💠 #تنبلی
🔸 امام باقر علیه السلام:
در تنبلی خیری نیست. کسی که در رکوع و طهارت خود تنبلی کند، خیری در کار آخرتش نیست و کسی که در سامان دادن به امور زندگی اش تنبلی کند، خیری در کار دنیایش نباشد.
📚 کافی/ج5/ح1
✍🏼 انسان به کار و تلاش زنده است و تنبلی و #تن_پروری چه در امور دنیوی و چه اخروی باعث عقب ماندگی انسان می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ضریح جدید حرم حضرت زینب سلامالله علیها که به همت آستان ابالفضل العباس علیهالسلام طراحی و ساخته شده است پس از نصب در حرم حضرت زینب، آماده بازگشایی شده است.
اَللّهُمَ اَرزُقنـٰا زیٰارَۃ الزینب سلام الله
🌹برخاتم اوصیاء،مهدے صلوات
🍀برصاحب عصر ما،مهدے صلوات
🌹خواهے ڪه خداوند بهشتت ببرد
🍀بفرست تو بر حضرت مهدے صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج_بحق_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
🤲🤲🤲
شهدا خیالتون راحت...
جمهوری اسلامی، زمانی خواهد رفت
که ما دیگر سری بر بدن نداشته باشیم :)!
#لبیک_یا_خامنه_ای
تا ابد مدیون مادرانی هستیم
که به فرزندانشان ایثار آموختند ...
و ما چه میفهمیم مادر شهید یعنیچه؟
بهمن ۱۳۶۱ ، خرمشهر
عکاس : مریم کاظم زاده
#مادرانه
#شهیدان_حاجیشاه
#یاد_شهدا_باصلوات 🌷
شهدای کربلای خان طومان
تا ابد مدیون مادرانی هستیم که به فرزندانشان ایثار آموختند ... و ما چه میفهمیم مادر شهید یعنیچه؟
#جنگ_به_روایت_تصویر
راوی و عکاس این اثر «مریم کاظم زاده» است
او این صحنه را چنین وصف میکند :
« بهمن ۶۱ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم بعد از آزادسازی و پاک سازی نسبی شهر میشد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروههای ساکن خرمشهر میتوانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده شهدای اهلِ خرمشهر شوم. شب هنگامِ خواب ، مادرهـا که بعداز مدتها همدیگر را دیده بودند، خواب از سرشان پریده بود و باهم صحبت میکردند. پای صحبتهایشان نشستم. پیوندشان، خون پسرانشان بود. بعضیهایشان برای حفظ خرمشهـر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادیاش. یکی از مادرهـا خانم حاجی شاه بود...
سه فرزندش در خرمشهر «شهید» شده بودند.
آن سال آمده بود تا هم خانهاش را ببیند و هم
به زیارت قبر شهنازش و دو پسرش برود....
برایم از دخترش تعریف کرد. شهنازش دروس حوزوی میخواند و در کلاسهای نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ٥٩، همراه دوستش برای سنگرها غذا میبردند که هر دو با گلوله دشمن شهید میشوند. برایم گفت که چطور خودش، دخترش را کفن و دفن کرده است. بعد از شهناز، به فاصله یک ماه ، محمد حسیناش را از دست می دهد. محمدحسین سه سال از شهنـاز بزرگتـر بود. تاروز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر محمدحسین را پیدا نکردند. پسر بزرگش ناصر هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه شهید شد..
آن شب، مادرها شاعر شده بودند و لالاییهای فیالبداهه برای پسرانشان میخواندند...
#مادران_عاشق_پرور
#شهیدان_حاجیشاه
#شهدای_خرمشهر