#جبار_عراقی
همسر شهید روایت میکند: جبار فرمانده گردان امام حسین علیهالسلام در کوت عبدالله بود. رزمایشهایی سهروزه در طی سال داشتند. زمان رزمایش، خیلی با احتیاط و مدبّرانه عمل میکرد.
روزی به منزل آمد و حالش بد بود. گفتم: «نمیشه در رزمایش حضور نداشته باشی؟! حالت بد است!» با اخم گفت:«حضورم الزامیست! حتی اگر بیمار باشم، با قرص خودم را نگه میدارم! بچههای بسیجی منو ببینند، روحیه میگیرند.»
نزدیکتر آمد و گفت:«اگر بخوام بسیجیِ مخلص و خوب بار بیارم، اول باید خودم نسبت بهشون مخلص باشم؛ نه اینکه با یک بیماری وظیفهام را رها کنم.»
#التماس_دعا
@mazhabion_118