش، تمامی تلاشهای امام صدر مصروف پایان دادن به این بحران گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب غذا نشست و به پشتوانه مقبولیت وسیع خود در میان تمامی طوائف، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعلهور شدن مجدد آتش جنگ، امام صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ اسد را بر آن داشت تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس سران عرب در ریاض طی مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که توسط امام صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخته شد. این آرامش تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.
تلاش برای گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان از اصلیترین دغدغههای او بود. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محیالدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.
از اواخر سال ۱۳۴۱ش حضور گسترده امام صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، اثرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد. وی در بهار ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راهانداخت. در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت و نشستی که ابتدائاً نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید.
ربوده شدن:
امام صدر در ۳ شهریور ۱۳۵۷ش[۷] و در آخرین مرحله از سفر دورهای خود به برخی کشورهای عربی، بنابر دعوت رسمی معمر قذافی به کشور لیبی وارد و در ۹ شهریور در آنجا ربوده شد. رژیم لیبی در ۲۷ شهریور ۱۳۵۷[۸] و به دنبال اعتراض مردم لبنان، حوزههای علمیه و مطبوعات منطقه، با انتشار بیانیهای رسما اعلان نمود که امام صدر و دو همراه ایشان، با پرواز شماره ۸۸۱ مورخ ۹ شهریور هواپیمایی آلیتالیا، طرابلس را به سوی رم ترک کردهاند. دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای لیبی مبنی بر خروج صدر از آن کشور و ورود او به رم را رسماً تکذیب کردند. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی دو دهه پیش بدست آمده، تماماً گواه آنند که موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نگفتهاست.[۹]
سرنوشت:
درباره سرنوشت امام موسی صدر و اینکه او هنوز در قید حیات است یا در زندانهای لیبی کشته شده، سخنان متفاوتی بیان شده است. قرائن متعددی حکایت از آن دارند که امام صدر همچنان زنده است و حبس ابد را میگذراند.[۱۰][۱۱] اما برخی گزارشها حکایت از کشته شدن وی به دست قذافی دارد.[۱۲][۱۳]
منابع📚
جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
«دغدغه های امام موسی صدر از زبان دخترش»، سایت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، ۸آبان ۱۳۹۰ش، ۳خرداد۱۳۹۸ش.
فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، مرکز بررسیهای اسلامی، ویژه نامه شماره ۵ (امام موسی صدر).
کمالیان، محسن، گاهشمار زندگی آیت الله امام سید موسی صدر، دو ماهنامه نامه مفید، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۷۷ش.
گلی زواره، غلامرضا، مشعل درخشان دانش و اندیشه، تهیهکننده و ناشر: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، ۱۳۹۰.
سید موسی شبیری زنجانی ضمن برشمردن امتیازات خاندان صدر میگوید:
«آقا موسی صدر هم دارای برجستگیهای خاص علمی، اخلاقی و روحی بود... از چند نفر از درجه اولها از شاگردان ایشان (مرحوم آیت اللَّه داماد) بودند که یکی از آنان آقای سید موسی صدر بود و ایشان ممتاز بود از قم هم که به نجف رفته بود شنیدم که طلوع کرده بود و خیلی مورد توجه بعضیها واقع شده بود حتی نجفیها گفته بودند که ما خیال نمیکردیم که قم چنین محصولی داشته باشد و شما روی قم و قمیها را سفید کردید... حتی آن وقت خیلی مافوق این حرفها بود و در این که قوه استنباط داشت، هیچ شکی نیست، ایشان فهمی صاف و سرعت انتقال داشت، درس هم خوانده بود و در درس بزرگان هم شرکت کرده بود
امام خمینی درباره وی گفته بود:
«... آقای صدر یک مردی است که من میتوانم بگویم او را بزرگ کردهام و ایشان به منزله یک اولاد عزیز برای من است و ما امیدواریم که یک روزی با آقای آسید موسی صدر (سلمه الله تعالی) در قدس باهم نماز بخوانیم انشاالله؛ و ما مأیوس نیستیم..»
ناصر مکارم شیرازی:
«آقا موسی صدر استعداد فوقالعادهای داشت. این استعداد به پشتکار و استقامت فوقالعاده وی ضمیمه میشد و هر دو به کار مستمر شبانهروزی در مسائل تحصیلی و منظم درس خواندن میپیوست. به همین علت بود که آقای صدر خیلی سریع در حوزه علمیه قم ترقی کرد و در مدت کوتاهی جزء فضلای بنام و درجه اول حوزه شد. یکی از کسانی که میتوانم شهادت بدهم در همان سنین جوانی به اجتهاد رسید، امام موسی صدر بود..»[۱۹]