eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
16.1هزار دنبال‌کننده
547 عکس
306 ویدیو
35 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢«کانال هاے تحت حمایت ما در ایتا » 💢 1️⃣ بارگزارے انواع اشعار مذهبے فارسے از قبیل نوحه و روضه واشعار مولودے ..... https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 2️⃣👇 https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b*0233 ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 3️⃣👇 https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 🔹ارتباط با مدریت: شعبانپور👇 @Haram75 ❌لطفا کانال هاے ما را به دوستان خود معرفے کنید❌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ، " ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ " ﺩﻧﯿـــﺎ" ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧـــﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ، ﺭﻭﯼ " ﺗـــﺎﺭ ﻋﻨﮑـــﺒﻮﺗﯽ " ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ، ﮐﻪ " ﺁﺩﻡ" ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﭼﻬــــﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﯾﻨـــــﻪ، ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿـــﻢ ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ " ﺧﻮﺩﺧــﻮﺍﻫﯽ "، ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﺷﺪ ﺑﯽ ﻣﺤـــﺎﺑﺎ، ﺳﻮﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ِ " ﺷـــﺮﺍﻓـــﺖ" ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ ﺣﺮﻣﺖ "ﺍﻧﺴـــﺎﻥ" ، ﺷﮑﺴـــﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ ﺟــــــﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺯﯾﺮ ﭘــــﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﮔﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾـــﺶ، ﮐﻨﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻮﺣـــﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺣـــــﯿﻢ ﻭ ﻋــــﺰﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ ﺩﯾﺮ ﻓﻬــــﻤﯿﺪﯾﻢ ﺑﺎ "ﺧــــﻮﺩ " ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺎ " ﺷـــــــﺮﺍﻓﺖ " ، " ﺁﺩﻣـــــﯿﺖ " ، ﻣﺎ " ﺧــــﺪﺍ " ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘیم
در وصف مادران 🔸🔸🔹🔹🔹🔶🔶🔶🔶🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️◾️ ای مادر قشنگم. . چراغ خونه من ای بهترین انیسم. تواین زمونه من باتو همیشه شادم از غصه ها آزادم با رفتنت میمیرم. مادر برس به دادم ای نازنیننم. / زیباترینم / ای بیقرینم مادر نازم هستی تو غمخوار / ای بهترین یار / خدانگهدار مادر نازم 🔷🔷🔷🔷♦️😡🔶🔶🔶🔶🔹🔹🔹🔹🔹🔸🔸🔸🔸🔸◾️ رفتی و رفتن تو کرده خونه خرابم چو طفلکی میگردم. من در غم و عزابم ای حوری بهشتم. پر غمه سر نوشتم ندیده میگرفتی تو کارهای زشتم ماه شب من. / تاب و تب من / ذکر لب من مادر نازم ای گل بیخار / ای بهترین یار / محرم اسرار مادر نازم 🔹🔹🔹🔹🔸🔸🔸🔸🔸♦️♦️♦️♦️♦️🔷🔷🔷🔷◾️ شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی اجرا سامان قدیمی
الوداع2 بابای مهربونم ای یار و همزبونم خدانگهدار2 الوداع2 بودی پشت و پناهم بنگر به اشک و آهم خدانگهدار2 خانه، بی تو خرابه ای پدر دنیا، بی تو سرابه ای پدر بابا جان2 بار سفر رابستی قلب مرا شکستی خدانگهدار باباجان2 یاد آن خنده هایت شد داغ بچه هایت خدانگهدار2 بابا، بودی براما نور عین بابا، سپردمت دست حسین حرفی بزن جان حسین
🔷🔷🔷🔵🔵🔵▪️▪️▪️▪️❤️❤️❤️❤️❤️♦️♦️♦️♦️🌹🌹 هر که آمد به جهان روزی فنا میگردد مثل آن شاخه که خشکیده جدا میگردد مرگ تو حکم الهی است ندارد خللی سبب مرگ تو تقدیر و قضا میگردد هر کسی را اجلش نوعی مقرر گشته خواه وناخواه یقین قسمت ما میگردد پیر مردی سالها مانَد به صد درد و بلا عیش یک تازه جوانی هم عزا میگردد کیست که از دست اجل ثانیه ایی بگریزد روزی این خانهٔ تو ماتمسرا میگردد قصهٔ اسکندر و آب حیات افسانه است آب یک چشمه کجا آب بقا میگردد جسم ما خاک ره رهگذران خواهد شد کار خیر است سبب قرب خدا میگردد راه بیراهه مرو چون سبب بد بختی است رفتن دوزخ ما راه خطا میگردد با خبر باش و مکن باد تو بر غبغب خویش روز و شب پیک اجل درپی ما میگردد به تو فرموده خدا روز قیامت حق است هرچه کردی تو عیان روز جزا میگردد آنکه جز ظلم و جفا نیست به پروندهٔ او روز بیچاره گی در آه و نوا میگردد توشه جز شعر و بکاء نیست (صفا) را به جزا به گمانم ناجی ام آل عبا میگردد شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی ☑️کانال ختم خوانی
⬛️ 🔺بهشت رفتن اگر مایلی ز باب نجات 🔻بفرست بهر حسین شاه کربلا صلوات 🔻رخسار شهید کربلا را صلوات 🔺سالار قیام نینوا را صلوات 🔻جان ها به فدای نام والای حسین آ🔺ن نور دو چشم مصطفی را صلوات ☑️((السلام‌علیک‌یااباعبدالله)) ☑️ ▪️فلک از کف ربودی پدرم را ◾️ شرار غم زدی این پیکرم را ▪️گلم‌را ای فلک بردی ز دستم ◾️به هجران تو ای بابا نشستم ▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره ◾️ندارم از فراقت راه چاره ▪️عزیز جان من بابا کجایی ◾️چرا کردی زما بابا جدایی ▪️مرا با خون دل تو پروری ◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی ▪️نخواهی رفت از این قلب زارم ◾️خدا داند زداغت داغدارم ▪️ دعای خیر کن بابا برایم ◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم ▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم ◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم ▪️بیا بار دیگر در خانه بابا ◾️دلی از غصه چون خوناب دارم ⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا... ز آن نالم که بابا در برم نیست صفا و سایهٔ او بر سرم نیست یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود، ای عزیز بابا... مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه پدرم نیست ⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا... آخ چرا از من جدای جون بابا ز تو نایدصدای جون بابا بابا... گره افتاده در کارم پس از تو بگو با من کجای جون بابا ⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم، ای بابا بابا.. ببین بی تو دلم را غم گرفته به درد ما دوایی جون بابا آخ منو این جای خالی وامصیبت چنین آشفته حالی وامصیبت چه باید کرد و با داغ تو بابا بگو با من کجای جون بابا ⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا می‌زد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله، همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین، می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه، شام غریبان امیرالمومنین، اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه امروز برای غربت علی گریه کن، امروز برای غربت علی ناله بزن، ⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید، کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند، میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده ( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه ) یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه، همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه، هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا ( دختر بابا رو خیر دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه... هی زیر لب میگفت.... بابای خوبم بابای مظلومم ⬅️ بابای خوب و مهربون ⬅️حرفامو از چشام بخون ⬅️من التماست می کنم ⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2 اما بدن علی رو شبانه غسل دادن، شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن، ⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان، قربون غربتت برم علی جان بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن، تو تابوت گذاشتن، جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن، آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن... اما آی حسینیا... میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی.. آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که... رو خاک گرم کربلا تشییع کردند.. اما تشییع جنازه اش ویژه بود... ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها.. رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند الهی نبینی داغ برادرتو،... الهی سایه داداشت بالا سرت باشه... مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه..... یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها روکنار زد... نیزه شکسته هارو کنار زد... هی میگفت... ▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را ▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا ▪️گل من یک نشانی در بدن داشت ▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت 🔺 حسینم به کجایی 🔻 که مُردم زجدایی هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین.....
‍ (سبڪ خیلے وقته که دلم ) به درخواست دوست عزیزم آقاے کبیری درفراق مادر نچه گوندے حسرتم/ آے آنا گول یوزیوه بارے گل منله دانیش/قربانام من سوزیوه منه آے آرام جان آے ننه روح و روان ایله ناله ایدوروم. سندن اوترے آناجان۲ اے باشیم تاجے آنا آمار علاجے آنا سنون ه‍جرانون ایدوب. آغزیمے آجے آنا آنا! قالدے ئورکده داغون/آغیر ئولوب فراقون آنا جان سن گیده اے / سؤنوب ایوده چراغون منه آے آرام جان منه آے روح وروان ایله ناله ایدرم سندن اوترے آناجان۲ قلبیمه غملر دولوب/سوزلریم ایواے اولوب اهل بیتون آنا جان /سوزلریم سنسیز سولوب «آے مهربان ننه، آے صفالے ننه ،عزیز ننه آے خانوم ننه » سویله بیرجند بریزه سن/آے ننه گیتدون ه‍ارا نئجه قبول ایله دون / بالالار گیسون قرا به قلم: ذوالقدر ابهری
۱۴۰۰ قصه دنیا 💢💢💢💢🔱🔱🔱🔱🔴🔴🔴🔴⚫️✔️ قصّهٔ دنیا را ببین _مشو ز بازیهاش غمین مغرور مشو ز لذتش _با سر می افتی به زمین عمر آدم چقدر کمه _بیشتر عمر ما غمه با همدیگه اگه باشیم _به زخم ما یه مرحمه ز همدیگه جدا نشیم _اسیر فتنه ها نشیم مثل یه زنجیریم به هم _بپّا که از هم وا نشیم با هم مدارا بکنیم _گره زهم وا بکنیم مبادا وقت احتیاج _امروز و فردا بکنیم دنیا چقدز زود گذره _مثل اطاقی دو دره از یه دری که اومدی _از اون درش باید بره اسیر این دنیا مشو _مغرور و با ریا مشو دستی نمیگیری اگر _به جان او بلا نشو غیبت این و آن مکن _ نوکریه فلان مکن بترس ز چرخ روزگار _بهار خود خزان مکن اجل نمیشه گوشه گیر _زمرگ ما نمیشه سیر کارش شب و روز همینه _میبره از جوون و پیر تو یه روز سفر میری _ از این جهان به در میری اجل میگیره دامنت _غافل و بی خبر میری (صفا) مکن جور و جفا _بترس تو از چوب خدا یقین که میزنه بهت _بی خبر و چه بی صدا شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
روزی عزرائیل نزد موسی علیه‌السلام آمد، موسی علیه‌السلام پرسید: «برای زیارتم آمده‌ای یا برای قبض روحم؟» عزرائیل: برای قبض روحت آمده‌ام. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. موسی علیه‌السلام به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیه‌السلام مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی علیه‌السلام نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: «چه سفری؟» موسی علیه‌السلام فرمود: «سفر آخرت.» مادر گریه کرد. موسی علیه‌السلام نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی علیه‌السلام زد و گریه کرد، دل موسی علیه‌السلام از گریه کودکش سوخت و گریه کرد. خداوند به موسی علیه‌السلام وحی کرد: «ای موسی! تو به درگاه ما می‌آیی، این‌گریه و زاریت چیست؟» موسی علیه‌السلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم می‌سوزد.» خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری می‌کنم و آنها را در آغوش محبتم می‌پرورانم.» دل موسی علیه‌السلام آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از دهانت. موسی: آیا از دهانی که بی‌واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از دستت. موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل: از پایت. موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفته‌ام؟ عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی علیه‌السلام داد، موسی علیه‌السلام آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی علیه‌السلام گفتند: یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحت‌تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی علیه‌السلام گفت: کشاة تسلخ و هی حیة؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم. ‌‌‎‌
آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا یه طرف غفلت دلم ، یه طرف اشتیاق تو چه کنم با گناه دل ، چه کنم با فراق تو کربلا کربلا ای تب و تاب غمت ، دار و ندارم دست منو برسون به دست یارم اون منو دوست داره که من دوسش دارم کربلا کربلا حسرت روز و شب بچگیامی دور شدم از تو ولی تو رؤیاهامی تو به خدا همونی که من میخوامی آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا یکی بود و یکی نبود، زیر این گنبد کبود واسه دل بردن از خدا ، کسی غیراز خودت نبود ای آقام ای آقام کاش دوباره ببینم پائین پاتو از ما دریغ نکنی کرببلاتو باز دوباره بطلب خاطرخواهاتو ای آقام ای آقام از دل من میدونم که خبر داری ای تو که آبروی این گرفتاری تو شب اول قبر تنهام نذاری آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا